حسام ســرا
| ||
اعتراض دارد بلند می شود تااعتراضش رادرقالب پرسشی مطرح کند،می گوید چرا به جانبازان وفرزندانشان سهمیه می دهند؟اصلا" وجود سهمیه ها چه لزومی دارد؟چندنفر دیگر هم بااشاره ی سر آن راتأیید می کنند .. کلاس نسبتا" ساکت است کمی فکر می کنم می پرسم کدامیک از شما مراسم سالگرد جنگ های جهانی یا جنگ امریکا با ویتنام را دیده اید؟ کسی چیزی نمی گوید...می پرسم آیا دیده اید برای ژنرالها وسربازان ارتش امریکا که سالها پیش درجنگ حضور داشته اند مراسم یادبود بگیرند ..یکی بلند می شود ودر باره فیلمی که دیده است توضیح می دهد .. می گویم از زمان تشکیل دولت امریکا تاکنون جنگی علیه این کشور صورت نگرفته آنچه بوده حمله امریکا به دیگر کشورها برای حفظ منافع خود بوده است واین همه بزرگداشت وحقوق مادی وغیرمادی سربازان،برای حضور دراین حمله هاست.... سکوت برقراراست به نظر می رسد زیاد قانع نشده اند یکی می پرسد چرا باید به فرزند جانبازی که خودش جنگ را ندیده است سهمیه بدهند...می پرسم تو می دانی جانباز جنگی یعنی چه؟می گوید بله! از او می خواهم توضیح بدهد،می گوید کسی که درجنگ عضوی از اعضای بدنش را درراه کشور از دست داده است؛ می پرسم همه جانبازان دریک رده قرار دارند ؟ فکر می کند ومی گوید نه! بعضی درصد جانبازی بالاتری دارند ومشکلات جسمی وروانیشان بیشتر است می پرسم آیا کسی که قطع نخاعی است یا شیمیایی شده وبه سختی نفس می کشد آدم معمولی است ؟می گوید معلوم است که نه! می گویم اگر پدرهریک از شما جانباز جنگی بود و روی تختی دراز کشیده بود وبرای نفس کشیدن هم به کمک دیگران نیاز داشت باز هم با پدر امروزیتان برابر بود؟آیا پدری که از گردن به پایین فلج است وقدرت حرکت ندارد با پدرمعمولی شما که ممکن است فقیر،عصبانی وکم حوصله هم باشد برابر است ؟باز هم سکوت... یکی از ته کلاس برمی خیزد صدایش قاطع است می گوید ما با سهمیه این افراد مخالف نیستیم آنچه شما گفتید درست است اما من کسانی رامی شناسم که روی جبهه وجنگ راندیده اند وبه معنای رایج،جانباز هم نیستند اما فرزندانشان از سهمیه استفاده کرده ومی کنند وخودشان هم سالهاست از حقوق جانبازی ومدرک تحصیلی بالاتر استفاده می کنند..... نگاه بعضی متعجب است وبعضی دیگر باچشم وسر آن راتأیید می کنند .ایستاده ام، می گویم من هم عده کمی را می شناسم که احتمال می رود از این سهمیه ها درست وبه جا استفاده نکرده اند اگر چنین باشد من هم با دادن سهمیه مخالف هستم وآن را پایمال کردن حقوق دیگران می دانم اما.... دربین جانبازان چند درصد اینگونه اند؟آیا ما این حق را داریم که بادیدن چند درصد،خلافکاری در گرفتن درصد جانبازی،حقوق قانونی وانسانی همه جانبازان را نادیده بگیریم؟ تأیید می کنند که این حق رانداریم ولی معلوم است که همان چند درصد غیرقانونی را هم برنمی تابند .... نمی دانم سهمیه ها تاچه زمانی ادامه خواهند داشت اما این را می دانم که اگر افرادی که به غلط در زمره سهمیه بگیران جای گرفته اند مورد بازبینی وارزیابی مجدد قرارنگیرند درحق کسانی که جان خود رابرای این آب وخاک گذاشته اند جفا شده است سهم خانواده های شهدا(منظورم فرزندان شهداست) غیرقابل انکار وچانه زنی است ...... این گفتگو درجلسات بعدی ادامه یافت دنباله مطلب رابعدا" خواهم نوشت فعلا"....
[ چهارشنبه 91/2/13 ] [ 1:31 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
وسط درس بلند می شود می پرسد حقوق رئیس جمهور چقدراست؟ سئوالش بی ارتباط به درس نیست اما مربوط هم نیست می پرسم برایت مهم است ؟ می گوید مهم است ... می پرسم رئیس جمهور آدم عادی است یا نقش مهمی دارد؟ ... فکر می کند می گوید خُب نقشش مهم است اما...از ادامه دادن طفره می رود ...معلوم نیست کم آورده یا نمی خواهد حرف بزند ...کلاس ساکت است می گویم صرف نظر از این که چه کسی رئیس جمهور است یا درآینده چه کسی رئیس جمهور خواهدشد این نقش، بسیار مهم است ؛ رئیس جمهور ویترین وتابلوی حضور ما دربین کشورهای جهان است،لباس پوشیدنش،نوع هواپیمایی که سوارمی شود، نوع وسایلی که استفاده می کند همه وهمه دراعتبار ما دربین کشورهای جهان تأثیر دارد البته تأثیر فقط به این چیزها نیست شخصیت وبیان ،سطح سواد ،امانت داری و... نیز مهم است ولی اینها که گفتم تأثیرگذارند تا اینجا راکه قبول داری؟ نداری ؟ تأیید کرد که قبول دارد... پرسیدم برای این نقش مهم که امضایش انتصاب استاندار،وزیر،معاون رئیس جمهور،سفیر و... راموجب می شود وهریک از آنان با یک تصمیم می توانند میلیاردها تومان از پول این مردم را هدردهند ویا از آن استفاده درست کنند چه امکاناتی باید فراهم کرد؟گفت خُب شاید ما کشور ضعیفی باشیم ونتوانیم به او حقوق زیادی بدهیم آیا باید حقوق میلیاردی دریافت کند؟ گفتم مگر حقوق میلیاردی دریافت می کند؟گفت نمی دانم اما شایعات زیاد است..گفتم به شایعات توجهی نکن.... گفتم دراین زمینه دو دیدگاه می تواند وجود داشته باشد : دیدگاه اول : رئیس جمهور فردی عادی است باید درخانه ای معمولی اقامت کند،خانه ای که نگهبان نداشته باشد واز راننده وآشپز و..هم خبری نباشد حقوق او باید حداکثر تا دوبرابر رئیس یک اداره معمولی باشد ویک دست کت وشلوار داشته باشد که درهرمراسمی آن رابپوشد،ساده پوش مانند یک کارمند عادی ...دریک کلام، حقوقی به او ندهیم ومطالبه ای هم از او نداشته باشیم... دیدگاه دوم: رئیس جمهور فردی بانقش اجتماعی مهم است باید درساختمان ویژه ای که برای هرکس که این نقش رامی پذیرد اقامت کند ساختمانی که نگهبان دارد،راننده وآشپزدارد وبرای این نقش مهم امکاناتی درحد اعتبار وآبروی یک کشور درنظرگرفته می شود ونیز باید حقوقی کافی داشته باشد تادرطمع مال اندوزی گرفتارنشود وبتواند درخدمت مردم برنامه ریزی کند حتی اگر ماهانه چندمیلیون تومان به او بدهند که حساب وکتاب داشته باشد اشکالی ندارد . پرسید ممکن است ما اینقدرپول نداشته باشیم تابه یک نفربدهیم گفتم درست است اما شما حقوق رئیس جمهور را باحقوق پدرتان مقایسه می کنید که مثلا" کارمند اداره است کارمند،نقش عادی دارد وبا نقش رئیس جمهور قابل مقایسه نیست یک تصمصم اشتباه رئیس جمهور می تواند چندین وچندبرابر این پول را هدردهد فرض کنید به همه مردم ایران بگویند به ازای هرنفر 10ریال به شماره حساب خاصی واریز کنند مثلا" خانواده چهارنفری شما ماهانه 120تومان وسالانه 1440تومان بایدبه این حساب واریزکنند این مبلغ برای فقیرترین خانوارهای ایرانی رقم ناچیزی است اما جمع این رقم روزانه بیش از75میلیون تومان خواهدبود که رقم ماهانه آن ............. تومان خواهدشد(توانستید مبلغ ماهانه راحساب کنید؟) اگر رئیس جمهور بتواند حداکثردرهرماه از این حساب تا مبلغ ................. تومان برداشت کند اولا" به پول دیگری نیاز نخواهد داشت وثانیا" رقم برداشت او کاملا" مشخص است ومی شود حساب وکتاب آن راهم دراختیارمردم گذاشت! فقط می ماند یک شرط وآن این که او دربرابر این پول که از حساب ملت برداشت می کند مسئول است(اگر از پول نفت ومالیات هم به او حقوق بدهیم مثل این است که از همه مردم مبلغی راگرفته ودراختیار وی قرارداده ایم) واگر تصمیم اشتباهی گرفت،پول نادرستی را درجایی که نباید هزینه کند هزینه کرد،قانونی را اجرانکرد و...(که تشخیص آن با مجلس شورای شورای اسلامی وافکارعمومی است)،باید پاسخگو باشد وحتی به محاکمه کشیده شود که چرا وبه کدام دلیل تصمیم اشتباهی گرفته است اگر چیزی دریافت نکند ومورد بازخواست قرارگیرد خواهد گفت من از این پست ومقام دیناری نگرفته ام شما از کسی که تمام زندگی خود را برای وظیفه اش گذاشته ونفع مادی نبرده است چه انتظاری دارید ؟دراین صورت چه باید گفت ؟آیا استفاده از این عبارت که این وظیفه شما بوده کافی است؟ آیا این موضوع ضررهای واردشده به کشور راجبران می کند ؟بعدپرسیدم این بستگی دارد به این که شما طرفدار کدام دیدگاه باشید دیدگاه اول یا دوم درآن صورت موضعی کاملا" متفاوت خواهید گرفت .. می خواستم نظرش رابپرسم که زنگ زده شد، قرارشد در این باره بیشتر تحقیق کند تابعدا" درباره اش صحبت کنیم نمی دانم گفته های من برایش قانع کننده بود یانه از این رو مطلب را دراینجا آوردم تاشما هم نظرتان رابنویسید شاید او ودیگر دانش آموزان که گاهی به این مطالب سری می زنند از نظرات شما هم استفاده کنند........ تعدادی از خوانندگان این متن را فاقدانسجام دانسته ومعتقدند مطلب رابه خوبی نمی رساندنظرشماچیست؟
[ جمعه 91/2/1 ] [ 9:55 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
پیش از اینها وقتی تاریخ می خواندم سرنوشت چهره های تاریخی که به آخرمی رسید ،غمی غبارآلود برچهره تاریخ و منِ ِخواننده می نشست ،غمی به اندازه درازنای تاریخ که از دالانهای پیچ درپیچ آداب وسنت های ما می گذشت ومی گذرد. واقعیت این است که درهمیشه ی تاریخ ما مردم ِخوش استقبال و بَد بدرقه ای بوده ایم! به هریک از چهره های مثبت ویا منفی تاریخمان که نگاه کنیم تقریبا"به همین نتیجه می رسیم .امیرکبیر،ابومسلم خراسانی و دهها چهره تاریخی دیگر دراین زمره قرارمی گیرند . درتاریخ معاصرنیز کم نیستند افرادی که برای آمدنشان آسمان وزمین را به هم دوختیم وبرای رفتنشان نذرونیاز وکارشکنی و... و.. و..کردیم. محمدمصدق راکه یادتان هست(فعلا"کارنامه اوموردنظرمانیست) برای برگشتنش به قدرت چه ها که نکردیم وبرای رفتنش نیز ... به دوره جدیدتر نگاه می کنیم به رئیس جمهور کنونی ودو رئیس جمهورپیشین جمهوری اسلامی ایران.وقتی هاشمی رفسنجانی روی کارآمد همه اورا مُنجی ایران دانستند به سخنان بزرگان درآن ایام که رجوع کنیم انبوهی از تعریفها وتمجیدها راخواهیم یافت که بارقه امید را - حتی به نادرست- درمیان ما مردم زنده می کرد وهرچه به روزهای پایانی این اقتدار8ساله نزدیک می شدیم زنگار می گرفت وبه ناامیدی وبدگویی می انجامید که گاهی به دشنام هم آغشته می گشت. سیدمحمدخاتمی که آمد باز این بازی تکرارشد حجم رأی او در دوم خرداد این موضوع راپررنگ ترکرده بود (درموضوع مصدق گفتم که عملکرد مثبت ومنفی این افراد دراین نوشته، مورد نظرمن نبوده وفرصت موسع دیگری می طلبد)باز به سخنان آن روزهای روزنامه ها، نمایندگان دور پنجم مجلس شورای اسلامی( ونه دور ششم) وبرخی مسئولان کشوری ولشکری نگاهی می افکنیم ودرمی یابیم که با آمدن خاتمی چه استقبال باشکوهی از او کردیم . یادمان نمی رود که درروزهای پایانی دولت او سخنرانی هایش از جمعیت انبوه ،کم فروغ شده بود تا این که آفتاب دولتش به لب بام رسید ورفت ... محمود احمدی نژاد که آمد داستان تکرارشد نمایندگان به ستایش از مردی پرداختند که درباره او شناختی نداشتند ویا اگر داشتند دراندازه این ستایش زیاده روی کردندتاآنجا که برای نوشیدن ته مانده لیوان آبی که خورده بود درمجلس شورای اسلامی رقابت درگرفت! باز به آرشیو سخنان گفته ونوشته شده درباره وی نگاهی می افکنیم داستان همان است که قبلا" گفته آمد! این روزها عمر دولت احمدی نژاد روبه پایان وآفتابش لب بام است از هم اکنون آن داستان درباره این مرد نیز درحال تکراراست وهمان ستایش کنندگان به سعایت از او برخاسته اند وخود را برای بدرقه ای متضاد با آن خوش استقبالی آماده کرده اند ! (بازتأکیدواصرار دارم داستان عملکرد وی مجال مناسب تری می طلبد) چرا ما اینگونه ایم؟ چرا از افراد تازه وارد مجسمه ای از تجربه وصداقت وابتکار و...می سازیم ودرهمان لحظات می دانیم که ممکن است دراین قضاوت عجولانه ره به خطا برده باشیم وباز همین روش رابرای افراد دیگر تکرارمی کنیم؟چرا ما به دنبال قهرمان می گردیم تاهمه مشکلاتمان را درمان کند؟ چرا واقع بین نیستیم؟ محمود احمدی نژاد سال دیگر با دولت خداحافظی می کند ونفربعدی جای اورا خواهد گرفت، نفربعد می داند که مشکلات کشور بسیار است او درتبلیغات به مردم امید می دهد،وعده می دهد،از قبلی ها انتقاد می کندو... او می داند که استقبال گرمی از اوخواهند کرد ونیز احتمالا" می داند که بدرقه درخور توجهی از او نخواهند داشت با این حال خواهد آمد، فارغ از این خوش استقبالی وبد بدرقگی ما ایرانیان.چه کسی خود را برای بدرقه نه چندان دلپذیر چندسال بعد دراین سمت آماده کرده است ؟
[ شنبه 91/1/26 ] [ 9:35 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
دایره واژگان مورد استفاده در ادبیات فارسی، در سال90 هم کمی از سالیان پیش فراخ تر شد. چرا که به تناسب وقایع اتفاقیه در این سال، کلماتی چند به این دایره اضافه شدند. جهت بیکار نبودن در ایام نوروز(!) فراگرفتن معنی این لغات تازه وارد به زبان شیرین پارسی خالی از فایده نیست. [ یکشنبه 91/1/6 ] [ 6:0 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
روز 29 اسفند 1329 مجلس سنای ایران طرح ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد. ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که ابتدا با امضای همه اعضای کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورای ملی ایران در 17 اسفند 1329 به صحن علنی مجلس ارایه و 24 اسفند تصویب شد و سپس با تایید سنا در روز 29 اسفند به قانون مبدل شد. 29 اسفند هرسال یادآور ملی شدن نفت است روز مهمی که درروزهای پایانی سال درازدحام خرید و دلهره های شب عید گُم می شودوصدا وسیما هم درکوران تبلیغ غیرمستقیم برای سفرهای نوروزی وقتی برای این موضوع ندارد.... می خواستم درباره این روز مطلبی بنویسم چیزهایی هم نوشتم اما نوشته به دلم ننشست ،من هم مثل همه ایرانیان درالتهاب روزهای پایانی سال گرفتارآمدم واین شد که ...شد.... ملی شدن نفت درایران از هر نگاه ومنظری حادثه ای بسیار مهم وتاثیر گذار است این که درکتابهای درسی وغیر درسی تا چه اندازه بر ابعاد مثبت ومنفی این رویداد تاریخی تاکید شده ومی شود خود داستان دیگری است مصدق مانند هر انسان دیگری شخصیتی چند بُعدی دارد وعملکردهایی مثبت ومنفی ؛اقداماتش مثل هرانسان دیگری درمواردی قابل دفاع ودربرخی موارد غیر قابل دفاعند ... به تصویر زیر ودست خط دکتر محمد مصدق درزیر آن توجه کنید :
در زیر تصویر نوشته شده است : به کسانی که وقتی پای مصالح عموم به میان آید از مصالح خصوصی ونظریات شخصی صرف نظر می کنند . به کسانی که درسیاست مملکت اهل سازش نیستند وتا آنجا که موفق شوند مرد ومردانه می ایستند ویکدندگی به خرج می دهند . وباز به کسانی که در راه استقلال وآزادی ایران عزیز از همه چیز خود می گذرند این عکس ناقابل اهدا می شود احمد آباد 9 آبان 1341 دکترمحمدمصدق
[ پنج شنبه 91/1/3 ] [ 12:14 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
اوریانا فالاچی که با بسیاری از شخصیت های مهم جهان مصاحبه کرده است در یک مصاحبه از وینستون چرچیل سوال می کندکه: « اکثریت نادان واقلیت خائن » [ شنبه 90/12/6 ] [ 10:1 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
هنگامی که در اواسط قرن 18 میلادی دوچرخه اختراع شد ، مردم اروپا که با پدیده ای جدید و عجیب مواجه بودند ، آن را ماشین اجنه می دانستند و استدلال می کردند که اگر غیر از این است چگونه می تواند بر روی دو چرخ ثابت بماند و بدان سرعت شگفت انگیز(!)حرکت کند. فناوری ترسی ، در غرب و سپس در جهان ، در گذر زمان رو به افول گذاشت اما هرگز به صفر نرسید و گاه حتی به دغدغه حاکمان نیز بدل شد کما این که در اوایل سده جاری شمسی ، استفاده از رادیو در منازل ممنوع بود و تنها افرادی می توانستند از آن استفاده کنند که از شهربانی مجوز بگیرند. فناوری ویدئو نیز در بدو ورود خود به ایران با نگاه های سلبی و سیاست های دفعی مواجه شد و چه پرونده ها که در محاکم برای دارندگان این دستگاه پخش فیلم تشکیل نشد! اما سرانجام مسوولان دریافتند که راه مقابله با ویدئو ، نه "بگیر و ببند" که برعکس ، تولید انبوه محصولات ویدئویی است تا مردم در استفاده از محصولات متنوع تولیدی ، مخیر باشند. ماهواره هم از جمله مقولاتی است که مسوولان به این نتیجه رسیده اند که راه مقابله با آن ، راه اندازی شبکه های متنوع تلویزیونی است . البته هنوز هم نگاه و سیاست قدیمی "برخورد" در این عرصه وجود دارد و برنامه های تلویزیونی رقیب برای آن ، هنوز به ایده آل ها فاصله دارند. مسوولان دریافته اند که به فرض که اکنون بتوانند همه دیش ها را از همه پشت بام ها جمع کنند ، در آینده که رشد فناوری ، تلویوزیون ها را بی نیاز از دیش خواهد کرد ، باز به نقطه صفر بر خواهند گشت و لذا باید سیاست های هوشمندانه تری را در پیش بگیرند. اما در ایران ، برخی مسوولان که نتوانسته اند با فناوری روز پیش بروند ، به جای آن که سرعت خود را بالا ببرند ، سرعت اینترنت را پایین می آورند و این موضوع را گاه حتی با مسائل سیاسی و امنیتی توجیه می کنند حال آن که هیچ چیز به اندازه "نارضایتی تراشی" به ویژه در میان جوانان و تحصیل کردگان ، برای امنیت ملی و منافع نظام ، امنیت زدا نیست ؛ ارائه یک اینترنت پرسرعت و دلنواز و بی دردسر ، حتماً می تواند در افزایش میزان رضایتمندی عمومی مؤثر باشد. اگر مسوولان ، وظایف خود را به درستی انجام دهند و رضایت عمومی را جلب کنند و اعتماد متقابل با مردم ایجاد کنند ، نه بمب و موشک و نه ماهواره بی پارازیت و اینترنت بی فیلتر ، نمی توانند کوچک ترین خدشه ای به بنیان های سیاسی و اجتماعی کشور وارد آورند. شأن و شکوه نظام برآمده از اراده ملت ، فراتر از این مسائل است. [ دوشنبه 90/12/1 ] [ 2:7 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |