حسام ســرا
| ||
اسلام در سرزمینی نازل شد که خشونت ،بربریت ،قتل ، زنده به گور کردن دختران ،تعصب های قومی وقبیله ای،نادیده گرفتن حقوق انسانی افراد و... درآن فرهنگ رایج وپسندیده عرب ها بود. پیامبر اسلام برای مبارزه با فرهنگ رایج عرب هاباید متاعی جز این عرضه می کرد اگر قراربود خشونت، تعصب، ونادیده گرفتن حقوق انسانی افراد ترویج وتبلیغ شود کسی را بدان اعتنایی نبود اسلام دین رحمت وانسانیت بود این که می گویند افراد با دیدن رفتار وسلوک پیامبر اسلام به دین او گرایش پیدا می کردند شاید بدین مفهوم بود که پیامبر رفتاری دگرگونه داشت که درآن عطوفت ومهربانی،پرهیز از تعصب وپیشداوری، احترام به انسانها ومنع زنده به گور کردن دختران و.. را تبلیغ وترویج می نمود . این روزها کسانی برداشت دیگرگونه از اسلام ارائه می دهند اینان با عقب گردی تاریخی به دوران پیش از اسلام برگشته اند رفتار این افراد تبلیغ فرهنگ عرب قبل از اسلام است . داعش نماد تفکر افراطی، تعصب، عقب ماندن از زمان وزمانه، تبعیض میان زنان ومردان فراتر از تفاوتهای فردی وموارد مصرح در آیات قرآنی و.. است . ما زمانی رفتاری را درست می دانیم وانجام می دهیم که درتفکرمان به آن رفتار اندیشیده باشیم وآن رفتار را درذهن خود پرورانده باشیم ،تعصب، افراط و... زمینه های فکری طلب می کنند تا به منصه ظهور درآیند باید چهارچشمی مراقب داعش درونیمان باشیم تا از محدوده تفکر به دایره اجتماع پای بیرون ننهد . داعش هریک از ما گریزپا ولجوج است باکمترین امکانی متواری خواهد شد مواظب داعش درونیمان باشیم.
[ دوشنبه 93/7/28 ] [ 1:16 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
یادش به خیر روزها وسالهایی که «کار فی سبیل الله» درجامعه بیش از الآن ارزش بود ورونق داشت،کاری که نه از روی ریا وخودنمایی که برای رضایت خالق وخلق انجام می شد فرقی هم نمی کرد؛ کشاورزی به یاری کشاورز دیگر می شتافت واجر ومزدی درخواست نمی کرد ، معلمی ساعتی از وقتش را به آموزش دانش آموزان نیازمند مشغول بود وحق الزحمه ای درخواست نمی کرد ، راننده ای مسافر بی پناه ودر راه مانده ای را به جایی می رساند ، پزشکی از نیازمندان ویزیت وحق العملی دریافت نمی کرد و... می دانم این موارد کاملا" از یادها نرفته اند اینها را می دانم کسانی برایم خواهند نوشت که من کشاورزی، معلمی، راننده ای ، پزشکی رامی شناسم که عصاره انسانیت است کمی چشماهایت راباز کن تا آنها راببینی ، اینها را می دانم اما نمی توانم از کم رنگ شدن این موارد سخن نگویم . جامعه با شدت وسرعت برق وباد مادی شده است درست است که صاحبان همه مشاغل انسانند اما درچنبره مادیات گرفتارآمده اند. اما چه باید کرد که ما انسانیم ولابد فرقمان با دیگر چارپایان وبهایم آن است که قدرت تفکر وشعور داریم ومی دانیم عاطفه یعنی چه،می دانیم داشتن ونداشتن یعنی چه؟ می دانیم بیماری وتنگدستی یعنی چه؟ یعنی فرض بر این است که بدانیم . این راهم می دانم که نقش بازی کردن های ما انسانها در بی رنگ شدن عواطف واحساسات انسانی بی تاثیر نیست فرض کنید بیمار تهی دستی درمطب از شدت نداری چنان اشک بریزد که دل پزشک غیر احساسی بر حال این بیمار بسوزد ورایگان درمانش کند... چند روز وماهی بگذرد وپزشک درگذر از خیابان ، بیمار بخت برگشته دیروز را با اوضاع مالی متفاوتی مشاهده کند ... نتیجه چه می شود؟ عدم اعتماد به همه بیماران ، تر وخشک باهم سوختن . ترویج روحیه بی اعتمادی درجامعه و ... می دانم امروز هم کسانی برای کمک به ایتام ونیازمندان آستین ها را بالا زده اند، می دانم پزشکان شریف و اخلاق مداری درجامعه ما به تلاش مشغولند ، می دانم معلمانی بی ادعا با سیلی صورتشان راسرخ نگه می دارند اما از کمک به نیازمندان دریغ نمی کنند ، می دانم رانندگانی هستند که با وجود نداری هوای نیازمندان را دارند ، می دانم کشاورزانی هستند که هوای زمین کشاورزی همسایه شان را مثل زمین خودشان دارند اما.. باور کنید ای موارد دارند رنگ می بازند شاید روزگاری کمک به همنوع ، دستگیری از انسانها، عاطفه انسانی و.. در داستانها وفیلم های قدیمی خوانده ودیده شوند ومن از آن روز وحشتناک بیم دارم . باید از تبدیل شدن خود انسانیم به این غول بی شاخ ودم بپرهیزم... [ سه شنبه 93/6/11 ] [ 1:55 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
هیچ چیز در این دنیا حال آدم را از تظاهر وتقدس ریایی به هم نمی زند ما آدم ها ذاتا" از انسانهای مومن وامین وپاکدامن خوشمان می آید آدم هایی که به جای حرف وشعار مرد عملند آدم هایی که شعار بلغور نمی کنند آدم هایی که پشت نقاب مخفی نشده اند آدم هایی که حرفشان را مودبانه اما رک وصریح می زنند کسانی که هر حرف بی سندی را مستند نمی کنند وبین شنیده ها ودیده ها فرق می گذارند کسانی که آبروی انسان برایشان از حرمت کعبه والاتر وبالاتر است ما آدم ها شیفته این افرادیم حتی اگر کسی یاکسانی شعار بی دینی وبی مذهبی سردهند باز هم در خلوت خودشان از این آدم های یکرنگ وصادق خوششان می آید....... [ پنج شنبه 93/5/9 ] [ 1:9 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 92/10/28 ] [ 5:0 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
... وقتی خبر را می شنوی از سنگینی و شدت باور نمی کنی باور نمی کنی که اینگونه شده باشد با خودت کلنجار می روی وسرانجام همه چیز را به تقدیر می سپاری این که چه حکمتی در این اتفاق نهفته است راز مگویی است که مصلحت وچرایی اش را فقط خدا می داند . حادثه غم انگیزی بود پدر ومادر خانواده ای به همراه دختر دبستانیشان درخواب به دلیل گاز گرفتگی به استقبال مرگ رفته اند وآتش نشانان با زحمت بسیار دختر را از مرگ رهانیده وبه بیمارستان رسانده اند پسر بزرگشان که آن شب درمنزل نبوده از این حادثه درامان مانده اما به بهای سنگین از دست دادن دویار و یاور و دو پشتیبان عاطفی.پدر ومادر پنجشنبه که برای عرض تسلیت به مراسم این دو مسافر ابدیت رفته بودم پسرشان که سه سال پیش دانش آموزم بود را خاموش وآرام درکنار در مسجد دیدم همان موقع هم جوان درونگرایی بود با احترام از مردمی که برای عرض تسلیت آمده بودند استقبال وآنان را بدرقه می کرد . راستش در آن لحظات از شدت غمی که در وجود این جوان رخنه کرده بود از خدا خواستم کمکش کند و در لحظات سختی که پیش رو دارد مددکارش باشد . درد بزرگی است: بی پناهی در عنفوان جوانی ونبود حامی وپشتیبان. برای حسن وخواهر عزیزش صبر وشکیبایی مسألت دارم .... [ جمعه 92/8/10 ] [ 9:17 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
خدایا: ......جهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من، تو را باز نداشت از اینکه راهنماییام کنی به سوی صراط قربتت و موفقم گردانی به آنچه رضا و خشنودی توست. پس
[ چهارشنبه 92/7/24 ] [ 11:56 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
روز دوم از ایام حج این صحرا که درحومه شهرمکه قراردارد صحنه حضور مسلمانانی از سراسرجهان با رنگها وآداب ورسوم خاص است اما همه در این سرزمین بدون توجه به نژاد وزبان برادردینی به حساب می آیند . [ شنبه 92/7/13 ] [ 10:39 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |