حسام ســرا
| ||
سالها پیش وقتی زلزله هولناک بم اتفاق افتاد عموپورنگ مشغول اجرای برنامه اش بود ومردم درکنار جعبه جادویی بی خبر از این فاجعه انسانی اوقات می گذراندند..... وامروز درروزی که روستاهای آذربایجان شرقی بارها لرزیدند وبازماندگان این حادثه به کمک های انسانی وتجهیزاتی نیاز داشتند صدا وسیما مسابقات المپیک را به نمایش گذاشت ...حرفی ندارم قضاوت باشما....
[ یکشنبه 91/5/22 ] [ 4:40 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
کنار پیاده رو ایستاده ام وبا تلفن همراه دارم با مسئولی صحبت می کنم از او می پرسم درباره موضوع چه کاری کرده اید؟ پاسخم را می دهد که: نامه نوشته ایم ومی خواهیم بفرستیم ببینیم چه می شود و.... صحبتم هنوز تمام نشده است که پیرمردی ریش سفید که قیافه تکیده ولاغراندامی دارد به چشمانم خیره می شود ؛می پرسد: شما بازنشسته ذوب آهن هستی؟ می گویم نه ؟ می گوید آخه داشتی درباره حقوق بازنشسته ها سئوال می کردی ! داشتی می گفتی درباره حقوق بازنشسته ها چه کارکرده اید؟ خندیدم، او هم خندید ..سکوت کرد ورفت ومن مانده بودم این معادله راچگونه تنظیم کرده بود [ چهارشنبه 91/3/10 ] [ 11:37 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
شعار ندهیم یکشنبه 13فروردین یاهمان«سیزده بدر» است،روزی که درتقویم هابه عمد«آشتی باطبیعت» نام گرفته است؛بیایید برای سلامتی خودمان وفرزندانمان هم که شده به همراه وسایل،چندکیسه زباله باخود ببریم ودرپایان،زباله های تولیدی مان را درکیسه بریزم ودراولین جایی که سطل زباله دیدیم درون سطل قراردهیم .... مامرد این میدان هستیم یا فقط اعتراض می کنیم؟
[ جمعه 91/1/11 ] [ 9:24 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
حتما شنیده وخوانده اید که نمایندگان مجلس دراستفساریه ای برای سیاسیون (نمایندگان مجلس، وزیران ، معاونان وزیران،استانداران ،فرمانداران ،سفیران ونمایندگان سیاسی ایران دردیگر کشورها و...) که دوسال دراین سمت فعالیت کرده باشند وبعد به سمت پایین تری منتقل ویا به هردلیل (مثلا" برکناری به دلیل ناکارآمدی ، بی لیاقتی ، بیماری، اختلاس ، و...)برکنارشده باشند حقوق مادام العمری را به میزان 80 درصد حقوق زمان مسئولیت سیاسی تصویب کرده اند . این مصوبه واکنش های زیادی را دربین مردم ومسئولان برانگیخت ورسانه ها نیز هرچند کم اما به این موضوع توجه نشان دادند .
برای اطلاع بیشتر بد نیست واکنش هابه این مصوبه اخیر مجلس را اینجـــــــــــــــا و اینجـــــــــــــــــــــــــا ودر این مطلببخوانید ودرباره نمایندگانی که خود را« وکیل مردم»می نامند وبرای این وکالت ودفاع از حقوق مردم گاه از خدا وپیغمبر وائمه مایه می گذارند کمی بیندیشید
وسرانجام درکمتر از دوهفته باپیگیری رسانه ها وسایتها این مصوبه کلا" لغو شد خبرش را اینجا بخوانید .
[ دوشنبه 90/8/30 ] [ 10:0 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
عنوان کامل این خبر چنین است : به دستور مستقیم وریرآموزش وپرورش ورئیس بیمه ایران بیماری معلمان وخانواده هایشان در روزهای تعطیل ممنوع شد!! وقتی قانونی نیم بند تصویب واجرا می شود همه موارد مثبت وقابل دفاعش به حاشیه رانده می شود . ماجرا ازجایی آغاز شد که بیمه طلایی فرهنگیان به راه افتاد؛ قراربود همه هزینه های درمانی فرهنگیان با این بیمه پرداخت شود سر و صدای زیادی به راه افتاد وعاقبت کارت های طلایی دراختیار معلمان قرارگرفت هنوز بین این بیمه وبیمه های دیگر مثل شرکت نفت تفاوت از زمین تاآسمان است (ببخشید که دراین حوزه ورود پیداکردم نفت از سرزمینی دیگر واردکشورما شده است ،به معلمان چه ارتباطی دارد که خود را بانفتی ها مقایسه کنند !)امااز حق که نگذریم بیمه طلایی تفاوتی بابیمه های قبلی دارد ومثلا"می شودبرای دندانپزشکی وعینک نیز از این بیمه استفاده کرد همچنین برای دارو. اما مواردناپیدایی دراین بیمه وجود دارد که به ذهن متولیان امر نرسیده ویا رسیده وچشمشان رابرمشکلات بسته اند . روزجمعه بود همسرم از صبح با بیماری کلنجارمی رفت،نزدیک ظهر چاره ای جز مراجعه به پزشک نداشت ناگزیر راه درمانگاه را درپیش گرفتیم برای استفاده از بیمه طلایی باید کپی کارت طلایی وکپی نسخه پزشک هنگام ورود به داروخانه تحویل شود اما همه زیراکسی ها وعکاسی ها ونوشت افزاری ها تعطیل بودند دوبار شهر را چرخیدیم می خواستیم از بیمه ی داروهایی که پزشک جوان درمانگاه باسخاوت تمام نوشته بود استفاده کنیم بیش از پنج قلم دارو بود تلاش ما برای تهیه کپی به نتیجه نرسید چاره ای جز مراجعه به داروخانه نبود باید از خیر کارت طلایی وبیمه می گذشتیم وگذشتیم نمی دانم اگر بیماری درنیمه های شب یکه وتنها برای مداوا به درمانگاهی مراجعه کرد وبرای ویزیت رایگان ویا دریافت داروهایش نتوانست کسی رابیابد که رونوشتی از کارت ونسخه اش رادراختیاراو قراردهد چه باید بکند؟ فکر می کنم مدیران ومسئولان ومجریان آموزش وپرورش به جای نظریه پردازی درحوزه هایی که صلاحیتش راندارند بایدبرای رفع مشکلات کارکنان ودانش آموزانشان تلاش کنند آنچنان که مدیران سایر دستگاهها خودرابیش از آن که صاحبنظر درهمه مسائل وغیره بدانند مسئول رفع مشکلات کارکنان و زیرمجموعه خود می دانند.
[ دوشنبه 90/7/11 ] [ 1:17 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
درمطب منتظربودیم که: 1- منشی پیرمردی را کنار میزش فراخواند و از او دفترچه بیمه طلب کرد ؛ روستایی بودن پیرمرد از کلاه نمدی وشلوار سیاه وگشادش هویدا بود ،پیرمرد بی درنگ کلاهش رابرداشت ودفترچه بیمه اش را از دل کلاه بیرون کشید وبه منشی داد ، نگاه تعجب برانگیز حاضران ماجرا را به دقت تعقیب می کردپیرمرد به صندلی اش برگشت ، نفسی تازه کرد وبا اقتدار آروغ بلندی زد وخدای را شکر کرد . پیش خودگفتم این هم بخشی از سنت های ماست که می خواهیم باهزاران اما و اگر حفظش کنیم واز برباد رفتنشان گاه اندوهگین هم می شویم. 2- رفتار نامتعارف جوانکی که درجایگاه منشی بود اعتراض مرد کناردستی ام را موجب شد دنبال هم صحبت می گشت روبه من کرد وگفت :یعنی آقای دکتر می داند منشی اش چگونه با بیماران رفتارمی کند؟از گرمای سالن انتظار خبردارد؟ وادامه داد ما وقتی فشاری جسمی یا روانی متحمل می شویم بیماری به سراغمان می آید آیا این گرما موجب بیماری افراد ناتوان نمی شود ؟ برای لحظاتی سخنانش را گوش دادم دلش می خواست صحبت کند ومنتظر همزبانی بود به او گفتم برای دکتری که آن سوی این دیوار به طبابت مشغول است احوال آدمیان این سوی دیوار چندان مهم نیست آنان اغلب از این سوی دیوار بی خبرند برای پزشکان پس از مدتی بیمار، حکم وسیله ای راپیدا می کند که باید تعمیر شود وهرچه قراضه تر بهتر ! اگرچه نمی توان همه آنان را دراین فرمول چای دادولی فکر می کنم بیشتر پزشکان به بیماران نگاهی ابزارگونه دارند . چند روز بعد دریک مرکز رادیولوژی وسونوگرافی منتظر آمدن پزشک بودم که مردی که از درد به خود می پیچید خود را به کنار درمطب رساند همسرش که زنی میانسال بود با لحنی آرام به منشی گفت اگر امکان دارد اجازه هید سونوگرافی شوهرم اورژانسی انجام شود منشی باتندی گفت فقط بیمار روی برانکارد اورژانسی است همراه بیمار گفت اجازه دهید خودم با پزشک صحبت کنم منشی پاسخ داد حوصله دکتر از من کمتر است سفارش کرده هرکس معترض شد دفترچه اش را پس بدهم اینجا یک مرکز خصوصی است و... زن چاره ای جز سکوت نداشت درحالی که شوهرش از درد به خودمی پیچید آرام روی صندلی نشست وبه فکر فرورفت . پی نوشت : درهرقشر وطبقه ای همه جور آدم می توان یافت این نوشته فقط بخشی از یک مشاهده است. به یقین بین پزشکان افرادی که به رفتارمنشی های خود حساس باشند، انسانیت برای آنان درکنار مادیات ارزشمند باشد و برای انسانیت ارزشی بیشتر از مادیات قائل باشند وبه انسانها نگاهی ابزارگونه نداشته باشند وجود دارد این را نوشتم که تر وخشک باهم در آتش ندانم کاری نسوزند وحق گروهی از پزشکان شریف پایمال نشود اگر چه یافتن این گروه از پزشکان در روزگار ما کمی بیش از گذشته دشوار شده است...
[ جمعه 90/7/8 ] [ 7:11 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
باسرعت به فلکه نزدیک می شوم اتومبیلی باسرعت بیشتر بدون توجه به قوانین راهنمایی ورانندگی ازمقابل درحال عبور است درآخرین لحظات نگاهی به همدیگر می اندازیم .. یکی از دوستان است لبخندی می زند ودستی تکان می دهد و میگذریم ... دو روز بعد در جایی همدیگر را ملاقات می کنیم ناخودآگاه هر دو می خندیم خنده ای که رضایت به دنبالش نیست من در دلم او را به قانون شکنی متهم می کنم ولابد او نیز . سر صحبت باز می شود می گوید چند وقت پیش درحال عبور از فلکه ای با یک وانت بار تصادف کردم ومطمئن بودم او مقصر است .صبرکردیم تا پلیس آمد ودر اولین اظهار نظر مرا مقصر دانست پرسیدم چرا ؟ گفت : وانت بار زودتر به فلکه وارد شده بود پرسیدم اما سمت راست من ماشینی نبود گفت : درست است اما این قانون قبلی است قانون جدید می گوید وسیله نقلیه ای که زودتر وارد میدان می شود حق تقدم دارد پرسیدم این قانون از چه زمانی اجرامی شود گفت : مدتی است اجرامی شود وکسانی که جدیدا" گواهی نامه رانندگی می گیرند این قانون را تمرین کرده اند ....سرانجام به پرداخت خسارت محکوم شدم واز این حکم نارضی ام شکایت کردم والبته به جایی نرسید ... مدتهاست از این مکالمه من ودوستم می گذرد ومن هر روز بارها از میدان ها وفلکه های شهر می گذرم ودرلحظه عبور یادم می افتد که قانون «تغییر »کرده است می خواهم مطابق قانون جدید عمل کنم اما انگار این قانون را فقط پلیس وماموران راهنمایی ورانندگی آن هم پس از وقوع حادثه می دانند ورانندگان از اجرای آن بی خبرند . به یاد برنامه های وقت تلف کن تلویزیون می افتم که هرشب مجریان بَزَک کرده ای را دربرابر پلیس راهوَر ( بخوانید راهنمایی ورانندگی ) می نشانند وخودروهای مچاله شده ای را به بینندگان نشان می دهند تامگر دل رانندگان به رحم آید واحتیاط کنند وتصادفی اتفاق نیفتد! غافل از آن که برای جلوگیری از بروز حادثه رانندگی باید خودروهای ایمن ساخت،به رانندگان آموزش داد ، آنان راباقوانین آشناکرد، جاده های ایمن درست کرد ،مسیر عبور ژیان وکامیون را جداکرد و... تا حادثه ای به وجود نیاید .همچنین باید برای ایجاد مانع (سرعت گیر ) مطابق استانداردهای جهانی عمل کرد ؛لابد می پرسید کجای قوانین ما با استاندارهای جهانی هماهنگ است که این یکی باشد ومن می گویم دست کم در قوانین رانندگی وعلائم آن ناچاریم براساس معیارهای جهانی عمل کنیم .حال سئوال این است که باکدام استاندارد جهانی به تعداد روزهای هفته وماه وسال درخیابانهای شهرهای مختلف موانع پلاستیکی ،سیمانی ،آسفالتی و.. ایجادمی کنیم که هم سلامت خودروها وسرنشینانش را به خطر بیفتد وهم برای خودروهای دیگر وعابران پیاده دردسر تولید شود؟ مسئول نظارت بر این بی توجهی ها کیست ؟چه کسی باید رانندگانی را که قبل از اجرای این قانون گواهینامه دریافت کرده اند باقوانین جدید آشناکند ؟آیا صدا وسیما که با بودجه عمومی مردم اداره می شود این فرصت راندارد که برای حفاظت از جان مردم برنامه هایی را به این منظور تولید وپخش کند ؟ بخش آموزش نیروی انتظامی چه می کند ؟خروجی دیدارمدیران صدا وسیما با مسئولان ،نویسندگان،کارگردانان وبازیگران صداوسیما چیست ؟اصلا" یکی بگوید در این سرزمین «جان مردم» برای مدیران چه ارزشی دارد ؟ فاجعه نوشت : از یکی از افسران راهنمایی و رانندگی درباره قانون عبور وسایل نقلیه از میادین پرسیدم ، مکثی طولانی کرد وگفت : می گن قانونش عوض شده ولی من اطلاع زیادی ندارم !ظاهرا" اون که اول وارد میدان میشه حق تقدم داره! پی نوشت : از آنجا که ریشه یابی مسائل اجتماعی در کشور ما فوری سیاسی می شود ،می دانم که خوانندگان سریعا" نتیجه گیری های سیاسی می کنند اما درخواستم این است که تفسیرهای سیاسی وجناحی را از این موضوع به فرصتی دیگر موکول کنید . به نظرم این موضوع ریشه در مشکلات فرهنگی واجتماعی دارد برای حل این مشکل چه باید کرد ؟ [ سه شنبه 89/4/15 ] [ 9:28 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |