سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

ولنتاین یاسپندارمذگان؟

شاید سال‌ها قبل کمتر کسی تصور می‌کرد که روز «ولنتاین» به این سرعت از رادیوها و تلویزیون‌های بیگانه، جای خود را در ویترین مغازه‌های شهر باز کند و درست همین جاست که نقش ارتباطات و تبادل فرهنگی در جهان امروز، توجه به نیازها و خواسته‌های ذاتی جوانان برای ابراز احساسات و یافتن فرصتی برای شادی و تفریح را مورد تایید و تاکید قرار می‌دهد.اگر ولنتاین بافرهنگ ایرانی سازگاری ندارد ...

برای خواندن نوشته ای در این باره  اینجا   کلیک کنید


[ شنبه 87/12/3 ] [ 10:36 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

  جزیره ای عمل نکنیم

وقتی خبر رکود اقتصادی غرب به ایران رسید بعضی آن را به حساب دشمنی های گذشته گذاشته ، شادمانی کردند واز این که این مشکلات گریبان غرب را گرفته درشعفی شخصی فرو رفتند غافل از آن که اثرات این موج منفی اقتصادی دیر یا زود ما وسرزمین و ملتمان را گرفتار خواهد کرد وشادمانی ما دیری نخواهد پایید . البته اگر کشورخود را جزیره ای رها درمیان آبهای آزاد جهان بدانیم که به هیچ جا وهیچ سرزمینی متصل نیست می توانیم حصاری از فولاد به دور سرزمینمان بکشیم وخود را از امواج آسوده سازیم اما هر عقل سلیمی می داند که این کار نه شدنی است ونه عقلانی...

قرار بود امروز بعد از مدتها برنامه ریزی وعوض کردن برنامه ها مسیر اصفهان را طی کنیم تا چند برنامه ضروری رابه انجام رسانیم ( نوبت پزشک در دونقطه جداگانه، خرید و...) همه چیز روی کاغذ آماده بود اما بعد از ظهر خبر رسید که کارگران بازنشسته ذوب آهن اصفهان - همان که قراردادهای میلیونی با بازیکنان ومربیان فوتبال وفوتسال ودیگر ورزشها می بندد ودر پرداخت حقوق بازیکنان تاخیری ندارد -به دلیل آنچه تبعیض در قوانین پرداخت در لایحه خدمات کشوری به بازنشستگان صنعت فولاد می خواندند مسیر گردنه گاوپیسه ( در انتهای کوه پنجی ) را مسدود کرده وبه این تصمیم معترض بودند. پلیس نمی دانست چه وقت این ترافیک سردرگم وبدون روزنه پایان می یابد وکسی به کسی نبود شاید مسئولان می دانستند که این حرکت دیرنخواهد پایید ودرنتیجه آرام گرفتند تا این خشم برون ریخته فروکش کند .آنچه بود برنامه ما به کلی به هم خورد ، بیچاره کسانی که امتحانی داشتند ، بیماری اورژانسی را در راه بدرقه می کردند ،یا قرار بود به موقع به پرواز واتوبوس و...برسند.

پی نوشت :

    ذوب آهن کارخانه ای قدیمی است که درمنطقه ما اشتغال ایجاد کرد، چهره منطقه را دگرکون ساخت وجمعیت زیادی را از دورترین نقاط کشور برای کار به این محدوده کشاند اما این صنعت عظیم بی محابا وبدون ملاحظه آلودگی ایجاد می کند ، آب ، خاک وهوا از اثر فعالیت این صنعت به شدت آلوده شده اند کشاورزان دیگر نمی توانند محصولات قبلی را با همان بازده وکیفیت تولید کنند وبیماریهای تنفسی وحساسیت ها ی مختلف گریبان خانواده های مختلف را گرفته است کاش گاهی به این مشکلات هم فکر می کردیم ( یکی از نوبت های پزشک که قرار بود برویم مربوط به همین حساسیت ناشی از آلودگی ذوب آهن بود که نشد !)، کاش به این می اندیشیدیم که پول دریافتی بابت حقوق ودستمزد باید صرف رفاه وآسایش شود نه خرج درمان ودارو وآن هم نتیجه ای نداشته باشد . باید خودم به خودم امید بدهم که روزی مردم ما به حقوق خود آگاه می شوند ودر پی کسب حقوق از دست رفته شان مسیرهای دستیابی به آن را می پیمایند.  نمی دانم تا آن روز چقدر مانده اما امیدم را ازدست نداده ام با این توضیح که امید درد را درمان نمی کند اما آن را قابل تحمل می سازد امید که بتوانیم دردها راتحمل کنیم .....

 

 


[ چهارشنبه 87/9/13 ] [ 1:41 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

سالگرد جنگ یا سالگرد پایان جنگ؟

جنگ رویداد مهم وتاثیر گذاری برای هر کشور به حساب می آید اما جنگ رویداد خوبی نیست تازه خودجنگ به اندازه عواقبش شوم نیست ؛ ویرانی ، نقص عضو، باقی ماندن مین های عمل نکرده درمناطق جنگی ، اضطراب، بیماری های روانی ،خانواده های بی سرپرست وداغدار ، بحران های اجتماعی ناشی از عوارض جنگ وطولانی شدن آن و... تنها بخشی از عوارض جنگ برای هر دو گروه درگیر به شمار می آیند . بیشتر کشورها پایان جنگ را به عنوان نقطه عطف درحافظه تاریخی ملت خود ثبت کرده وبزرگ می دارند ، پایان دفاع ما دربرابر نیروهای متجاوزعراقی وپذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل متحد، مردادماه است بزرگداشت جنگ ودفاع در ابتدای مهرماه چه دلایلی دارد ؟


[ یکشنبه 87/6/31 ] [ 10:39 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

بعضی از خوانندگان حسام سرا می گویند بیشتر نوشته هایم «انتقادی » است ودرست هم می گویند ، اما انتقاد از که ؟ از خودمان از خودم از رفتارم از فرهنگ نادرستی که در بعضی جاها مانع پیشرفتمان شده است، از فقدان روحیه کارجمعی وتحمل دیگران وخیلی چیزهای دیگر . بر این باورم که این نقاط ضعف را  کسی جز خودمان نمی تواند درمان کند، معتقدم این مشکلات ریشه بیرونی ندارد واز ماست که برماست. دوستی درنظرات نوشته بود که بیشتر انتقاد می کنید وکمتر راهکار ارائه می دهید درست می گوید البته با این توضیح که در دل هر انتقاد ، پیشنهادی نهفته است؛ می گویند اعتراضات را باید به دیده مثبت نگریست زیرا در این صورت انتقاد نوعی پیشنهاد است ونیز آن که ارائه راهکار شاید به مطالعه بیشتر ودرمانگری نیاز داشته باشد واز آنجا که داعیه درمانگری ندارم به دنبال نشان دادن راه درمان هم نیستم . شناخت درد مرحله ای است وتجویز دارو مرحله ای دیگر اما تصور می کنم شناخت درد مهم تر از تجویزدارو باشد زیرا باید نخست بدانیم به چه بلایی دچار شده ایم آنگاه به درمان بپردازیم ،تانظر دوستان خردمند چه باشد ؟


[ دوشنبه 87/4/31 ] [ 12:36 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

برق ایرانی ومدیریت ایرانی

پرده اول :

سرانجام بعد از مدتها بحث وبررسی اعلام شد از اول فروردین تا پایان شهریور هرسال ساعت رسمی کشور یکساعت به جلو کشیده می شود وشد ...

پرده دوم :

چندین سال بدین منوال گذشت ومردم ومسئولان به این روند عادت کردند واوقات شرعی برهمین    اساس تنظیم واعلام شد ؛ گفته می شود در سالهای اجرای این تصمیم صرفه جویی زیادی در انرژی انجام می شده نمی دانم شاید درست نمی گفتندشاید هم درست می گفتند....

پرده سوم:

سه سال پیش دولت اعلام کرد با بررسی های انجام شده تغییر ساعت رسمی کشور هیچگونه تاثیری در کاهش استفاده از انرژی نداشته است واصرار کارشناسان نیز چاره ساز نشد...

پرده چهارم:

اصرار مجلس نتیجه داد ونمایندگان با ارائه طرحی دولت رامکلف کردند تا زین پس به روال سالهای قبل تر عمل کند ...

پرده پنجم:

امسال استانداران که از طرف دولت منصوب وحمایت می شوند برای استفاده از نور خورشید وکاهش مصرف برق، ساعات کار را دربرخی استانها یکساعت جلو آورده اند با احتساب یکساعت رسمی جلو آمدن ساعت ها ویکساعت تصمیم استانداران عملا کار ادارات دولتی با دو ساعت تعجیل آغاز می شود ودوساعت زودتر به پایان می رسد ، آیا تغییر ساعت ها صرفه جویی به دنبال دارد ؟ آیا استانداران با مراکز نیرو وانرژی هماهنگ شده اند یا با دولت ؟ آیا دولت از موضع قبلی خود ( علمی وغیر علمی بودنش بماند ) عقب نشینی کرده است ؟ وآیا.......


[ شنبه 87/4/15 ] [ 5:0 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

فکری باید کرد... 

آنچه در دانشگاه زنجان اتفاق افتاد نه اولین ونه آخرین نوع از این دست است با این تفاوت که این یکی خبرش به بیرون درز پیدا کرده است؛ اگر چه گروهی سعی دارند این حادثه تلخ را به حاکمیت وسیاست هایش مربوط کنند اما بی گمان در همه ادوار تاریخی ایران وکشورهای دیگر وقوع چنین اتفاقاتی محتمل است؛ اگر یادتان باشد در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون نیز رسوایی اخلاقی او موجب شد تا رسانه های داخلی آمریکا وبه ویژه حزب رقیب به افشاگری بپردازند وبه دنبال آن، دیگر رسانه های خارجی واز جمله شبکه های تلویزیونی ومطبوعات ایرانی نیز بر رسوایی اخلاقی یک مقام عالیرتبه انگشت بگذارند ، انسان موجودی پیچیده است واگر در لحظات بحرانی درست تصصمیم نگیرد ونتواند احساسات سرکش خودرا کنترل کند به بیراهه می رود واین همان است که می گوییم به گناه می افتد، اصلا مگر بخش عظیمی از «تقوا» که این همه درباره اش سفارش کرده ومی کنند چیزی جز «خودکنترلی» است که شوربختانه بیشتر بر تحجدو زهد کم کاربردش توجه وتاکید می شود؟البته موقعیت افراد متفاوت است ومردم از یک مقام رسمی آن هم درجایگاه معلم واستاد آن هم درنهاد دانشگاه ، که قفرار است مدیران ومعلمان ومهندسان و....راتربیت کند،انتظار چنین هتاکی راندارند ....

فرق ما با نظام حاکمیت آمریکا دربرخورد با این مسائل اخلاقی آن است که برای حاکمیت آمریکایی حفظ حاکمیت نظام مهمتر از حفظ افراد است درحالی که به نظر می رسد ما در سرزمینمان اولا"      بی حساب وکتاب درباره افراد وروابطشان حرف می زنیم وثانیا" حفظ افراد وجایگاههایشان را مهم تر از حفظ وحدت ملی وحاکمیت که از آن به حفظ نظام هم تعبیر می کنیم  می دانیم اگر واقعیت ها را درباره سردار زارعی ودکتر مددی ( معاون دانشجویی دانشگاه زنجان ) وهر سردار و ... و.. و.. راست وبی کم وکاست (البته پس از روشن شدن واقعیت ها)به مردم بگوییم هم از بروز شایعات جلوگیری می کنیم ، هم به حفظ حاکمیت کمک کرده ایم وهم این که حاکمیت را فدای فلان آدم یا فلان مسئول وخطاهایش نکرده ایم نمی دانم شاید باید بعضی چیزها را از غرب بیاموزیم غرب گرایی را با غرب زدگی وغرب ستیزی درنیامیزیم وبدانیم که آنها نیز برای حفظ یکپارچگی کشورشان و اداره امور راههایی دارند که می شود آموخت وبه کاربست فساد، فساد است واز هرکس سر بزند نکوهیده است اما اگر بخواهیم این مفسده را با خطایی دیگر بپوشانیم راهی به خطا رفته ایم...شاید روزی مجبور شویم شفاف عمل کنیم...شاید امروز آن روز نباشد . در همین رابطه   این نوشته را نیز بخوانید.

 


[ دوشنبه 87/4/3 ] [ 6:55 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

آقای شهردار این تصاویر را دیده اید؟
در خبرها آمده بود که شهردار محترم تهران مبلغ 3 میلیارد تومان را برای بازسازی لبنان اختصاص دادند!.
آقای شهردار این تصاویر را قبلا دیده اید؟
تصاویر کودکانی که بخاطر آتش سوزی در مدرسه و به خاطر نبود بخاری گازی و امکانات گرمایشی مناسب به این شکل افتادن ...
آیا ما کم حافظه شده ایم؟ آیا جناب شهردار یادی از این عزیزان کرده اند؟
آیا کمک به مردم روستایی و به دور از امکانات مملکت خودمون از بذل بخشش برای کشورهای دیگه واجب تر نیست؟
و خیلی پرسش های بی پاسخ دیگه ...

باکه باید گفت این حال عجیب؟

 

 

 

نرگس برای عکاس نمی‌خندد 

برق نگاه معصومشان ‌با قاب‌های چوبی در دست که در آن ‌چهره‌هایی متفاوت از تصویر فعلی‌اشان را نشان‌ می‌داد، آتش به دلمان زد.
عمق نگاه نافذشان شرمسارمان کرد که چرا نباید یک بخاری استاندارد در کلاسشان می‌بود، و انگشت‌های ذوب شده‌ نرگس در کنار کتاب فارسی کلاس سوم ما را ناخودآگاه به یاد حسنک کجایی، تصمیم کبری، روباه و خروس و ده‌ها درس خاطره‌انگیز دیگر این دوره انداخت.
نمی‌دانیم وقتی به درس پترس فداکار می‌رسند، چه تصویری از انگشت پترس در ذهنشان شکل خواهد گرفت و حتی نمی‌دانیم آیا به خاطر گرمی مشعل دهقان فداکار، او را دوست می‌دارند.
دخترکان و پسرکانی با قاب‌های بزرگ در دست که حسرت و رنج در چشمانشان موج می‌زند، بچه‌هایی که رنگ نداشته دیوار خانه‌اشان حکایت از جیب خالی والدینشان برای هزینه‌های سرسام‌آور درمان دارد و نمی‌دانیم چرا تا به امروز گره‌های چروک چهره‌‌هایشان که قرار بود ترمیم شوند، هنوز باز نشده است و این پرسش که آیا در میان سیل پزشکان این مرز و بوم کسی حاضر است با ظرافت انگشتانش مرهمی برای صورتکان این بچه‌ها باشد، ما را به خود مشغول کرده است.
نرگس در روستایشان می‌ماند، به دنبال مرغ خانه‌اشان می‌دود تا شاید با سر و صدای مرغ و خروس‌های خانه بتواند اندکی خود را تخلیه کند.
نرگس در کنار دیگر بچه‌های قربانی غفلت ما در کنار بچه‌های روستا برای گرفتن یک عکس حاضر می‌شود اما او برای عکاس نمی‌خندد.
نرگس دفتر مشقش را باز می‌کند، به زحمت و با کمک دست دیگر مداد سیاه را در دست می‌گیرد و در سطر اول می‌نویسد: ای کاش کلاسمان آتش نمی‌گرفت

نرگس برای عکاس نمی‌خندد............

 اصل خبر را درلینک زیر بخوانید وببینید :

http://weblog.zendehrood.com/comments.aspx?WeblogID=raha&MemoID=37871

http://floppy98.blogspot.com/2008/05/blog-post.html 


[ یکشنبه 87/3/26 ] [ 4:0 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 75
بازدید دیروز: 382
کل بازدیدها: 1472106