سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

چرا روز پدر جوراب فروشی ها شلوغ است؟

مردان با زنان برابرند اما ،زنان برابرترند. خوشا به حال جوراب فروشان شهر! روز پدر مبارک.

این نظر یکی از خوانندگان حسام سراست که دارم به معانی پنهانش فکر می کنم این که چرا روز پدر جوراب فروشی ها شلوغ است (درست وغلط بودنش را جدی نگیرید) دراین باره باید گفت:

-          گاهی اوقات مردها به داشتن جوراب تمیز کمتر دقت دارند واجبار زنان برای خرید جوراب نو به جایی نمی رسد ناچار روزمرد را بهانه می کنند تا مشکل سالانه شان رابرطرف کنند (چاره، گوش دادن به حرف زنان برای خرید جوراب نو درطول سال است!)

-          ماشین های لباسشویی که همه لباسها را باهم می شوید بعد از مدتی جورابها را  از شکل وقیافه می اندازد وآنقدر شُل می شوند که به آسانی تاقوزک پا پایین می آیند وکسی به فکر چاره نیست ناچار زنان ،روز مرد رابهانه می کنند و...

-          جوراب هدیه ای است که مردها درمورد مدل ورنگ و... آن کمترسختگیری می کنند

-          بیشترمردها اقتصادی تر از زنها هستندومی توانند جوراب را سالها نگهداری کنند برای روزمبادا!همانگونه که زنها زیورآلاتشان را برای روز مبادا ذخیره می کنند ،روز مبادایی که باشدت فقرهم گاهی هرگز پیش نمی آید!

-          درخانواده هایی که زنها شغل ودرآمدی ندارند هزینه خرید هدایا از جیب پدران پرداخت می شود به همین دلیل هرچه این هزینه کمتر باشد آنان خوشحال ترند بنابراین جوراب هدیه بدی نیست!

-          نمی دانم شما با هدیه خریدن اجباری موافق هستید یا نه؟ اما به نظر می رسد هدایای غیرمنتظره هرچند کوچک هم باشند اثربیشتری روی فردبگذارند شاید اگر همین جوراب را دریکی از روزهای معمولی سال به پدرتان هدیه بدهید خوشحال ترشود به خصوص وقتی بداند این هدیه را فقط بخاطر خودش خریده اید نه از روی اجبار ومناسبت و...

-          دوستی می گفت به نظرمن بهتر است در این روز کارخاصی انجام دهیم که رضایت پدر یا در روز زن رضایت مادر یا همسر راجلب کند مثلا" خانه شان راتمیزکنیم، برایشان آشپزی کنیم ،مشکلات زندگیشان را درحد توان برطرف کنیم و...آنان به روابط عاطفی ما محتاج ترند آنچنان که ما نیز.

چرا روز پدر جوراب فروشی ها شلوغ است؟

-          روزهای تقویمی می آیند ومی روند ؛گاه اجبار اجتماعی وروابط فامیلی ما را مجبور می کند دست به کارشویم .وکاری بکنیم!بهتر نیست در این روزهابرای خودمان روش وفلسفه ای داشته باشیم وبا آگاهی بیشتر،همان روش را درتجلیل از پدر،مادر،همسر ودیگر افرادی که درمناسبت ها قرارمی گیرندبه کاربندیم؟

نظرشما چیست؟

 


[ دوشنبه 91/3/15 ] [ 1:5 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
وقتی زن باشی ....با بغض می گوید : 
  زن که باشی ......،
 گاهی بی دلیل اشک می ریزی و با تمامی تلاشت.. 
 ریز ریز خُرد می شوی..!!

آرام اشکش را پاک می کنم ..


با صدای خسته می گویم :


مرد که باشی....،
بیشتر و بیشتر تلاش می کنی..

بی صدا خُرد می شوی...


حق اشک ریختن هم نداری....!
مردم شهری که همه در آن می لنگند
وقتی مرد باشی ....
 به کسی که راست راه می رود می خندند!!!
 درد دارد وقتی
همه چیز را می دانی
و فکر می کُنند نمی دانی
و غصّه می خوری که می دانی
و می خندند که نمی دانی
 روز مرد بر زنان و  روز زن بر مردان ایران زمین مبارکباد!
 دوستی برایم نوشته است :

مردان هم قلب دارند فقط صدایش، یواش تر از صدای قلب یک زن است! مرد ها هم در خلوتشان برای عشقشان گریه می کنند! ... شاید ندیده باشی؛ اما همیشه اشک هایشان را در آلبوم دلتنگیشان قاب می کنند! هر وقت زن بودنت را می بینم؛ سینه ام را به جلو می دهم،صدایم را کلفت تر می کنم ...  ... تا مبادا...لرزش دست هایم را ببینی !

ودوستی دیگر :

مرد ها سکوت می کنند!!!
نمی توانند وقتی که ناراحت هستند!!!
گریه کنند و بهانه بگیرند!!!
نمی توانند به تو بگویند!!!
بغلم کن تا آروم بشم!!!
نمی توانند بگویند دلشان می خواهد در آغوش تو گریه کنند!!!
ممکن است خیلی تو رادوست داشته باشند!!!
اما نمی توانند صدایشان رامثل دختر بچه ها کنند و جیغ بزنند و بگویند :
عاشقتم!!
 همه این ها رو قورت می دهند که بگویند  مرد هستند!!!
یک آدم محکم که می تواند تکیه گاهت باشد!!!

راست می گویند؟

 


[ جمعه 91/3/12 ] [ 12:0 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

فرهنگ سازی وفرهنگ سوزی

تاریخ وفرهنگ این مرز وبوم ریشه درباورهای اقوام وطوایفی دارد که هریک برای خودفرهنگ مستقلی دارند، باورهایی که هویت آن مردم رامی سازد. اگر پشت پازدن به باورها ومراسمی که فرهنگ آدمیان رامی سازند راه درستی باشد آنچه دراصطلاح از آن به «جهانی سازی»به مفهوم برنامه ریزی برای یکپارچه سازی فرهنگ هاست تعبیر می شود امر قابل توجیهی است! معلوم نیست این باور از کجا ریشه گرفته است که گروهی دانسته وگروهی دیگر ندانسته پیشینه مراسم مردم را که با زندگی روزمره آنان عجین شده است نادیده می گیرند وتلاش دارند آنچه خود می اندیشند راجایگزین باورهای قبلی کنند این افراد به یک پارچه سازی فرهنگی اعتقاد ویژه دارند اما جهانی سازی رابرنمی تابند .

برای نمونه می توان از «چهارشنبه سوری»  و «سیزده بدر» نام برد. قصد آن راندارم که درباره درستی یانادرستی این دو سخنی بگویم اما آنچه هست این است که براساس رسمی کهن که سینه به سینه نقل شده است مردم این سرزمین این دو روز راگرامی می دارند واز این دو به عنوان دو روز شادی بخش یادکرده ومی کنند؛در ذات چهارشنبه سوری آتش زدن لاستیک،ترقه بازی،مزاحمت های خیابانی، بوق زدن،راهبندان و... وجود نداشته است اما وقتی رسانه هاوبرخی مسئولان ما دانسته یاندانسته می کوشند چهارشنبه سوری را«چهارشنبه آخرسال» وسیزده بدر را «روز طبیعت» نامگذاری کنند وبا مردم سرزمین خود درمراسمی که ریشه درتاریخ وفرهنگ آنان دارد سر ستیز دارند نوعی تقابل فرهنگی ایجاد می گردد وبرخی جوانان پرشور می کوشند بانشان دادن اعتقاد خود با برخی از تصمیمات لجبازی کنند وگاه این موضوع به افراط وتفریط هم کشیده می شود .

ما به احیای هویت ملی واسلامی خود بیش از گذشته نیازمندیم هویت ملی ما را همین آداب ورسومی می سازند که تیشه برداشته ایم وبنیانش راخراب می کنیم ما درسرزمینی زندگی می کنیم که از اقوام وطوایف متعددی تشکیل یافته اند چسبی که این طوایف واقوام را درکنارهم نگاه داشته است همین هویت فرهنگی ناشی از از آیین ها ومراسمی است که درپی تغییر نام وحذف آنها فرهنگ سازی وفرهنگ سوزی

هستیم .

ممکن است من هم با برخی از بخش های چهارشنبه سوری حتی درآیین کهن آن اعتقادی نداشته باشم اما اعتقادمن نباید باورهای مردم را تحت الشعاع قراردهد اگر بکوشم باورهای ملی ومیهنی مردم را که به تعمیق هویت ملی منجر می شود سُست کنم درتخریب فرهنگ جامعه ایرانی کوشیده ام .از سویی دیگر درهر فرهنگ وکشوری مراسمی  وجود دارد که از نگاه دیگر ملیت ها خرافه واسراف و... به حساب می آیند اما حکومت ومسئولان آن کشور درتغییر نام ونابودی این مراسم تلاشی ندارند ومی کوشند با برپایی وگسترش اینگونه مراسم زمینه شادی های کوتاه مدت رابرای مردم مهیاکنندوجهانگردان بسیار رابرای تماشای مراسم ورونق چرخ اقتصادکشور به سرزمینشان بکشانند.

فرهنگ سازی وفرهنگ سوزی

اگر متولیان فرهنگی جامعه می کوشیدند به جای تقابل درپی ایجاد زمینه های برپایی درست وصحیح این مراسم باشند ومثلا مکانهایی را برای روشن کردن آتش وجشن وشادی مردم مهیا می ساختند این همه تقابل وجود داشت؟چهارشنبه سوری ما ایرانیان باجشن گوجه فرنگی دراسپانیا ،مسابقه دویدن درگل ولای درانگلستان ، مراسم خرافی چین و...دیگر ملت ها چه تفاوتهایی دارد که آنان درگسترشش می کوشند وما درنابودی آن ؟!

یا همه این اوصاف باید گفت چهارشنبه سوری درمواردی به چهارشنبه سوزی،مزاحمت خیابانی،راهبندان،بوق های ممتد،آْلودگی صوتی ،و..مبدل شده است ویادآوری  نام آن، همین موارد منفی راتداعی می کند این که چرااینگونه شده است واینگونه شده ایم پرسشی است که نیاز به بررسی بیشتری دارد .

 


[ سه شنبه 90/12/23 ] [ 6:57 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

سبزه عیدبا نزدیک شدن به ایام عید نوروز و شروع سال جدید بسیاری از خانواده ها خود به سبز کردن سبزه برای سفره هفت سین خود اقدام می کنند.
برای تهیه سبزه عید، به خاطر داشته باشید که از بذر انواع سبزیجات می‏ توانید استفاده کنید، هر کدام که در اختیار باشند. مقداری گندم، عدس، ماش در تمامی خانه ها یافت می شود.
در مورد سبز کردن این دانه ها، ارزان بودن بذرهای تهیه شده دست شما را برای تهیه انواع سبزه ها باز می گذارد  بخصوص موقعی که بخواهیم در چند بشقاب یا در چند سینی سبزه ها را سبز کنیم. معمولا بذر گندم و جو ارزانتر از سایر بذرها هستند.
به خاطر داشته باشید  که این گونه بذرها باید سالم و تازه باشند. اگر آنها را چند سال در خانه نگهداری کرده ‏اید دیگر قوه رشد خود را از دست داده و سبز نمی‏ شوند.


سبز کردن گندم:

12 روز مانده به عید، یک لیوان گندم درون کاسه‌ای ریخته و به اندازه 2 تا 3 بند انگشت روی آن آب می‌ریزیم و تا 2 روز صبر می‌کنیم و طی این مدت 2 بار آب آن را عوض می‌کنیم. وقتی گندم‌ها شروع به جوانه زدن کردند، آب کاسه را خالی کرده و گندم‌ها را درون یک دستمال نخی می‌ریزیم.
سعی کنید دستمال همیشه مرطوب بماند. وقتی گندم‌ها شروع به ریشه زدن کردند آن‌ها را به آرامی از درون دستمال خارج می‌کنیم.
در ته ظرف مورد نظر، لایه‌ای از پنبه را پخش کرده و گندم ریشه زده را درون آن ریخته و پخش می‌کنیم. روی گندم‌ها را پارچه‌ای نخی انداخته و هر روز روی آن‌ها کمی آب اسپری می‌کنیم تا ساقه پیدا کند.
وقتی ساقه نقره‌ای رنگ شد پارچه را از روی آن برداشته وظرف را در زیر نور و جای خنک قرار داده، هر روز مقدار کمی آب در حدی که مرطوب بماند روی آن‌ها اسپری می‌کنیم.
سبز کردن عدس:

حدوداً 15-18 روز قبل از عید داخل کاسه مقداری عدس ریخته و با آب پر می‌کنیم و می گذاریم چند روز در دمای اتاق بماند. عدس معمولا آب را به خود جذب می‌کند. گاهی‌ کنترل می‌کنیم و اگر آب عدس کشیده شده بود باز هم به آن آب اضافه می‌کنیم و می گذارم تا عدس‌ها جوانه بزنند( گندم یا عدس داخل آب جوانه نمیزند. فقط باید کاملا خیس بخورند. وقتی عدس های خیس خورده را لای دستمال نم دار منتقل کنیم شروع به جوانه زدن می کنند.) بهتر هست که آب عدس را هر روز عوض کنیم چون ترشیده و کف می‌کند.
بعد از آن که عدس‌هایتان کمی‌ جوانه زدند آنها را آبکش کرده و در ظرفهای مورد نظر ریخته و روی آنها را با دستمال حوله ی پوشانده و روی آن‌ها آب بپاشید و کنار پنجره جای که نه سرد و نه زیاد گرم هست می گذاریم تا رشد کنند.

توجه داشته باشید هر روز باید عدس‌ها را خیس کرده و آب اضافه آنها را بیرون ریخت. و حتما دستمال رویی را مرطوب نگهدارید. هیچوقت عدس‌هایتان را به صورت لایه نازک در ظرفتان نریزید. بهتر هست که کمی‌ به صورت گنبدی شکل در آورید.
بعد از آن که جوانه ها مقداری رشد کرده و کمی‌ سبز شد می توانید دستمال روی آن هارا برداشته و به آب دادن عدس‌ها ادامه دهید و مطمئن باشین که نور طبیعی به آنها بخورد و حتما ظرفتان را گاهی‌ بچرخانید تا سبزه‌ها به صورت کج به طرف نور رشد نکنند.
سبز کردن ماش:

دو لیوان  ماش را درون کاسه‌ای ریخته و تا 2 بند انگشت آب روی آن‌، آب می‌ریزیم. پس از 4 روز ماش‌ها سفید می‌شوند، پس آن‌ها را درون دستمالی نخی می‌ریزیم . پس از سه روز که ماش‌ها جوانه زدند آن‌ها را درون ظرف مورد نظری کهاز قبل ته آن لایه‌ای از پنبه گذاشته‌ایم ، می‌ریزیم و روی آن‌ها را بادستمال خیس می‌پوشانیم.
پس از سه روز دستمال را از روی قره ‌ماش‌ها برمی‌داریم و در حدی که فقط مرطوب بمانند روی آن‌ها،‌ آب اسپری می‌کنیم و آن‌ها را در آفتاب قرارمی‌دهیم.
این دانه ها طی 2 هفته به شکل زیبایی رشد خواهند کرد و آماده خواهند شد تا سر سفره هفت‌سین قرار گیرند.

سبزه عیدسبزه ‏های کوزه ‏ای:
تهیه کوزه سبز نیز بسیار جالب است. با استفاده از یک کوزه سفالی و مقداری بذر تره‏ تیزک (شاهی) می‏ توانیم سبزه کوزه‏ای درست کنیم.

ابتدا کوزه را از آب پر می‏ کنیم و برای مدت یک شبانه ‏روز آن را همان‏طور پر از آب نگه می‏ داریم تا جدار کوزه کاملاً خیس شود. سپس یک جوراب نایلونی روی کوزه می‏ کشیم.

بذر شاهی را که قبلاً برای مدت بیست و چهار ساعت در آب خیس کرده ‏ایم به آرامی با دست روی نایلون می‏ کشیم طوری که بذرها که حالا دیگر بعد از خیس شدن کاملاً ژله‏ ای شده‏ اند به طور یکنواخت همه جا پخش شوند. بذر شاهی به آسانی به سطح جوراب نایلونی می‏ چسبد.
کوزه را همواره پر از آب نگه می‏ داریم. چون هر روز مقداری از آب کوزه تبخیر می‏ شود باید به طور مرتب در آن آب بریزیم. آب از داخل کوزه به جداره آن راه یافته و به بیرون تراوش نموده جوراب را مرطوب می‏ کند به این ترتیب بذر شاهی جوانه زده و ریشه‏ ها به سطح بیرونی کوزه می‏ چسبند.

کوزه را در محل پر نور قرار دهید و گاه گداری آن را بچرخانید تا نور به همه جای آن برسد. بعد از چند روز کوزه سبز شده و از تماشای آن لذت خواهید برد. گاهی پس از مالیدن تخم شاهی ،کمی خاکستر چوب که الک شده ونرم باشند را روی سطح کوزه می پاشند تارطوبت رابیشتر نگه دارد .
توصیه های کلی برای تهیه سبزه عید:
- از حبوبات بسته بندی شده درسوپرمارکت ها استفاده نکنید برای ماندگاری بیشتر بااشعه سترون شده اند تاماندگاری بیشتری داشته باشند

- استفاده از ظروف سفالی و چینی نتیجه بهتری خواهد داشت تا ظروف پلاستیکی.

- هر قدر قطر بستر کمتر باشد عمر سبزه بیشتر می شود.

- آبی که در طی مراحل کشت سبزه عید استفاده می کنید آب ولرم باشد.

- اگر در محیط گرم و خشک زندگی می کنید تا مرحله ای که جوانه ها هنوز به یک سانت نرسیده اند از پارچه مرطوب استفاده کنید.


[ شنبه 90/12/13 ] [ 2:27 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

اخلاق گزارشگران دربوته نقدشادی پیمان یوسفی از گل دوم قطر در جریان بازی ایران و قطر نیز از لحظات نادر و البته مضحک تاریخ پرسوتی گزارشگری فوتبال در ایران بود!
سال ها پیش تیم های ملی ایران و بحرین به مصاف یکدیگر رفتند و تیم ملی فوتبال کشورمان، در حالی که امکان تعیین سرنوشت خود رادر اختیار داشت، در بازی ای ضعیف و سرشار از ندانم کاری و ضعف روحی، مغلوب بحرین شد و امکان صعود به جام جهانی 2002 را از دست داد. از آن زمان به بعد، بحرین به عقده ای ملی برای خیلی از دوستداران فوتبال در ایران بدل شده است.
بسیاری از ما، هر چند وقت یکبار یاد و خاطره آن زخم تاریخی را تازه می کنیم و نفرت و نفرین خود را نثار کشوری کوچک و حاشیه ای در قاره بزرگ آسیا می کنیم. چرا؟ چون بحرین مانع از صعود ما به جام جهانی شد.
البته ظاهراً درد و داغ کسانی که از فوتبال بی اهمیت بحرین متنفرند این است که چرا بحرینی ها با پرچم تیم ملی عربستان در ورزشگاه دور افتخار زدند. این انتقاد به بحرینی ها وارد است اما چرا ما یک بار هم که شده از خودمان نمی پرسیم که مقصر اصلی آن ماجرا که بود؟
بی تردید مقصر اصلی خود ما بودیم که با بازی ضعیفمان پرچم عربستان را به دست بحرینی ها دادیم. ما می توانستیم به راحتی از سد بحرین بگذریم و به جام جهانی برویم اما شچاعت و توان بازی مقتدرانه در زمین بحرین کوچک را نداشتیم و راهی مرحله پلی آف شدیم و بعد هم در برابر ایرلند، در ورزشگاه آزای، از دقیقه 70 علیه تیم ملی کشورمان شعار دادیم و از رسیدن به جام جهانی محروم شدیم.
حالا هر وقت که به یاد جام جهانی 2002 می افتیم، ضعف ها و رذیلت های خود را فراموش می کنیم . عقده هایمان را در بحر بحرین خالی می کنیم!

خودمان را صاحب بهترین فوتبال آسیا می دانیم ولی فراموش می کنیم که در برابر تیمی درجه 3 در قاره عقب مانده آسیا، نتوانستیم حتی یک مساوی کسب کنیم. فراموش می کنیم که در ورزشگاه آزادی، در یکی از مهمترین بازی های تاریخ فوتبال ایران، درست در لحظاتی که باید از تیم ملی کشورمان حمایت می کردیم، علیه تیم ملی شعار دادیم.

بحرینی ها که مانع از رسیدن ما به جام جهانی نشدند. آنها فقط با پرچم عربستان دور افتخار زدند تا غرور و تعصب جاهلی شان ارضا شود. این خود ما بودیم که نتوانستیم خوب بازی کنیم و مردانه حمایت کنیم.

ولی باید قبول کرد که گناهکاران نمی توانند دائماً در آینه بنگرند و به خودشان ناسزا بگویند. خودانتقادی کار سختی است! پس باید کسی را جست و او را هدف نفرت و بیزاری قرار داد؛ نفرتی که بخشی از آن بی تردید باید به سمت خود جماعت خاطی سرازیر شود اما چون این کار ناخوشایند است، پس همان به که به سمت بیگانه ای دشمن پنداشته شده، جاری شود.
اما بد نیست که لختی بیندیشیم عقده گشایی علیه کشور بی اهمیت و فوتبال بی کیفیت بحرین تا به کی قرار است ادامه یابد؟ و اصلاً آیا این کار در شان ما ایرانیان است؟
پیمان یوسفی چنان در ورطه این عقده گشایی تاریخی گرفتار آمده است که حتی از گل خوردن تیم ملی ایران خوشحال می شود چرا که این گل خورده در زمین خودی، موجب ناکامی تیم درجه چندم بحرین شده است!

نیک اگر بنگریم، درمی یابیم کسی که از گل خوردن تیم ملی کشورش خوشحال می شود، استعداد آن را دارد که با پرچم کشور دیگری نیز دور افتخار بزند!
بحرینی ها با پرچم عربستان دور افتخار زدند. گیرم که کارشان غلط بود. ولی آنها از گل خوردن تیم ملی خودشان که شادمان نشدند. آنها از پیروزی خودشان خوشحال بودند و در حرکتی سیاسی - قبیله ای، رفتاری ناجوانمردانه از خود بروز دادند اما هر چه کردند، با دمشان گردو نشکستند که آخ جون! تیم ملی ما گل خورد!
عقده گشایی پیمان یوسفی، نه با فرهنگ و اخلاق دینی تناسبی داشت و نه با روح بازی جوانمردانه منطبق بود. بین پیمان یوسفی شادمان از گل خوردن تیم ملی کشورش و بحرینی هایی که با پرچم عربستان دور افتخار زدند، فرق چندانی نیست. هر دو از رعایت جوانمردی و اصول اخلاقی فوتبال فاصله گرفتند؛ آن ها قد برافراشته در پیست ورزشگاه کشورشان و این یکی فرورفته در صندلی گزارشگری اش!

 


[ چهارشنبه 90/12/10 ] [ 9:47 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

فرهنگستان وواژه هایش

وقتی به سابقه واژه ها واصطلاحات قدیمی ایران زمین نگاه می کنم وتحول همان اسامی را از نظر می گذرانیم به انتخاب درست وکارشناسی کسانی که این واژه ها را درفرهنگستان زبان فارسی برگزیده اند آفرین می گوییم . به این واژه ها دقت کنید :

قشون ، مکتب ، اجباری ، نظمیه ، کُلُنِل ،بلدیّه ، ولایت، والی  و...

اکنون از این واژه ها به جای موارد بالا استفاده می شود :

ارتش، دبستان (مدرسه ، دبیرستان ) سربازی ، کلانتری ، سرهنگ ،‌شهرداری ، استاندار ی ، استاندار و....

چند شب پیش دکتر کزّازی درباره اسکندرنامه نظامی درشبکه چهار سیما سخن می گفت خوب که به سخنانش دقت می کردی تقریبا، همه فارسی بودند ومی شد بیشترشان رافهمید .. به فرهنگستان زبان وادب فارسی برمی گردیم وبه انتخابهای سالهای اخیرشان؛ به جز رایانه (همان کامپیوتر مشهور)و یارانه ( همان سوبسید که این روز ها بحث حذف شدن  ونشدنش نقل همه محافل است ) چند واژه دیگر را می شناسید که به آسانی درجای کلمه خارجی قبلی اش نشسته باشند؟ چند درصد کارشناسان وصاحبنظران فرهنگستان زبان فارسی متخصص این رشته اند ؟ واگر هستند چرا محصول کارشان این اندازه بی کیفیت است ؟چرا واژه های انتخابی را مردم نمی پذیرند ودرنوشته ها وگفته هایشان از این عبارات خلق الساعه بهره نمی برند ؟

 


[ یکشنبه 89/10/12 ] [ 1:13 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 

همه ی جوامع انسانی رفتارها وآداب ورسومی داشته اند که از آن به عنوان «فرهنگ» یاد می کنند ؛ بنابر این هیچ جامعه ای «بی فرهنگ» نیست با این حال می توان «تفاوت فرهنگی» را درباره بیشتر جوامع انسانی پذیرفت چنانکه درنتیجه این تفاوت فرهنگی ،رفتاری در بین گروهی از مردم موردقبول و در بین گروهی دیگر ناپسند شمرده می شود .

وقتی جایی صورت شهر به خود می گیرد پدیده ای به نام مهاجرت آغاز می شود ومهاجران، فرهنگ خود را نیز به همراه اسباب واثاثیه شان به نقطه جدید منتقل می کنند گاهی این ویژگی های فرهنگی تضاد واختلافی ایجاد نمی کند تفاوت فرهنگیاما گاهی ...

بختیاری ها از جمله مهاجرین به شهرهای حاشیه استان چهارمحال وبختیاری هستند . مردمی خونگرم وسلحشور باویژگی های خاص خود وفرهنگی که ممکن است بخشی از آن دربین ساکنان بومی شهرها قابلیت جذب چندانی نداشته باشد برای نمونه به مورد زیر اشاره ای کوتاه می کنم :

دوستی تعریف می کرد که شبی در همسایگی ما درخانواده ای بختیاری جشن عروسی برپا بود و میزبان به مناسبت این رویداد فرخنده میهمانانی را دعوت کرده بود واسباب شادمانی نیز به تناسب فرهنگ قومی آماده بود چنان که دقیقا" تاساعت 12 آن شب زمستانی مدام بر طبل و دُهُل کوبیدند وخواب وآسایش را از چشم همسایگان ومحله های دور ونزدیک ربودند وادامه داد : اگر در همسایگی این خانواده که درفکر برگزاری مراسمی باویژگی های فرهنگی خود بودند پزشک جراح، قاضی دادگاه، راننده جاده ویا بیماری وحود داشت که ناچار بود استراحت کند وامکانش نبود، چه می توانست بکند ؟شکایت که امری اخلاقی نیست، تحمل که آستانه ای دارد واندازه ای؛ چه راه چاره ای می ماند ؟به نظرشما آیا آداب ورسوم زندگی عشایری را می توان درشهرها ادامه داد ؟ اگر چنین است برای رفع مشکلاتی که برخی از آنان را بیان کردم چه راه حلی پیشنهاد می کنید ؟

پرسش دوستم راکه شنیدم پاسخی برایش نیافتم بهتر آن دیدم آن را دراینجا بنویسم شاید راه حلّی پیدا شد .

 


[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 6:16 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 71
بازدید دیروز: 22
کل بازدیدها: 1469700