حسام ســرا
| ||
آماری که درباره میزان دستمزدهای مربیان فوتبال لیگ برتر ایران در فصل گذشته لیگ منتشر شده ، نشان می دهد که هر مربی لیگ به طور متوسط در هر ماه ، بین 12 میلیون و پانصد هزار تا 83 میلیون تومان دریافت کرده است. برگرفته از سایت عصر ایران [ شنبه 90/3/28 ] [ 11:53 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
گویا پول های میلیاردی ملت ایران که به جیب فوتبالی ها می رود ، خیلی آنها را متوقع کرده که اکنون ، که صحبت از تعیین سقف قرارداد است ،صدای اعتراضشان به آسمان بلند شده که چرا می خواهید رقم های بی حد و حصر قراردادها را محدود کنید؟ از جمله امیر قلعه نوعی ، مربی تیم سپاهان اصفهان در اعتراض به قانون سقف قرارداد ،تیمش را ترک کرد و در یک مصاحبه تلویزیونی ، تعیین سقف دستمزد برای بازیکنان و مربیان فوتبال را "کمونیستی"خواند. آیا این وضعیت درباره تیم ذوب آهن وقراردامربیان آن نیز صادق است ؟ درباره تیم های نفت ، پیکان ، سایپا و.. و.. و.. چطور ؟
[ یکشنبه 90/3/22 ] [ 1:40 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
[ سه شنبه 90/3/17 ] [ 1:14 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
"مداد و دوربین"، مجموعه فوق العاده ای از عکس های بن هینه (Ben Heine)، عکاس و نقاش بلژیکی است. او در این مجموعه برای خلق واقعیتهای جدید، طراحیهای با مداد خود را با عکس درآمیخته است.
[ سه شنبه 90/3/17 ] [ 12:53 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
انسان را «موجودی اجتماعی» گفته اند که دارای قوه عقل است ومی تواند تجربه کند ، چیزی که دیگر موجودات زنده از داشتنش ناتوانند . انسان تجربه گرا درمسیر رشد وبالندگی اش ممکن است اشتباه کند واصولا" همین اشتباهات است که به او تجربه می آموزد ،به گفته یکی از متفکران : «تجربه نامی است که افراد بر اشتباهات خود می گذارند » اگر به آدمی فرصت اشتباه کردن داده نشود( اشتباهاتی که قابل جبران باشند) آیا می تواند تجربه کند ودر مسیر «شدن » گام بر دارد ؟ ادیان برای اشتباهات مادی ومعنوی یا به تعبیری آنچه حقوق انسانها و حق الهی گفته می شود از واژه « گناه» استفاده کرده اند بنابراین «گناه» اشتباهی است که به تضییع حقوق انسانها ویا حق الهی منجر می شود . آدمی ممکن است برای منافع شخصی ویا لذت فردی کوتاه مدت یا درازمدت خود به اشتباهی دست بزند که منجر به ضایع شدن حقوق انسانهاو یا حقوق الهی بینجامد در آن لحظه ویا بعد از آن چه باید کرد ؟ جبران حقوق انسانها شاید راه بازگشت به مسیر درست باشد به طور مثال اگر کسی اموال کسی را غارت کرد و دزدید باید در جبران ضرری که وارد کرده بکوشد در این صورت او «توبه » کرده است . توبه پشیمان شدن از رفتار یا گفتار ویاکردار ناپسندی است که فاعل آن توبه قصد جبران دارد . اما حقوق الهی چه می شود؟اگر کسی حقوق الهی را نادیده گیرد و عمدا"یاسهوا" متعرض این حقوق شود چه باید بکند تادرمسیر درست قرارگیرد؟راه جبران این حقوق چیست ؟ آیا اگر این گناه را نوعی اشتباه بدانیم که بنده ای درمسیر رشد وبالندگی اش مرتکب شده تعبیر درستی کرده ایم ؟ آیا تکرارنکردن آن گناه توبه به حساب می آید ؟
[ چهارشنبه 90/3/11 ] [ 2:1 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
نمی دانم داستان دبیر دوره ساسانیان را شنیده اید یانه ؟ همان داستانی که گفته اند انوشیروان دربرابر پیشنهاد ویا نقدی که یکی از دبیران انجام داده بود دستور داد تا دبیران با قلمدان هایشان به سر وصورت این دبیر بخت برگشته بکوبند تا فکر انتقادوشاید پیشنهاد را از سر بیرون کند ودرسی باشد برای آیندگان.......... حکایت نوشیروانی اگر دقیق هم نباشد گویای یک مساله است وآن این که «انتقاد در این سرزمین همواره خریداری نداشته وندارد »وشاید این خود یکی از دلایل عقب ماندگی ما در امور اداری واجرایی کشور است؛ با نصب هر وزیر یا مسئولی گمان بر این می رود که تصمیمات او خالی از هرگونه اشتباه وخطاست واز این رو زیرمجموعه به خود اجازه نمی دهند بر تصمیماتی که سرنوشت کشوروجامعه را دگرگون می کند نقدی ابراز کنند ویا چالش های اجرایی اش را برشمارند .... این ها راکه گفتم مقدمه ای است برای ورود به تصمیمات مدیران جامعه ما، مدیرانی که گمان می کنند با منصوب شدن از طرف مقامات ، همه تخصص های موجود در عالم هستی وماورائی دفعتا" بر آنها نازل شده واین موارد به عقل هیچ بنی بشر دیگری نرسیده ونخواهد رسید! به نزدیک ترین مدیری که با او ارتباط دارید ورفتارهای اداری واجرایی اش نگاهی دوباره بکنید( اگر شما مدیر هستید خودتان را استثناکنید باشمانبودم) می بینید که خودش را عقل کل می پندارد وباور کرده است که «به تناسب این ابلاغ چند سطری» اجازه دارد در همه زمینه ها حتا زمینه های حریم خصوصی افراد دخالت کند ویک تنه نظریه ی همه نظریه پردازان عرصه های مختلف فلسفی ، اعتقادی ، علمی واجرایی را به کناری نهد . نمونه این مدیران همه فن حریف وزیر کنونی آموزش وپرورش است وقتی دربرنامه نگاه یک سیما، از اودرباره تعطیلی پنجشنبه ها پرسیدند با اطمینانی که از همان روحیه همه چیز دانی ریشه می گرفت پاسخ داد : این برنامه ای است که 40سال پیش در روستا انجام می دادم واکنون خوشحالم که این طرح را به صورت سراسری درکشور اجرا می کنم !این طرح هیچ نکته منفی ندارد !!! وهمه مواردآن مثبت است فقط استلزاماتی ( واژه مورد تاکید ایشان )دارد که باید انجام شود . بر اساس این طرح قرار است دبستانها از سال تحصیلی آینده روزهای پنجشنبه تعطیل شوند واز شنبه تاچهارشنبه با یک ساعت افزایش کلاس برنامه های خود را دنبال نمایند بنا بر این دانش آموز سال اول ابتدایی باید در زمستان وکوتاهی روزها ساعت 7:20 دقیقه صبح درمدرسه حضور داشته باشد وتا ساعت 12:30 دقیقه درس بخواند ویادبگیرد و لابد فردی بشود فعال واثرگذار درفردای این سرزمین ! این که این نظر کارشناسی است یا نه را درنوشته قبلی ام اینجــــــــا توضیح داده ام وقصد ندارم دوباره در این مورد بنویسم اما می خواهم درباره چند موضوع حاشیه ای که از این تصمیم وتصمیمات مشابه نشأت می گیرد سخن بگویم : نکته اول نامحدود بودن تصمیمات وزیر درسیستم آموزش وپرورش کشور( وهمه وزارتخانه های دیگر) است تا آنجا که وزیر جدید می تواند همه ساختاری را که وزیر و وزیران پیشین ساخته اند با اشاره ای تغییر دهد !! کجای دنیا اینگونه است ؟ درکشور همسایه ما پاکستان وقتی دولت با کودتایی تغییر می کند ساختار آموزشی کشور تغییر چندانی ندارد و دراینجا با عوض شدن یک مدیر کل نوعی رکود درهمه زمینه های آموزشی پیش می آید تا رئیس جدید ساختار قبلی را تایید کند ! نکته دوم همه فن حریف بودن مدیران آموزش وپرورش در زمینه های مختلف است فرض کنید مهندس مکانیک یا یک دکترای ریاضی به وزارت آموزش وپرورش منصوب شود وظیفه اصلی وی ارائه پیشنهاد برای استخدام معلمان جدید ، ساماندهی معلمان ، سازماندهی مدارس براساس نیازها واستانداردهای امروز ، کمک به بهبود دستورالعمل های موجود درمدارس از طریق مجلس شورای اسلامی وشوراهای تصمیم گیر و ساخت مدارس جدید است ( که البته این مورد از موارد جالب توجه دروظایف وزیر آموزش وپرورش ایران است گو این که وزیر آموزش وپرورش مردهمه فن حریفی است که مدرسه هم می سازد !) این وزیر با مدرک ریاضی یا مکانیک به راحتی به خود حق می دهد از فردای انتصاب درباره فلسفه تعلیم وتربیت ، روشهای تدریس، شیوه کلاسداری ومدیریت،حجم ومحتوای کتابهای درسی دررشته ها وپایه های مختلف و.. و.. و.. نظر بدهد ونظرخودش را کارشناسی ترین نظر در آن زمینه ها بداند . نکته سوم وفاجعه بار در این زمینه مطیع وبی اراده بودن مدیران در اجرای تصمیم وزیران است مثلا" درباره همین طرح تعطیلی پنجشنبه ها قرار است همه دبستانها ثابت صبح شوند واین کار مستلزم منحل کردن بسیاری از مدارس دوره های راهنمایی تحصیلی ومتوسطه برای ایجاد فضای مناسب برای تصمیم وزیر است، تصمیمی که باید به هر قیمتی اجرایی شود . اگر از مدیران اجرایی آموزش وپرورش دراین باره سئوال شود خواهند گفت ما ملزم به اجرای تصمیم مقام عالی وزارتیم وعواقب این موضوع به ایشان برمی گردد ! یکی نیست بگوید آقای وزیر در شهرستان ما ، در استان ما ، درشهر ما امکان اجرای این طرح ، صرف نظر از معایب ومحاسنش ... درصد است ودرصورت اصرار بر اجرای بیش از این مقدار، عواقبی از نظر آموزشی وتربیتی بر سایر دوره های آموزش وپرورش تحمیل خواهد شد اما چه می شود کرد که چسبندگی میز ریاست زیاد است وابراز این انتقاد ممکن است به جابجایی مدیری منجر شود که به سرنوشت کشورش علاقه مند است اما میزش راهم دوست دارد. با فرض این که طرح تعطیلی پنجشنبه ها همه حُسن است و امتیاز، آیا اجرای طرحی با این گستردگی درپهنای کشور ایران در یک محدوده سه ماهه امکان پذیر است ؟آیا اجرای آزمایشی این طرح در بهترین زمان سال تحصیلی( اردیبهشت ماه) واخذ این نتیجه که هیچ مشکلی در این زمینه وجود ندارد با معیارهای تصمیم کارشناسی هماهنگی دارد ؟ دوستی می گفت آموزش وپرورش کنونی کشور ما که بیشتر بر کمیت ها (نمره ) تاکید دارد وبه تازگی این کمیت هم با ارزشیابی توصیفی به محاق رفته است هر چه کمتر برجسم وذهن دانش آموزان فشار بیاورد کمتر آسیب وارد می کند پس یک روز تعطیلی درهفته = آسیب کمتر به دانش آموزان . جالب تر از همه این که مجلس شورای اسلامی درباره کوچکترین رفتار وزیر در انتصاب فلان مدیر دبستان چندپایه ممکن است از وزیر سئوال کند اما مسائل اساسی همیشه به بوته فراموشی سپرده شده است . مجلس ناظر برکار وزیر وقانون گذار است اما وقتی مجلس یک کشور کارایی لازم رانداشته باشد دولت مطلق العنان می شود وآنی می شود که می بینیم . نقد ونقادی اگر از جامعه ای رخت بربندد وهمه گفتار ورفتارمدیران موجه وغیر قابل ایراد تلقی شود فساد امری بدیهی خواهد بود . اگر مدیری دردوران مدیریتش بیش از توان واستعدادش وقت بگذارد ، دزدی نکند ، ساده پوش باشد و... اما اجازه نقد برنامه هایش راندهد دردرازمدت خیانت درامانتی که به عنوان مدیر دراختیارش گذاشته اند کمترین اتهامش خواهد بود . رفتار زیردستان می تواند مدیری را نقد پذیر ویا غیرقابل نقد تربیت کند .اطرافیان گاه چنان درآرام جلوه دادن اوضاع ودرستی وکارشناسی کارها به مدیر گزارش می دهند که مدیرگمان می کند واقعا" اوضاع همینگونه است در این صورت اطرافیان درگناه مدیر سهمی دارند یانه؟ باید اطرافیان بله قربان گو را کم کنیم تا به بهبود اوضاع دلخوش شویم .شما از کدام قبیله اید ؟
[ جمعه 90/3/6 ] [ 1:6 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |