سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

حق وتو

درخبر ها آمده بود که وزیر امور خارجه درباره وتوی تصمیم غرب درشورای امنیت علیه بشاراسد توسط روسیه اظهار رضایت کرده وگفته : وتوی روسیه و چین، رفتاری بین المللی و بحق بود . اصل خبر رااینجا ببینید

چندین سال است که محموداحمدی نژاد به عنوان عالی ترین مقام رسمی جمهوری اسلامی ایران درمجمع عمومی سازمان ملل از نابرابری های موجود درساختارسازمان ملل دادِ سخن داده واز لزوم اصلاح این ساختار سخن هاگفته است .پیش از وی نیز هریک از روسای جمهور پیشین  به نوعی از این ساختارنامبارک انتقادکرده بودند.

 بی آن که درباره سوریه واتفاقاتی که دراین کشور می افتد نظری داشته باشیم ورفتارهای دوگانه وچندگانه غرب را دربرخورد باخیزش های مردمی درکشورهای مختلف جهان مورد ارزیابی قراردهیم اما نفس ِاین واکنش وزارت امورخارجه دو پرسش را تداعی می کند :

نخست آن که:  آیا تایید درستی واکنش روسیه دروتوی این پیش نویس به صورت ضمنی متضمن تایید حق وتو توسط پنج قدرت جهانی نیست؟

دوم آن که:  اگر فرداروزی  پیش نویس قراردادی درشورای امنیت علیه کشور دیگری درحال بررسی بود ویکی از این پنج کشور نسبت به وتوی آن اقدام نمود (شاید این اقدام له یا علیه ماباشد)چه واکنشی خواهیم داشت ؟

 


[ پنج شنبه 90/11/20 ] [ 5:45 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

سفر زمینی به سوریه ممنوع شد!

یازده زائر ایرانی دیگر چندروز پیش، در مسیر حلب به دمشق ، نرسیده به شهر«حماه» در سوریه ربوده شدند 
به گزارش واحد مرکزی خبر، این یازده نفر از کاروانی از خرم آباد لرستان بودند که در کمین افراد مسلح ناشناس قرار گرفتند .
به گفته «مسعود اخوان» مسئول نمایندگی سازمان حج و زیارت کشورمان در سوریه ، افراد مسلح پس از گرفتن موبایل ها، گذرنامه ها و تمامی اموال و داراییهای این کاروان ، یازده تن از مردان را از دیگران جدا کرده و با خود به نقطه ای نامعلوم برده اند وی افزود: بجز این تعداد، افراد مسلح ، 35 نفر دیگر از اعضای این کاروان را که شامل چهار مرد و زنان و کودکان بودند، رها کردند . اخوان گفت: از سرنوشت زائران ایرانی ربوده شده خبری در دست نیست و هماهنگی لازم برای انتقال دیگر اعضای کاروان ، به دمشق انجام شده و این گروه هم اکنون در مسیر دمشق هستند .خبر را اینجا ببینید

این دومین خبر دراین زمینه است خبر قبلی از اسارت زائران ایرانی توسط شورشیان سوریه اطلاع رسانی می کرد به این تعداد باید مهندسان ایرانی ربوده شده درسوریه را نیز اضافه کرد . این که وزارت امورخارجه بنا به هردلیل نمی خواهداوضاع ناآرام سوریه را اعلام کند نتیجه ای جز این ندارد که مسافران ایرانی بدون درنظرگرفتن خطرات این سفر قدم در این راه بگذارند وبه گرفتاری های پیش بینی نشده مبتلا شوند  وزارت امور خارجه هرکشور مسئول حفظ جان،احترام،آبرو و شأن اجتماعی اتباع خود دردیگر کشورهاست واصولا" نفس ِ وجود سفارت درکشورهای دیگر بیشتر بدین منظور است. فراموش نکنیم که چندی پیش دولت رژیم اشغالگر قدس برای جان یک سرباز خود حاضرشد چندین سرباز دربند فلسطینی را آزاد کند تا نشان دهد برای جان سربازان خود تاچه اندازه حاضر به سرمایه گذاری است ویا دولت ژاپن خود را متعهد می داند برای تعداد بسیارکمی از اتباعش احساس مسئولیت کند وآنان را بافرهنگ ژاپن آشنانماید چه برسد دفاع از جان آنها که مقدم بر امور دیگر است. این که اعلام شود این افراد خارج از چارچوب معیارهای حج وزیارت به سفر رفته اند قابل توجیه نیست چرا که گذر از مرزهای یک کشور به صورت دسته جمعی برای دفعات مکرر درشان یک کشور نبوده ونیست  از طرفی اگر این عده بدون مجوز هم از مرز گذشته باشند دولت موظف به حفظ جان آنها وکوشش برای رهایی آنان است گام بعدی اطلاع رسانی از اوضاع ناامن سوریه وتوصیه به مسافران وزائرین برای موکول کردن سفر درشرایط عادی است .

بگذریم که جانشین ستاد عتبات عالیات استان البرز گفته است: در دستورات دینی آمده سفر حج در صورت خطرساز بودن از افراد سلب می شود اما بر ضرورت حضور در کربلای مُعّلی حتی در هنگام خطر سفارشات زیادی شده است.این خبر را می توانید اینجا بخوانید .

سرانجام پس از دستگیری تعداد زیادی از هموطنان وسلب آسایش وامنیت آنان وخانواده هایشان که معلوم نیست به چه سرنوشتی دچارشده ومی شوند اعلام شد:

سفرزمینی و ریلی (باقطار) به سوریه ممنوع است.

ساعت هیئت دولت با وقت کدام سرزمین تنظیم شده که دیرتر از انتظار، هشدارهای لازم را  اعلام می کند ؟

 


[ یکشنبه 90/11/16 ] [ 9:52 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

مجازات افرادی که برای رهبر کره شمالی گریه نکردند!

ایسنا نوشت :
بر اساس گزارش رسانه‌ها دولت کره شمالی افرادی را که در مراسم تدفین و عزاداری رهبر سابق کره شمالی، شرکت نکرده و یا سوگواری نکرده‌اند، مجازات می‌کند.

به گزارش ایسنا، رژیم کره شمالی به شناسایی، دستگیری و مجازات افرادی که در مراسم فوت کیم‌ جونگ ایل، رهبر سابق این کشور سوگواری نکرده‌اند، مبادرت ورزیده و جریمه‌ای برابر با شش‌ماه کار اجباری تعیین کرده است.

روزنامه‌ای اینترنتی به نام "Daily NK" در سایت اینترنتی خود به اسامی افرادی اشاره کرده که به عنوان جاسوس مسئول شناسایی افراد مذکور بوده‌اند.

در این سایت اینترنتی همچنین آمده است افرادی که عمدا در مراسم تدفین و سوگواری کیم جونگ ایل شرکت نکرده‌اند این تصور را به وجود آوردند که مرگ وی از اهمیت زیادی برخوردار نیست و از این رو مجبور به شش ماه کار اجباری هستند.

این سایت اینترنتی می‌افزاید، علاوه بر این افرادی که از شیوه انتقال قدرت در کره شمالی انتقاد کرده‌اند با مجازات مشابهی روبه رو هستند.

علاوه براین در بعضی از موارد ممکن است که کل خانواده افراد تحت تعقیب به اردوگاه‌های مزبور منتقل شوند.

بعد از مرگ کیم جونگ ایل، جوان‌ترین پسر وی "کیم جونگ اون" به عنوان رهبر جدید کره شمالی انتخاب شد.

"
کیم جونگ ایل" 17 دسامبر و بعد از یک سکته قلبی در سن 69 سالگی درگذشت.

بدین ترتیب بخشی از رازهای عجیب گریه های سوزناک مردم کره شمالی درمرگ کیم جونگ ایل کشف می گردد.

 


[ چهارشنبه 90/10/28 ] [ 7:49 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

میراث رهبرکره شمالی برای کشورش

کره شمالی بسته ترین کشور دنیا است و یکی از دیکتاتوری ترین سیستم های سیاسی در آن حاکم است که از مطبوعات و رسانه های آزاد در آن خبری نیست و هر گونه ارتباط با خارجیان در آنجا گاه مجازاتی مانند مرگ دارد و از این رو هیچ گزارش رسمی و تایید شده ای درباره شخص کیم جونگ ایل وجود ندارد و تمامی گزارش ها و اطلاعات راجع به کیم جونگ ایل از سوی رسانه های خارجی و برخی مقامات سابق کره شمالی که به بیرون از این کشور فرار کرده اند و یا سازمان های اطلاعاتی غربی یا کره جنوبی منتشر شده است.

رهبر 69 ساله کره شمالی عاشق مشروبات الکلی بود و حتی افراط در نوشیدن الکل و مصرف سیگارهای برگ کوبایی وی را در سال 2008 تا لبه مرگ برد و وی از یک سکته مغزی خطرناک جان سالم به در برد.

به دلیل همین علاقه کیم جونگ ایل گفته می شود وی در یکی از اقامت گاه های خود یک سوله مخصوص از انواع و اقسام شراب های دنیا را دارد که تعداد بطری های این کلکسیون گاه تا بیش از 10 هزار بطری برآورد می شود .
همچنین گفته می شود کیم جونگ ایل عاشق خودرو بوده و کلکسیونی ( البته نه به پروپیمانی کلکسیون سلطان برونئی) از صدها اتومبیل دارد که بیشتر آنها ساخت کمپانی های بنز و بی ام و هستند.
تا کنون رقم دقیقی از میزان ثروت کیم جونگ ایل ارایه نشده است و بعید می نماید که وی جزء ثروتمندین دنیا باشد ، اما در کره شمالی هر چه که هست متعلق به دولتی است که رهبر بلامنازع آن کیم جونگ ایل است که قدرت را از پدرش به ارث برده و قرار است به کوچک ترین فرزند خود که حاصل ارتباط نامشروع او با یک زن خواننده است ، واگذار کند.

کیم جونگ ایل البته در سال های گذشته عادت بد دیگری نیز داشت . وی عاشق هنرپیشه ها و خواننده های مطرح ژاپنی یا کره جنوبی می شد و دستور می داد تا آنها را از ژاپن یا کره جنوبی بربایند و پیش او بیاورند.

این کار با پیچیده ترین عملیات های اطلاعاتی سازمان اطلاعات کره شمالی انجام می شد و گاه رابطه پیونگ یانگ با سئول یا توکیو را تا مرز جنگ پیش می برد.

یکی از معروف ترین این آدم ربایی ها در سال 1978 روی داد و آن ربایش خانم " شین سانگ - اوک "  یک کارگردان مشهور کره جنوبی و  هنرپیشه و همسر سابق او، " چه اون هویی " بود.

پس از ربایش این زوج هشت سال در کره شمالی  باقی ماندند و به ساختن فیلم‌های تبلیغاتی برای کیم جونگ ایل پرداختند. آنها در سال 1986 از کره شمالی گریختند و خاطرات دوران اسارت‌شان را منتشر کردند.
 بنا به گزارش روزنامه " جونگ آنگ " چاپ سئول ، یکی از سرگرمی های  کیم جونگ ایل تماشای برنامه های تلویزیونی همسایه جنوبی از طریق ماهواره بود ؛ یعنی همان چیزی که برای مردم کره شمالی ممنوع است و دارنده تجهیزات ماهواره ممکن است حتی اعدام شود.
بنا به ادعای این روزنامه کیم جونگ ایل به سریال های پر زرق و برق کره جنوبی بسیار عادت داشت و سوژه برخی از این سریال ها را تا پایان دنبال می کرد . مثلا در جریان پخش سریال " یانگوم " کیم جونگ ایل این سریال را با اشتیاق فراوان دنیال می کرده است و ظاهرا از " لی یونگ آئه " شخصیت اصلی این سریال که نقش یانگوم را بازی می کرد بسیار خوشش می آمده است.

گفته می شود کیم جونگ ایل عاشق تماشای فیلم  بوده و کلکسیونی حاوی بیش از 20 هزار فیلم از کشورهای مختلف دنیا را دارد.

ظاهرا خیلی از مردم کره شمالی سرشان به زندگی محدودشان گرم کرده اند و گفته می شود بیش از 99درصد از آنها نمی دانند خارج از کره شمالی آسمان چه رنگی است.

رهبرکره شمالی درآغوش مرگ!

نگاهی به قوانین عجیب و غریب درکره شمالی :
در کره شمالی مردم اجازه ندارند ماشین شخصی  داشته باشند !!!
در کره شمالی ساعت بیدارشدن مردم توسط شیپوری تعیین می شود که در سراسر شهرها و از طریق بلندگو پخش می گردد. ساعت خوابیدن آنها هم توسط سیستم خاموش کردن چراغ تعیین می شود. سیستم پخش پارچه  ولباس درکشور هم توسط دولت کنترل می شود و بیشتر اوقات مردمی که در خیابان ها دیده می شوند لباس های یک شکل و شیبه هم به  تن دارند. این مساله در مدارس هم به صورت جدی دنبال می شود و خلاصه هر بخشی از زندگی مردم در کره شمالی از طریق قوانین خاصی کنترل می گردد. البته مردم هم این وضع را پذیرفته اند!.
اما از طرف دیگر این قوانین بعضی از شادی های اولیه را هم در زندگی مردم دریغ می کند; مثلا اینکه دوربین به کره شمالی وارد نمی شود و مردم هم نمی توانند آن را تهیه کنند. با وجود این، دولت کره شمالی کمک های زیادی از خارج دریافت می کند و مشخص نیست آنها را به دست مردم می رساند  یا بین طبقه خاصی پخش می کند.
سریال می خواهید چه کار:

با وجود اینکه مقامات کره شمالی حساب سعی کرده اند جلوی ورود هر محصول فرهنگی خارجی به این کشور را بگیرند، ظاهرا سریال های ساخت کره جنوبی ( مثل یانگوم که عشق رهبر کره شمالی هم هست ) به هر ترتیب راه ورود به خانه های مردم کره شمالی را پیدا می کنند.


برای خواندن دنباله مطلب اینجاراکلیک کنید...

[ دوشنبه 90/9/28 ] [ 8:51 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

تفاوت مدیریت در اروپا و ایران (طنز)

اروپا: موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده می شود
ایران: موفقیت مدیر سنجیده نمیشود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است
اروپا: مدیران بعضی وقتها استعفا می دهند
ایران: عشق به خدمت مانع از استعفا می شود

اروپا: افراد از مشاغل پایین شروع می کنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند
ایران: افراد مدیر مادرزادی هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت است
اروپا: برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر می گردند

ایران: برای یک فرد، دنبال پست مدیریت می گردند و در صورت لزوم این پست ساخته می شود
اروپا: یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود
ایران: یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالی که مدیرش سه بار عوض شده است.

اروپا: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت می کنند
ایران: اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده ای نکنند، او را مشاور مدیریت می کنند
اروپا: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی می کند و حتی ممکن است محاکمه شود


ایران: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر می شود و پست مدیریت جدید می گیرد
اروپا: مدیران بصورت مستقل استخدام و برکنار می شوند، ولی بصورت گروهی و هماهنگ کار می کنند
ایران: مدیران بصورت مستقل و غیرهماهنگ کار می کنند، ولی بصورت گروهی استخدام و برکنار می شوند


اروپا: برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی می دهند و با برخی مصاحبه می کنند
ایران: برای استخدام مدیر، به فرد مورد نظر تلفن می کنند
اروپا: زمان پایان کار یک مدیر و شروع کار مدیر بعدی از قبل مشخص است
ایران: مدیران در همان روز ،حکم مدیریت یا برکناریشان را می گیرند


اروپا: همه می دانند درآمد قانونی یک مدیر زیاد است
ایران: مدیران انسانهای ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد
اروپا: شما مدیرتان را با اسم کوچک صدا میزنید

ایران: شما مدیرتان را صدا نمی زنید، چون اصلاً به شما وقت ملاقات نمی دهد
اروپا: برای مدیریت، سابقه کار مفید و لیاقت لازم است
ایران: برای مدیریت، مورد اعتماد بودن کفایت می کند.

اروپا: موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده می شود
ایران: موفقیت مدیر سنجیده نمیشود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است
اروپا: مدیران بعضی وقتها استعفا می دهند
ایران: عشق به خدمت مانع از استعفا می شود

اروپا: افراد از مشاغل پایین شروع می کنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند

ایران: افراد مدیر مادرزادی هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت است
اروپا: برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر می گردند

ایران: برای یک فرد، دنبال پست مدیریت می گردند و در صورت لزوم این پست ساخته می شود

اروپا: یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود
ایران: یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالی که مدیرش سه بار عوض شده است.

اروپا: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت می کنند

ایران: اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده ای نکنند، او را مشاور مدیریت می کنند
اروپا: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی می کند و حتی ممکن است محاکمه شود


ایران: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر می شود و پست مدیریت جدید می گیرد
اروپا: مدیران بصورت مستقل استخدام و برکنار می شوند، ولی بصورت گروهی و هماهنگ کار می کنند
ایران: مدیران بصورت مستقل و غیرهماهنگ کار می کنند، ولی بصورت گروهی استخدام و برکنار می شوند


اروپا: برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی می دهند و با برخی مصاحبه می کنند

ایران: برای استخدام مدیر، به فرد مورد نظر تلفن می کنند
اروپا: زمان پایان کار یک مدیر و شروع کار مدیر بعدی از قبل مشخص است
ایران: مدیران در همان روز ،حکم مدیریت یا برکناریشان را می گیرند


اروپا: همه می دانند درآمد قانونی یک مدیر زیاد است

ایران: مدیران انسانهای ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد
اروپا: شما مدیرتان را با اسم کوچک صدا میزنید

ایران: شما مدیرتان را صدا نمی زنید، چون اصلاً به شما وقت ملاقات نمی دهد

اروپا: برای مدیریت، سابقه کار مفید و لیاقت لازم است
ایران: برای مدیریت، مورد اعتماد بودن کفایت می کند.


[ یکشنبه 90/9/6 ] [ 9:45 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

مردان سنت شکن

واقعیت این است که ما مردم رابراساس شغل وموقعیت اجتماعی شان رتبه بندی می کنیم ؛ رفته گر ، کارگر ،بنّا،کاسب،راننده،خدمتگزار ،مهندس ، پزشک،روحانی و...

اما وقتی یکی از افراددارای شغل پایین می میرد و روی اطلاعیه فوتش می نویسند « بزرگ خاندان » تازه می فهمیم که این فرد درایل وطایفه وعشیره وقبیله اش چه جایگاهی داشته است . جالب تر آن که گاهی با همین ملاک ها از مردم انتظار اثرگذاری داریم  چنان که همیشه انتظار داریم  مثلا" یک روحانی درباره مسائل اجتماعی محله وشهرش نظری اصلاحی بدهدکه اثرگذارترباشد واز این قبیل تصورات ذهنی .

مقدمه راطولانی نکنم درشهرما وقتی کسی می میرد فقدان تازه گذشته ماتمی است که برماتم بزرگتری به نام تدارک جا وامکانات برای میهمانانی که برای عرض تسلیت !! قدم رنجه می کنند سوار می شود فردای روز خاکسپاری مراسمی به نام سومین روز درمسجد وخانه متوفی برگزار وشب نیز مراسم درمنزل برپامی گردد؛ درهمه این مراسم، ظهر وشب خانواده ی تازه درگذشته موظف به تهیه غذا وپذیرایی از میهمانان هستند،گاهی سفره هایی تدارک دیده می شود که فاعل غایب از نظر ( تازه درگذشته) وخانواده اش درطول عمر از دیدن وداشتنش محروم بوده اند کاربه جای رسیده بود که همه از این وضع ناراضی وشاکی بودند ودرگفتگوها آرزو می کردند که کاش به نوعی برچیده می شد اما کسی را یارای بدعت نبود. همه از نام آوران وروحانیون انتظار چنین سنت شکنی را داشتند واتفاقی نمی افتاد تا یکماه پیش که جوانی براثربیماری وسکته قلبی دارفانی را وداع گفت پدر این جوان باوجود آن که از وضع مالی نسبتا" خوبی برخورداربود پس از خاکسپاری اعلام کرد که مراسم فقط درمسجد برگزارمی گردد وشب مراسمی برپانخواهد بود وبدین گونه مراسم با شکل وظاهری متفاوت برگزارگردید شاید تصورش غیرممکن بود که این موضوع به سرعت درجامعه همه گیر شود و مردم آن رابپذیرند اما واقعیت اجتماعی نشان داد که اشاره ی به موقع  فردی که جامعه وی را مسئول خلق شیوه های جدید مراسم هم نمی داند تاچه اندازه تاثیر خواهد داشت .به هرحال روش جدید به سرعت جای خود را دربین مردم باز کرد تا مشکلات اجتماعی واقتصادی اینگونه مراسم که با چشم وهم چشمی و احساسات عجین شده اندفشارکمتری برطبقات جامعه وارد نماید.

ما به افراد سنت شکنی نیاز داریم تا درزمان مناسب با اتخاذ روش های کارآمد جامعه را از گسستگی درامان نگه دارند. ساده لوحی است که این سنت شکنی را فقط از مردان دین وطبقات بالای جامعه چشم انتظار باشیم گاهی عمل به موقع فردی معمولی کاری خواهد کرد کارستان و بی شک اگر اجر وپاداشی برای برچیده شدن اینگونه مخارج اضافی متصور باشیم به باور من بیشترین سهمش به کسی تعلق دارد که این سنت جدید را پایه گذاری کرده است . 


[ یکشنبه 90/4/12 ] [ 12:59 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 آماری که درباره میزان دستمزدهای مربیان فوتبال لیگ برتر ایران در فصل گذشته لیگ منتشر شده ، نشان می دهد که هر مربی لیگ به طور متوسط در هر ماه ، بین 12 میلیون و پانصد هزار تا 83 میلیون تومان دریافت کرده است.
بر اساس آنچه "جام جم" (وابسته به صدا و سیما) منتشر کرده ، مربیان 17 تیم لیگ برتر (لیگ برتر 18 تیم دارد که در فصل پیش 17 تیمش متعلق به بخش عمومی بوده اند)، در فصل گذشته فوتبال ایران  قریب به 8 میلیارد تومان از بیت المال پول گرفته اند ؛ به جدول زیر توجه فرمایید:

دستمزد مربیان فوتبال

 این ارقام نجومی در حالی به مربیان فوتبال ایران پرداخت می شود که دیگر حقوق بگیران بیت المال یعنی کارمندان و کارگران دولت و شرکت های بخش عمومی ، عمدتاً مبالغی بین 500 هزار تا 700 هزار تومان در ماه دریافت می کنند که مجموع دریافتی شان در طول یک سال به 10 میلیون تومان هم نمی رسد. حال بماند افرادی که با حقوق های زیر 500 هزار تومان و ته فیش های بسیار ناچیز گذران زندگی می کنند.

اگر کارمندی با ارزش پول امروز ، ماهانه 700 هزار تومان بگیرد ، کل دریافتی او در طول 30 سال خدمتش که یک عمر محسوب می شود 252 میلیون تومان می شود که از دریافتی یک سال بسیاری از مربیان لیگ در یک سال ، کمتر است! این ، کجایش با عقل و عدالت همخوانی دارد؟!
این در حالی است که کامندان و کارگران حقوق بگیر ، 12 ماه سال را باید هر روز حداقل 8 ساعت کار کنند ولی کل لیگ برتر ، فقط 34 هفته است.
این ارقام بی حساب و کتاب در حالی از کیسه ملت خرج مربیان چند تیم محدود می شود که برای افزایش مثلاً 10 درصدی حقوق کارمندان و کارگران ، دهها جلسه در سطح کارشناسان و وزرا و هیات دولت برگزار می شود و بدون مصوبه کابینه ، یک ریال هم به حقوق کارمندان و پاداش و اضافه کاری آنها افزوده نمی شود. آن وقت آقایان میلیادرها تومان پول ملت را بدون هیچ گونه ضابطه منطقی بین چند مربی انگشت شمار تقسیم می کنند و نکته جالب ماجرا هم اینجاست که همیشه هم طلبکارند.



دقت کنید که این رقم ، جدای از مبالغ هنگفتی است که اعضای دیگر کادر مربیگری ، بازیکنان و مدیران باشگاه ها دریافت می کنند. البته اگر این ارقام توسط باشگاه های خصوصی پرداخت می شد ، انتقادی بدین شکل نبود ولی سخن اینجاست که این پول ها از بخش عمومی و به صورتی کاملاً تبعیض آمیز و فساد آلود پرداخت می شود.
به عنوان مثال در حالی که در همین باشگاه سپاهان که متعلق به شرکت فولااد مبارکه است ، میلیاردها تومان بین چند مربی و بازیکن تفسیم می شود و سرمربی اش ماهانه 83 میلیون گرفته ، که برای کارگر همان شرکت که در سخت ترین شرایط کار می کند ، هیات دولت کف 330 هزار و 300 تومان برای هر ماه را تعیین کرده است که 250 برابر کمتر از دستمزد آقای مربی است!
واقعاً کجای کار امیر قلعه نوعی از کارگری که در خط تولید جانفرسای فولاد کار می کند مهم تر و سخت تر است که این آقا باید یک میلیارد تومان از فولاد مبارکه بگیرد و آن کارگر شرکتی  قراردادی100 برابر کمتر؟ مگر قیمت نان برای آن کارگر ، یک صدم است؟!



آیا کارگر تراکتورسازی که برای کشاورزی مملکت ، تراکتور تولید می کند مهم تر است یا فراز کمال وند که به اسم تراکتورسازی ، کار فوتبال می کند و ماهی 29 میلیون می گیرد؟

یا کجای کار حمید درخشان از کارگران زحمتکش شهرداری تبریز سخت تر و حیاتی تر است که اولی دهها میلیون پول بگیرد و دومی محتاج نان شب باشد و دلش به این خوش که تیمش گل زد؟!
... و چنین سوالاتی درباره همه تیم های دیگر نیز صادق است. آلودگی هوا  ومحیط زیست در منطقه استقرار ذوب آهن اصفهان بیداد می کند اما این شرکت خود رادربرابر این آلودگی مسئول نمی داند کجای این موضوع با عدالتی که از آن صحبت می شود هماهنگی دارد ؟

آیا کار مهندسی که بعد از 20 سال تحصیل ، در فلان دکل نفتی خلیج فارس در گرمای بالای 50 درجه کار می کند ، مهم تر و طاقت فرساتر و ملی تر است یا کار غلامحسن پیروانی که مربیگری تیم صنعت نفت را بر عهده دارد و به اسم کارگران و مهندسان نفت ، سالی 150 میلیون تومان می گیرد؟



به نظر می رسد مجلس شورای اسلامی باید به فوریت تمام وارد ماجرا شود و نگذارد دسترنج کارگران و پول ملت ، این گونه بی حساب و کتاب به جیب عده ای فوتبالیست و مربی سرازیر شود. اگر این افراد از بخش خصوصی حقوق می گیرند که خود دانند و کارفرمایشان اما اگر از بخش عمومی دستمزد می گیرند ، باید آنها هم تابعی از قوانین و مقررات دستمزدهای مصوب باشند ، درست مانند سایر کارمندان و کارگران مگر این که مجلسی ها ، رسماً به وجود قانون آپارتاید در کشور رأی مثبت بدهند. آیا مجلس شورای اسلامی این موضوع را عدالت می داند یا بی عدالتی ؟ مجلسی هابرای این پرسش چه پاسخی دارند ؟؟!!

برگرفته از سایت عصر ایران 


[ شنبه 90/3/28 ] [ 11:53 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 382
کل بازدیدها: 1472033