سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

 

  

 

مثل های عاشوراییگستردگی و ژرفای علاقه مردم ایران و  دیگر شیعیان جهان به عاشورا و امام حسین (ع)، اهمیت و ارزش پژوهش همه جانبه درباره عاشورا را آشکار می سازد. با توجه به این موضوع بر آن شدیم تا با استمداد از کتاب «عاشورا در فرهنگ مردم» نوشته «محمدعلی عارفی راد» این ضرب المثل ها را برای دوست داران فرهنگ عامه بیان کنیم :
1) آب به امام نمی دهند و آتش به یزید:
مثل به فرومایگی، خساست و نیز عدم گرایش فرد به حق یا باطل اشاره دارد و کنایه از آدم خسیس و تنگ چشمی است که نه عشق و ارادت به امام حسین (ع) او را وادار به انفاق می کند و نه نفرت از یزید و شبیه به این مثل است: «از دستش آب نمی چکد.»
2) آرزوی خاک مرقدش را دارم:
اگر در مجلسی نام امام حسین (ع) را بر زبان آورند، برخی افسوس می خورند و می گویند: «آه، نمی دانی که چقدر آرزوی خاک مرقدش را دارم.» این عبارت - که به صورت معترضه به کار می رود - برای بیان اشتیاق باطنی افراد به زیارت کربلا مورد استفاده قرار می گیرد.
3) امام خوانی می کند:
این مثل به افرادی که نقش امام حسین (ع) را در تعزیه ها بازی می کنند، اشاره دارد و درباره کسی که می کوشد با مظلوم نمایی ترحم دیگران را برانگیزد، به کار می رود.
4) این همه لشکر برای کشتن یک تن؟!
این مثل به تنهایی، بی کسی، غریبی و مظلومیت اشاره دارد و زبان حال حضرت زینب در تعزیه قتل امام حسین (ع) است.
5) باز این چه شورش است که در خلق عالم است:
این مثل مصرع اول از ترکیب بند پرسوز و مشهور محتشم کاشانی است و به ماتم و مصیبت اشاره دارد. این ترکیب بند - که یادآور محرم و عاشورا است - از سده دهم تاکنون پیوسته در روضه ها و عزاداری ها خوانده می شود و شهرت محتشم بیشتر به سبب آن است.
( محتشم دراشعارش به مرثیه ونوحه سرایی محرم بیشتر از نقش حماسی آن پرداخته است )
6) پامنبری می کند:
پامنبری از اصطلاحات مجالس روضه و عزاداری است و بیشتر به کردار جوانانی که در مجالس سوگواری روی پله های پایین منبر می نشینند و پیش از واعظ نوحه خوانی می کنند، اطلاق می شود. مثل به دنبال سخن کسی را گرفتن، همراهی به سود یا زیان مخاطب، توضیح دادن یا تفسیر کردن سخن افراد، مداخله در حرف دیگران و پرحرفی اشاره دارد.
7) تعزیه گردان است:
در فارسی امروز کسی را که در امور همگانی حادثه آفرینی یا میدان داری کرده، از آن حوادث به سود خود بهره برداری می کند یا واسطه به هم بستن و اصلاح و انجام امری شمرده می شود، تعزیه گردان می خوانند. این واژه به طنز برای اشاره به اداره کننده یک کار نیز به کار می رود.
8) طوغ به پا شده است؟
در ایام محرم هنگامی که طوغ را از مسجدها و تکیه ها بیرون می آوردند و جمعیتی انبوه در پی آن راه می افتادند و ازدحام بسیار می شد، به همین جهت، امروزه اگر جایی شلوغ یا پر سر و صدا باشد، می پرسند مگر طوغ به پا شده؟ به عبارت دیگر، این مثل برای بیان کثرت ازدحام و شلوغی به کار می رود.
9) حسین را تا جایی دوست داری که رگ نبرد:
در فرهنگ جبهه چنین می خوانیم: روز عاشورا بود، ده - دوازده روزی می شد که خانواده از من خبر نداشت. وقتی از اهواز به همسرم تلفن کردم، با غیظ گفت: حلالت نمی کنم. من هم در جواب گفتم: آن که ما را به هم حلال کرده باید حلال کند که می کند. آن روزها هنوز پدرم در قید حیات بود و هیچ مخالفتی با جبهه رفتن من نداشت. بعدها که خانه آمدم، متوجه شدم در غیاب من وقتی خانمم خیلی بی تابی می کرده، پدر خدابیامرزم به او گفته: شما حسین (ع) را تا آنجا دوست داری که رگ نبرد!!.
10) حق به جانب یزید است!!!
از کسی پرسیدند در همدان روضه الشهدا می خوانند؟ گفت: آری، اما آن چنان که حق به جانب یزید است. مثل از این حکایت برگرفته شده است و به دوستان نادانی که جز زیان، چیزی به ارمغان نمی آورند، اشاره دارد. سعدی در این باره می گوید: گر تو قرآن بدین نمط خوانی / ببری رونق مسلمانی      ادامه دارد.........


[ یکشنبه 87/10/15 ] [ 7:41 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

مثل های عاشورایی

11) خنجر شمر در خانه اوست!
این مثل به خشونت و دیکتاتوری و سنگدلی فرد اشاره دارد. هنگامی که از جنایت کاری سخن به میان می آید، در پاسخ گفته می شود: خنجر شمر در خانه اوست؛ یعنی قابل اعتماد نیست و فرصت طلب است.
12)دَم گرفته است:
خواندن دسته جمعی سینه زنان یا زنجیرزنان را دم گرفتن گویند که معمولا همنوا با مرثیه خوان بیتی از مرثیه را تکرار می کنند. مثل درباره کسی است که به طور کامل سرگرم سخن گفتن است و مورد توجه مخاطب یا مخاطبان نیز قرار گرفته به کار می رود.
13) دیگر حالا شمر جلودارش نمی شود:
گروهی وقتی به مقامی می رسند و یا ضعفی در کسی می بینند، خود و خدا را فراموش می کنند و مغرورانه به قدرت نمایی می پردازند. مثل به آنان اشاره دارد. گونه های دیگر آن چنین است: الف - شمر جلودارش نیست. ب - شمر جلودارش نمی شود. ج - خیلی بد رکاب است، شمر جلودارش نمی شود.
14) روضه رفتن و گریه کردن هم حوصله می خواهد:
شرکت در مجالس روضه و بهره مندی از آن به عشق، قلب مهربان و روحیه توسل نیاز دارد. از سوی دیگر این مجالس اغلب به طول می انجامد. به طور معمول گروهی به سبب عدم آمادگی یا ناآشنایی با این محافل به شکوه می پردازند. این مثل به عدم بردباری اشاره دارد.
15)روغن ریخته نذر حضرت عباس (ع):
در گذشته روغن نایاب و ارزشمند بود. وقتی مقداری روغن می ریخت، بی درنگ می گفتند: حیف شد. آنگاه ادامه می دادند: ایراد ندارد، نذر ابوالفضل. مثل در آن عصر ریشه دارد و به گذشتن وقت، از دست رفتن قطعی موقعیت و جبران ناپذیر بودن آنچه از کف رفته است، اشاره دارد. روغن ریخته نذر امامزاده، گونه دیگر این مثل است.
16) سنگ و سفال بر سر آنها، خاک کربلا بر سر ما:
در استان گیلان، در پایان قصه ها این جمله را برای کودکان تکرار می کنند و بدین وسیله ارادت خود به اهل بیت (ع) را آشکار می سازند. به زبان گیلکی مثل چنین است: «سنگ و سفال اوشانی سر / خاک کربلا امی سر
17) قسم حضرت عباس (ع) تو را باور کنم یا دم خروس را؟
یکی دزدی را گریبان گرفته بود که خروسم را ربوده ای. دزد در حالی که دم خروس از شکاف قبایش پدیدار بود به خدا و ائمه سوگند می خورد که خروس ندیده است. مرد گفت: ای مردم، این همه سوگندی که یاد می کند چنان نیست که باور نتوان کرد، اما سخت حیرانم سوگند حضرت عباس (ع) را باور کنم یا دم خروس را؟ مثل برای اشاره به دروغ، تظاهر به دین داری، ریا و نفاق به کار می رود و «دم خروسو ببینم یا قسم حضرت عباستو؟» گونه دیگر آن است.
18) هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله!
این مصرع - که در چاوش خوانی های مسافران کربلا خوانده می شد - از خطبه امام حسین (ع) هنگام خروج از مکه برگرفته شده است. حضرت در آن موقعیت فرمود: هر که می خواهد خون خود را در راه ما نثار کند و آماده حرکت است، همراه ما در مسیر کوچ گام نهد. این مثل به زیارت، ایثار، جانبازی و آمادگی اشاره دارد.
19) هروقت پای علامت یکی سینه می زند:
این مثل مانند «هم طبال یزید است و هم علمدار حسین (ع)» درباره منافقان و دودلان به کار می رود.
20) ما اهل کوفه نیستیم، امام تنها بماند:
تناقض در رفتار، نیرنگ و تزلزل، سرکشی در برابر فرمانروایان، فرصت طلبی، اخلاق ناپسند، آزمندی و شایعه پذیری بخشی از ویژگی های مردم کوفه است. امام علی (ع)، امام مجتبی (ع)، مسلم بن عقیل (ع) و سیدالشهدا (ع) هر یک به گونه ای بی وفایی و سست عهدی کوفیان را تجربه کردند.  

شما باکدام یک از این مثل ها آشنایی بیشتری دارید وکدامیک از آنها کاربرد بیشتری برای شما داشته ویا دارد ؟

 


[ یکشنبه 87/10/15 ] [ 7:30 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

خرافه در سفره های ....

برپایی سفره‌های مذهبی در ایران که محفلی زنانه است و سابقه‌ای طولانی در کشورمان دارد و همواره مزین به نام‌های ائمه و معصومین " مثل سفره حضرت ابوالفضل (ع)، حضرت رقیه (س) "بوده است این روزها بساطی برای خوشگذرانی، خرید و فروش، بنگاه ازدواج، فالگیری، سحر و جادو و محفلی برای شوی لباس زنان در بستر جلسه دعاخوانی شده است
در مراسم سفره‌های مذهبی در گذشته سوره‌هایی از قرآن و دعاهایی از مفاتیح‌الجنان قرائت می‌شد و زنان همسایه و اقوام برای دعاکردن برای نیت بانی که همان صاحبخانه بود دور هم جمع می‌شدند. سفره ای از نان و پنیر و سبزی، عدس پلو، آش و کاچی پهن می‌کردند و هر زنی نیز به نیت تبرک، نان و پنیری از این سفره را برای خانواده‌اش می‌برد اما امروز...
امروز...
این سفره ها رنگ و بوی تازه و جالبی گرفته است، سفره ها پر ملاط تر و رنگین تر شده است، زنان برای شرکت در این مراسم مثل مجالس عروسی ساعت‌ها در آرایشگاه به سر می برند و بهترین لباس‌های خود را با آخرین مدهای روز می‌پوشند. صاحبخانه هم سفره‌ای را پهن می‌کند که هر چه بلند بالاتر و پر رونق‌تر باشد، پرستیژ و کلاس صاحبخانه را بیشتر می‌رساند.
مجلس گردانی به نام "خانم جلسه ای" نیز به این مجالس دعوت می‌شود که هم قرآن و دعا می‌خواند، هم مداحی و مولودی خوانی می‌کند و هم احکام دین را تفسیر می کند. (البته در دهه 50این مجلس گردان‌ها مرد بوده‌اند.) این روزها خانم‌های جلسه‌ای حق‌الزحمه‌هایی بابت یک تا 2ساعت حضور در مجالس می‌گیرند که رقمی بین 20تا 200 هزار تومان است و خانم جلسه‌ای هر محله‌ای نیز با کمک‌های مالی زنانی که در این جلسات حاضر می‌شوند سیستم‌های صوتی می‌خرند تا حنجره شان خیلی آسیب نبیند.
در این مجالس زنان برای مسائل خصوصی هر خانواده‌ای هم دعا می‌کنند مثلاً خانم جلسه‌ای در میکروفون اعلام می‌کند " برای سبز شدن دامان فلان خانم همه یک صلوات بفرستید" (کنایه از بچه دارشدن)
خرافه‌ها نیز به این مجالس راه پیدا کرده‌اند به طوری که دختران دم بخت حاضر در مجلس را دور هم می‌نشانند و هر آنچه که ته مانده سفره است روی سر آنها می‌تکانند تا "سفیدبخت" شوند. یا اینکه "کاچی" سفره حضرت رقیه را اگر زنها به خانه می برند هیچ مردی نباید آن را بخورد برای مردها حرام است... یا اینکه اگر مجلس سفره در یک مناسب شادی مثل ولادت یکی از ائمه و امامان برپا باشد می گویند هر کسی که برقصد حاجت می گیرد و ....
جالب‌تر اینکه تفاسیر مدرنی از احکام دین را از زبان خانم جلسه ای‌ها در این مجالس می‌توان شنید به طور مثال این که " نماز خانم‌ها با لاک ناخن مشکلی ندارد مهم این است که دختران ما نماز بخوانند و بعداً خودشان به این نتیجه می‌رسند که باید بدون لاک، نماز بخوانند..."
در حاشیه این مراسم، زنان، انواع لباس، لوازم خانه، لوازم آرایش و... را برای فروش می‌آورند و با استقبال خوبی هم مواجه می‌شوند.
البته در همه چیز استثنا وجود دارد اما عموم این مجالس به سمت و سویی غیر از هدف اصلی شان می روند. اینها همه را گفتم تا اینکه بگویم این مجالس مذهبی که به اسم حضرت ابوالفضل و... شکل می‌گیرد روزگاری فقط مجلس دعا بود اما امروز تنها بهانه‌ای برای جمع شدن زنان محله و خویشاوند دور همدیگر است تا داشته های هم را به رخ یکدیگر بکشند، به چشم و هم چشمی‌هایشان دامن بزنند، با سحر و جادوهایی که می‌خوانند زندگی‌ها را از هم بپاشانند و در پایان مراسم هم بزن و برقصی به راه بیندازند.
این روزها همه چیز جور دیگری است...

اصل خبر را در اینجا بخوانید .


[ دوشنبه 87/8/20 ] [ 7:26 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

راه کدام است؟

قرآن کلام وحی از طریق پیامبر گرامی اسلام ـــ‌ حضرت محمد بن عبدالله(ص) ــــ  است وهمانگونه که در پیشانی این کتاب آمده برای هدایت مردم نازل شده است .قرآن چونان آدرس ونشانی جایی دوردست است که باید آن را خواند وبه سمت مقصد حرکت کرد ؛ آیاتنها باخواندن مکرر آدرس به مقصد خواهیم رسید ؟کتابت قرآن دریک روز در روزگاری که دستگاههای چاپ وانتشار به نهایت پیشرفت واطمینان رسیده اند حاکی از چیست ؟توجه افراطی به حفظ وقرائت قرآن مجید ونپرداختن به شان نزول آیات وتفسیر درست آن نشانه چیست ؟آموزش قرآن با زبان اشاره به کودکان شنوا و گویا در روزگار ما کدام هدف را نشانه گرفته است ؟


[ جمعه 87/7/26 ] [ 7:48 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 

آیا تقوا داریم ؟

تقوا یکی از نشانه های انسانهای مومن شمرده شده است در زندگی روزمره نیز بارها از این واژه استفاده می کنیم اما تقوا یعنی چه ومصادیق انسانهای با تقوا چه کسانی هستند ؟

       فرهنگ معین تقوا را پرهیزگاری واطاعت از خدا دانسته ودهخدا آن راترسیدن از حق تعالی شانه، درعواقب امور می داند .

ــ شاید بتوان انسان باتقوا را کسی دانست که درخفا ونهان از خدا می ترسد واو را ناظر بر اعمال ورفتارش می داند.

ــ باتقوا کسی است که «خودکنترل» است ، می تواند خشم، احساسات سرکش، واکنش های ناخواسته وبه طور کلی خودش را کنترل کند واختیارش را به دست خویش داشته باشد . 

ــ جایگاه خود را بیشتر وبهتر از دیگران می شناسد ومی داند از عهده کدام کارها برمی آید ،کدام کارها از عهده اش خارج است واگر کار یا مسئولیتی را از او درخواست کردند باتوجه به همین شناخت قبول مسئولیت می کند وبی خود وبی جهت قبول هرنوع درخواستی را برای خودش« تکلیف» نمی داند .

ــ درموقعیت های حساس می تواند خودش را دربرابر جنس مخالف حفظ کند و از افتادن به ورطه فساد مصون بماند.

باوجود هشیار بودن نفس سرکش، وقتی در بوته امتحان قرار گیریم وبه کاری که در آن تجربه وتخصصی نداریم فراخوانده شویم وآن کار مزایای مادی واجتماعی داشته باشد بعید است دست ودلمان نلرزد وبتوانیم خودمان را کنترل کنیم وجواب «نه» بگوییم ،آیا باز هم تقوا داریم ؟ برای رسیدن به این صفت اخلاقی وایمانی که همه ادیان بر آن تاکید وتایید داشته اند چه راهی را باید پیمود ؟


[ شنبه 87/5/12 ] [ 5:0 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 خدا را شکرکه تمام شب صدای خرخر شوهرم را می شنوم. این یعنی او زنده و سالم در کنار من خوابیده است.

I am thankful for the husband who snoser all night, because that means he is healthy. and alive at home asleep with me


خدا را شکرکه دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکی است. این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمی زند.

I am thankful for my teenage daughter who is complaining about doing dishes, because that means she is at home not on the street


خدا را شکرکه مالیات می پردازم. این یعنی شغل و در آمدی دارم و بیکار نیستم.

I am thankful for the taxes that I pay, because it means that I am employed


خدا را شکرکه باید ریخت و پاش های بعد از مهمانی را جمع کنم. این یعنی در میان دوستانم بوده ام.

I am thankful for the mess to clean after a party, because it means that I have been surrounded by friends


خدا را شکرکه لباسهایم کمی برایم تنگ شده اند. این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم.

I am thankful for the clothes that a fit a little too snag, because it means I have enough to eat


خدا را شکرکه در پایان روز از خستگی از پا می افتم. این یعنی توان سخت کار کردن را دارم.

I am thankful for weariness and aching muscles at the end of the day, because it means I have been capable of working hard


خدا را شکرکه باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم. این یعنی من خانه ای دارم.

I am thankful for a floor that needs mopping and windows that need cleaning, because it means I have a home


خدا را شکرکه در جائی دور، جای پارک پیدا کردم. این یعنی هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبیلی برای سوار شدن.

I am thankful for the parking spot I find at the farend of the parking lot, because it means I am capable of walking and that I have been blessed with transportation


خدا را شکرکه سرو صدای همسایه ها را می شنوم. این یعنی من توانائی شنیدن دارم.

I am thankful for the noise I have to bear from neighbors, because it means that I can hear


خدا را شکرکه این همه شستنی و اتو کردنی دارم. این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم.

I am thankful for the pile of laundry and ironing, because it means I have clothes to wear


خدا را شکرکه هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم. این یعنی من هنوز زنده ام.

I am thankful for the alarm that goes off in the early morning house, because it means that I am alive


خدا را شکرکه گاهی اوقات بیمار می شوم. این یعنی به یاد آورم که اغلب اوقات سالم هستم.

I am thankful for being sick once in a while, because it reminds me that I am healthy most of the time


خدا را شکرکه خرید هدایای سال نو جیبم را خالی می کند. این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم.

I am thankful for the becoming broke on shopping for new year, because it means I have beloved ones to buy gifts for them
خدا را شکر... خدا را شکر... خدا را شکر

برگرفته از وبلاگ :

http://afeizi.parsiblog.com/


[ شنبه 86/11/27 ] [ 6:0 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

       حکایتی است داستان باورها واعتقادات ما .هر کاری را به امید  ثواب وروز قیامت انجام می دهیم ، شاید  ثوابی درآن نهفته باشد . مُحّرم را می گویم ،داستان فداکاری حسین بن علی (ع) در روز دهم محرم سال 61هجری دربیابانی به نام کربلا.

اگر اندک اطلاعاتی از دوگروه جنگاور در این واقعه داشته باشیم خواهیم دانست که لشکریان عمر سعد بیگانه با اسلام نبودند و درزمینه انجام فرایض دینی مثل نماز وروزه پایبندی نشان می دادندو مشهور است که درابتدای ورود امام حسین (ع) به کربلا به امامت ایشان نماز خواندند ؛ آنچه حسین بن علی (ع) را به مبارزه تشویق کرد صرف نظر از دعوت کوفیان از او ،تلاش برای احقاق حق وقیام علیه ظلم خلافت اُموی بود .....

اکنون1367سال از ماجرای کربلا می گذرد ودراین مدت بسیاری برای بزرگداشت این واقعه تاریخی از هر روشی بهره برده اند ، مقتل نویسی ، خواندن روضه ومرثیه ، تعزیه وشبیه خوانی و... بخشی از این روش هاست . اخیرا" نیز راه اندازی کاروان های نمادین به این روش ها اضافه شده است و کسانی قصد دارند  با به راه انداختن کاروان هایی نمادین این رویداد تاریخی مهم را به معرض دید همگان بگذارند . می دانیم که این پدیده از شهرهای دیگر به این دیار راه یافته است و ما مقلّد روش های آنانیم؛ درهمان شهرهای مبتکر این روش گرسنگانی یافت می شوند که به لقمه ای نان محتاجند ودر این اوضاع ،بیش از یک میلیارد تومان صرف کاروانی می شود که اصل وجود آن به این شکل وشمایل همواره مورد تردید مورخان وروحانیون دینی بوده است.

چند سئوال:

1- ما پیرو مکتبی هستیم که آسیب رساندن به بدن را حتی برای انجام واجبات دینی نادرست می داند ودر بعضی فرایض مثل حج، کندن تار مویی از محرمات محسوب می شود چگونه است که برای اجرای مراسم مذهبی محرم، اصل دستورات اسلامی را نادیده می انگاریم ؟

2- نشان دادن ساز وبرگ لشکریان عمر سعد مساوی با نمایش لشکریان کفر نیست ! چراکه اینان نیز بادیدگاهی البته متفاوت، اسلام را قبول داشتند  وبرای "جهاد "، به نبرد با حسین بن علی (ع) آمده بودند ، جنگ خانگی بود نه پیکار باکفر ،تا آنجا که «شمر بن ذی‌الجوشن» در پاسخ به اعتراض نسبت به جنایات کربلا ـ در حالی که مشغول انجام عبادت در مسجد بود ـ‌ گفت: «حاکمان ما از ما خواستند که با حسین و یارانش چنین کنیم و اگر اطاعت نمی‌کردیم در پیشگاه خداوند، از کفّار و اشقیاء می‌شدیم ...»

3- این تصور که شمر وخولی وزعفر جنّی سیه چردگانی بودند که از دیدنشان ترس بر اندام دیگران مستولی می شد وآتش از فرق سرشان به هوا برمی خاست از کجا آمده است؟ چرا فکر می کنیم این افراد باید قیافه انسانی نداشته باشند ؟ قیافه شان سراپا اشکال است یا اعمال ورفتارشان ؟

4- وقتی برای انجام واجبات دینی مثل وضو گرفتن و به جا آوردن نماز ویا گرفتن روزه، آسیب رساندن به بدن جایز نباشد باکدام توجیه شرعی ، خلق خدا را با پای برهنه روی آسفالت سرد خیابان به حرکت در می آوریم با این تمرین ونمایش کدام هدف رانشانه گرفته ایم ؟

5-  به یقین برای راه اندازی این کاروان کسانی ساعت ها ، روزها وماهها وقت گذاشته اند تا به این درجه از هماهنگی دست یابند که البته این هماهنگی ووقت گذاری قابل تقدیراست . امسال نیز محرم تمام می شود وتا سال آینده همین افراد وشاید افرادی دیگر در این عرصه وارد شوند ای کاش درفاصله میان این  دومحرم به اندازه نوشیدن جرعه ای آب که پس از آن جمله ی " یاحسین " را بر لب جاری می کنیم قدری درنگ می کردیم وبه کارهای دیگری نیز  می اندیشیدیم ؛ کاش حماسه حسینی شهید مطهری وکتابهای مفید دیگر را می خواندیم ؛ کاش شمر ویزید وحرمله و حُربن یزید ریاحی و... را نیز می شناختیم ؛ کاش کربلا را کالبُد شکافی می کردیم ؛ کاش با انجام این اعمال در دهه اول محرم به فکر محو اعمال نادرست یکسال گذشته خود نبــــــــــــــــــــودیم ؛ و کاش ........

تا کی باید در ظواهر اعتقادات گرفتار آییم ؟آیا نباید برای یاد داشت واقعه کربلا به عقلانیت این حرکت بزرگ نیز توجه کنیم ؟ باید بیشتر بیندیشیم. آیا فروع جای اصول رانگرفته است ؟

قبل از هر نظری پیشنهاد می شود  این مطلب رابخوانید .

 


[ یکشنبه 86/10/23 ] [ 7:19 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 277
بازدید دیروز: 50
کل بازدیدها: 1471144