سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

سال تحصیلی جدید مبارکازاولین روزی که پا به مدرسه گذاشتم سالها می گذرد؛دوران کودکی را پشت سرگذاشته ام وسالها معلم بوده ام اما....

هنوز هم در آغازین روزهای مهرماه حال وهوای عجیبی دارم حالتی مثل زمان تحویل سال. حال وهوایی بین شادی ونگرانی مثل امید و دلواپسی ..

با این حال همیشه امیدوار بوده ام که هرسال تحصیلی برای کودکان، نوجوانان وجوانان این مرز وبوم بتواند سرآغازی برای دانایی وتوانایی باشد ومی دانم این مهم جز با دستان توانای معلمان این مرز وبوم امکان پذیر نیست از این رو این روز (آغاز مهر وبازگشایی مدارس) را به همه دانش آموزان، معلمان، مدیران وکارکنان آموزش وپرورش وهمه پدران ومادرانی که به آینده فرزندانشان که آینده کشور است چشم دوخته اند تبریک می گویم. شادی همه شما همآره باد......... 


[ دوشنبه 92/7/1 ] [ 12:31 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

ماه مهر نزدیک است و دوباره صدای زنگ مدرسه ها به گوش می رسد. بیشتر از 12 میلیون دانش آموز در سراسر کشور خود را آماده می کنند تا برای یک سال درسی دیگر پشت میز و نیمکت مدرسه بنشیند و خود را یک کلاس بالاتر بکشند. 

در چند دهه اخیر، نگرش جهانیان در مورد فرایندهای یاددهی-یادگیری به طور کامل تغییر کرده است. در سالهای نه چندان دور، بسیاری اعتقاد داشتند که ذهن دانش‌آموزان همانند ظرفهای خالی است که در انتظار پر شدن با دانش و معلومات است. این نگاه که حالا می توان آن را سنتی نامید سالهاست در کشورهای پیشرفته دنیا کنار گذاشته شده است. با این حال نگاهی به سیستم آموزشی در ایران نشان می دهد این سیستم هنوز بر پایه این نوع نگاه گردانده می شود.

به عنوان مثال اصلی ترین تفاوت کتاب‌های درسی و شیوه آموزشی در ایران با دیگر کشورها به خصوص کشورهای پیشرفته و موفق در زمینه نظام آموزشی در یک چیز خلاصه می شود، در خود کتاب! سیستم آموزشی در ایران بسیار کتاب محور است که بر اساس همان نگرش پر کردن ذهن دانش آموزان با معلومات بنا نهاده شده، اما در دیگر کشورها مثل آمریکا، سوییس، ژاپن، انگلستان و دیگر جاها این گونه نیست.


نتایج یک تحقیق دانشگاهی که سیستم آموزشی ایران را با چند کشور دنیا مقایسه کرده است نشان می دهد در شیوه های تدریس مورد استفاده توسط معلمان علوم در ایران، روش پرسش و پاسخ و نیز سخنرانی متداول‌ترین روش تدریس بوده و گردش علمی، کاوشگری، حل مسئله و آموزش کارگاهی کمترین روش‌های مورد استفاده در آموزش علوم محسوب می‌شوند.

 این در حالی است که در کشورهای مورد مطالعه (سنگاپور، ژاپن، انگلستان، استرالیا و ایالات متحده آمریکا) وضعیت کاملاً بر عکس بوده و از روش‌های اکتشافی و حل مسئله در قالب رویکرد ساختن‌گرایی به میزان زیادی استفاده می‌شود. استفاده از آزمایشگاه و انجام فعالیت‌های عملی توسط خود دانش‌آموز سبب درک ‌عمیقتر مفاهیم علمی و رشد مهارت‌ها و نیز سهولت دستیابی به سطوح بالاتر شناختی می‌گردد. در کشورهای مورد مطالعه، هزینه زیادی صرف تجهیز آزمایشگاهها و انجام فعالیت‌‌های عملی و آزمایشگاه می‌شود و این در حالی است که در ایران توجه کمتری به آموزش آزمایشگاهی، انجام پروژه و تجهیز مدارس می‌شود.

علاوه بر این رد پای این نوع نگاه را در شیوه تالیف کتابهای درسی هم می توان دید. به عنوان نمونه در مدارس بخصوص در دوره ابتدایی و گاه راهنمایی بسیاری از کشورهای پیشرفته و موفق در زمینه نظام آموزشی دانش آموز چیزی به عنوان کتاب برای یادگیری ندارد، اگر هم دارد فراتر از کتاب های نقاشی و طراحی نیست. حال اینکه در ایران دانش آموز کلاس اول دبستان اگر 5 کتاب اصلی(کتاب فارسی بخوانیم، کتاب فارسی بنویسیم، کتاب آموزش قرآن، کتاب ریاضی و کتاب علوم تجربی) در کیفش نباشد بعید است پشت میز مدرسه بنشیند.



در دوره های راهنمایی و دبیرستان البته وضع ایران و این کشورها تا حدودی مشابه هم می شود، اما آنجا هم باز تفاوت هایی هست، این بار بر سر موضوع چگونگی استفاده از محتوای کتاب. به عنوان مثال استاداردهای انجمن توسعه علوم آمریکا برای کتاب های درسی این موارد است: ارائه موضوعات کمتر با عمق بیشتر، تاکید بر ساخت دانش بر اساس پرورش روحیه تحقیق و رشد مهارت های پژوهشی، تاکید بر تجربیات عینی و آزمایشی و تاکید کمتر بر یادگیری.

همین نکته آخر را می توان اصلی ترین تفاوت شیوه درسی ما با آنها دانست. در ایران یادگیری و از بر کردن درس ها اصلی ترین شرط یادگیری و قبولی در مدرسه است. در انگلستان اما شیوه آموزشی بیش از هر چیز مبتنی بر انتخاب ابزارهای مورد نیاز، به کارگیری ابزارها، مشاهده و اندازه گیری برای یادگیری مفاهیم است. ناگفته پیداست شیوه درس محور و کمتر تجربی آموزش در کشور ما، تفاوت های عمده ای با دروس انگلیسی ها دارد. در سوییس هم همه تاکید سیستم آموزشی بر کارِ گروهی و آزمایش و آزمودن با تکیه بر هنر و خلاقیت و طنز و کنفرانس دادن است.

آنها معتقدند آموختن درس هایی چون ریاضی و علوم به شیوه های تجربی، آزمایشگاهی و عینی دانش آموز را بهتر و بیشتر برای قرار گرفتن در برابر رخدادهای عینی جامعه مهیا می کند، و از ان سو تئوری و ذهنی یاد دادن این موارد به دانش آموز او را از چگونگی آموختن زندگی واقعی در اجتماع دور خواهد کرد.



تفاوت سیستم های آموزشی ایران و دیگر کشورها فقط به این موارد خلاصه نمی شود، بلکه حتی جنس چاپ کتاب های درسی در آمریکا ، استرالیا و سوییس با ایران فرق می کند، در این کشورها کتاب های درسی دوره های مختلف مدرسه برای آنکه هر چه بهتر و بیشتر دانش آموز را به خود جلب کند از بهترین و با کیفیت ترین کاغذ، چاپ، طراحی و بهره می برند. آنقدر که بزرگترها هم به گفته خودشان محو تماشا و مطالعه آن می شوند.
نتیجه آنکه می توان اینگونه گفت، دانش آموز ایرانی با شیوه آموزشی کتاب محور در مدرسه روحیه ای ذهنی، درون گرا و فردی به خود می گیرد اما در کشورهای مثال آورده شده تلاش می کنند برای جامعه دانش اموزانی با روحیاتی تجربی، برون گرا و اجتماع محور بسازند. 

کارشناسان معتقدند مهمترین ضرورت و اهمیت آموزش علوم در مدارس، افزایش سواد علمی، روحیه علمی و کاوشگری، آفرینندگی و خلاقیت در دانش‌آموزان است. یکی از روش‌هایی که می‌تواند نقش کمک کننده‌ای در پیدایش و گسترش متوازن اهداف فوق داشته باشد، استفاده از روشهای استاندارد آموزش علوم است که سبب کاهش تفاوت‌های موجود در امر آموزش با کشورهای پیشرفته خواهد شد.

مهمترین گام برای رسیدن به یک سطح سواد علمی مناسب در هر کشوری، تدوین استانداردهایی برای آموزش علوم است تا با اجرای این استانداردها، نوعی همسان‌سازی در مدارس مختلف و نیز ارتقای سطح علمی افراد جامعه صورت گیرد. نظام آموزش و پرورش وظیفه دارد برنامه‌های آموزشی و درسی علوم را به نحوی ساماندهی کند که همة تواناییهای شناختی و شخصیتی دانش‌آموزان رشد کرده و با بهره گیری از مزایای علوم و فناوری، توانمندیهای لازم را برای رویارویی با تحولات جدید کسب کنند. اما شواهد موجود نشان می‌دهد که اغلب دانش‌آموزان در ایران فاقد این ویژگی هستند و به عبارت دیگر برنامه‌های آموزشی علوم نتوانسته است روحیه علمی و کاوشگری، آفرینندگی و خلاقیت را در دانش‌آموزان پرورش دهد. 

عصرایران


[ پنج شنبه 92/6/28 ] [ 3:18 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 ایرانی را تصویر کنید که پایتختش تهران با ساحل اقیانوس تنها چند دقیقه فاصله داشته باشد. یا برای رسید از تهران به تبریز باید از صدها کیلومتر دریا گذر کرد. اصفهان و شیراز و خلیج فارس هم در خوشبینانه ترین حالت 5 هزار کیلومتر از مرکز کشور دور باشد.

بر اساس نقشه ای که اخیراً از کره زمین در سیصد میلیون سال پیش منتشر شده است در آن دوره از تاریخ، ایران اینگونه بود. سرزمینی متشکل از سه قسمت جدا از هم که اقیانوس و دریا میان آنها فاصله می انداخت. این نقشه را وب سایت شبکه رادیویی NPR (National Public Radio) در گزارشی به قلم رابرت کرالویچ منتشر کرده است. 

بر اساس توضیحاتی که در این گزارش آمده است تصاویر این نقشه مربوط به اواخر عصر پالئوزوئیک است. در آن دوره از تاریخ زمین، همه نقاط خشکی کره خاکی همچون یک توده به هم پیوسته شبیه ابر کپه شده به همدیگر متصل بودند. با این حال در این نقشه تلاش شده است جزئیات سیاسی مدرن و مرزهای جغرافیایی کنونی جهان در نقشه گنجانده شود تا مشخص کنند هر قسمت از زمین در سیصد میلیون سال پیش در چه وضعیتی بوده است.




آنگونه که این نقشه نشان می دهد در آن زمان سرزمینی که حالا آمریکا نامیده می شود با مراکش و موریتانی و سنگال و صحرای آفریقا هم مرز بودند. کانادا نیز کشوری بود در همسایگی پرتغال و اسپانیا. همچنین مرزهای روسیه نیز چسپیده بوده به کشورهای حوزه اسکاندیناوی. همچنین از قاره استرالیا به شکل جزیره ای خبری نبود و این کشور سرزمینی بود در همسایگی کشورهای نپال و بنگلادش و بوتان.

در این میان اما وضع کشور ایران از همه عجیبتر و جالب‌تر بود. بر اساس این نقشه در آن سالها چیزی به اسم فلات ایران شامل سرزمینی واحد و یکپارچه وجود نداشت. سرزمین هایی که حالا ایران را تشکیل داده اند سه قسمت مجزا در گوشه و کنار دنیا بودند. یک تکه بزرگ شبه جزیره مانند که شامل شهرهایی مثل تهران و قم و مشهد می شد از سمت شمال با کشورهای افغانستان و ترکمنستان هم مرز بود و از بقیه جهات به دریای خزر و اقیانوس ختم می شد.

در ضلع جنوب غربی این بخش از ایران و با فاصله چند صد کیلومتر فاصله دریایی نیز بخش دیگری از ایران کنونی قرار داشت. این قسمت شامل شهر تبریز بود و بخش های دیگری از آذربایجان ها و اردبیل. آنگونه که این نقشه نشان می دهد این قسمت ایران نیز در نقطه ای استراتژیک قرار داشت و  شبه جزیره ای بود بر سر راه ورودی به دریای خزر. این بخش از کشور نیز تنها دو همسایه داشت، جمهوری آذربایجان و کشور ارمنستان.

عجیبترین بخش از ایران در سیصد میلیون سال پیش را اما قسمت جنوبی و بخشهایی از مرکز ایران تجربه کرده اند. قسمتی که شامل شهرهایی چون اصفهان و شیراز و شهرهای ساحلی ایران با خلیج فارس و دریای عمان بودند. در آن سالها این بخش از ایران با دو قسمت دیگر کشور چیزی در حدود 4 تا 5 هزار کیلومتر فاصله داشت و در آن سوی اقیانوس و پایین تر از خط استوا قرار داشت.




خلیج فارس هم تشکیل شده بود از دو دریاچه کوچک جدا از هم که در نقاطی بین این قسمت از ایران و کشورهای عربستان و قطر و بحرین و امارات فاصله انداخته بود. در قسمتی دیگر اما این بخش از خاک ایران با این کشورها فاصله نداشت و به هم چسبیده بودند. آنگونه که در این نقشه دیده می شود در آن سالها از تنگه مهم ، پر خبر و استراتژیک هرمز هم خبری نبود و سرزمین های کنونی که حالا امارات متحده عربی و کشور عمان را تشکیل می دهند به استان هرمزگان ایران متصل بودند.

این سرنوشت عجیب کره زمین به خصوص درباره منطقه خاورمیانه کنونی نشان می دهد قسمت های مختلفی که حالا کشوری متحد به نام ایران را تشکیل داده اند در طول سیصد میلیون سال از چه فاصله های دور و بعیدی آرام آرام حرکت کرده تا به هم رسیدند و کلیتی یکپارچه به اسم کشور ایران را ساخته اند. 







[ شنبه 92/6/23 ] [ 10:7 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

مشکل دیگران

موشی در خانه ی مزرعه دار تله ی موش دید!
به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد.
آنها گفتند: مشکل تو به ما ربطی ندارد!
ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید...
از مرغ برایش سوپ درست کردند!
گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند!

نهایتا زن تلف شد.
گاو را برای مراسم ترحیم کشتند ودر این مدت...
موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد وبه مشکلی که به دیگران ربطی نداشت فکر می کرد.


[ جمعه 92/6/22 ] [ 12:24 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 شاید شما هم تجربه کرده باشید؛ یک وقت هایی آنقدر حرف توی دل آدمی تلنبار می شود ودلخوری آدم از دست کسی یا کسانی به جایی می رسد که هیچ «کلمه ای» به تنهایی نمی تواند بیانگر  حال آدمی باشد آدمی در آن صورت دنبال مفری می گردد تا حرفش رابزند شاید خواندن شعر وشنیدن صدای محمد اصفهانی بتواند گوشه ای از حال مرا که شاید حال شما هم باشد بیان کند:  
ترانه «یه تیکه زمین» را «روزبه بمانی» سروده و ملودی این قطعه توسط علیرضا کهن دیری ساخته شده است.

بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد

 ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد

 

کسایی که تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن

یه روزی هر کسی باشن حساباشونو پس می دن

عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تسکینه پرستیدن تجارت نیست


سر آزادگی مردن ته دلدادگی میشه

یه وقتایی تمام دین همین آزادگی میشه

کنار سفره ی خالی یه دنیا آرزو چیدن

 بفهمن آدمی، یک عمر بهت گندم نشون می دن


نذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه

 خداهرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه

کسایی که به هر راهی دارن روزیتو می گیرن

 گمونم یادشون رفته همه یک روز می میرن


جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم

همه یکروز می فهمن چه جوری زندگی کردیم.............

ترانه «یه تیکه زمین» باصدای محمداصفهانی را می توانیداز اینجـــــــا  یا اینجـــــــــــــــــــــــــــا دانلود کنید .


[ چهارشنبه 92/6/13 ] [ 10:58 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

اینکه چرک کف دست می خوانندش باعث می شود تصور کنی همه از آن گریزانند. اما وقتی دقت می کنی 80 درصد درگیری ها و بحث های روزانه سر پول است. همه ما به دنبالش هستیم.

فقیر و غنی هم ندارد. پول برای ما مشغله های ذهنی فراوانی ایجاد می کند که مدیریتش کیفیت زندگی مان را تغییر خواهد داد.10 اشکال اساسی که پول یا به عبارتی مشغله ذهنی که پول برای ما ایجاد می کند عبارت اند از:

1-  وقتی نداری می خواهیش و خوابش را می بینمی.

2- . وقتی داری می ترسی از دستت برود و سفت بهش می چسبی.

3- وقتی برای بدست آوردنش زحمت می کشی از دست دادنش سخت تر است.

4- وقتی باد آورده باشد می ترسی باد ببردش.

5- .کسی که داردش مورد احترام است اما نمی تواند فرق دوست و مگس دور شیرینی را تشخیص دهد.

6- کسی که نداردش مورد بی مهری و گاهی بی احترامی قرار می گیرد.

7- یکی از مهم ترین عوامل دعواهای زن و شوهری و قهر و حتی طلاق است.

8-  هرچقدر بیشترداری بیشتر می خواهیش.

9- می گویند خوشبختی نمی آورد اما وقتی نداریش فحش هم بهت نمی دهند. اصلا آدم حسابت نمی کنند حتی درحد بد وبیراه!

10-  شادی نمی آورد اما همه از آن توقع شادی دارند.

عصر ایران


[ سه شنبه 92/6/5 ] [ 8:35 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

روزی حضرت موسی (ع)رو به بارگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست نمود:بار الها، می خواهم بدترین بنده ات را ببینم.

ندا آمد: صبح زود به در ورودی شهر برو. اولین کسی که از شهر خارج شد، او بدترین بنده ی من است.
حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت. پدری با فرزندش، اولین کسانی بودند که از شهر خارج شدند.

پس از بازگشت، رو به درگا خداوند کرد و ضمن تقدیم سپاس از اجابت خواسته اش، عرضه داشت: بار الها ، حال می خواهم بهترین بنده ات را ببینم.
ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو. آخرین نفری که وارد شهر شود، او بهترین بنده ی من است.
هنگامی که شب شد، حضرت موسی به در ورودی شهر رفت...
دید آخرین نفری که از در شهر وارد شد، همان پدر و فرزندش است! رو به درگاه خداوند، با تعجب و درماندگی عرضه داشت: خداوندا!چگونه ممکن است که بد ترین و بهترین بنده ات یک نفر باشد!؟

ندا آمد:
ای موسی، این بنده که صبح هنگام میخواست با فرزندش از در خارج شود، بدترین بنده ی من بود. اما... هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم افتاد، از پدرش پرسید:بابا! بزرگ تر از این کوه ها چیست؟

پدر گفت:زمین.
فرزند پرسید: بزرگ تر از زمین چیست؟
پدر پاسخ داد: آسمان ها.
فرزند پرسید: بزرگ تر از آسمان ها چیست؟
پدر در حالی که به فرزندش نگاه می کرد، اشک از دیدگانش جاری شد و گفت:فرزندم. گناهان پدرت از آسمان ها نیز بزرگ تر است.

فرزند پرسید: پدر بزرگتر از گناهان تو چیست؟
پدر که دیگر طاقتش تمام شده بود، به ناگاه بغضش ترکید و گفت:عزیزم ، مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هرچه هست، بزرگتر و عظیم تر است.

 

 


[ سه شنبه 92/5/29 ] [ 12:18 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 56
بازدید دیروز: 33
کل بازدیدها: 1470089