حسام ســرا
| ||
با توجه به تعاریف موجود از سرزندگی میتوان تعریف عام سرزندگی را قابلیت مکان برای تأمین تنوعی از فعالیتها و استفادهکنندگان (با پیشزمینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) با هدف تنوع تجربیات و تعاملات اجتماعی به گونهای که امنیت، برابری و راحتی را برای همه استفادهکنندگان فراهم آورد؛ در نظر گرفت. سرزندگی عاملی است که در نتیجه جذابیت فضاها و رضایت شهروندان حاصل میشود که در نهایت منجر به ایجاد فضایی زیست پذیر میگردد. معیارهای عام سرزندگی فضاهای شهری با توجه به عوامل و معیارهای سرزندگی ارائه شده در منابع مختلف، معیارهای عام سرزندگی فضاهای شهری را میتوان به شرح زیر نتیجه گرفت و در قالب 5 لایه فرم شهری (شامل نظام کاربری و فعالیت، نظام حرکت و دسترسی، نظام استخوانبندی و تجربه فضاهای همگانی، نظام فرم کالبدی و نظام منظر شهری) دستهبندی نمود. ــ نظام کاربری و فعالیت 1. فعال نمودن جدارههای جلویی ساختمانها به وسیله استفاده از فعالیتهای جاذب مردم و دارای بیشترین تعامل با آنها؛ 2. تنوع و ترکیب کاربریها و فعالیتها 3. حفظ و گسترش فضاهای سبز ــ نظام حرکت و دسترسی 1. تأمین گزینههای متعدد برای رفت و آمد همراه با تأکید بر جریان پیاده و تأمین وسایل حمل و نقل عمومی متنوع؛ 2. ایجاد نفوذپذیری کالبدی به بناها و فضای شهری ــ نظام استخوانبندی و تجربه فضاهای همگانی 1. طراحی انعطافپذیر برای افزایش قابلیت تغییر کاربریها و فعالیتهای ساختمانها 2. تأمین مبلمانهای شهری انعطافپذیر برای نشستن ــ نظام فرم کالبدی 1. استفاده از کاربریهای کوچک مقیاس (به ویژه تجاریهای کوچک مقیاس) و رعایت مقیاس انسانی در طراحیها؛ ــ نظام منظر شهری 1. ایجاد نفوذپذیری بصری 2. حفظ پیوستگی جدارههای فعال ساختمانها. سرزندگی در شهر فرهنگ مردم و معماری شهر از الزامات سرزندگی وشادابی و سرزندگی حلقه مفقوده زندگی شهری است . سرزندگی دارای دو رویه است که یک رویه آن به بینش و فرهنگ مردم و به ادراک آنها وابسته است و دیگری به فضاهای شهری و معماری مربوط میشود که این دو رویه با هم ارتباط متقابل دارند. وقتی افراد شهر وارد فضاهای اداری و عمومی میشوند به یک باره با در و دیواری خاکستری و رنگهای سرد و نیزچهرههای خشک، خشن و درهم رفته آدمهایی روبه رو می شوند که سرزندگی فرد را تبدیل به غم میکنند. براساس این چشمانداز در دوران معاصر، حوزه کیفیت طراحی فضاهای شهری ایران به افتی چشمگیر دست یافته است. در قدیم فضاهای موجود به عرصههای خصوصی، نیمه خصوصی و عمومی تبدیل میگشت که داخل خانه برای اهالی آن، فضا و عرصهای خصوصی به شمار میرفت. حیاط یا ایوان نیز عرصه عمومی خانه بود. امروزه ساختمانهای شهر فاقد حیاط و عناصریاند که تعامل را به وجود آورند، از سوی دیگر تعاملات درون خانهها نیز امروزه با وجود شبکه ارتباطات نظیر تلویزیون، اینترنت و همانند اینها بسیار محدود شده است به گونهای که فضای کمتری برای گفتگوی والدین با فرزندانشان به وجود میآید. محلات و مساجد و تکایایی که در آن قرار میگرفتند عرصهای برای تعاملات هرچه بیشتر مردم با هم بودهاند و حتی بازی کودکان در کوچهها، سبب آموزش رفتارهای اجتماعی و یادگیری کنش اجتماعی بوده است. این فضای تعامل در مقیاس بزرگتر تبدیل به میدانهایی می شد که در آنها هم فضاهای تعامل و گفتگو وجود داشت و هم دارای کارکردهای ثابتی نبود؛ یعنی مناسب هر نیازی این میدانها قابلیت تغییر کاربری را داشتند و به عنوان میدانهای چندمنظوره مطرح میشدند. اما هم اکنون در مقیاس کلان باید اذعان داشت که در کل کشور میدانی که برای برگزاری مراسم ملی، دینی و جشنها و مراسم عزاداری باشد، طراحی نشده است. اگر در میدانی نیز برنامهای اجرا میشود، برای تجمع و مشارکت مردم جایی دیده نشده که این امر تنها بر عهده مجریان شهر نیست، بلکه در قسمتی نیز شکایت و گله از طراحانی است که در این زمینه ابداعی را به منظور تعامل در فضاهای عمومی به وجود نیاوردهاند. یک محقق معماری میگوید: مردم کشور ما در سرزمینی زیستهاند که در طول تاریخ در معرض تهاجمات بسیاری بوده است و این امر سبب شکلگیری روحیه محافظهکاری آنها شده است. از سویی دیگر در این فرهنگ گاهی شادی و نشاط نشانه سبکسری افراد تلقی میشده است. حتی در مکانهایی که مردم به شادی میپرداختند همیشه کاخ حاکمی بنا میشده و این عاملی برای از همپاشیدگی فضاهای تعامل محسوب میشده است. از سویی دیگر جای خالی رنگ به شدت در شهر احساس می شود. به زعم بسیاری از کارشناسان، نحوه بکارگیری رنگ در شهر، موجب ایجاد فضایی نشاطانگیز میشود. بسیاری از فضاهای خوب شهر، فاقد سرزندگی و نشاط است و بسیاری از خیابانهای قدیمی که فضایی مناسب برای تعامل محسوب می شوند، شبها بیرنگ و تاریک هستند که این امر در رنگ پوشش افراد شهر نیز مشاهده میشود. امروزه بیشتر شهروندان نسبت به موقعیت کاریشان از رنگهای تیرهتر استفاده میکنند. در صورتی که زمانهای گذشته مردم نیز برای پوشش از پارچههای رنگی و نشاطآور استفاده میکردند. فلسفه شهر سقراط هدف اصلی از ایجاد شهر را تأمین نشاط و خوشبختی شهروندان می داند. نه این که شهر به هیولایی تبدیل شود که شهروندان در آن علاوه بر این که آسایش و آرامش زندگی را بدست نیاورند، در تلاش بیهوده با مشکلات مختلف دست به گریبان شوند. این سخن سقراط رابطه دیرین و مستحکم میان دو مفهوم شهر و نشاط و سرزندگی را به خوبی نشان میدهد. برمبنای چنین دیدگاهی اساساً شهر به مثابه دستگاه، وسیله یا مرکبی برای نیل به شادی، نشاط و سرزندگی تلقی میشود. شهر فرصتهای گوناگونی را میتواند برای تجربه شادی و نشاط در اختیار شهروندانش قرار دهد. تجربه نشاط در یک شهربازی، در یک استادیوم ورزشی، در یک تئاتر کمدی، در یک کنسرت موسیقی و یا در یک جشنواره خیابانی و مراسم آتشبازی طیفی از تجارب نشاطانگیز و در عین حال متفاوتی را نمایندگی میکند. میتوان پرسید که آیا اساساً ممکن و مفید است که نوع خاصی از نشاط و سرزندگی را در کلیت شهر تسری داد؟ به بیان دیگر آیا میتوان مثلاً نشاط و سرزندگی یک شهربازی را عیناً در تمامیت یک شهر گسترش داد، بی آنکه مفهوم شهر به فروپاشی سوق یابد؟ این گونه به نظر میرسد که می توان از طیفی از تجارب متنوع نشاط و شادی شهری سخن گفت که در قطبی از آن شادی سطحی و گذرا و در قطبی دیگر شادی عمیق و ماندگار قرار دارد. به بیان دیگر، میتوان در مقابل نشاط زودگذر از سرزندگی پایدار شهری سخن گفت. از دیدگاهی دیگر سرزندگی در سطح خرد به مفهوم تنوع فعالیتها در عرصه همگانی و سازگاری آن با فضاهای شهری در چارچوب نظامی از قرارگاههای رفتاری است و برخی از شاخصهای شناسایی محیطهای سرزنده شامل میزان تراکم افراد پیاده در محل، تعداد، تنوع و ماهیت قرارگاههای رفتاری موجود، وجود فعالیتهای موسمی، آهنگ و سرعت شهری، تنوع استفادهکننده تنوع فرم و رنگ در منظر شهری و نظایر اینها است. تعریف جامع از سرزندگی مستلزم در نظر گرفتن روابط این کیفیت و دیگر کیفیتهای محیط شهری است. برای سنجش سرزندگی شهری روشها و شاخصهای اندازهگیری متعددی پیشنهاد شده است. برای هر شهری به هر یک از شاخصهای امنیت، بهداشت، فرهنگ و محیط، آموزشی و زیرساخت ها مقادیری میان یک و پنج داده می شود و در نهایت با ترکیب شاخص های مزبور یک شاخص کلی صعوبت زندگی شهری استخراج می شود سرزندگی باید به عنوان دغدغه و هدف برنامهریزان و مدیران شهری بدل شود. از این رو ایجاد تحول اساسی در نظام برنامهریزی و حرکت به سوی یک نظام برنامهریزی طراحی- محور که در ذات خود کیفیتگراست را باید پیششرط لازم تأمین سرزندگی پایدار شهری دانست و از سویی دیگر باید توجه کرد که در آفرینش کیفیت سرزندگی در شهر، نقش مشارکت شهروندان نقشی جوهری است. شهرنشینی محصول توسعه صنعتی است که گستردگی روزافزون آن زندگی در شهرهای پرجمعیت را برای شهروندان با سختی و تنگناهای بسیاری روبه رو کرده است. رشد چشمگیر شهرنشینی و مهاجرت گسترده از مناطق مختلف به حاشیه شهرها طی دو دهه گذشته، هر روز مشکلات و معضلات متعددی را به وجود آورده که این مسائل موجب شده تا زندگی در شهرها، بیش از پیش سخت شود. از سویی دیگر نحوه بکارگیری رنگ در شهر، موجب ایجاد فضایی نشاطانگیز می شود و در ایجاد نشاط شهروندان تاثیر زیادی دارد. ریشه بسیاری از مشکلات روحی ساکنین شهرهای امروزی را باید در ساختار شهرها جستجو کرد، در عصر حاضر مشکلات ناشی از نوسانات روحی و روانی زندگی ماشینی هزینههای مادی و معنوی بسیاری برای جامعه درپی خواهد داشت که وجود نشاط اجتماعی در شهرها میتواند این مشکلات روحی روانی را به حداقل برساند. همچنین "سرزندگی و نشاط درشهر" از منظر طراحی شهری با محورهای "جایگاه فضاهای شهری و عرصههای عمومی در افزایش سرزندگی جمعی، جنبههای زیباشناسی سیما و منظر شهری، جشنها و آیینها و فضاهای شهری مرتبط با آنها و زیباسازی و طراحی فضاهای شهری با رویکرد افزایش سرزندگی و نشاط" باید مورد ارزیابی و بررسی ویژه در مدیریت شهری باشد. از آنجا که در شهرسازی نوین بحثی با عنوان پایداری مطرح میشود که از مرحله آغازین با نام پایداری مسایل فیزیکی و کالبدی آغاز شده و به پایداری فرهنگی میرسد، می توان این گونه نتیجه گرفت سرزندگی که خود نیز شامل شاخصهایی نظیر زیستپذیری، پویایی، حس تعلق و... می باشد، باید به عنوان یک موضوع بسیار مهم در ایجاد فضاهای سرزنده شهری در نظر گرفته شود. ارتقاء کیفی فضاهای عمومی شهر فضاهای عمومی نظیر خیابانها، میادین و گرههای شهری امروزه جایگاه با ارزشی در برنامهریزی و طراحی شهری یافتهاند. این امر ناشی از تأثیر این فضاها در جنبههای فرهنگی و اجتماعی شهرها و در نتیجه تولید سرمایه اجتماعی است. در این بین میادین شهری به علت ماهیت خاص خود و عملکردشان در ساختار فضایی و کالبدی شهر و همچنین بازتولید معنایی و ذهنی یک فضای عمومی شهری از اثرگذارترین فضاهای یک شهر در ذهنیت شهروندان میباشند. فضاهای عمومی در شهرها، نیاز ذاتی شهروندان به برقراری روابط اجتماعی و ایجاد روابط چهره به چهره را در درون اجتماع و کالبد شهر فراهم میآورند. در این بین میادین شهر در شکلگیری تصویر ذهنی و ذهنیتبخشی به شهر، نقش و جایگاه ویژهای دارند و عملاً چهره ظاهری شهر را به نمایش میگذارند. بنابراین ارزیابی نحوه تجربه و درک این فضا میتواند به عنوان یکی از مهمترین معیارهای سنجش دستیابی به اهداف و ارزیابی میزان موفقیت یا عدم موفقیت آن مطرح شود. میادین به طور کلی دارای فضایی باز و وسیع میباشند و کاربرد آنها عموماً از جنس مراودات اجتماعی، تجمع شهروندان و ارتباطات متقابل بین آنهاست. بنابراین ایجاد فضاهایی مناسب و مطلوب برای تمامی گروههای اجتماعی بخشی از وظایف مدیریت شهری در حوزه برنامهریزی توسعه شهر محسوب میشود. مبحث "کیفیت" در طراحی شهری، از ابعاد عملی و نظری واجد اهمیت قابلملاحظه است. مرور نظریات مختلف در خصوص کیفیت محیط مشابهتها و تفاوتهای برداشت از کیفیت طراحی شهری و معیارهای کلیدی که نظریهپردازان برای ایجاد یک محیط مطلوب ارائه دادهاند را آشکار میسازد. گوردن کالن (1979) با بررسی رابطه فضاهای پر و خالی در خیابان و میادین عمومی شهر و توجه به منظر شهری، جین جاکوبز (1961) با حمایت از تمایز و ناهمگنی در نحوه استفاده از فضاهای عمومی شهری، کوپر مارکوس (1986) و ویلیام وایت (1988) با درک اهمیت توجه به ارتباط فضا، مردم و مکانهای عمومی شهری، کوین لینچ (1981) با اهمیت تصورات ذهنی در شکلگیری مکان، مایکل سورکین (1979) و یان بنتلی (1985) با ارایه دستورالعملهای طراحانه در مکانهای عمومی شهری و کریستیان نوربرگ شولتز (1976)، دیوید کانتر و جان پانتر (1990)، رابرت ونتوری (1995) و ماتیو کارمونا (2003) با توجه به ابعاد معنایی، مفهومی و خاطرهای مکانهای عمومی شهر همه و همه در جستجوی یافتن راهی برای ساخت محیطهای شهری باکیفیتتر بودهاند. اما چگونه میتوان میزان کیفیت یک فضای شهری را سنجید؟ چه معیارهایی در میزان کیفیت محیط یا فضا تاثیرگذار است؟ مدیریت شهرسازی و معماری در گزارشی به بررسی تعاریف و شاخصهای مربوط به کیفیت محیط از منظر کالبدی پرداخته است. در حقیقت فضای شهری متشکل از 3 بعد در هم تنیده عملکرد، کالبد و ادراک است. بر این اساس میتوان 5 معیار را برای سنجش کیفیت محیط به شرح زیر معرفی نمود: § دارا بودن ساختار و فرم مناسب § وجود تنوع و گوناگونی در کارکردها و عملکردها § وجود سرزندگی و جذابیت در فضا § داشتن هویت و ویژگی منحصر بفرد § وجود تناسبات بصری و غنای حسی فرایند برنامهریزی برای بهبود کیفیت یک فضای عمومی شهری بر راهبردها و معیارهایی استوار است که خود را با انتظارات، نیازمندیها و نوع رفتار استفادهکنندگان از فضا درگیر میسازد؛ یعنی عملکردها، نحوه بهرهبرداری، فعالیتها و مفاهیم اجتماعی. توصیههای طراحانه همراه با ضوابط برنامهریزی میتواند برقراری ارتباط، سرزندگی، قابلیت تنوع، غنای ایدهها و کیفیت ظاهری یک فضای عمومی را سبب گردد. برگرفته از وبلاگ سیدمحسن موسوی، کارشناس ارشد طراحی و برنامه ریزی شهری و منطقهای [ دوشنبه 93/4/30 ] [ 8:50 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
پارک آزادگان یکی از مهمترین فضاهای باز و عمومی شهر چمگُردان محسوب میشود. این پارک بیش از آنچه اکنون درآن ایجادشده قابلیت آن را دارد که بتواند مکانهای مناسبی برای گذران اوقات فراغت خانوادهها، محوطهای برای بازی کودکان، محفلی برای گفتگوی سالمندان و غیره داشته باشد. نیازهایی که در چمگردان متناسب با جمعیت شهر و رشد آن به اندازه کافی برآورده نشده است. به همین دلیل، شورای اسلامی شهر و شهرداری در صددند تا این پارک هر چه سریعتر و با شتاب زیاد توسعه یافته و به عنوان یکی از مراکز اصلی شهر برای پشتیبانی از فعالیتهای اجتماعی شهروندان بیش از پیش آماده بهرهبرداری شود. سرمایهگذاری بر روی این پارک باعث تقویت روابط همسایگی مردم و بهبود کیفیت زندگی شهری آنها میشود. چرا که مکانی فراهم میگردد تا مردم بتوانند در آن گرد هم جمع شده، ورزش یا نرمش کنند، استراحت کنند ، گپ و گفتگویی با هم داشته باشند و از این قبیل فعالیتها. به طور کلی، سرمایهگذاری بر روی پارکهای شهر منجر به افزایش سرزندگی مردم از نظر اجتماعی و فرهنگی و سرزندگی شهر از دید زیست محیطی میشود. به غیر از این، از نظر اقتصادی توسعه جذاب و نوآورانه پارکهای شهر از هزینههای بهداشت و سلامت مردم کاسته، بهرهوری آنها را افزایش داده و حتی میتواند به رشد گردشگری در شهر کمک کند. بنابراین توسعه پارک صرفاً چمنکاری، ایجاد معابر، کاشت درخت، مبلمان و نصب دستگاهها و اسباب بازی نیست، بلکه گونهای از سرمایهگذاری و مشارکت پایدار برای آینده شهر و شهروندان آن است. وقتی به فرصتهای بازی برای همه سنین فکر میکنیم نباید فراموش کنیم که بازی یک فعالیت انفعالی و بیاراده نیست. بلکه بازی برای کودکان و نوجوانان، بسط خواستهها و آرزوهای آنها برای رسیدن به برداشتها و کشفیات خود در وقت و با آهنگ خودشان است. در این راستا پژوهشگران چهار شیوه بازی را که برای رشد و پرورش کودکان لازم دانستهاند: 1. بازی خلاقانه یا بازی شناختی 2. بازی فعالانه یا بازی جسمی 3. بازی اجتماعی یا بازی گروهی 4. بازی فردی یا بازی آرام آیا به نظر شما تاببازی، سرسره و الاکلنگ خلاقانه، فعالانه و اجتماعی هستند؟!. این بازیها هیچگاه به اندازه بازیهایی نظیر هفتسنگ، یکقل دو قل، قایم باشک و از این دست، خلاق و فعالانه نیستند بلکه بازیهایی انفعالی هستند که با هزاران بار تکرار فرزندان ما چیزی فرا نمیگیرند. شاید به دلیل آن که بازیهای دیگری را نتوانستهاند تجربه کنند به این نوع بازیها تن در میدهند و خود را به نوعی راضی نگه میدارند. بنابراین ما میخواهیم تفاوتی در سبک بازی کودکان ایجاد کرده و با ابداع و نصب سازههای ابتکاری، خلاقانه و نوآورانه، محیطی امن، ایمن، سرگرمکننده و با کیفیت برای نشاط و تفریح کودکان شهر فراهم کنیم. از آنجا که شورا و شهرداری معتقد و مصمماند که تمام طرحها و پروژههای شهر براساس سند چشمانداز و برنامه راهبردی 1404 شهر طراحی و اجرا شود، به عنوان یکی از اولین پروژههای شهری مقرر شد توسعه فاز سوم پارک آزادگان کاملاً منطبق بر مؤلفههای مطرحشده در چشمانداز صورت پذیرد. چنانچه متناسب با موضوع پارکهای شهری در چشمانداز بر روی «زیبایی و سرزندگی شهر، نشاط شهروندان، خلاقیت و نوآوری آنها، افزایش انسجام اجتماعی مردم، توسعه گردشگری و الگویی برای دیگران» تأکید شده است. از همین رو، برای بهبود فضای پارک آزادگان در راستای چشمانداز، ابتدا در کمیته سیاستگذاری طرحها و پروژههای شهرداری، سیاستهای زیر برای طراحی فضاها و محوطههای داخل پارک آزادگان اتخاذ گردید:
بنابراین هر چند شورای شهر و شهرداری به طرحهایی مبتکرانه برای ایجاد محوطهها، سازهها و اسباببازی دست یافتهاند، از شما میخواهیم با ارائه ایدههای خود، ما را در راستای فراهم ساختن فضاهای جذاب و حتی منحصر به فرد برای کودکان و نوجوانانمان یاری کنید. مطمئن باشید اولویت در اجرای طرحها و ایدههای شماست. حتی اگر الگوها ونمونههایی از خارج کشور در نظر دارید که ضمن هماهنگی بافرهنگ ایرانی- اسلامی ما با سیاستهای جدید شورای اسلامی شهر و شهرداری برمبنای چشم انداز شهر مطابقت دارد، معرفی کنید تا از آنها الگوبرداری شود. به شما اطمینان میدهیم که آنچه مد نظر شماست در توسعه این پارک لحاظ خواهد شد. [ یکشنبه 93/4/22 ] [ 8:7 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
در بسیاری از شهرها، پیشرفت همه جانبه از طریق حل مسائل و مشکلات به طور منفرد و در انزوا صورت نمیگیرد، بلکه به واسطه همدستی و همکاری با ارکان مدیریت شهری در شهرهای همسایه و شهرهای درون منطقه یا مجموعه شهری انجام میپذیرد. از آنجا که بسیاری از مسائل و مشکلات شهرها مرتبط و وابسته به یکدیگر است برخی از شهرها پا را از این فراتر گذاشته و برای حل چالشهای اجتماعی، اقتصادی، ایمنی و زیستمحیطی درونی خود، مشارکت و همکاری بینبخشی جذابی را با بخش خصوصی و سازمانهای مردمنهاد فعال در شهرهای دیگر انجام میدهند. رویکردهای منطقهای، شیوههای تازهای نیستند ولی «تفکر منطقهای» فواید چندی در بر دارد:
گفتنی است هر روز شمار همکاریها و مشارکتهای منطقهای رو به افزایش است. گواه آن نیز تعداد فزاینده سازمانهایی است که برای مدیریت یک موضوع (نظیر سازمان حمل و نقل همگانی، و سازمان مدیریت پسماندها) در سطح شهرستانها تأسیس شده و میشود. این امر ناشی از فرصتهایی همچون تسهیم هزینهها، کاهش هزینهها، بهبود کیفیت خدمات و غیره است که در پس رسیدگی مشترک به موضوعات نهفته است. البته رویکردها و تفکر منطقهای در توسعه اقتصادی، اهمیت بیشتری پیدا میکند. چون تجمیع منابع و ابزارهای موجود، قدرت بیشتری را برای انجام یک جهش اقتصادی فراهم میآورد. موفقیت تمام تلاشهای محلی با رویکرد منطقهای در گرو پایبندی به ارزشهایی همچون همکاری، مسئولیتپذیری، برابری و توزیع عادلانه فرصتها، کارایی و اثربخشی، و ... میباشد. برای این منظور، سه اصل را باید پذیرفت: 1. شناخت و درک یکدیگر: همه شهرها جهت برآورده ساختن نیازهای تعیینشده باید به دور از تعصب، با انعطافپذیری کافی و بهرهگیری از قوه ابتکار، خطمشیها و برنامههای خود را اندکی جرح و تعدیل کنند. 2. یکپارچهسازی سیاستها: شهرها باید به کمک شیوههای ابداعی و مبتکرانه خود، همزمان سیاستها و اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی خود را متحد و یکپارچه سازند. 3. هماهنگسازی اقدامات: همه شهرها باید اقداماتشان را به گونهای تنظیم و هماهنگ کنند که نیازهای محلی آنها برآورده شده و همزمان اهداف منطقهای نیز تأمین گردد. بیشک رشد هر شهر ضروری است، اما در طی این رشد میتوان علاوه بر تأمین نیازهای شهروندان در یک مقیاس منطقهای برای رشد کسبه و گردشگران، نیز فعالیت نمود.به عبارتی، شهر باید به عنوان یک شهر پویای منطقهای توسعه پیدا کند و نقش محرکی را در توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره در منطقه ایفا نماید. بدین منظور، ضروری است توانایی تجزیه و تحلیل قوتها و ضعفهای شهر را براساس یک چشمانداز منطقهای در خود ایجاد و تقویت نموده و سپس راهبردهایی براساس آنها تدوین کرد. در این راستا، همکاری با دیگر نهادهای فعال در منطقه در زمینههای مختلف به ویژه در زمینه اقتصادی، برای ایفای نقش شهر در سطح منطقه مؤلفه مهمی به شمار میرود. بنابراین موضوعاتی از قبیل تبادل دانش و تجربه تا ایجاد شبکههای اطلاعاتی و در نهایت ترویج مشارکت در اجرای طرحها و پروژهها در برنامهریزی شهر مد نظر قرار میگیرند. برخی از محورهای اصلی در این ارتباط که امروزه در سطح شهرستان لنجان بااهمیت به نظر میرسند و نیازمند رسیدگی همکارانه با دیگر نهادهای مرتبط به ویژه شوراهای اسلامی شهرها و شهرداریهای شهرستان میباشند، عبارتند از:
این ضرورتها در کنار این نکته که کمتر شهری در منطقه به این موضوع توجه خاص داشته است، ایجاب میکند در چشمانداز شهر، چمگردان به عنوان محور انسجام منطقهای مطرح شود. مطمئناً شهر از طریق همکاری و مشارکت متقابل با دیگر نهادهای محلی و منطقهای میتواند آنچه را به تنهایی نمیتواند انجام دهد، محقق کرده و از این راه، کیفیت زندگی و سرزندگی شهروندانش را با شتاب بیشتری افزایش دهد.
[ شنبه 93/4/14 ] [ 9:26 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
عوامل بسیاری وجود دارند که می تواتند در ایجاد یک شهر یا یک جامعه «قابل زندگی» برای همه شهروندان تأثیرگذار باشد. برخی از این عوامل کلیدی عبارتند از مسکن، اشتغال، امنیت، محیط زیست سالم، خدمات بهداشتی و درمانی، حمل و نقل روان، فروشگاههای جذاب، فضا برای گذران اوقات فراغت، و حتی فرصت برای مشارکت مدنی. همه این مؤلفهها باید در جایی که مردم زندگی میکنند، وجود داشته باشد یا باید آنها را در آنجا به وجود آورد. چرا که کمیت و کیفیت همین عوامل است که امکان دسترسی به خدمات و برآورده ساختن نیازهای مردم را فراهم ساخته و میزان وفاداری آنها و پایبندی و ماندگاریشان را به مکانی که در آن زندگی میکنند افزایش میدهد. اما از نظر تعریف، پنج جنبه کلیدی و اساسی برای شهرهای قابلزندگی وجود دارد: همسایگیهای قوی، قابلیت پیادهروی، شبکهای از فضاهای عمومی جذاب، استطاعت مالی، و پیوندهای منطقهای. پیش از هر چیزی، شهر زندگی دارای همسایگیهای قوی است. این همسایگیها نواحی ساختمانی، محلهها یا بخشهایی از شهر هستند که هر یک از شخصیت ویژهای برخوردار است. هر همسایگی مناسب دارای یک مرکز تجاری است که نیازهای زندگی شهری را از طریق فروشگاهها، غذاخوری، خشکشویی و دیگر خدمات مورد نیاز به سادگی و در دسترس برآورده میکند. بسیاری از مراکز همسایگی دارای پارک و فضای سبز، کتابخانه، ایستگاه پلیس، مدرسه و غیره نیز هستند. بنابراین هر شهروندی با یک پیادهروی کوتاه تا این مرکز میتواند نیازهای روزمره خود را تأمین کند. دوم، شهر زندگی، شهر پیادهروی است. یعنی در آن بیشتر رفت و آمدها به صورت پیاده انجام میگیرد و تجربه پیادهروی در آن بسیار لذتبخش است. در این شهر، هر شهروندی در هر مکان و در هر زمانی یک فرد پیاده محسوب میشود و پیادهروی نسبت به دیگر روشهای جابجایی و حمل و نقل برتری دارد. کیفیت پیادهروی با مؤلفه سوم شهر زندگی یعنی فضاهای عمومی سرزنده و جذاب، ارتباط نزدیک و تنگاتنگی دارد. فضاهایی که هر کسی از آن سهمی دارد و برای استفاده از آنها نباید سهمی بپردازد. این فضاها از آنجا اهمیت فراوان دارند که با درنوردیدن مرزهای طبقاتی و فرهنگی، موجب رشد و تقویت تعاملات اجتماعی مردم میشوند. چنین تعاملاتی که معمولاً در نهادهایی عمومی نظیر مدارس رخ میدهند مروج ارزشهایی همچون احترام متقابل، سازگاری با هم و انسجام اجتماعی هستند و باید در فضاهای عمومی شهر مثل پارکها، پیادهروها، میدانها، بازارها و غیره هم رخ بدهند. خیابانهای باکیفیت و فضاهای عمومی کیفی برای ایجاد یک شهر قابل زندگی و سرزنده چه از نظر اقتصادی و چه از دیدگاه اجتماعی،بسیار حیاتی است. اگر به طراحی خیابانهای شهر در دهههای گذشته نگاهی بیندازیم خواهیم دید که دارای طراحی بسیار ضعیفی هستند، در آنها خودرو بر انسان غلبه و حکومت کرده، و میتوان گفت با عابر پیاده و دوچرخهسوار سر ناسازگاری دارند. بیشتر فضاهای عمومی شهر نیز با وجود شرایط مناسبی که فراهم کردهاند، از نظر کیفیت و زیبایی آنچنان که باید طراحی نشدهاند. مطمئناً هیچکس نمیتواند به مردم تلقین کند که چه نوع تعاملاتی داشته باشند اما دستکم میتوان با ایجاد فضاهای مناسب،شهر را به گونهای آماده ساخت که پذیرای مردم برای گذران اوقات فراغتشان باشد و آنها مدت زمانی را در این مکانهای عمومی با هم سپری کنند.از این رو، مکانها و فضاهای عمومی باید زیبا، جذاب، وسرزنده باشند به ویژه خیابانها و معابر شهر که بخش عظیمی از شبکه فضاهای عمومی شهر را به خود اختصاص داده و آنها را در بر میگیرند. شهر زندگی،شهری است که مروج فعالیتهای اجتماعی و اجتماعی شدن باشد. چهارم، هزینههای شهر زندگی باید در استطاعت مردم باشد. شهر برای مردم، مهاجرین، گردشگران و همه کسانی که در آنجا میخواهند زندگی تازهای را آغاز کنند، دنبال فرصتهای سرمایهگذاری هستند، به دنبال محیطی برای پرورش کودکان خود میگردند، در جستجوی فضایی برای الهام گرفتن جهت خلق آثار هنری هستند و غیره، این موضوع زمانی جذاب و پذیرفتنی است که آنها بتوانند از عهده هزینههای زندگی در آن شهر برآیند. هزینههای بالای اقامت یا اسکان در شهر و مخارج زیاد زندگی شهری این بُعد از زندگی شهری را به مخاطره میاندازد. بنابراین، کاهش هزینههای زندگی مردم از اهداف برنامهریزان و مدیران شهر قرار میگیرد....
[ یکشنبه 93/4/8 ] [ 11:51 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
همه ما بدون توجه به این که کجا زندگی میکنیم و برای زندگیمان چهکار میکنیم، خواهان رشد و شکوفایی همهجانبه به ویژه رشد فرهنگی و اقتصادی و برخورداری از یک زندگی فردی و اجتماعی باکیفیت برای خود و خانواده مان هستیم. بنابراین از دید اجتماعی، پذیرفتنی است که مدیریت شهر برای بهبود کیفیت زندگی مردم و افزایش قابلیت زندگی آنها در شهر، ناگزیر باید با هماندیشی و همکاری خود آنها چنان برنامهریزی کند که شهروندان آنچه را خواهان و سزاوارش هستند، به دست آورند. اما منظور از افزایش قابلیت زندگی و ایجاد یک شهر قابل زندگی چیست؟ بدیهی است پیش از هر چیز مردم خواستار مسکنی هستند که ساخت یا خرید آن در استطاعتشان باشد. دوم، شغل و کسب و کاری میخواهند که در نزدیکی محل سکونتشان باشد. سپس خیابانهای ایمن برای رفت و آمد میخواهند. همچنین سیستم حمل و نقل سریع و مطمئن برای جابجایی نیاز دارند. پس از آن، پارک و محوطههای بازی برای کودکان و خانواده میخواهند که در دسترس آنها باشد. در همه شرایط هم خواهان هوایی پاک برای تنفس و آبی پاک برای نوشیدن هستند. مطمئناً آنها شهری با هویت و با شخصیتی متمایز و غرورآفرین برای زندگی میخواهند که نظیر بسیاری از شهرهای دیگر بتوان به زندگی در آن بالید. اما در بسیاری از شهرها یا در بخشهایی از شهر ما همین چیزهای ساده نیز یا نیست یا به سختی به دست میآید. یکی از دلایل آن هم این است که شهر بدون ارزیابی و در نظر گرفتن کیفیت زندگی مردم و به صورت ناهماهنگ و پراکنده رشد کرده است. به طور مثال، احداث خیابان بدون توجه به آثار و پیامدهای منفی آن برای ساکنین (به ویژه سالمندان و کودکان) و کسبه و تغییر فرهنگ ترافیکی مردم انجام میپذیرد. یا مجتمعهای مسکونی بدون توجه همهجانبه به نیازهای جمعی و شرایط زندگی گروهی در یک مکان به صورت انبوه ساخته میشوند. گذشته از این مثالها، گاهی ادارهکنندگان شهرها بدون در نظر گرفتن هویت و سبک زندگی مردم، اقدام به اجرای پروژههای عمرانی بزرگ و کوچک در سطح شهر کرده و ناخواسته و ناآگاهانه شهر را دچار انحطاط میکنند. به عنوان نمونه، در جایی که مردم به پیادهروی و دوچرخهسواری، رفت و آمدهای آرام و ایمن و دورهمنشینیهای محلی در فضاهای همسایگی عادت دارند، مدیران با سر دادن شعار توسعه و احداث معابر ماشینرو، این رفتارهای پسندیده را با محور قرار دادن حرکت خودرو، دستخوش تغییرات و دگرگونیهای ژرفی میکنند که اغلب بازگرداندن آن به سادگی امکانپذیر نیست. برای مقابله با چنین آشفتگی و پراکندگیهای ناخواسته و ناآگاهانه در توسعه شهرها، امروزه بسیاری از جوامع به سمت «رشد هوشمندانه» و راهبردهای رشد هوشمندانه برای ایجاد جوامعی قابل زندگی روی آوردهاند. آنها با این شعار که « بهترین را جامعه میداند»، هر جامعهای با جوامع دیگر متفاوت است و بهترین تصمیم توسط خود جامعه گرفته میشود، از طریق مشارکت و همکاری با مردم به برنامهریزی برای رشد هوشمندانه اقدام میکنند. از سوی دیگر، معتقدند مسئولیت حکومت محلی، تنها کمک به مردم و آگاهسازی آنها برای توسعه و حفظ و نگهداری جامعهای است که متعلق به خود آنهاست، نه ریاست بر آنها. اگر نگاهی به گذشته بیندازیم، خواهیم دید که همواره شهر ما سرشار از قول و قرارها و عهد و پیمانهای مختلف برای اجرای پروژههای عمرانی بوده است. اوج خوشبختی ما را در این ترسیم کردهاند که در شهرمان، میدان، کتابخانه، فرهنگسرا، پارک، خیابان، شهرک مشاغل کارگاهی و از این دست طرحها اجرا میشود. ولی در این میان، هرگز از ما سؤال نشد که مکانهای شهر چه احساس یا هیجانهایی را باید در شما برانگیخته کند؟ شما در مکانهای عمومی چه فعالیتهای مسرتبخشی را میخواهید انجام دهید؟ در فضاهای شهری میخواهید چه مکتب و چه سبکی از زیبایی را ببینید؟ دوست دارید با همسایگان و همشریان خود کدامیک از فعالیتهای فرهنگی را به صورت دسته جمعی برگزار کنید؟ شهر خود را با چه صفات و ویژگیهایی میخواهید به دنیا معرفی کنید؟ و الی آخر. مایندگان شما مردم شریف چمگردان در شورای چهارم اسلامی شهر و مجموعه شهرداری قصد دارند به پرسشهای فوق پاسخ داده و با ارجحیت و اولویت دادن به موضوعات و مسائل فرهنگی شهر ضمن اجرای طرحها و پروژههای عمرانی، علاوه بر تأمین نیازهای عمومی مردم، گامهای اساسی در راستای رشد هوشمندانه و ایجاد شهری با هویت متمایز و افتخارآمیز بردارند.....
. Smart growth
[ چهارشنبه 93/3/21 ] [ 10:15 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
چمگردان یا «عقیق زایندهرود» و از فراز دیگر، شهر «ایمان و اخلاق» در سالهای گذشته پیشرفتهای چشمگیری داشته است. چنانچه آن را از نظر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و عمرانی از دیگر شهرهای همتراز یا همجوار خود برجستهتر ساخته است. شهر چمگردان، امروز با اتکاء بر زیرساختها، فضاها و ظرفیتهایی که در دورههای گذشته به خوبی و بهدرستی فراهم شده است، میخواهد یک برنامه بلندمدت و یک دوره گذار دیگر و پر از فرصتهای عالی را تجربه کند. برنامهای که پیامد آن، شکوفایی دو چندان شهر و شهروندان در ابعاد گوناگون و نیز حفظ پایداری برای نسلهای کنونی و آینده باشد. برنامهای که محیط کالبدی و از آن مهمتر محیط معنوی و احساسی شهر را تقویت نموده و کیفیت زندگی تک تک شهروندان را بهبود بخشد. در برنامه راهبردی شهر چمگردان، چشمانداز شهر در افق 1404، مهمترین موضوعات و مسائل شهر، و اولویتهای مربوط به چهار سال آینده برای دستیابی به چشمانداز تبیین میشود. از همین رو، سیاستها، ارزشها، ساختارها، برنامهها و خدماتی که شورای اسلامی شهر و شهرداری در صددند با هماهنگی، همکاری و همافزایی میان همه ارکان ادارهکننده شهر و همچنین با پشتیبانی شهروندان، آنها را ارائه و نهادینه نمایند، در برگرفته و در حد امکان آنها را تشریح میکند. البته، با توجه به اوضاع متغیر و برخی از جوانب ناپایدار درون شهرهای کشور نظیر درآمدها، این برنامه چه در سطح کلیات و نیز چه در سطح جزئیات، تا آنجا به پیش رفته و کالبدشکافی میکند که انعطافپذیری لازم برای سازگاری با شرایط آینده را در بر داشته باشد. به هر حال، برنامه حاضر به طور کلی جهتگیری اصلی برای صرف منابع (مالی، انسانی، فنی و غیره) و جلب مشارکت مردم برای رسیدگی به اولویتهای مد نظر را مشخص مینماید. از همین رو در همین جا از مردم آگاه و دانای شهر خود درخواست مینمایم گام به گام با شورای اسلامی شهر و شهرداری همراه شده و در هر مرحله، آنها را از دیدگاهها و پیشنهادهای خود بهرهمند سازند. چرا که هیچ منبعی بهتر از شناخت شما برای الهام گرفتن و هیچ سازوکاری بهتر از مشارکت با شما همشهریان گرامی، برای ساخت آیندهای بهتر در چمگردان وجود ندارد. پیشاپیش دست یاری شما را به گرمی میفشاریم.
[ دوشنبه 93/3/12 ] [ 9:1 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |