حسام ســرا
| ||
پائولو کوئلیو: ماانسانها به شیوه هندیان بر سطح زمین راه مىرویم. با یک سبد در جلو و یک سبد در پشت. در سبد جلو، صفات نیک خود را مىگذاریم. در سبد پشتی، عیبهاى خود را نگه مىداریم. به همین دلیل در طول زندگى چشمانمان فقط صفات نیک خودمان را مىبیند و عیوب همسفرى که جلوى ما حرکت مىکند. بدین گونه است که درباره ،خود بهتر از او داورى مىکنیم، غافل از آن که نفر پشت سرى ما هم به همین شیوه درباره ما مىاندیشد. اسماعیل فصیح:جامعه ما قهرمان زنده قبول نمی کند. باید مُرد تا قهرمان شد...! ژوان هریس:خیلی سخت است هنگامی که مردم فقط وقتی دوستت دارند که شخص دیگری باشی ...! مارسل پروست:هوس خودمان را بی گناهی و هوس دیگری را شقاوت می دانیم. این تضاد میان آنچه به خودمان و آنچه به دلدار مربوط می شود فقط درباره هوس نیست، درباره دروغ هم هست. دروغ ضروری ترین و رایج ترین وسیله محافظت است. اما همین دروغ آن چیزی است که توقع داریم هرگز به زندگی دلدار راه نیابد، چیزی که تجسس می کنیم، بو می کشیم، و همه جا مایه نفرت ماست.
[ یکشنبه 90/5/16 ] [ 2:58 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
انسان را «موجودی اجتماعی» گفته اند که دارای قوه عقل است ومی تواند تجربه کند ، چیزی که دیگر موجودات زنده از داشتنش ناتوانند . انسان تجربه گرا درمسیر رشد وبالندگی اش ممکن است اشتباه کند واصولا" همین اشتباهات است که به او تجربه می آموزد ،به گفته یکی از متفکران : «تجربه نامی است که افراد بر اشتباهات خود می گذارند » اگر به آدمی فرصت اشتباه کردن داده نشود( اشتباهاتی که قابل جبران باشند) آیا می تواند تجربه کند ودر مسیر «شدن » گام بر دارد ؟ ادیان برای اشتباهات مادی ومعنوی یا به تعبیری آنچه حقوق انسانها و حق الهی گفته می شود از واژه « گناه» استفاده کرده اند بنابراین «گناه» اشتباهی است که به تضییع حقوق انسانها ویا حق الهی منجر می شود . آدمی ممکن است برای منافع شخصی ویا لذت فردی کوتاه مدت یا درازمدت خود به اشتباهی دست بزند که منجر به ضایع شدن حقوق انسانهاو یا حقوق الهی بینجامد در آن لحظه ویا بعد از آن چه باید کرد ؟ جبران حقوق انسانها شاید راه بازگشت به مسیر درست باشد به طور مثال اگر کسی اموال کسی را غارت کرد و دزدید باید در جبران ضرری که وارد کرده بکوشد در این صورت او «توبه » کرده است . توبه پشیمان شدن از رفتار یا گفتار ویاکردار ناپسندی است که فاعل آن توبه قصد جبران دارد . اما حقوق الهی چه می شود؟اگر کسی حقوق الهی را نادیده گیرد و عمدا"یاسهوا" متعرض این حقوق شود چه باید بکند تادرمسیر درست قرارگیرد؟راه جبران این حقوق چیست ؟ آیا اگر این گناه را نوعی اشتباه بدانیم که بنده ای درمسیر رشد وبالندگی اش مرتکب شده تعبیر درستی کرده ایم ؟ آیا تکرارنکردن آن گناه توبه به حساب می آید ؟
[ چهارشنبه 90/3/11 ] [ 2:1 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
قرآن مجید را باز می کنم به اولین آیه سوره مطففین می رسم« ویل للمطففین» وای برکم فروشان ! چند بار این آیه راخوانده یا شنیده ام ؟نمی دانم ...چند بار قاریان محترم وبین المللی قرآن ، این آیه را باصوت زیبایشان تلاوت کرده اند ؟ نمی دانم ....چندبار تفسیر وتوضیح این آیه را ازمعلمان مدرسه ومعلمان دینی شنیده ام ؟ نمی دانم ... اما می دانم بسیاری از این قاریان قرآن با خواندن همین آیات وآیات اخلاقی دیگر درمسابقات داخلی وخارجی وبین المللی به رتبه های مهمی دست یافته اند وسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز درپخش این مسابقات کوتاهی نکرده است . صبح شده ، سفره صبحانه را گسترده ایم در ِ قوطی پنیر را باز می کنم نگاه متعجبم دیگران را به واکنش وامی دارد می پرسند چه شده است ؟ می گویم چیزی نشده ولی شما ببینید وزن وحجم پنیر این قوطی همان است که قبلا" بود ؟ می بینند ومی گویند نه ! به قیمت روی قوطی پنیرنگاه می کنم باقیمت قبلی اندکی تفاوت دارد. نه! اشتباه نکنید کمی گران تر از قبل است اما از نظر کمّیت وشاید کیفیت با قبل تفاوت کرده است کمی « کم تر» از گذشته وکمی « گران تر » از پیش ! چند سئوال در ذهنم رژه می روند : 1- آیا این مصداق کم فروشی نیست ؟ 2- آیا این مورد با آموزه های قرآنی که هرسال قاریان محترم می کوشند خواندنش را با سبکی نو به مردم مسلمان ایران وجهان عرضه کنند تناسب دارد ؟ 3- درنظام جمهوری اسلامی که بیشتر اقتصاد در اختیار دولت است کم فروشی که مصداق بارز گران فروشی است چه حکمی دارد ؟ 4- دکتر احمدی نژاد در توضیح هدفمندی یارانه ها جمله ای رابااین مضمون بیان کردند که « چنانچه درجایی کالایی را گران فروختند مردم بانخریدن،مانع بالارفتن بیشتر قیمت شوند» ومن به این جمله بسیار اندیشیده ام . اگر مردم یعنی مصرف کنندگان قدرت اقتصادی خود رابدانند گرانفروشی معنایی خواهد داشت ؟ 5- فرض کنید کالایی گران شود ومردم (مصرف کنندگان )تصمیم بگیرند دراقدامی دسته جمعی برای مدتی کوتاه از خرید آن کالا خودداری کنند آیا در آن صورت باز هم قیمتها بالاخواهد رفت و از وزن وکمّیت وکیفیت کالاها کاسته خواهد شد ؟ پی نوشت : می گویند هدفمندی یارانه ها موجب خلاقیت مردم می شود ومن با این ایده موافقم. فکر کنم این مورد نیز از اولین خلاقیتها در این زمینه باشد ...
[ یکشنبه 89/10/19 ] [ 1:5 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
به مرگ اندیشیده اید ؟ اگر هر یک از ما فقط یک درصد به مرگ وسفر ابدی می اندیشیدیم چه تغییراتی در رفتار، گفتار وکردارمان به وجود می آمد ؟ واگر فقط یک درصد آن را باور داشتیم چه می شد ؟ [ جمعه 89/9/12 ] [ 7:39 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
اسلام در سرزمین عربستان نازل شد و زبان قوم ساکن درآن سرزمین، عربی بود پیامبر گرامی اسلام -که درود خدابر او وخاندان پاکش باد- از این قوم بود وبرای ارتباط باقوم خود قرآن را به زبان آنان ابلاغ وسپس به دست کاتبان وحی تدوین کرد. درقرآن درباره هدایت بشر ودعوت او به کارهای نیک ،یقین دانستن روز جزا ،احکام زکات وجهاد وحج و.. آیاتی آمده است مرگ یکی از رویدادهای اسرارآمیز بشر است چنانچه از علی بن ابیطالب علیه السلام نقل است که « بزرگترین اسرار،مرگ است »اطلاعات بشر از جهان آخرت مدوّن نیست وآنچه بیان می شود برداشتهایی است که دربرترین حالت به روایات واخبارپراکنده، مستند می شود که گاه روایت های متضادی هم دارد . از آنجا که «عربی » زبان قومی بود که دین تازه خدا راباجهاد به سرزمین های دیگر برده بود وکتاب دین (کلام خدا)هم بدین زبان بود هنگامی که درزمان خلیفه دوم ایران به دست عربها فتح شد واسلام به این سرزمین راه یافت حاکمان جدید برای اداره مردم ،جمع آوری مالیات ،توضیح احکام و..به عربی سخن گفتند درحالی که عربی زبان دین بود نه زبان حکومت . فاتحان ،برای گسترش و رواج زبان عربی دربین فارسی زبانان از قول ابوهریره حدیث ساختند که گویا خدا از سخن فارسی وکلام شیطانهای خراسان وجهنمی های بخارا بیزار است وزبان اهل بهشت،عربی است (هویت ایرانی وزبان فارسی،شاهرخ مسکوب ،ص 21 و22)برنامه این شب های شبکه یک سیما درتاریخ 16مهرماه میهمانی آشنا و تکراری داشت که به بیان مرگ وحوادث پس از آن می پرداخت مجری وکارشناس برنامه پرسید: چراتلقین رابربالین مرده به عربی می خوانند ومیهمان جواب داد بدان دلیل که زبان انسانی که اعمال خوب دارد بلافاصله پس از مرگ به عربی برمی گرددو کسانی که اعمالشان خوب نبوده به عجم یعنی زبانی غیر از عربی که فارسی هم شامل آن می شود! ومجری چندبار با تعجب بسیار سرتکان داد وگفت : عجب! عجب ! راستی اینگونه است ؟این موضوع ازکجای روایات دینی استخراج شده است ؟تواتر وصحت این احادیث نایاب را چگونه اثبات می کنند؟ به باور اینان خدا چه مفهومی دارد آیا خداوند در روز حساب انسانها را بااسامی دنیایی مثل حسن وکامبیز وشهرام وهلن می خواند یا روش دیگری دارد ؟آیا در جهان کنونی نمی شود انسانهایی با زبانهای مختلف سخن بگویند ومثلا انسانی آشنا به چندین زبان سخن آنان را بفهمد؟چه لزومی دارد که خداوند دربهشت انحصارا" به عربی سخن بگوید ؟یادم می آید چندسال پیش معلمی درکلاس مدرسه ای دخترانه گفته بود زبان مردم دربهشت عربی ودر جهنم ترکی است واین موضوع درترکیب جمعیتی دانش آموزان که ترک وفارس بودند بلوایی به پاکرد که تامدتها ادامه داشت هدف معلم ترویج زبان عربی بود اما نمی دانم این موضوع را از کجای اسلام استخراج کرده بود. واقعیت این است که دانش بشر هنوز درابتدای راه است وبسیاری از علوم به ویژه ماوراءطبیعت هنوز به درستی شناخته نشده است دراین صورت چگونه می توان از شبکه ملی سیما قاطعیت این موضوع را تبلیغ کرد؟ اگر گفته شود که زبان ادعیه در دین ما عربی است وبه همین دلیل برای مرده تلقین را بدین زبان می خوانند وامید است که این سئوالات ره توشه ای برای آخرت او باشد چه گناه کبیره وصغیره ای مرتکب شده اند؟
[ پنج شنبه 89/7/29 ] [ 1:10 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
وباز محرم فرارسید وباز شهر سیاه پوش شد وهمه دراندوه از دست دادن امامی بزرگ که جان ومال وخانواده اش را برای مبارزه با ظلم وفساد درکف نهاد اندوهناک شدند زیرا که او با ظلم ، زور ، تجاوز، نافرمانی ، انحراف از معیارهای اسلامی ، تبدیل خلافت به سلطنت وجانشین کردن یزید به جانشینی معاویه ، رواج فساد اخلاقی واداری و... به پیکارپرداخت والگویی برای مبارزه با حاکمان جور وتعدّی کنندگان به حقوق مردم شد .......... و باز محرم آمد،آنگونه که سالهای پیش آمد وهمچنان که سالهای آینده خواهد آمد . پرداختن به واقعه عاشورا وبزرگداشت جانفشانی امام حسین علیه السلام ویاران باوفایش از جنبه های گوناگون قابل مطالعه و بررسی است .گاهی از جنبه احساسی به این مراسم می نگریم وسعی در بیدارکردن وشاید تحریک احساسات شیعیان داریم که در این زمینه نوحه خوانی وزنجیر زدن ،مدیحه سرایی ، روضه و.. شیوه های دستیابی به این هدف به شمار می آیند . اما چنان که می دانید محرم، سراسر، شیون و زاری واحساس نیست می شود از نگاه یا نگاه های دیگر نیز به این مراسم واین حادثه نگریست !اصلا" مگر ما به داشتن چنین امامی نمی بالیم ومگر از قیامش ناراحتیم ؟ ما افتخا می کنیم که شیوه امام حسین وقیام او - اگر چه دیر امّا - بساط یزیدیان را برچید وظلم را رسواساخت و برخود می بالیم که شیوه آن امام هُمام الگویی برای مبارزانی شد که در راه اعتلای ارزش های انسانی والهی، او وقیامش را سرمشق قراردادند .گاندی رهبر فقید هند یکی از این افراد نامسلمان بود که به اعتراف خودش، روش امام حسین را برای مبارزه برگزید . به نظر می رسد به جنبه های احساسی قیام امام حسین علیه السلام بیش از سایر جنبه ها پرداخته شده است اما در سایر زمینه ها کاری درخور این حرکت صورت نگرفته وتعقل ما در این زمینه همپای احساسمان رشد نکرده است . از سوی دیگر می دانیم که نظام آموزشی در هر کشور برای پرورش قوه تعقل دانش آموزان شکل می گیرد ( با این توضیح که احساس او نیز همپای تعقلش درحال شکل گیری است ) اما در چندسال اخیر برپایی مراسم احساسی محرم به شکل وشیوه روز عاشورا آن هم با راه اندازی کاروانهای سینه زنی وزنجیر زنی وبرپایی هیئت های عاشورایی درمدارس به چند دلیل قابل نقد _ به معنای کالبد شکافی آن – است : یکم: مدرسه محل علم آموزی است ودانش آموزان به مدرسه می آیند تا به پدیده های مختلف جهان هستی وحتا خدا با نگاهی تعقلی بنگرند واز این رو خدا را در درس دینی باروش های علمی وعقلی می یابند ، می شناسند وآنگاه عبادت می کنند . اسلام دین عقل ومنطق است وآموزشگاههای آموزش وپرورش باید در زمینه نگاهی عالمانه وعاقلانه به داستان پرماجرای عاشورا ومحرم سال 61هجزی وپرداختن به شیوه های عقلانی ،دانش آموزان را با سخنرانی ، مطالعه کتاب های مذهبی ومسابقه آشنا کنند وسمت وسوی کارهای خودر را از اهداف عقلی وعلمی منحرف نسازند . دوم: چنان که می دانید جامعه از بخش ها ویابه قول جامعه شناسان از خُرده نظام ها یا نهادهای گوناگون تشکیل شده است. یکی از این نهادها ، نهاد مذهب است که مسجد به عنوان یکی از زیرمجموعه ها یا خُرده نطامهایش معرفی می شود کار مسجد واهدافش کاملا مشخص ومنطبق با نیازهای مسلمانان است که بنا بر مذهب افراد وظایفش تغییر می کند آنگونه که برپایی مراسم عاشورا درمساجد شیعیان به بخش جداناشدنی وظایف مساجد تبدیل شده است . درمقابل ، مدرسه ، نهاد دیگری است که وظایف وکارکردهایش بامسجد متفاوت است. با این توضیحات ، اگر مسجد وظایف مدرسه را انجام دهد ویا مدرسه دربخش تکالیف مسجد گام بگذارد به نظر می رسد نوعی آشفتگی ایجاد شده است . اشتباه نکنید! حرف این نیست که در مدارس کاری ویا برنامه ای برای محرم وعاشورا انجام نشود ؛ حرف من این است که اگر قرار است برای این حرکت تاریخ ساز ومهم تاریخ اسلام کاری صورت گیرد شایسته تر آن است که برشیوه های عقلانی این حرکت توجه بیشتری شود وبه نظر می رسد برای رسیدن به این هدف، برگزاری سخنرانی های تحلیلی ، معرفی ونقدکتاب ، معرفی فیلم ونقد آن، برگزاری مسابقه از کتاب های مختلف و.. می تواند راهگشا باشد . در غیر این صورت چنانچه مدرسه همان کار مسجد را انجام دهد یکی از این دو بدان دلیل که کارکردهای خود را درست انجام نمی دهد غیر ضروری است وچون مسجد ریشه اعتقادی بیشتری دارد ناچار باید مدارس را در دهه اول محرم تعطیل کنیم تا دانش آموزان با فراغت بال به مراسم مساجد وتکایا برسند مگر آن که دیدگاهمان را عوض کنیم وگرنه تا روزگار برمدار خود می چرخد در بر این پاشنه خواهد چرخید. [ جمعه 88/10/4 ] [ 3:13 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
1- آیا قیام امام حسین علیه یزید قیام علیه کفر بود یا قیامی علیه سوء برداشت از مفاهیم دینی توسط گروهی دیگر از مسلمانان ؟ 2- ایا سپاهیان یزید اهل نماز وآداب اسلامی بودند یا با این احکام دینی بیگانه وناآشنا ؟ زنده یاد دکترجعفرشهیدی در این باره می نویسد :
«...شگفت این که سپاهیان کوفه که گرد حسین رافراگرفتند واوراکشتند درپنج وقت به قبله اسلام نماز می خواندند ودرهر اذان بپیغمبری محمد (ص)، جد حسین را شهادت می دادند . شگفت تر این که از نخستین برخورد حسین (ع) باطلیعه ی سپاهیان کوفه ، دولشکر با حسین ابن علی نماز خواندند ، یعنی اورا مسلمان واهل قبله ولایق امامت می دانستند؛ بین این سپاهیان کسانی بودند که درجنگهای اسلامی شجاعت وازخود گذشتگی نشان دادند اماسرانجام ظرف چند ساعت طومار همه ی این سوابق به هم آمد ، همه چیز در پرده ی فراموشی پنهان شد ، مسلمان وامام دیروز باگذشت یک شب کافر به حساب آمد ، چرا؟( ص 18) 3- آیا جنگ یزید علیه امام حسین (ع) به دلیل عدم بیعت امام با یزید بود ؟ دکترشهیدی در این باره می نویسد : ممکن است بگویند اورا کشتند برای آن که با یزید بیعت نکرد . درست است که او تاواپسین نفس حاضر به بیعت با یزید نشد امّا سرپیچی از بیعت باخلیفه ی وقت جرم نیست واگر هم جرم باشد کیفر آن کشتن نیست ، تخلف از بیعت دراسلام سابقه داشت (ص 17).
در روز حدیبیه وقتی پیامبرشنید که قریش باعثمان مکر ورزیده اند ازایشان پرسید چه باید کرد آنان باوی با مرگ بیعت کردند . اگر کسی نمی خواست می توانست بیعت نکند ...وچون ابوبکر به خلافت رسید به روایتی علی (ع) وسران بنی هاشم تاشش ماه با اوبیعت نکردند . هنگامی که علی از مردم به خلافت بیعت گرفت باز می بینیم چندین تن از بیعت باوی سرباز زدند وعلی متعرض آنان نشد ...(همان ص 18)
به نظر می رسد برداشت های متفاوت معاویه وبه ویژه یزید از «دین » و وضع قوانینی به نام دین , خاندان پیامبر رابرآشفته ساخت وآنان مصمم شدند تا از بدعت ها وبرداشت های ناموزون با اسلام واقعی جلوگیری کنند که پرچمدار این حرکت دربخش سیاسی امام حسین علیه السلام بود . قیام او به خاطر اصلاحات دینی در دین جدش رسول خدا بود وبه درستی می توان او را یک « مصلح دینی - اجتماعی » دانست.
برگرفته از کتاب : « قیام حسین علیه السلام » نوشته دکتر سید جعفرشهیدی ، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ بیست وهشتم ، 1381 مراجعه فرمایید . [ سه شنبه 87/10/17 ] [ 7:25 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |