حسام ســرا
| ||
وقتی به نوشته های حسام سرا نگاه کنید می بینید که هر از گاهی یکی از نوشته هایم درباره آموزش وپرورش ومسائل مربوط به آن است ممکن است برخی را به این فکر بیندازد که این آقا عجب دل خُجسته ای دارد که وقتش را برای این چیزها می گذارد گفتن این جمله دوحالت دارد ممکن است گروهی این کار را بیهوده وبی نتیجه بدانند وگروهی دیگر نوشتن دراین باره را آب درهاون کوفتن وتلاشی بی نتیجه تلقی کنند وبر این باور باشند که مشکلات آموزش وپرورش آنقدر ریشه دار وکهن است که با نوشتن مطالبی در یک وبلاگ گمنام چیزی عوض نمی شود پس ... من اما بر این باور نیستم ؛ هرگاه به مسائل اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی وفرهنگی جامعه ام دقیق می شوم ومی خواهم ریشه نابسامانی های عمومی آن را بیابم ناخودآگاه به آموزش وپرورش می رسم منظور من ازآموزش وپروش سیستمی است که درآن معلم ودانش آموز ،کتاب و مدرسه درکنار اولیای دانش آموزان ،برنامه های رسمی وغیر رسمی را اجرامی کنند ، روندی که از کودکستان شروع می شود ودرانتها به پایان دوره متوسطه می رسد وآنگاه که دانش آموزی به دانشگاه راه می یابد آنچه می توانسته است بشود شده است شاید هم او را آنگونه که می خواسته اند قالب گیری کرده اند این که آیا این قالب گیری درست است یانه بحث من نیست البته تربیت، قالبی نیست وهرکودکی در فطرتش ذات بالقوه ای دارد که فقط می توان همان بشود ولی رفتارهای قالبی می تواند اورا بدانجا رهنمون شود که نه آن نیروی بالقوه شود ونه آن موجود قالبی از پیش طراحی شده . روزگار ما روزگار نظردادن همه افراد در همه زمینه هاست بخصوص درباره ما ایرانیان که به « همه چیز دانی » شهره ایم !تاکنون از چند نفر درباره مطلبی چیزی پرسیده اید که بگوید در این زمینه اطلاعی ندارد یا صاحبنظر نیست !؟ به نظرمی رسد وقتی پدیده ای آنقدر عمومی شد که درسطح بدیهیات قرار گرفت هرکس به خود جرأت می دهد درآن زمینه نظربدهد از این زمره می توان به آب وهوا، تربیت کودک ، فوتبال ، سیاست ، وآموزش وپرورش اشاره کرد . روزگاری به دلیل نزدیکی بیشتر بامسائل آموزش وپرورش درگیر کاراجرایی بودم ومی دانستم درنظام آموزش وپرورش چه خبر است در آن زمان اگر چه ممکن است درجایی اشتباه کرده باشم اما کوشیدم از دایره انصاف خارج نشوم وهمواره برای استدلالهایم دلایلی منطقی وعلمی بیابم وامروز که به صف اول آموزش آمده ام باز همان دیدگاه را دارم اگرچه ممکن است بسیاری این دیدگاهها را نپسندند وگروهی دیگر با نظرات تشویق آمیز تحسینم کنند اما اعتراف می کنم که نه آن نظرات تند افراطی ونه این دیدگاههای مشوق هیچکدام مرا از نوشتن نظرات تازه درباب آموزش وپرورش باز نداشته است چراکه معتقدم هیچ جامعه ای نمی تواند از آموزش وپرورش کشورش جلوتر باشد اگر امروز جامعه ما از بی نظمی، کمبود دانش وآگاهی عمومی (منظورم محفوظات ذهنی نیست ) ، ناتوانی تحمل نظرات مخالف ،برآشفتگی در شنیدن نظر دیگران ، سطحی نگری و.. در رنج است کدام نهاد موثرتر از آموزش وپرورش می توان یافت که بتواند این نقیصه های اساسی را درمانگر باشدبا این توضیح که سهم نهادهای تاثیر گذار دیگر ودر رأس آن خانواده را محفوظ نگاه خواهیم داشت . آری من از آموزش وپرورش نوشته ام و بر این باورم که ریشه همه مصیبت ها را در این نهاد می توان یافت مشکلاتی که با تغییر وزیر آموزش وپرورش ، رئیس یک اداره ، عوض کردن مدیر یک یاچندمدرسه،تغییر یک یا حتا تمام کتاب های درسی ،عوض کردن آیین نامه امتحانات ، ممنوع کردن اخذ وجه درهنگام ثبت نام وجزآن ، ساخت مدارس جدید یا ممانعت از احداث آن ، افزایش حقوق معلمان و... تغییر چندانی نمی کنند چرا که این بنیاد بر شالوده هایی استوارشده که اهداف آن به صورت متناوب جابجا وحتا تغییر می کنند واین بدان می ماند که کسی بنایی را بر آّب بنیاد کند!! من از آموزش وپرورش خواهم نوشت چرا که فرزندانم در مدارس همین کشور درس می خوانند ورفتارهای ارائه شده از طرف هرکسی که عنوان مسئول را یدک می کشد بر فرزندانم اثر خواهند گذاشت حتا اگر آن مسئولان به ناحق درآن پست جای گرفته باشند . من از آموزش وپرورش باز هم خواهم نوشت چراکه شهروندانی که باآنها سرو کار دارم باید رفتارهای متناسبی را یادبگیرند ودر ارتباط با من انجام دهند همچنان که من نیز مسئول انجام دادن این رفتارها هستم وچه نهادی مهم تر وبنیادی تر از آموزش وپرورش می توان یافت که دریک دوره طولانی تربیت نسل نوپای آینده ساز را برعهده داشته باشد؟ بر این باورم که اگر خانواده ها اثر تربیتی معلم و مدرسه را به نیکی می دانستند به آسانی تنها سرمایه زندگیشان را دراختیار مدارس گوناگون قرار نمی دادند وروی گفتار،رفتار وعملکرد معلمان ومدیران وسایر کارکنان مدارس حساب ویژه ای باز می کردند وشاید حتا حاضرنبودند فرزند خود را درمنطقه ای ثبت نام کنند که مثلا" فردی(استغفرالله) با دیدگاههای من در رأس آن قرار داشته باشد ،اینجامثل هرجای دیگر آخر دنیا نیست می شود جایی را یافت که دست کم این مشکلات را نداشته باشد بدان شرط که در پیدا کردن جای دیگر خطا نکنیم که جای خطرکردن نیست . من از آموزش وپرورش می نویسم چراکه می دانم برخی از برنامه های اجراشده درمدارس ،صرفا نظر مسئول یاکارشناسی است که فکر می کند با اجرای فلان برنامه مورد نظرش، مشکلات آموزشی ، تربیتی ودینی دانش آموزان برطرف می شود وجالب آن که پس از اجرا نه تنها مشکلات کاهش نمی یابند که دربعضی موارد افزایش هم داشته اند . به انبوه برنامه های گوناگون آموزشی وتربیتی در این چند دهه توجه کنید تا به صحت وسقم گفتارم برسید . اخیرا" یکی از همکارانم توصیه کردند که از ریزشدن درمسائل آموزش وپرورش کناره بگیر ولی هرچه فکر می کنم می بینم نمی توانم !حتا اگر این نوشته ها دستمایه ای برای کسانی باشد که درکار اجراهستند باز هم من به خواسته ام رسیده ام بگذار اگر خیری در این نوشته ها هست به آنان برسد شاید آنان محتاج تر باشند . باقی بقای شما [ شنبه 89/11/30 ] [ 1:39 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
اخیرا در دوره آموزشی کتاب جدید التالیف جامعه شناسی دوم دبیرستان شرکت کردم . کتابی که فقط عنوانی از جامعه شناسی داشته وبیشتر رویکرد فلسفی به دانش علوم اجتماعی دارد. .در نگارش آن متخصصان رشته جامعه شناسی وحتا مولفین پیشین این رشته حضور ندارند . درباره چرایی تغییر کتاب حرفها ونظرات متفاوت ومتناقض بود ؛ بیشتر دبیران جامعه شناسی با تغییر محتوا وبومی سازی مطالب موافق بودند به شرط آن که از اصول اولیه ومورد توافق این رشته علمی غفلت نشود . یکی از همکاران می پرسید باید تدوین کتابهای درسی تغییر اساسی کند دیگری گفت مثلا چه تغییری ؟ وشخص سوم پاسخ داد مثلا" عناوین همه درسها را درکتابی بنویسند ومشخص کنند در این شب جمعه آقای قرائتی کدام درس را توضیح می دهد بعد یا مسابقه چهارگزینه ای بگذارند ویا بگویند آخرسال بچه ها به مساجد محلشان مراجعه کنند ویا درسایتی جواب سئوالات را علامت بزنند! اینجوری هم از این همه هزینه ی بی حاصل برای دبستان و راهنمایی ودبیرستان راحت می شویم،هم از ساخت مدارس جدید بی نیاز و هم مجبور نیستیم این همه معلم ومدیر وخدمتگزار ورئیس آموزش وپرورش وراننده و.. و.. و... استخدام کنیم. درسال اصلاح الگوی مصرف بدنیست یک بار هم که شده این راه را هم آزمایش کنیم حالا که برنامه های صدا وسیما ومدارس ورسانه های کتبی وشفاهی یکسان شده جلوی ریخت وپاش را از هرجا بگیرند منفعت است . به عنوان شنونده به حرفهایش فکر کردم وچون به جمع بندی مشخصی نرسیدم بهتر دیدم دراینجا بیاورم تا مگر نظر صائبی دریافت کنم.
[ جمعه 89/11/8 ] [ 1:13 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
چه خام اندیشی بزرگی است که من ِمعلم فکر کنم باصدور ابلاغی چند سطری به عنوان مدیر، همه ی تخصصهای مدیریت در یک لحظه برمن نازل خواهد شد واجازه خواهم داشت درهرزمینه ای نظربدهم! من که تادیروز درکلاسداری ومدیریت 30نفر دچار مشکل بوده ام اکنون برای 30نفر که نه برای 300نفر نسخه مدیریت می پیچم وبرای تشویق وتنبیه شان برنامه هایی دارم که به عقل هیچ بنی بشری نرسیده ونمی رسد ! [ شنبه 89/9/27 ] [ 12:33 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
دوازده سال مدرسه رفتن ودانش آموز بودن، چهارسال دانشجویی ، بیش از بیست وپنج سال ارتباط نزدیک کاری بامعلمان مختلف وشرکت در چندین وچند دوره آموزشی مفهوم معلم ودانش آموز را برایم واضح تر از هر پدیده ای کرده است تعدادی از معلمان(مدیران هم دراین تعریف معلم فرض شده اند) ظاهرمعلمی را مبنای کار خود قرار می دهند از نظر اینان معلمی چیزی نیست جز قیافه ای حق به جانب. به نظر این گروه معلم کسی است که اجازه دارد خصوصی ترین ویژگی های دانش آموز را با هر لطایف الحیلی کشف کند وبداند ! گروهی دیگر دنیای معلمی را با وظایف پلیس وکارآگاهان اشتباه گرفته اند از نظر اینان معلم کارآگاهی است که باید با هر ترفندی به کشف جرم در مدرسه بپردازد ومغرور از این کشف ، ثابت کند که هیچ چیز ، آری « هیچ چیز» از دید او مخفی نمی ماند اما گروه زیادی از معلمانی که من شناخته ام انسانهای بی ادعایی بودند که فارغ از غم نان و نام همه ی وجودشان را دراختیار دانش آموز قرار دادند وبه مصداق تعبیر مشهور، « چون شمع » آّب شدند و رفتند اما آثار وجودیشان را دررفتارهای نسلی که آموزش دادند می توان یافت. می گویند آدم های خوشبخت کسانی هستند که یا پدرومادرخوبی داشته اند ویا معلمانی خوب و من می گویم خوشبخت کسی است که هم پدرومادرخوبی دارد وهم معلمانی خوب. واقعیت این است که حتا طبقه تحصیل کرده ما نیز نمی داند کدام مدرسه وکدام معلم کارآمدتر است وکدام مدیر ومعلم می تواند درشکوفاشدن استعدادهای ذاتی فرزندش موثرتر باشد! این همه مدارس جور واحور که همه، یک محتوا را به دانش آموز عرضه می کنند وفقط ظاهر متفاوت وگاه حتا یکسان دارند نشانگر همین مدعاست. مدیران ومعلمانی را می شناسم که بدون صدا وتبلیغات وبدون آن که به تقدیرنامه مدیران مافوقشان نیازی داشته باشندبرای ایجاد زمینه درتربیت دانش آموزان که شکوفا شدن __ ونه «شکوفاکردن» به هر وسیله و قیمتی __ است از جان مایه گذاشته ومی گذارند اما کمتر به چشم آمده اند وفقط کسانی که روی آنتن تبلیغات ( به هر دلیلی ) بوده اند مطرح شده اند شاید آنان اصولا مطرح شدن را در دستور کار خود قرار نداده اند. به نظرمی رسد « بعضی آدمها معلم به دنیا می آیند» وبعضی دیگر هرچه مهارت کسب کنند در این وادی توفیق زیادی به دست نمی آورند .دراین زمینه، عده ای معلمی را«هنر» وگروهی «علم» می دانند گروه اول به ذاتی بودن «هنر» معلمی معتقدند اما گروه دوم بر این باورند که معلمی «فن یامهارتی »است که باگذراندن دوره های آموزشی قابل آموزش واجراست. سال گذشته دخترم در مدرسه وکلاسی قرارگرفت که درتمامی سال روان دانش آموزان ووالدینشان را آزرد آن هم نه به صورت خواسته وآگاهانه. معلمشان زحمتش را می کشید اما انگار برای این کار ساخته نشده بود بامدیرشان صحبت کردم چندین وچند بار و او که نمی خواست مشکل مدرسه اش درجایی (مثلا" مدارس دیگر یا اداره منطقه ) بازگو شود برمشکل سرپوش گذاشت وماجرا را ماستمالی کرد خودم با معلمشان صحبت کردم ابتدا مقاومت کرد اما وقتی متوجه شد قصد مچ گیری وایرادتراشی ندارم کوتاه آمد ولی این کوتاه آمدن تغییری در رفتارش به وجود نیاورد شاید هم ایجاد تغییر برایش ممکن نبود . اوایل فکر می کردم فقط من به دلیل حساسیتهایی که دارم بیش از اندازه ریزبین شده ام اما بعد متوجه شدم که این موضوع مساله ومشکل بیشتر دانش آموزان است وخانواده هایشان پیگیر هم بوده اند ولی به نتیجه نرسیده اند.دردسرتان ندهم جلسه وتذکر وخواهش وکوتاه آمدن وانعطاف از طرف همه والدین هیچکدام سودی نبخشید وسرانجام سال تحصیلی به پایان رسید... دلم می خواست کاری را که درتمام عمرم نکرده ام دراین باره بکنم دلم می خواست نفرین کنم اما نتوانستم. ناچار نفرینم را درقالب آرزویی ریختم تا بتوانم به آن با دید مثبت نگاه کنم آرزویم این است که: ای کاش فرزند دانش آموز آن مدیر ومعلم به معلم ومدیری مانند خود دچارشوند وهمه اقداماتی راکه برای بهبود وضعیت بکاربردند برای فرزندشان به اجراگذارند تا بدانند در این یک سال چه بر سر دانش آموزان و والدین انان آمده است همین . [ پنج شنبه 89/8/20 ] [ 1:54 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
یکم: آموزش وپروش نوین ایران سالهاست با برنامه ریزی های مسئولان،سالانه میلیونها کودک ونوجوان مشتاق را از مهر تا خرداد به مدرسه می کشاند وبا برنامه ای از پیش تعیین شده می کوشد مفاهیمی را به آنان منتقل کند.دانش آموزان، معلمان واولیای آنان در انتخاب محتوای کتابها اختیاری ندارند وباید آنچه را تعیین شده درساعت مشخصی بیاموزند ویا بیاموزانند .به درستی نمی دانم از چه سالی آموزش زبان انگلیسی وکلا" زبانهای خارجی (آلمانی ، فرانسه ، روسی و....) به مدارس ما راه یافته اما ناکارآمدی محتوا و روش از دیرزمان چهره خود را درنظام آموزشی ما نمایانده است تاجایی که نوجوان دانش آموز را که درطول چند سال تحصیلی زبان انگلیسی می آموزد نه توان مکالمه آموخته است ونه قدرت درک مطلب مطلوب؛ اما همین طفل گریزپا سه ماه که به کلاس زبان آموزشگاههای آزاد برودمی تواند بخواند، درک کند وتاحد زیادی به آن زبان نامادری سخن بگوید ( نقد کلاسهای آموزشگاههای آزاد وکاستی های آن بماند برای وقتی دیگر) مشکل کجاست ؟دانش آموز وفراگیر مطالب که تغییری نکرده است ، معلمانش نیز که دربسیاری موارد همان معلمان نظام آموزش وپرورش هستند می ماند چند مطلب : انگیزه معلم ودانش آموز ، روش آموزشی ،محتوا وشیوه ارزشیابی . واقعا تا چه زمانی قرار است دانش آموزان ما از سال اول راهنمایی تا پایان دوره متوسطه به مدت هفت سال یعنی بیش از نیمی از دوره دوازده ساله تحصیل را زبان انگلیسی بخوانند وپس از فراغت از تحصیل توانایی های حداقلی این زبان را به دست نیاورده باشند؟ دوم: اصل شانزدهم قانون اساسی می گوید:«ازآنجا که زبان قرآن وعلوم ومعارف اسلامی عربی است وادبیات فارسی کاملا" باآن آمیخته است این زبان باید پس از دوره ابتدایی تاپایان دوره متوسطه درهمه کلاسها وهمه رشته ها تدریس شود» براساس همین اصل تالیف کتاب وتدریس زبان عربی درمدارس، یکسال پس از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز وتاامروز ادامه دارد. آموزش این زبان نیز خالی از چالش نبوده است تاجایی که به اندازه کافی نه به درک مطلب دانش آموز کمک کرده ونه سعی داشته تامکالمه آنان را دراین زبان تقویت کند (می دانم که اصل برتقویت مکالمه درآموزش این درس نبوده است )دانش آموزان در یادگیری این درس درتلاش یادگیری صیغه های ماضی ومضارع افعال عربی دست وپا می زنند درحالی که هنوز دستور زبانِ زبانِ مادری خود«فارسی » را نیاموخته اند!! البته بماند که برنامه ریزان آموزشی ما این اصل را چنان با شداد وغلاظ جدّی گرفته اند که دانش آموز فارغ التحصیل رشته ریاضی برای شرکت درکنکور باید عربی را نیز بخواند وامتحان بدهد از این رو بازار کلاسهای آموزش عربی درزمستان نیز داغ داغ است چرا؟ به نظرمی رسد بدان دلیل که محتوا، شیوه آموزش وانگیزه معلمان ودانش آموزان نادیده گرفته شده است واین وضع همچنان ادامه دارد ....به قول باستانی پاریزی تا مابیاییم 14صیغه فعل مضارع را صرف کنیم ژاپنی ها 14 تلویزیون 14 اینچ ساخته اند. سوم: واما قرآن مجید.کتاب آسمانی مسلمانان که یادگیری آن از جمله تاکیدات بزرگان دین وعمل به آن موکدومورد توجه بیشتر است همواره مورد احترام و برای یادگیری موردتوجه بوده است. آموزش قرآن پیش از آغاز آموزش وپرورش رسمی درمکتبخانه ها ونزدمعلمان قرآن رایج بوده وکودکان حتا اگر خواندن نوشتن به زبان فارسی را نمی دانستند می کوشیدند به دلیل تاکید بزرگان وکسب اجر دنیوی واخروی، قرآن را بیاموزند . با آغاز آموزش وپرورش نوین، آموزش قرآن نیز به برنامه درسی مدارس راه یافت واین موضوع پس از پیروزی انقلاب اسلامی باتاکید وزمان بیشتری دربرنامه درسی دانش آموزان گنجانده شد تا آنجا که به نوآموزان دوره پیش دبستانی نیز با زبان اشاره قرآن می آموزند .پس از ورود به دوره رسمی دبستان وراهنمایی نیز همواره کتاب قرآن یکی از مواد آموزشی رسمی کودکان بوده است. ساعت تدریس این کتاب که درهر دوره به وسایل آموزشی متناسب زمان خودمانند لوح تصویری ، نوارکاست ، نوار ویدئو، سی دی و... مجهز شده و می شوند باساعت آموزش بسیاری از کتابهای درسی دیگر برابری می کند وگاه از برخی کتابهای درسی نیز ، بیشتر است دراین اوضاع و احوال درسال گذشته تحصیلی به همت ادارات آموزش وپرورش دارالقرآن های متعددی درکنار دارالقرآن هایی که به آموزش وپرورش وابسته نیستنددرسطح کشور راه اندازی شد تا نیاز دانش آموزان را پاسخگو شود هنوز راه اندازی این مراکز به اتمام نرسیده بود که تصمیم وزیر جدیدالورود آموزش وپرورش مبنی بر راه اندازی پانزده هزار(15000) مدرسه قرآن از پانزدهم مهرماه 89 به تصمیمات قبلی افزوده شد که البته تلاشی ارزنده است اما سئوالی را که به ذهن متبادر می کند این است که آیا اختصاص ساعت متناسب برای تدریس این کتاب آسمانی ازپایه آمادگی وسال اول ابتدایی به بعد،تالیف وتغییر کتابهای درسی قرآن وتهیه نرم افزارهای مناسب ، تاسیس دارالقرآن های وابسته به آموزش وپرورش ودارالقرآن های وابسته به مراکز تبلیغی دیگر ،برگزاری چندین دوره وصدها ساعت دوره ضمن خدمت در زمینه آموزش قرآن وتربیت مربیان قرآن وگسیل آنها به مدارس و.... ناکارآمدی روش آموزش کلام وحی را به دانش آموزان گواهی نمی دهد ؟آیا این تصمیمات کمیّت گرا ناکامی آموزش وپرورش را در آموزش روخوانی و روان خوانی قرآن نشانه نرفته است؟آیا با همین روش هایی که کارآمدی آنها مورد تردید است می توان مدارس جدید قرآنی ایجاد کرد وبه نتایج خارق العاده آن خوش بین بود ؟آیا زمان آن نرسیده که در شیوه آموزش ، ترغیب وتحریک انگیزه درونی دانش آموزان ، توجه به کیفیت یادگیری مطالب قرآنی وپرداختن به محتوای درونی قرآن گامی برداشته شود؟دستگاه عریض وطویل آموزش وپرورش برای درک دانش آموز ازپیامهای قرآنی وپرداختن به باطن کلمات آن چه گامهایی برداشته است ؟به نظر می رسد آموزش وپرورش با اتخاذچنین تصمیماتی با ندای بلند ناکارآمدی کیفیت آموزش خود را دست کم در درس هایی که گفته شد فریاد کرده است . [ شنبه 89/7/17 ] [ 6:37 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
اشاره: ابتدامطلب یکسال پیش را از اینجــــــــا بخوانید تامعلوم شود نوشته جدیدم درباره چیست.مطلب لینک شده را درتاریخ 2/8/88 دروبلاگم گذاشتم ویادم رفته بود که چنین مطلبی نوشته ام تا روز پنج شنبه هفته گذشته که برای شرکت درجلسه شورای دبیران ،خودم را به دبیرستان رساندم آنچه درآن جلسه رخ داد به همان مطلب مربوط می شود،اکنون مطلب زیر رابخوانیدتاموضع واضح ترشود وسپس نظرتان را دراین باره بنویسید : خیلی ساده بود ، جلسه شورای دبیران را می گویم. مثل هرمدرسه ای شورای دبیران درابتدای سال تحصیلی تشکیل شد تا برنامه های آموزشگاه برای ارتقای کیفیت آموزشی مطرح وبرای آن چاره جویی شود ؛ درابتدای جلسه مدیر جدید دبیرستان درباره اهداف تشکیل مدارس شاهد وبرنامه هایش گفت واز همکارانش خواست او را در رسیدن به هدفهای آموزشگاه یاری کنند وسط صحبت هایش رئیس اداره وکارشناس مشارکت های مردمی که قبلا دعوت شده بودند از راه رسیدند. رئیس پس از سخنان مدیر دبیرستان سخنان نسبتا" مفصلی را از برنامه های قرآنی وتربیتی و برنامه های عمرانی منطقه گرفته تا اخذ سند ثبتی اردوگاه دانش آموزی وشناسایی پروژه های عمرانی منطقه و.. ارائه کرد وهرآنچه را می خواست مطرح کرد وقت گذشته بود وغذا داشت از دهن می افتاد سفره ای گستردند وناهار به اتفاق رئیس اداره صرف شد وبعد ادامه ی جلسه . همکاران یکی یکی دیدگاههایشان را درباره اوضاع آموزشی مدرسه ونظرشان را برای ارتقای وضعیت تربیتی و آموزشی مدرسه بیان کردند تا نوبت به من رسید ابتدا از مدیر سال قبل که به درخواست خودش عطای مدیریت را به لقایش بخشیده بود تشکر کردم وبه مدیر جدید که هر دو از دوستان وهمکارانم بودند تبریک گفتم وبعد مساله ای را بدین شرح طرح کردم که: درست است که مدارس شاهد برای فرزندان شاهد ، جانبازان وآزادگان که ادای دین ما به آنان امکان پذیر نیست ایجاد شده است اما به دلیل رقابتی که برای ورود به این مدارس ایجاد می شود دانش آموزان معزز شاهد که بدون شرط معدل در این مدارس پذیرفته شده اند در رقابتی نابرابر قرارمی گیرند ورسیدگی به اوضاع درسی آنان دشوار می شود مثلا درسال گذشته از جمع چهارکلاس سال اول دبیرستان 5نفر مردود شدند که 4 نفر آْنان فرزندان شاهد با مشکلات خاص خود بوده اند وادامه دادم تعدادی از این چهار نفر درابتدایی ترین توانایی های دانش آموزی مثل روخوانی ،نوشتن ،حساب کردن ساده و رفتارهای دانش آموزی مشکل دارند ودرنوبت اول ودوم سال پیش هیچ درسی را نمره نیاورده اند بنابراین باید برای این دانش آموزان که حقی برگردن ما دارند کاری با برنامه انجام داد وگرنه صرف دلسوزی ونگرانی چاره ساز نخواهد بود .. جلسه ادامه پیدا کرد وهمکاران هریک دیدگاههای خود را ارائه کردند ونمی دانم چرا باز دوباره رئیس اداره درمقام سخنرانی برآمد وتصمیم گرفت به یکایک نظرات آموزشی ، اداری ، مالی ، عمرانی وساختاری آموزش وپرورش از جمله استیضاح وزیر آموزش وپرورش که کسی در باره آن سئوالی نکرده بود پاسخ گوید سپس درجایی فرمود : بناست درنیمه اول مهرماه آزمونی از دروس سوم راهنمایی واز کتاب های ریاضی ، زبان انگلیسی، عربی وعلوم تجربی به عمل آید ونتایج آن در پیشرفت دانش آموزان اول دبیرستان به کار گرفته شود من پرسیدم به نظرشما دانش آموزی که 8سال امتحانات تشریحی داده واصولا با مقوله ای به نام سوالات چهارگزینه ای آشنایی ندارد تا چه اندازه با اینگونه آزمون آشناست ؟ آیا نتایج این آزمون می تواند قابل اعتناباشد ؟ سعی کرد بپذیرد اما باز ادامه داد که باید آنان را برای تست آماده کرد! نمی دانم در ایتدای سال تحصیلی که دانش آموز نگران تغییر دوره است ونمی داند باکدام دبیر ومدیر روبروست چه کسی باید دانش آموز را برای تست زدن آماده کند ؟ بگذریم ... باز ادامه داد تا رسید به اینجا که بله... عده ای دروبلاگهایشان درباره ارسال بخشنامه از طریق اینترنت بحث هایی را مطرح کردند واین کار را بیهوده خواندند بگذارید هرچه می خواهند در وبلاگهایشان بنویسندوجالب آن که یک سال از درج این مطلب دروبلاگ من می گذشت !! برخی از دبیران که بامطالب وبلاگم آشنایی داشتند درپایان جلسه گفتند فلانی خطابش با شما بود گفتم می دانم اما آنچه من نوشتم صرفا نقدی بر این مورد آن هم در دنیای مجازی بود وانتظار نداشتم دردنیای واقعی آن هم درجلسه شورای دبیران که جای حل وفصل مشکلات مدرسه است آن هم از طرف رئیس اداره که قاعدتا" می بایست «سعه صدر » و«ظرفیت» بیشتری نسبت به معلمان داشته باشد آن هم اینگونه بی مقدمه مطرح شود بنابراین ترجیح دادم نظرم را باز در دنیای مجازی مطرح کنم واز همه معلمان و مدیران آموزشگاهها به ویژه آموزشگاههایی که فاقد معاون ( از نوع آموزشی ، پرورشی ، اجرایی وفناوری ومربی پرورشی تمام وقت ) هستند درخواست نمایم برایم بنویسند که با این سرعت نابسامان اینترنت، قطع شدن های مکرر وبی معاونی آیامدت زمانی را که باید صرف دانش آموز ودبیر و والدین دانش آموزان ودر یک کلام «کیفیت آموزش » کنند صرف گرفتن بخشنامه نمی کنند؟ آیا هزینه تلفن وکارت اینترنت ،تونر واستهلاک چاپگر ،واعصاب و روان مدیر با رفت وبازگشت خدمتگزار در یک منطقه آموزشی که حداکثر زمان رفت وآمد تا دورترین مدرسه اش ازاداره 30دقیقه است برابری می کند ؟ آیا قراراست مدیران دروقت آزادخود هم نگران برقراری اینترنت ودریافت بخشنامه باشند ؟بگذریم از این که این طرح هم مثل همه طرح ها نقاط قوتی دارد ونقاط ضعفی اما به نظر نمی رسد آنچه من نوشته بودم تیشه زدن به ریشه این تصمیم بود فقط نقدی آرام بود که رئیس ما را «پس از یکسال »همچنان می آزرد آنچنان که به روشنی از مطلبی که یکسال پیش نوشته شده بود دلخوربود. توضیح آن که همان تاریخ که این مطلب را گذاشتم معاون رئیس دردیداری که از دبیرستان محل کارم داشت پرسید فلانی مطلبت راخواندم! ظاهرا" خوشش نیامده بود گفتم خودت قضاوت کن دریک مدرسه دونوبته یک بار مدیرنوبت صبح و یک بارهم مدیرنوبت ظهر بخشنامه ها را چاپ می کنند آخرسال هزینه کاغذ وچاپ وتلفن وکارت اینترنت سربه فلک می زند چراکه باید بین بخشنامه های مختلف بگردد تا مواردی را که به دبستان یا راهنمایی مربوط هستند از بخشنامه های هنرستانها ودبیرستانها وپیش دانشگاهی جداکند... وبعد رفتم کلاس.. چند روز بعد بخشنامه های هردوره درفایل جداگانه ای ارسال شد این کم ترین استفاده این انتقاد بود که کارمدیران هردوره را آسان تر می کرد . اما انگار انتقاد باهر درجه وشدتی وبا هر شیوه وترفندی وباهرملایمت واحترامی خریداری ندارد و روان برخی را که شان جایگاهشان اقضامی کند دریادل باشند می فرساید. [ شنبه 89/7/10 ] [ 1:28 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
وقتی مظفرالدین شاه قاجار به اروپا یا «فرنگ» مسافرت کرد با دیدن خیابانهای سنگفرش شده ، اتومبیل ،دوربین وسینما ودیگر مظاهر تمدن غربی شگفت زده شد ودستورملوکانه داد تا بسیاری از مظاهر این تمدن چشم نواز را بخرند وبه ایران بیاورند وچنانکه می گویند ومی دانید دوربین عکاسی ، اتومبیل ، سینماتوگراف، و.. از این زمان به ایران راه یافت ... بحث بر سر این موضوع نیست که تصمیم شاه قاجار درست یا نادرست بوده است یانه؟ مسئله این است که شاه قَدَرقدرت ِمُطلق العنان ،چنان می پنداشت که راز پیشرفت فرنگیان داشتن این وسایل است درواقع شاه قاجار نقطه پایانی این فرایند را باچشم سر دیده بود واز درک کامل فرایند پیشرفت غربیان عاجز بود درنتیجه کوشش برای غربی کردن ظاهر شهرها ونمادهای فرهنگی ایران آغاز شد که خود داستانی مفصل دارد ونقدی مفصل تر وعالمانه تر را می طلبد.. این مقدمه دریچه ای بود برای ورود به تغییراتی که باشتاب در فضای آموزش وپرورش کشور درحال انجام است وگویا مسئولین محترمی که به فرنگ ( وشاید شرنگ=شرق)مسافرت داشته اند با دیدن حلقه نهایی فرایند آموزشی این کشورها همان خطای مظفرالدین شاه را مرتکب شده اند به عنوان نمونه این خبر را بخوانید : برای تغییر درساختار آموزش وپرورش کشور ، اتخاذ تصمیم وصدور دستورالعمل ،ابتدایی ترین وشاید ساده ترین مرحله کارباشد وقتی مدارس از ضعف مدیریت در رنج است (وآن هم دلایلی روشن دارد) ، حاشیه کار آموزشی بر متن غلبه کرده وکیفیت از این سیستم رخت بربسته است ، معلمان به دلایل مختلف انگیزه کار کردن را از دست داده اند ودانش آموزان نیز ، کتابهای درسی بی محتوا شده اند وهر سال به بهانه های مختلف تغییر می کتند ، ثبات مدیریت وجود ندارد ومدیران نمی دانند با تغییر وزیر و وکیل ورئس و.. تا چه زمانی بر مسند اداره واجرای تصمیمات خود نشسته اند ، خانواده ها به درستی توجیه نشده اند ونمی دانند مدارس ،فرزندانشان را به کدام سوهدایت می کنند ، قراراست کنکور برداشته شود ودانش آموزان با نمراتی که کسب می کنند رشته های مورد علاقه ومتناسب با توانشان را انتخاب نمایند و دهها عامل دیگر چگونه می توان نمره را از دوره راهنمایی تحصیلی کشور حذف کرد ؟ آیا وارد کردن دانش آموزی که 9سال از دوران تحصیل خود را با روش بدون نمره (توصیفی) گذرانده به دوره سه ساله ای که نمره، هدف اصلی کسب معدل برای راه یافتن به دانشگاه وکسب رشته مورد دلخواه است منطقی است ؟ آیا فرایند اجرای این تصمیم درکشورهای دیگری که این راه راپیموده اند بررسی شده است ؟ درست است که شیوه کنونی نمره دهی درمدارس مشکلاتی دارد و آموزش را تحت الشعاع خود قرار داده است اما تا یافتن شیوه کم اشتباه تری می توان با اطمینان از این روش بهره جست . از هم اکنون می توان نگرانی را درسیمای والدین دانش آموزانی که با هزاران امید به آینده تنهاسرمایه هایشان چشم دوخته اند مشاهده کرد شاید آنان آرزو می کنند کاش فرزندانشان کمی زودتر به دنیا آمده بودند تا گرفتار این طرح های خلق الساعه نمی شدند . [ سه شنبه 89/7/6 ] [ 6:12 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |