سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

روز پرستار،روز معلم ،روز دانش آموز ، روز کارگر ، روز پزشک ،روز خبرنگار،روز سینما،روزدامپزشکی،روز دختران،روز تکریم بازنشستگان ،روز مهندسی،روز امورتربیتی، روز دندانپزشک ، روز زن ، روز داروسازی ، روز ... به تقویم که نگاه می کنم پُر است از این روزهایی که فقط صفحه ای را سیاه کرده اند وهر روز به همّت نمایندگان محترم مجلس وایضا" هیئت محترم دولت بر این روزها ومناسبت ها افزوده می شود .مانده است روز بنّا ودست فروش و دوره گرد وچند روز دیگر تا جنسمان جور جور شود .....

به عنوان معلّم وقتی به این روزهای تقویمی ومناسبتی نگاه می کنم ،حس غریبی وجودم را می گیرد حسی بین بغض وناراحتی وگاهی شادی از چیزی که نمی دانم چیست! شاید هم چون چیزی نمی دانم بی دلیل حالت خوشحالی درمن ایجاد شده است! نمی دانم .

به روز معلم نگاه می کنم ، سه دهه از برپایی این مناسبت درتقویم می گذرد وهرسال برنامه های کلیشه ای وتکراری روان معلم ودانش آموز را می کاهد همه ساله دستورالعملی که بنا به شرایط تغییر می کند برای انتخاب معلمان نمونه به مدارس ارسال می شود ودر ماراتنی نفس گیر بانظرمدیر کسی یا کسانی عنوان نمونه می گیرند ولابد دیگران نمونه نبوده اند واز دایره انتخاب بیرون می افتند. روز معلم فرا می رسد جلسه ای خشک وبی روح آن هم از طرف خود مدارس ومعلمان !!برپا می شود ورئیس آموزش وپرورش و وزیر مربوطه درباره نقش معلم درجامعه داد سخن می دهند! وباز، سالی دیگر وانتظاری بیهوده برای رسیدن فردایی که تکرار همین تکرارهاست .

روز زن فرامی رسد زنان درباره فضایلشان دربرنامه های مختلف سیما وصدا دعوت می شوند تا از برتری هایشان بگویند ومی گویند؛ جالب این که هرساله در این برنامه ها همان میهمانان سال قبل وسالهای قبل دعوت می شوند تاباز بگویند آنچه رابارها وبارها گفته اند وشنیده ایم .

ظریفی می گفت همین وجود روز «زن »درتقویم، نشان از نابرابریهایی است که بین مرد و زن در جامعه ما وجود دارد وبرای جبران این نابرابری هاست که روز زن در تقویم خودنمایی می کند امید آن که جامعه بدان حد از رشد وبالندگی برسد که از نظر «حقوق انسانی»، بین زن ومرد تبعیضی قائل نشود ومردان، بپذیرند که زنان نیز دارای حقوق انسانی اند تاجایی که برای اثبات حقانیت حقوق قشری از قشرهای جامعه نیاز به اختصاص روز خاص وفریاد برای اهمیت آن نباشد .

معلم نمونه شدن ،یک اتفاق است که باید در زمان خاص خودش اتفاق بیفتد خوش شانس ترین معلمان در سال اول انتصاب وزیر، مدیرکل ورئیس آموزش وپرورش، انتخاب می شوند چراکه وزیر جدید می خواهد با اختصاص جوایز ویژه به معلمان ورقبایش نشان دهد  که چقدر در تصاحب این میز لیاقت داشته وخیلی دیر او را کشفیده اند ! و تابعین نیز همچنین!!

با این حساب  روز پرستار ،کارگر،معلم ،دانش آموز ،کارگر ،پزشک ،خبرنگار،سینما،دامپزشکی،دختران، تکریم بازنشستگان ،مهندسی،امورتربیتی،دندانپزشک، زن ،داروسازی، روز ... وهمه روزهای تقویم بر همگان مبارکباد .





[ دوشنبه 90/2/5 ] [ 11:41 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

معمر قذافی رهبر لیبی از زمان کودتای مشهور خود علیه ملک ادریس سنوسی در سال 1969 میلادی تاکنون تلاش می کند تا به عنوان یک رهبر متفاوت مطرح شود؛ چه در رفتارهای سیاسی و چه در سخنرانی هایش که عادت کرده از چارچوب های پروتکل سران خارج شود.

به گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن، مهمترین مکان ظهور متفاوت قذافی نیز اتحادیه عرب و نشست های آن بود که توانسته لقب قهرمان همیشگی این نشست ها(!) را برای خود حفظ کند.
وی در نشست سران کشورهای عربی در شرم الشیخ قبل از حمله نظامی آمریکا  به عراق در هنگام سخنرانی ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی  وارد صحبت های او شد و سیاست های ریاض را به شدت مورد انتقاد قرار داد.
اصولا در هر نشست سران کشورهای عربی، همه خبرنگاران منتظر شاهکار یا شیرین کاری قذافی می ماندند و همیشه هم پیش بینی آنها به واقعیت می پیوست. در یکی از نشست ها، در هنگام سخنرانی سران، سیگار برگ روشن می کند. در نشست دیگری پس از آغاز جلسه، نشست را ترک می کند چرا که سران دیگر کشورها، ایده ها و افکارش را تایید نمی کنند.

وی در سخنرانی های اخیر خود هم عبارت ها و جملاتی را به کار برد که با تعجب بسیاری روبه رو شد.
جهان هیچگاه سخنرانی مشهور قذافی در نشست سران مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 2009 در نیویورک و پاره کردن منشور سازمان ملل متحد و پرتاب آن به سمت جایگاه هیئت رئیسه را در میان خنده سران دیگر کشورها و دیپلمات ها فراموش نمی کند.

قذافیدر نشست سران کشورهای عربی در سال 2009 میلادی در شهر دوحه، قذافی به صورت ناگهانی وارد سخنرانی یکی از سران کشورهای عربی شد و هنگامی که با درخواست امیر قطر به عنوان رئیس جلسه برای توقف صحبت های خارج از دستور مواجه  شد  به شدت برآشفته شد و تعدادی از القاب خود را این گونه اعلام کرد: ارشدترین رئیس و رهبر کشورهای عربی، شاه شاهان آفریقا و امام المسلمین.

قذافی در سفر خود به ایتالیا از تمایل خود برای تبلیغ دین اسلام در این کشور خبر داد و گفت که می خواهد در باب اسلام سخنرانی کند اما شرط کرد کسانی که پای سخنانش می آیند فقط باید دختران زیبارویی باشند که قدشان حداقل 170 سانتی متر باشد! و چنین هم شد و قذافی پس از سخنرانی برای دختران قد بلند ایتالیایی به هر کدامشان یک جلد قرآن با 200 یورو پول داد.
وی پیش از این پافشاری کرده بود باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا، اصالتا عرب و نام اصلی اش" ابو عمامه" است.

بیشتر سخنرانی های قذافی، پیشنهادات مختلف وی برای حل مسائل و بحران های منطقه ای و بین المللی هستند. مثلا او برای بحران اشغال فلسطین، پیشنهاد کرد کشور فدرالی به نام اسراطین با حضور یهودیان و فلسطینیان تشکیل شود. این نام نیز از ابتدای اسرائیل و انتهای فلسطین گرفته شده است.
قذافیقذافی برای اکثر مشکلات سایر نقاط دنیا هم از جمله کردها، دوکره، ایرلند شمالی، تبت در چین و ... راه کار هایی را مطرح کرده است.

وی همچنین دموکراسی را اینگونه تعریف می کند: "دیمونه الکراسی" یعنی ماندگاری صندلی ها.
قذافی در سال 1975 کتابی را با عنوان "کتاب سبز" تالیف کرد که شامل تمامی افکار و ایده های شخصی وی است. این کتاب پایه و اساس هر فعالیت و اقدامی در لیبی است.

قذافی در یکی از سخنرانی هایش خطاب به معترضین گفته بود: هر اندازه می خواهید می توانید تظاهرات و تجمع کنید اما وارد خیابان ها و میادین نشوید .... در لیبی می مانم تا زمانی که بمیرم یا اینکه عزرائیل مرا همراهی کند. .. آنهایی که در تظاهرات ها و تجمعات کشته شدند بسیار پشیمان خواهند شد.
قذافی پس از آغاز خودسوزی ها در تونس و دیگر کشورهای عربی، دستور داد هر فردی اقدام به خودسوزی کند به 5 سال زندان محکوم خواهد شد.

وی درباره زنان هم عبارت ها و جملات عجیب و غریبی دارد. از جمله گفته است: زن حق کاندیداتوری دارد چه مونث باشد چه مذکر. وی در جای دیگری نیز گفت: فرق زن و مرد این است که زن مونث است و مرد مذکر.
رهبر لیبی قبل از این هم در سخنرانی عمومی گفته بود: من دیکتاتور نیستم که سایت فیس بوک را فیلتر کنم اما آنکه وارد این سایت شود را بازداشت می کنم.

وی در یکی از سخنرانی هایش برای بهینه سازی مصرف برق هم گفته بود: اگر برق نبود ملت مجبور می شد درتاریکی برنامه های تلویزیونی را مشاهده کند.
هر چند در تحلیل شخصیت قذافی به اختلاف نظرهایی وجود دارد اما همه در عجیب بودن وضعیت وی اتفاق نظر دارند. تعجبی که از 40 سال پیش تاکنون ادامه دارد.


[ دوشنبه 89/12/9 ] [ 10:55 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

وقتی به قطر حسادت می کنیم

قطر شبه جزیره ای است در منتهی الیه جنوب غربی خلیج فارس که درخوش بینانه ترین وضع مساحتش با استان بوشهر ما برابری می کند،کشوری بدون آب وهوای مناسب برای کشاورزی وبدون آب آشامیدنی که اقتصادش بر نفت وگاز استوار است  . ما وقطری ها در میدان گازی پارس جنوبی منابع عظیم گاز مشترک داریم وقطری ها درجند سال گذشته با تلاش بسیار و انعقادقرارداد باکشورهای خارجی تاآنجا که توانستند این منابع گازی را استخراج ومورد بهره برداری قراردادند  روزگاری مردم این شبه جزیره فقط با ماهیگیری وصیدمروارید به زندگی نه چندان آسانشان ادامه می دادند  وامروز وضعشان دگرگون شده است مردم مسلمانی که عمدتا" اهل تسنن هستند .

بازی های آسیایی فوتبال ،امسال درقطر برگزار می شود وقتی این مشکلات زندگی شهرنشینی ودشواریهای زیرساخت میزبانی را درنظر می آوریم به این نتیجه می رسیم که کارهای بسیاری برای جلب نظرمسئولان فوتبال آسیا برای واگذاری میزبانی به قطر صورت گرفته است زیرساختهایی که فیفا را هم به میزبانی جام جهانی درقطر راضی کرد !

جدول میزبانان جام ملتهای آسیا از آغاز تاکنون:

عبدالرحمن تانکو، نخست وزیر مالزی و رئیس وقت AFC در اوایل دهه 1950 میلادی پیشنهاد برگزاری یک دوره مسابقه فوتبال دوره‌ای با حضور کشورهای عضو کنفدراسیون را ارائه کرد که در نهایت این طرح در سال 1956 به میزبانی هنگ کنگ رنگ واقعیت به خود گرفت.

دوره اول - هنگ‌کنگ 1956

دوره دوم - کره‌جنوبی 1960

دوره سوم - رژیم اشغالگر قدس 1964

دوره چهارم - ایران 1968

دوره پنجم - تایلند 1972

دوره ششم - ایران 1976

دوره هفتم - کویت 1980

دوره هشتم - سنگاپور 1984

دوره نهم - قطر 1988

دوره دهم - ژاپن 1992

دوره یازدهم - امارات 1996

دوره دوازدهم - لبنان 2000

دوره سیزدهم - چین 2004

چهاردهمین دوره - مالزی، اندونزی، تایلند و ویتنام 2007

دوره پانزدهم - قطر 2011

چند کیلومتر آنطرف تر کشوری با  بیش از 1648195 کیلومتر مربع باکوهها، آبهای جاری ، منابع عظیم نفت وگاز ، معادن بی شمار ، زمین های قابل کشت و استعدادهای بیشمار درزمینه های مختلف از جمله فوتبال .....در زمینه ورزش فوتبال با این همه سرمایه گذاریهای میلیاردی به جایی نرسیده است

میزبانی بازیهای آسیایی فوتبال و ورزشهای دیگر اهمیتی دارد یانه؟ واگر اهمیت ندارد چرا کشورهای مختلف برای تصاحبش دست وپا می زنند ؟

می گویند امروز ورزش وبالاخص فوتبال یک صنعت است ومی تواند در زمینه جذب سرمایه و گردشگر مانند توریسم عمل کند ایران نیز یک کشور باجاذبه های فراوان توریستی است چه شده که ما بعد از گذشت 35 سال نتوانسته ایم میزبانی این مسابقات را کسب کنیم ؟

ایران دربین کشورهای منطقه به دلایل وشرایط مختلف طبیعی وانسانی جایگاه ویژه ای دارد روزگاری آرزوی عربهای منطقه رسیدن به موقعیت ایران بود وامروز ما به دیده حسرت به امارات متحده عربی و قطر نگاه می کنیم . همت مدیران ورزشی وغیر ورزشی ایران می تواند جایگاه ما را دربین این منطقه از جهان ارتقا بخشد

به امید آن روز

 

 

 


[ شنبه 89/10/25 ] [ 1:40 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

سرانجام پس از 70 روز نفس گیر معدنچیان شیلیایی از اعماق زمین نجات یافتند و قرار است پس از انجام معاینات پزشکی به آغوش خانواده هایشان برگردند این رویداد درس های بزرگی را به جامعه بشری ارائه کرد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1-اولین واکنش مسئولان شیلی پس از گرفتارشدن معدنچیان ،اعلام این خبر درسطح وسیع بود .خبرگزاری ها این موضوع را درجهان پوشش دادند ومسئولان رده بالای این کشور وارد میدان شدند.جان انسانها این ارزش را داشت.

2- درخواست کمک از سازمانهای بین المللی وکشورهای دیگر برای نجات جان 33 معدنچی از نکات دیگر مورد اهمیت است میل به خودکفایی وپایبندی به تولیدات داخلی وعدم اتکا به خارج از کشور دربرابر زنده ماندن ونجات زودهنگام 33 انسان که امید زنده بودنشان از بین رفته بود رنگ باخت .رئیس جمهورشیلی خبرزنده بودن معدنچیان رااعلام کرد

3- نجات معدنچیان پیش از اتمام مهلت پایان یافت واز سردرگمی وجنگ روانی گروه گرفتار ونیز خانواده های منتظر آنان جلوگیری شد .

4- این عملیات نجات به خاطر تکنیک مورد استفاده برای خارج کردن معدنچیان از محل و نیز به دلیل میزان توجه و پوشش رسانه های بین المللی در تاریخ حوادث این چنینی در جهان بی نظیر توصیف شده است و از این جهت این عملیات نجات را می توان " مهیج ترین " عملیات نجات تاریخ بشر دانست .

5-  توجه جهانیان به سرنوشت این معدنچیان و خوشحالی عمومی از نجات آنها ، یک نکته امید بخش را در دل خود دارد و آن این که هنوز چیزی به نام "عاطفه" و "همنوع دوستی" در جهان نفس می کشد و نگرانی 70 روزه مردم جهان نسبت به سرنوشت این معدنچیان گمنام و شادمانی شان از نجات آنان نمود و نماد این انساندوستی است؛ ای کاش سیاست بازان جهان ، بگذارند این حس مشترک بشری در همه امور و شئون جاری باشد.

سئوال مهم :

به نظر شما اگر این حادثه درسرزمین ما اتفاق می افتاد واکنش مسئولان ،رسانه ها ، مردم و... در این زمینه چه بود تلویزیون ما این موضوع راچگونه پوشش می داد؟

شیلی کشور پیشرفته ای نیست واقتصاد پویایی ندارد اما در این موضوع ،مدیریتی استثنایی داشت به نظر می رسدمدیریت بحران از عهده همه مدیران برنیاید.


[ شنبه 89/7/24 ] [ 12:43 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
اندرمسلمانی وعرب بودن اوبامامعمر القذافی به مناسبت چهلمین سالروز خروج نیروهای آمریکایی از پایگاه "معیتیقه" در طرابلس در اظهاراتی متناقض گفت: آمریکا به رهبری باراک اوباما دشمن ما نیست و روابط طرابلس و واشنگتن عالی است.
وی خاطرنشان کرد: ما باید باراک اوباما را به اجرای سیاست تغییر تشویق کنیم. آمریکا یک امپراطوری است و ایجاد تغییر فوری در آن برای هر رئیس جمهوری دشوار است، اما اوباما برای تحقق شعار تغییر تلاش می کند.
رهبر لیبی در ادامه عاری شدن خاورمیانه از سلاح های هسته ای به ویژه سلاح های هسته ای رژیم صهیونیستی و رفع محاصره ملت فلسطین را خواستار شد.
قذافی همچنین با اشاره به رئیس جمهور آمریکا گفت: ما افتخار می کنیم که آفریقا توانست یک سیاهپوست را بر مسند ریاست دولت در آمریکا بنشاند.
وی با بیان این مطلب افزود: چه بسا اوباما ،عرب و اسم وی "برکه حسین ابوعمامه" باشد و ما باید از او حمایت و وی را به سوی اجرای سیاستهای مبتنی بر رهایی از سلاح های کشتار جمعی تشویق کنیم.

[ سه شنبه 89/3/25 ] [ 1:40 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

نگاهی به متن قطعنامه چهارم تحریم ایران درشورای امنیت

چهارمین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل(قطعنامه 1929) ، روز چهارشنبه ، 19 خرداد 1389 با 12 رای مثبت، 2 رای منفی (کشورهای ترکیه و برزیل) و تک رأی ممتنع( لبنان) ، به تصویب رسید و بدین ترتیب تحریم های جدیدی علیه ایران اعمال گردید.
مهم ترین بخش های این قطعنامه به شرح زیر است:
*
ممنوعیت فعالیت های اتمی تجاری ایران (اشخاص حقیقی و حقوقی)در خارج مانند هرگونه شرکت در طرح های استخراج اورانیوم در کشورهای دیگر یا شرکت در تولید مواد یا تکنولوژی های اتمی 
*
ممنوعیت انتقال مستقیم یا غیرمستقیم سلاح های سنگین مانند تانک، خودروهای زرهی، هواپیماها و هلیکوپترها و کشتی های جنگی و سیستم های موشکی به ایران
*
توقیف اموال و دارائی‌های رئیس سازمان انرژی اتمی مرکز تکنولوژی هسته‌ای اصفهان 
*
تحریم 22 شرکت و سازمانی که در فعالیت‌های مربوط به موشک‌های بالستیک و هسته‌ای مشغول اند، از جمله دانشگاه مالک اشتر در تهران، صنایع امین در مشهد، ابزار برش کاوه در تهران، «فرست ایست اگزپورت بانک» در مالزی، صنایع شهید خرازی و مرکز تحقیقات کشاورزی و پزشکی هسته ای کرج. ؛ به علاوه  40 شرکت یا سازمان جدید ایرانی هدف‌گیری(مانیتور) می‌شوند.
*
تحریم 15 شرکت یا سازمان که با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مرتبط هستند، از جمله قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء سپاه، عمران ساحل، راه ساحل و سپانیر.
*
ممنوعیت ایران از ادامه فعالیت های موشکی در ارتباط با موشک‌های بالستیک و  قادر به حمل تسیلحات هسته‌ای  
*
دولت های جهان تمام محموله های هوایی و دریایی که به ایران فرستاده می شود یا از آن خارج می شود را در فرودگاه ها، بنادر و آب های قلمروی خود در صورتی که بر این باور باشند که آن محموله ها حاوی مواد اتمی، موشکی یا نظامی ممنوع اعلام شده است، بازرسی کنند.
 
کشورهای جهان اجازه می یابند محموله های دریایی ایران را بر اساس قوانین بین المللی در آب های آزاد بازرسی، توقیف و حتی در صورت لزوم نابود کنند.
همچنین کشورها از ارائه خدماتی مانند سوخت رسانی به این کشتی ها منع می شوند.
در همین باره  سه سازمان مرتبط با خطوط دریائی جمهوری اسلامی ایران تحریم می شوند، از جمله «ایریسل بنلوکز» در بلژیک و خط کشتی رانی جنوب.
*
تاکید ویژه بر مراقب کشورها بر مبادلات مالی با ایران به ویژه بانک مرکزی جمهوری اسلامی و شرکت های مرتبط با سپاه ؛ مشخصاً  کشورهای جهان دعوت شده اند که با اتخاذ تدابیر لازم از افتتاح شعبه ها و نمایندگی های بانک های ایران در قلمروی خود در صورتی که معتقدند این شعب با فعالیت های اتمی ایران ارتباط دارند، جلوگیری کنند.

در این زمینه بد نیست 6 نکته کوتاه درباره قطعنامه 1929  را  اینجا بخوانید

 

 

 


[ شنبه 89/3/22 ] [ 12:37 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

مردسال88کیست؟

مرد سال 1388 که بود؟ یکی از چهار کاندیدایی که تمام سال ، چه پیش از انتخابات و چه بعد از آن ، نام شان در هر محفل و مجلسی بر سر زبان ها بود و چه نزاع ها و در گیری هایی که میان هوادارانشان رخ نداد ؟
ای بسا بتوان
هاشمی رفسنجانی را مرد سال دانست که سال 88 خورشیدی هم مانند نیم قرن گذشته در تاریخ سازی ایران معاصر نقش آفرین بود.
رحیم مشایی چطور؟ مردی که کوتاه ترین دوره معاونت اولی یک رئیس جمهور را در جمهوری اسلامی تجربه کرد ، رئیس دفتر رئیس جمهور شد وهر بار که لب به سخن گشود ، موافقان ومخالفانش با هم درآویختند و حتی کار به اظهار نظر برخی مراجع کشید؟
سیدحسن خمینی هم در سال 88 بیش از تمام سال های بعد از فوت پدرش در صحنه بود. احمدی مقدم هم می تواند در جای خود کاندیدای مرد سال باشد که بیش از 9 ماه با اعتراضات خیابانی جنگید .

برادران لاریجانی( رئیس دستگاه قضا   و رئیس مجلس شورای اسلامی) هم در سال 88 در صدر خبرها بودند و آنها هم می توانند برای کسی عنوان مرد سال ، با یکدیگر و با دیگران رقابتی سخت داشته باشند.
حتی می توان
محمد علی رامین را هم کاندیدا کرد که بی گمان با عملکردش در زمانی کوتاه به یکی از معروف ترین معاونان وزرای دولت تبدیل شده است.
شاید هم مرد سالی که گذشت
علی دایی باشد که سال را با شکست تیم ملی آغاز کرد و با پیروزی های پرسپولیس به پایان برد... .
این فهرست را می توان همچنان ادامه داد و نام های بسیاری را مورد گمانه زنی قرار داد اما هیچ کدام از اینان "مرد سال به تاریخ پیوسته 1388 " نیستند ؛ آنها حداکثر مردان "خبرساز " سال 88 هستند ، هر چند که برخی ازآنان، بسیار اثر گذار و جریان ساز بودند.

مرد سال 88
نان آور خانواده ای است که به حقوق ناچیز کارمندی و کارگری بسنده کرد اما هرگز نان حلال اندک را بر حرام بسیار ترجیح نداد ؛ صورتش را با سیلی سرخ نگاه داشت ، دو شیفت و سه شیفت کار کرد تا خرج زندگی و زن و فرزندانش را به هر جان کندنی در آورد.
اسفند سالی که گذشت ، مسیری را با یک
راننده تاکسی پیمودم و وقتی صحبت هایمان گل انداخت و سن اش را پرسیدم ، دیدم که بسیار بیشتر از شناسنامه اش نشان می دهد.
سفره دلش را که باز کرد ، شریک دردهایش شدم ، بی آن که بتوانم مرهمی بر زخمانش بگذارم: «شب ها راننده کامیون هستم و تا نزدیک صبح ،بار شن حمل می کنم و روزها هم تا پاسی از شب ، مسافر کشی می کنم و تنها چند ساعت به خانه سر می زنم... زمانی که دارند کامیون را بار شن می زنند ، کمی می خوابم و در طول روزهم هر وقت مسافر کم باشد ، کنار خیابان چرتی می زنم تا بتوانم کار کنم . بعضی شب ها با چوب کبریت چشم هایم را باز نگه می دارم، دو طرفش پنبه می گذارم و بین پلک هایم قرارش می دهم ، هم نمی گذارد چشمم بسته شود و هم با دردی که دارد، نمی گذارد آدم بخوابد ... مستاجرم ... همسرم بیمار است ...دخترم دانشگاه آزاد پزشکی می خواند ، اولش که قبول شد خواستم نگذارم برود اما زود پشیمان شدم و ثبت نامش کردم ... از وقتی که در یکی از ترم ها سرجلسه امتحان ، بین آن همه همکلاسی نام دخترم را خواندند و به دلیل بدهی شهریه از جلسه بیرونش کردند ، دیگر شب و روز ندارم ، دلم طاقت ندارد دخترم که با فقر و نداری بزرگ شده ، حالا که قرار است دکتر شود، این طوری سرشکسته و خوار شود... . »

مرد می گفت و می گفت و هنوز رنجنامه اش تمام نشده بود که زیر باران به مقصد رسیدیم و از او خداحافظی کردم... و حال که این مطلب را می نویسم ناخود آگاه یاد آن مرد افتادم و با خود گفتم: راستی موقع تحویل سال، آیا او کنار هفت سین خانواده اش بود یا آن که داشت چوب کبریت هایی که همدم چشمانش شده اند را آماده می کرد؟
من ، او را و بسیاری مانند او را مرد سال 88 می دانم بی آن که نامشان را بدانم یا حتی آنها را دیده باشم و قصه پر غصه زندگی شان را شنیده باشم.
مرد سال 1388 ، آن
پدر میانسالی است که کل دارایی اش از دنیا ، یک سیمکارت ایرانسل و گوشی دست دوم 1100 است و یک ماژیک ؛ ماژیکی که با آن شبانه بر روی دیوارهای اطراف بیمارستان های شهرش می نویسد: «کلیه فروشی ، گروه خونی ... ، شماره تماس: ... 0935»
او مرد سال است چون حاضر است برای تهیه خرج عمل پسرکوچکش یا جهیزیه دختر دم بختش یا جور کردن پول پیش خانه اش ، "کلیه" خود که بخشی از وجودش هست را بفروشد ، اما از دیوار مردم بالا نرود یا در شلوغی بازار تهران ، جیب مردم را خالی نکند.
مرد سال 88 کسی است که
مسوول قراردادهای یکی از سازمان های دولتی است و در تمام ماه های سال شنید که چقدر اختلاس کرده اند و برده اند و خورده اند وخودش از زبان رئیس قوه قضاییه شنید که تنها یکی از مسوولان 6 میلیارد تومان اختلاس کرده، اما هیچگاه به خود نگفت: حالا که بقیه دارند بیت المال را می بلعند ، بگذار ما هم با طرف های قراردادمان ببندیم و پورسانتی بگیریم و روزگار را خوش بگذرانیم.
چهره سال پر ماجرای 88 ،
آن مرد و زنی است که حوادث غمبار بعد از انتخابات را دید ، ایستاد ، خون گریست اما هرگز به کشورش و به مردمش خیانت نکرد ، چه در  گفتار ، چه در عمل و چه حتی در اندیشه. 
مرد سال 88 ، آن
سرپرست خانواده ای است که از اول فرودین تا آخرین روز اسفند 88 ، چرتکه انداخت تا بلکه بتواند بین حقوقی که می گیرد و تورمی که مسوولان اعلام می کنند  و انواع آن مانند نقطه ای و سالیانه و نمودارهای سربالا و سرازیر و چه و چه ، نسبتی برقرار کند و دلش خوش باشد که همان طور که در 20:30 گفته اند قدرت خریدش بالاتر رفته اما سال تحویل شد و حساب و کتابهایش به جایی نرسید.
چهره سال ، آن زن
شوهر مرده ای است که مردانه و بالاتر و شرافتمند از مردان ، کار کرد و پاکدامنی اش را در میانه مردانی که فقط نامشان مرد است حفظ کرد تا برای فرزندانش، هم پدر باشد و هم مادر.
مرد سال ، آن
دانشمند و متخصصی است که با وجود مهیا بودن انواع امکانات در بسیاری از کشورها وبا وجود تمام فرش قرمزهایی که در آن سوی مرزها  پیش پایش گسترده اند ، همچنان به عشق وطن ،"اینجا" دارد کار می کند و وقتی برای تحقیقات و ابداعات و اختراعاتش با درهای بسته و "بودجه نداریم" و ... مواجه می شود ، حرصش می گیرد که چگونه است در این مملکت برای فلان فوتبالیست بیست و چند ساله میلیاردها تومان پول وانواع امکانات مهیاست ولی دانشمندان و استادان و متخصصان و مخترعان کشور باید عادت کنند به سوختن و ساختن و دیگر هیچ!
چهره سال 88 ، آن
معلم حق التدریسی است که در دور افتاده ترین روستاهای کشور ، زحمت تربیت نسل آینده بر دوش اوست و او در مقابل این رسالت بزرگ ، تنها حقوق روزمزدی و حق التدریسی می گیرد و به همین خاطر در تمام طول زمستان خدا خدا می کرد که برف سنگین نیاید تا مبادا مدرسه تعطیل شود و او به تعداد روزهای تعطیل خانه نشین شود و سربرج ، دستمزد کمتری بگیرد. او  وهمه معلمان این مرز وبوم بی گمان چهره  سالند که بدون بیمه و بدون هیچ آینده شغلی ،هر سال این وعده را می شنوند که دارند مشکل شان را حل  می کنند و ...!
مرد سال ، آن
کارمندی است که بعد از 30 سال خدمت به جامعه ، امروز و فردا دارد بازنشسته می شود و به جای آن که در اندیشه جشن بازنشستگی باشد ، به این فکر می کند که صاحبخانه ، امسال چقدر بر اجاره خانه خواهد افزود؟
چهره سال 88 ، آن
کسی است که با 300 هزار تومان درآمد ، سال گذشته دریافت که خوشه سومی است و بالای خط فقر قرار دارد و تا حالا هم اضافه بر سازمان یارانه گرفته است!
... و بالاخره چهره سال 88
کسی است که باوجودتمام سختی ها و تنگناها ، همچنان زنده است و در کنار زشتی ها ، زیبایی ها را هم می بیند و می کوشد به حکم عقل و تجربه بشری ، همچنان امید را در افق ها جست جو کند که گفته اند "امید حیات آدمی است."

پی نوشت:

شنیده وخوانده ام که دربسیاری از کشورها افراد تنها یک شغل دارند وبا همین یک شغل می توانند خوب زندگی کنند ونیازهایشان رابرآورده سازند ؛ چگونه است که مردم ما از بام تاشام می دوند وهر روز عقب می مانند ؟ کدامیک از این مردان  نمونه ی پار وپیرار می توانند این زخم ناسور را درمانی باشند که دیگر گوش فلک از ناله های مردم رنج دیده پُر است و آنچه البته به جایی نرسد فریاد است .....


[ شنبه 89/1/14 ] [ 12:36 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 382
کل بازدیدها: 1472044