حسام ســرا
| ||
خبر زیر را بی هیچ مقدمه ونتیجه ای بخوانید : مشاور عالی وزیر آموزش و پرورش از ارائه طرح حذف ساختار سنتی مدارس و ایجاد «مجتمعهای مسجد محور» خبر داد. حالا اگر نظری داشتیدلطف کنید بنویسید اصل خبر را می توانید دراینجـــا بخوانید [ یکشنبه 87/10/8 ] [ 7:30 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
1- سالهاست آیین عاشورا وتاسوعا برگزار می شود مردم ایران سالهای سال است عاشورا وتاسوعا را در زمستان وتابستان ، همزمان با عید نوروز ونیز روزهای جشن وشادمانی ملّی برگزار کرده اند وخود، نیک می دانند چگونه این تقارن را گرامی بدارند ، جشن بگیرند یا عزاداری کنند؛ اما هنگامی که مسئولی خود را متکفّل «ایمان»مردم بداند، می خواهد به جای مردم ونه از طرف آنها تصمیم گیری کند و....
دانش آموزان دبیرستانها دونوبت درامتحانات پایانی شرکت می کنند ، طبق روال سالهای قبل وبراساس آیین نامه وتقویم اجرایی از 15 دیماه درنوبت اول و از ابتدای خرداد ماه درنوبت دوم . امسال تاسوعا وعاشورا با 17 و18 دیماه مقارن شده است وآموزش وپرورش براساس تصمیمی که می توان آن را شتابزده خواند قصد دارد امتحانات نوبت اول را بادوهفته تعجیل از ابتدای دیماه برگزار نماید مسئولان آموزش وپرورش وحتی مطبوعات،سیاسیون و... همواره از معلمان خواسته اند برنامه ریزی کنند، طرح درس داشته باشند، دانش آموزان را برای آزمون پایانی آماده کنند و.. بااین شتابزدگی تصمیمات که معلوم نیست بر اساس کدام ادلّه عقلی وشرعی گرفته می شود از این نهاد آموزشی که تصمیماتش نه بر اساس حساب وکتاب ونه در درون این نهاد که درجاهای دیگر منعقد می شود چه انتظاری داریم ؟ معجزه ؟سرگرم کردن دانش آموزان ؟خلاقیت؟ ویا ...؟
پی نوشت : شنیده وخوانده ایم که درشبهای قدربرترین کارها فعالیت علمی ومطالعه است بادرنظر گرفتن این موضوع تغییر زمان امتحانات در محرم کدام توجیه شرعی را می پذیرد؟
_____________________ 2- آنگونه که ما درکشورمان همه اتومبیل ها را «ماشین» خطاب می کنیم در کشور همجوار ما «پاکستان» به این غولآهنی «گاری » می گویند وفرقی نمی کند که سواری باشد یا باری .
باری! در ایران زمین که داعیه استقلال اقتصادی دارد وقصد دارد همه چیز را خودش تولید کند وما نیز از این تصمیم خوشحالیم، گاهی اتفاقات خنده دار ، نه ، ببخشید، گریه داری می افتد ؛چندین ماه است ماشین (یعنی پراید) گارانتی داری را به نمایندگی های مختلف برده ام وچون قطعه مورد نظر را درانبار نداشته اند به صورت ویژه درخواست داده اند تابا هزینه مشتری ارسال شده ومشکل برطرف گردد .... اکنون بیش از هفت ماه (220روز)است به درخواست ارسال شده وقعی ننهاده اند ومدت گارانتی درحال اتمام است !! کاش جناب رئیس سایپا لال مادرزاد بود واین همه مصاحبه قشنگ قشنگ نمی کرد که مردم ومشتریان این شرکت فخیمه فکر کنند همه چیز روبراه است وآسودگی را مزمزه کنند . اصلا اگر این مسئولان بی مسئولیت مصاحبه نمی کردند وحرف روی حرف تلمبار نمی کردند چه می شد ؟راستی چرا همین قطعه ای که توسط سایپای عزیز تهیه نمی شود ومی گویند نیست، دربازار به قیمت مناسب !! وبه وفور یافت می شود ؟ نکند دست هایی درکار است تا نگذارند این مدیر جوان وتازه کار پله های ترقی را پیماید ؟ نکند ...؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1و2- مشکل اول به وزیر آموزش وپرورش ومشکل دوم به دامادش که رئیس سایپاست برمی گردد شاید در مهمانی های خانگی بتوانند برای این دومشکل فکری کنند شاید هم تصمیمات در همین مهمانی ها وعمدتا به هنگام خداحافظی و دَمِ در گرفته شده که اینقدر پُخته و سنجیده است! چشمها را باید بشویم تا جور دیگر ببینم، باید کمی محلول شست و شوی چشم یا آب زلال بدون آلودگی بیابم ...تا بعد [ یکشنبه 87/9/3 ] [ 11:7 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
اسم تحقیق که می آید یاد آدمهایی می افتیم که لای کتابها درحال پیدا کردن مطلب یا درآزمایشگاه مشغول انجام آزمایشی هستند .... دنیای امروزدنیای ارتباطات است چه بخواهیم وچه نخواهیم استفاده از کامپیوتر در همه جا فراگیر شده و دریچه حدیدی به روی افراد گشوده است.درحال حاضر درهای ورود اطلاعات به ذهن افراد از مرز تعدد نیز گذشته اند ؛ در این شرایط زمانی که به دانش آموز یا دانشجویی تحقیق داده می شود می تواند مسیر دریافت اطلاعاتش را کوتاه کند ، لحظاتی به شبکه جهانی دریافت وارسال اطلاعات ( اینترنت ) متصل شود وبافشار چند کلید، متن، تصویر، فیلم ویا فایل صوتی موضوعی را دریافت وپس از ذخیره به عنوان تحقیق به معلمان ، استادان ومراجع درخواست کننده ارائه نماید ، در این صورت چند سئوال اساسی پیش می آید :
1ــ استفاده از اینترنت برای تحقیقات دانش آموزی از چه سنی مجاز شمرده می شود ؟آیا دانش آموزان دوره ابتدایی نیز مجاز به استفاده از اینترنت برای دریافت اطلاعات هستند ؟ براساس کدام شواهد ودلایل این نظر را ارائه می کنید ؟
2ــ آیا دریافت اطلاعات وارائه آنهاتوسط دانش آموزان، بدون پردازش ودرک مطالب توسط آنان ارزش علمی دارد ؟
3ــ آیا استفاده بی رویه از اینترنت ،دانش آموزان را باکتاب بیگانه نمی کند ورغبت استفاده از کتاب را درآنان کاهش نمی دهد ؟
4ــ از کجا وبا کدام معیارها می توان مطمئن شد که دریافت اطلاعات از اینترنت توسط شخص دانش آموز یا دانشجو انجام شده است ؟ آوردن مطالب دریافت شده توسط دیگران جه اندازه ارزشمند است ؟
5 ــ موضوعات تحقیقی را چگونه باید انتخاب کرد که دانش آموز یا دانشجوامکان استفاده از منابع مختلف را دارا بوده واورا به گزارش سازی ودریافت کمک از دیگران مجبور نسازد ؟ [ پنج شنبه 87/8/16 ] [ 6:36 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
چندسالی است که سبد جوایز درمدارس ابتدایی وراهنمایی دربرابر چشم دانش آموزان ومراجعان قرار گرفته است .مسئولان اداری وآموزشی براین باورند که این جوایز می تواند انگیزه درسی را در دانش آموزان تقویت کند ؛ گاهی جوایز گرانبهاتر ،مدتها در کمد جوایز باقی می مانند وگاهی برای دریافت جایزه ای چنان مسیر پر پیچ وخم طراحی می شود که دانش آموزان از خیرش می گذرند براستی استفاده از این جوایز در نظام آموزشی ما کدام هدف را نشانه گرفته است ؟ سال هاست که استفاده از جایزه،کارت آفرین و ستاره، به خصوص در دوره ابتدایی، درحکم نظام تشویقی و برای ترغیب بیشتر دانش آموزان به پیشرفت تحصیلی رایج شده است. داده ها حاکی از آن است که ردپای آن به شکل جایزه های بزرگتر، مثل دوچرخه و... به دبیرستان ها هم، باز شده است. در این جا بحث برسر این نیست که این عوامل انگیزشی بیرونی ، باعث پیشرفت تحصیلی می شوند یا خیر؟ این مساله در جای خود نیازمند بررسی دقیق است. اما سئوالی که پیش می آید، این است که پیشرفت تحصیلی از طریق انگیزه های بیرونی مثل رضایت والدین، معلم، جایزه و... تا چه حد ماندگار و کارآمد است؟ آیا مشوق های بیرونی به جز کسب نمره خوب در امتحان آن درس(در حکم معیار پیشرفت تحصیلی)، سبب علا قه و کنجکاوی دانش آموزان به مباحث آن درس هم می شود. تا به هدفمندی دانش آموزان در مطالعه درس ها بینجامد و آنان علا یق خویش را بیابند؟ آموزش وپرورش مشکلات زیادی دارد اما به نظر می رسد بعضی از دشواری های این نهاد توسط خودش ایجاد شده وبه نهادهای دیگر ارتباطی ندارد ، هرچند در این زمینه نباید خواست ها ونظرات نامعقول گروه های تاثیر گذار دیگر مثل مسئولان وتصمیم گیران را نادیده گرفت. [ یکشنبه 87/8/12 ] [ 12:40 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
ش (دوشنبه 8/7/1387 - 9:58 ص ) یک مشت معلم پرمدعای بی عرضه غرق در تفکرات تئوری مملکت را به .... کشیدید. این نظر یکی از خوانندگان بود که بی هیچ ربطی به محتوای یکی از پست های حسام سرا نگاشته بود ، نمی دانم شاید از نویسنده وبلاگ دلخوری یا ناراحتی داشته یاچیزی نوشته یا کاری کرده ام که او را خوش نیامده است ویا... امّا چون این مطلب درباره معلمان است برخود لازم دیدم نظرش را حذف یاخصوصی نکنم و چند نکته دراین باره بنویسم تا از سنگینی وظیفه معلمی دفاع کرده باشم؛ شاید توفیق یافتم : 1- شرایط اجتماعی جامعه ما به دلایل مختلف نابرابریهایی را ایجاد کرده است واین شکاف بر ادعای نوکیسه ها افزوده واز اعتبار کسانی کاسته است، وضعیت معلمان در این معادله بهتر شده یا بدتر؟اگر شرایط بهتر نشده ادعا برای چیست ؟ شاید معلمان به زعم این دوست نادیده «پرمدعا» شده باشند اما باید دید این ادعا درباره چه چیزهایی است و مورد ادعا کدام است باطرح مطالب کلی ومبهم نمی شود چیزی را اثبات کرد . 2- معلمان به دلیل ماهیت کاری ،تفکرات تئوریک دارند وبه نوعی تئوری پردازی می کنند جامعه از معلمان انتظار عملگرایی ندارد ،انتظار رویکرد عملگرایی از معلمان غیرمنصفانه است؛ معلم فیزیک،شیمی،تاریخ، ادبیات فارسی وحتی دینی درچارچوب کتاب درسی گرفتار آمده وبه دلایل گوناگون محکوم به تدریس همان کتاب درساعاتی محدود شده اند! کجای این بخش به عملگرایی می رسد ؟ منظور از تفکرات تئوری چیست ؟اگر نارسایی در رفتار وعملکرد افراد جامعه دیده می شود باید به کارکرد نهادهای مختلف جامعه بادقت بیشتری نگریست ویکطرفه به قاضی نرفت.آیا درنابسامانی رفتاری جامعه فقط معلمان مقصرند؟البته اگر منظور از بیان این جمله مطلوب نبودن مجموعه نظام آموزشی است باید ضمن اعتراف به نقایص موجود مشکل را درناهماهنگی سیستم آموزشی (کتاب، فضای فیزیکی، قوانین ومقررات ، وضعیت مدیریت ها ، بودجه واعتبارات ،نوع نگاه مسئولان وشهروندان به آموزش وپرورش والبته وضعیت معلم ) جست وجو کرد . 3- دولتمردان وتصمیم گیران جامعه نسبت به آموزش وپرورش وعنصر ذی روح آن یعنی «معلمان» چه تصوری دارند ؟چقدر برای رفع مشکلات مادی واجتماعی آنان تلاش کرده ومی کنند ؟ گوش اخبار ورسانه ها از پرداخت حقوق از دست رفته ، حق التدریس وبدهکاریهای دولت به آنان که از آن به واژه ی نامانوس« مطالبات» تعبیر می شود پُراست، جدال برسر منزلت اجتماعی آنان بماند برای وقتی دیگر. شما از این عنصر موثر ولی فراموش شده در آموزش وپرورش چه انتظاری دارید ؟انتظار معجزه ؟ عملگرایی؟ یا.... 4- خانواده ها نیمی از ساعات هر روز، عزیزترین سرمایه های زندگی خود را به مدارس می سپارند ادعا این نیست که خروجی مدارس از نظر فرهیختگان جامعه مطلوب است اما با مقررات کنونی ، سهم خانواده ودولت برای بخش آموزش ، نگاه به معلم و.. این خروجی چندان هم بی تناسب نیست ! اگر شما وضعیت دانش آموزان جامعه ما را با برخی کشورها مقایسه کرده وبه این نتیجه رسیده اید راهتان را کمی به سمت واقعیت های جامعه کج کنید وبانگاهی واقع بینانه تر درون را بنگرید تاداوری منصفانه تری ارائه دهید . 5- برخلاف نطر شما معتقدنیستم کشور ما روزگار بدی دارد اتفاقا تا افرادی از قبیل شما تیشه برداشته وریشه ها را هدف گرفته اند وبه جای طرح مشکل وارائه راه حل ،لبه تند انتقادشان را متوجه مجریان پایین دستی نموده وتصمیم سازان وتصمیم گیران را مبُرّا از خطا می دانند نباید اوضاعی بهتر از این انتظار داشت! خانه را اهل آن می سازند وخلایق هرچه لایق .اگر پزشک ومهندس و داروساز و.. را می شود وارد کرد معلم را باید از فرزندان همین مرز وبوم پرورش داد وتا آن زمان که نگاه وتوجه همه جانبه جامعه نسبت به این قشر عوض نشود همین است که می بینید . 6- این سرزمین اگربه پیشرفتی رسیده یا به بیراهه می رود همه ما در پیشرفت وپسرفتش سهیمیم با این تفاوت که سهممان متفاوت است! هرگاه سهم خودمان را در این پسرفت یا پیشرفت محاسبه کردیم ومسئولیتش را پذیرفتیم حق داریم دیگران را به میز محاکمه بکشانیم ودادگاه تفتیش عقایدمان را دربلندترین نقطه برج میلاد تشکیل دهیم امید وارم تحقق آن روز دیر نشود که همه متضرر می شویم. 7- درپایان به یاد این جمله جان. اف. کندی می افتم که : «پیشرفت ما به مثابه یک ملت هیچگاه سریع تر از پیشرفت ما در امر آموزش نخواهد بود» . حرف حق را باید از هر خویش وبیگانه ای نیوشید ،آویزه گوش نمود وبرای اجرای بخش های قابل اجرایش برنامه ریزی کرد . پی نوشت : 1- درپاسخ به این نظر ، یکی از خوانندگان چنین نوشت : امید (سهشنبه 9/7/1387 - 7:58 ع ) من معلم نیستم ولی فکر می کنم حق به جانب جناب ((ش)) است که درافشانی کرده اند چرا که اگر معلمان عرضه داشتند چنین موجودی را تحویل جامعه نمی دادند که اینگونه بی ادبانه و گستاخانه سخن براند و هتک حرمت کند.ایشان حتما یادشان باشد اگر می توانند چند کلامی را بنویسند و منظور خود را به همگان بااین جملات شیوا برسانند در همین حد نوشتن هم مدیون معلمان هستند ولی چه سود که .......... 2- معلمان قشری از اقشار این جامعه اند ودراین قشر افرادمتفاوتی با دیدگاه ، عملکرد وافکار گوناگون دیده می شود با دیدن یک نارسایی نمی توان به حیثیت مجموعه ای چوب حراج زد ؟ می شود ؟ 3- کاش شهامت نوشتن نظر بانام ومشخصات را می آموختیم ودرتاریکی تیر شلیک نمی کردیم . به دلیل حذف ناخواسته این مطلب وارسال دوباره آن، نظرات از طرف مدیر حسام سرا دوباره آورده شده است باپوزش بسیار
[ پنج شنبه 87/7/11 ] [ 7:0 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
... تصمیمم را گرفته ام ... تاکجاباید مقاومت کنم .... تا کی باید خلاف جریان آب شنا کنم ...نگاه دیگران به من می فهماند که دارم اشتباه می روم ... می دانم نباید به نگاه دیگران و حرفهایشان توجه داشته باشم اما مقاومت هم اندازه ای دارد ..تاکنون درتدریس از روش تبدیل کتاب به سئوال وجواب استفاده نکرده ام وبه خودم اجازه نداده ام شان معلمی ام را در حد کتابهای سئوال وجواب ( بخوانید منشوردانش وپیشگامان وآیندگان وهزار ... و...مار دیگر) پایین بیاورم ؛ می دانم که آن روش، هم برای من وهم برای دانش آموزان راحت الحلقوم تر از روش های دیگر است می دانم دانش آموز،مدیر ،معاون ،اولیای دانش آموزان ونیز مسئولین آموزشی !! وغیر آموزشی بالادستی نیز از نتیجه ( ونه اثربخشی ) این روش راضی اند، اصلا درجایی که همه به روشی عادت کرده اند(درست وغلطش بماند ) چه اصراری است که این عادت را بشکنی وچه لزومی بر شکستن این عادت باید وجود داشته باشد مگر انتظار نظام آموزشی ما از خروجی خودش چیست؟در دانشگاه مگر غیر ازجزوه نویسی ، کُُُپی کردن مطالب دیگران به جای تحقیق وقالب کردن کتاب مربی و دانشیار واستادیار واستاد و... به دانشجویان، کار دیگری انجام می شود؟ اخیرا"خبری خواندم در باره فروش پایان نامه های کارشناسی ارشد ودکترا که درگزارش مستند گونه ای تنظیم شده بود، هنوز که هنوز است مغزم دارد سوت می کشد (شماهم بخوانید تابه عمق فاجعه پی ببرید) نه این که نتوانم شرایط مملکتم و اوضاع فرهنگی و.. اش را درک کنم، نه، ولی انتظارم از نظام آموزشی بیش از این هاست و این بیشتر رنجم می دهد؛ این راس هرم آموزشی ماست قاعده را چگونه باید ساخت ؟ تا کجا باید مقاومت کرد وبه چه قیمتی ؟ باخودم دارم کلنجار می روم ..شاید تصمیمم را گرفتم نمی دانم شاید این بار توانستم ..شاید ........ پی نوشت : 1 ــ این نوشته را از روی نارحتی یا عصبانیت ننوشته ام؛گفتم که به دلداری وخویشتن داری دعوتم نکنید . 2ــ وقتی به معترترین کتابفرشی ها سر می زنیم بیشتر قفسه های کتابفروشی را کتابهای تست،پاسخ به سئوالات کتاب و...اشغال کرده اند، معلوم نیست کتابهای تفکر بر انگیز را از کجا باید تهیه کرد ؟درمدارس هم که خبری از مطالعه نیست ،شاید از این رو مدارس ما به جای آن که بوی «عشق» بدهند بوی «تست» می دهند . 3- درخبر است که به دلیل حذف تدریجی کنکور از سال آینده تحصیلی، امتحانات سالهای دوم وسوم دبیرستانها ودوره پیش دانشگاهی به صورت نهایی کشوری برگزار می شود ! می توان دانش آموزان ناکجاآبادی در این سرزمین را تصور کرد که خود را به آب وآتش می زنند تا با معلمان غیر تخصصی وشرایط غیر قابل رقابت با پایتخت نشینان رقابت کنند .شاید با این اقدام کارشناسانه مجلسیان !توپ به زمین آموزش وپرورش افتاده است باید از فردای روز اول مهر 1387 شاهد برگزاری کلاسهای آمادگی برای امتحانات نهایی دوم وسوم متوسطه وپیش دانشگاهی باشیم . این را گفتم که مدیران محترم کلاسهای کنکور از قافله فرهنگ عقب نمانند! ونیز دانش آموزان عزیز بدانند که جیب ها عوض شده ولی هزینه ها هنوز پابرجاست ولخرجی موقوف . 4-شاید این جمله از جان اف کندی باشد که : پیشرفت ما به مثابه یک ملت،هیچ گاه بیشتر از پیشرفت ما درآموزش وپرورش نخواهد بود .با توجه به گفته «منگر که گوینده کیست بنگر که گفتارش چیست» باید بیشتر به این جمله دقت کنیم. [ سه شنبه 87/3/14 ] [ 2:44 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
اگر چشم بینا و عقل نسبتا" سالمی داشته باشیم خواهیم دید ودانست که در30سال اخیر کارهای زیادی در ایران ما انجام شده است هر جا می رویم شبکه برق رسانی را می بینیم که با کوفتن چند تیر برق روستاها را به شبکه سراسری متصل کرده است ، روستایییان شادمان از این رویداد روشنی بخش ومسئولان سرخوش از کامیابی های روز افزونشان بولتن ها ساختند ودر رسانه ها نواختند که : این است نتیجه تلاش صادقانه مسئولان ... اگر سیم های برق را امتداد دهیم وبه درون روستا ( که حالا ممکن است به جبر یا اختیار شهر شده باشد ) برویم حتما با پدیده های نوظهور دیگری مثل دبیرستان وهنرستان ودانشگاه ( از هر نوعش ) برخورد خواهیم کرد : دانشگاه آزاد اسلامی ، دانشگاه پیام نور ، دانشگاه علمی ـــ کاربردی ، دانشگاه غیر انتفاعی ، شعبه ای از دانشگاه دولتی ، دانشگاههای وابسته به وزارتخانه ها و.... از این دسته اند وقتی به این موارد می اندیشم سئوالات بیشماری در ذهنم قطار می شوند که نوشتن همه آنها نه امکان دارد ونه ... برخی از آن سئوالات اینگونه اند : 1- ورود برق به هر روستا مقدمه ای برای ایجاد تحولات اجتماعی واقتصادی دیگر است وقتی برق بیاید مردم روستا با وسایل برقی آشنا می شوند ومصرف بالا می رود دیگر نمی توان روستای تا دیروز خودکفا و تولید کننده را در همان وضعیت نگاه داشت تب مصرف مثل سرطان همه جا را می گیرد ممکن است بگویید با ورود برق تلویزیون راه می افتد ومردم آگاه می شوند ! ولی آیا با نظام آموزشی کنونی که سالهاست محتوای رنگ ورو رفته آن نظام ما را احاطه کرده است می توان آگاهی را ترویج کرد ؟ آیا با شبکه های صد درصد دولتی که سیاست های یکنواخت( نمی گویم غلط یا درست ) را ترویج می کند می توان آگاهی بخشید ؟ فقط درمقام مقایسه اخبار واطلاعات است که می توان رشد فرهنگی را انتظار کشید. کشورهای دیگر که هم قد واندازه ما هستند با کدام روش به مردمشان آگاهی داده اند ؟ 2- درابتدای انقلاب تب جهادگری درجامعه رشد یافت این روحیه موجب شد تا در هر روستای چند خانواری ،دبستان ، مدرسه راهنمایی تحصیلی وگاهی دبیرستان ، حمام عمومی و.. ساخته شود .. کدام تحلیلگر اجتماعی بود که پیش بینی کند در آینده با گسترش روحیه شهر نشینی بیشتر مردم در منازلشان صاحب حمام خانگی می شوند ، تمایل به شهر نشین شدن آنان را به مهاجرت تشویق می کند و درنتیجه روستاهایی از سکنه خالی خواهند شد ... سالهایی گذشت واکنون روستاهایی را با همان چشمان بینا وعقل نسبتا" سالم دیده ایم که حمام عمومیشان که با هزینه های فوق العاده ساخته شده اند متروکه شده و بی استفاده مانده اند ، مدارس به بیغوله های شبیه شده اند که درحال تخریبند و روستا چونان ابیانه محل سکونت سالخوردگانی است که در انتظار پایان عمر روزگار می گذرانند . آیا راه همین بود که رفتیم ؟ آیا کارشناسان توصیه ای نداشتند ؟آیا کارشناسان فریادشان را زدند ولی شرایط آن زمان موجب شد تا گوشهای شنوا هم به ثقل سامعه گرفتار شوند ؟ وآیا ...؟ 3- رشد قارچ گونه دانشگاه که مربوط به سالهای اخیر است از همه دردناکتر است زیرا دانشگاه فقط ساختمان نیست ساختن و بستنش هم مثل حمام عمومی نیست که هیچ عارضه ای ایجاد نکند ؛شهرستان لنجان 1096کیلومتر مربع وسعت دارد وجمعیت 227000نفری اش در دوبخش ، هشت شهر وچند روستای کم جمعیت سکونت دارند فاصله دورترین روستا از مرکز شهرستان حد اکثر یک ساعت است ( با وسیله شخصی این مدت به 30 دقیقه کاهش می یابد ) در این شهرستان دانشگاه پیام نور زرین شهر ، دانشگاه پیام نور باغبادران، پیام نور روستای نوگوران ( که دبیرستانش را به دلیل کاهش دانش آموزان منحل کردند ) پیام نور شهرزاینده رود ، علمی کاربردی زرین شهر ، دانشگاه غیر انتفاعی امین فولادشهر ، دانشگاه آزاد واحد سده لنجان درحال فعالیتند ومجوز احداث وایجاد دانشگاه صنعت ومعدن وابسته به وزارت صنایع ومعادن در محدوده خدماتی شهر چمگردان نیز توسط مسئولین مربوطه صادر شده وقرار است در کنکور امسال دانشجو جذب کند با این محاسبه تعداد دانشگاههای این شهرستان تا این زمان هشت واحد خواهد بود که اگر بر کل جمعیت شهرستان تقسیم کنیم به ازای هر28375نفر یک واحد داشگاهی خواهیم داشت واگر همین تعداد دانشگاه را به جمعیت دانش آموزی دوره متوسطه ( نظری وفنی وپیش دانشگاهی ) (11846نفر)تقسیم کنیم به ازای هر 1480دانش آموز دوره متوسطه یک دانشگاه خواهد بود!!. آیا دانشگاه فقط ساختمان وتابلوی چندین متری وچند دستگاه رایانه است ؟ آیا برای این همه رشته های جورواجور، استاد ،مربی ،مدرس ومتخصص تربیت کرده ایم ؟ آیا رشد قارچ گونه دانشگاهها در افزایش رشد فرهنگی جامعه ما ( با شرایطی که نظام آموزشی ما دارد ) تاثیری دارد ومی تواند داشته باشد ؟ رابطه افزایش دانشگاهها ورشد تعداد فارغ التحصیلان با اشتغال چگونه است آیا برای فارغ التحصیلان لیسانسیه وبالاتر که حالا طبیعتا جایگاه اجتماعی بالاتری را طالبند شغلی درخورشان وجایگاهشان ایجاد کرده ایم ؟ بیخود وعده ندهیم که باید کار آفرین باشند وخودشان کارتولید کنند این حرف های کلیشه ای برای جوان بی سرمایه وبی خانمان ما کار ودر آمد نمی شود باید فکر دیگری کرد! آخر فارغ التحصیل رشته های ادبیات فارسی ، تاریخ ، علوم تربیتی ، زیست شناسی ، معارف ، عربی و... چگونه کار آفرین باشند ؟ چگونه؟!!راستی با این افزایش بی سابقه فارغ التحصیلان دختر در دانشگاهها وبی رغبتی پسران برای ادامه تحصیل ، ازدواج و بنیان خانواده ها چه می شود ؟ آیا می شود ومی توان با بیان مطالب سنتی وسرگرم کننده سابق ،زنان را به ازدواج با افراد کم سواد تر یا بهتر بگویم کم مدرک تر !،ترغیب کرد (از استثناها بگذریدکه هیچ استثنایی قانونی را لغو نکرده است ) . آیا رشد فارغ التحصیلان درسطوح کارشناسی ارشد ودکترا مضربی از جمعیت است ؟ مضربی از فارغ التحصیلان است ؟ باید همه کارشناس ارشد ودکترا باشند تا جامعه از نظر فرهنگی پیشرفت کند یا ...؟ مثل خیلی چیزهای دیگر داریم جزیره ای عمل می کنیم فکر می کنیم ما تافته جدابافته ای هستیم که با نظام جهانی ارتباطی نداریم ونباید داشته باشیم باید خودمان تجربه کنیم ، خودمان خراب کنیم ، خودمان بهای خرابی را بپردازیم ودست آخر بفهمیم که « اشتباه» کرده ایم همین. پی نوشت : 1ــــ انگار دانشگاه ، استاد ، دانشجو ، تحصیل ، دانش ، و...بی اعتبار شده اند ، نشده اند ؟ 2ــــ فکرش رابکنید دانشجوی فارغ التحصیل شده ای را که برای ادامه تحصیل ، کار ویا ... به موسسه ای داخلی ویا زبانم لال ، خارجی مراجعه کرده ومدارکش را ارائه داده است ومسئولان بررسی مدارک با ذره بین به دنبال دانشگاه زاینده رود ، دانشگاه نوگوران ویا دانشگاه آزاد اسلامی دارغوز آباد می گردند ...چه شود !! [ چهارشنبه 87/3/1 ] [ 12:56 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |