حسام ســرا
| ||
کاش بتوانی که آرام بمانی آن هنگام که همه چیز دراطرافت تو را به وحشت می اندازد وتو متهمی که مسبب آن هستی کاش بتوانی به خودت بیندیشی آن هنگام که همه درباره ات تردید دارند ودرک کنی بی اعتمادی شان را کاش بتوانی صبور باشی بی آن که از صبرت خسته شوی آن هنگام که همه به تو تهمت می زنند یا آن هنگام که کسی از تو متنفر است تو بیزار نباش بی آن که خوب تر جلوه کنی، خردمندانه سخن بگو کاش بتوانی خیالپردازی کنی بی آن که خیالاتت تو را در بند بکشند کاش بتوانی فکر کنی بی آن که نیاز باشد هدفت را بسازی کاش بتوانی با پیروزی وناکامی روبه رو شوی وجسارت به این دو هدیه کنی کاش بتونی تاب بیاوری حقیقتت را که داری کاش بتوانی وقتی با مردمی پرهیزگاریت را حفظ کنی مثل کسانی که با پادشاهان نشست وبرخاست می کنند اما در کنارمردم باقی می مانند کاش دوستان ودشمنان نتوانند تورا بیازارند کاش هیچ کس برایت مهم نباشد اما هیچ هم اهمیتی نداشته باشد کاش بتوانی در لحظات سخت وفادار بمانی درشصت ثانیه ای که درمسیر راه هستی زمین وهمه آنچه ادامه دارد برای تو خواهند بود اما آنچه خوب است این است که «تو انسان هستی» [ پنج شنبه 92/5/24 ] [ 1:9 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
محمد بقایی ماکان(متولد 1323) مترجم و پژوهشگر حوزه ادبیات، فلسفه و اقبالشناسی با انتقاد از عملکرد فرهنگستان زبان و ادب فارسی در واژهگزینی، میگوید، این نهاد پیش از واژهگزینی، به خانهتکانی نیاز دارد تا روح و فرهنگ ایرانی بر آن غالب شود. عصر ایران [ یکشنبه 92/5/20 ] [ 12:15 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 92/5/19 ] [ 1:15 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
[ پنج شنبه 92/5/17 ] [ 12:25 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
معاون پژوهشی انستیتو تغذیه و صنایع غذایی کشور گفت: ظروف بستهبندی بطریهای آب معدنی و آشامیدنی در صورتی که تنها یک بار از آن استفاده شود، ایمن و سالم است. عصر ایران [ دوشنبه 92/5/14 ] [ 12:37 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
ریش وسیبلش را تقریبا مرتب کرده بود .. چند نفر آن طرف تر کنار مردی، آرام به دیوار تکیه زده بود وقرآنی در دست داشت . اتاق آرام بود وبه تناسب فضای جلسه کسی تحرک اضافی نداشت حتی هیچکس با بغل دستی اش حرف نمی زد مرد ، با صدای نه چندان دلنشین قرآن می خواند دقیقا مثل کودکی دبستانی که تازه خواندن آموخته بود کلمات قرآن را شکسته بسته وبا حرارت زیاد تلفظ می کرد. درحال قرآن خواندن بود که چای آوردند ، از خواندن قرآن دست کشید چایش را با تامل نوشید ودوباره خواندن قرآن را ازسر گرفت ... لحظاتی بعد سفره غذا را گستردند با اشتهای زیاد غذایش را میل کرد وبرای رفع تشنگی پارچ دوغی را پیش کشید وچند لیوان دوغ خورد ، باز احساس گرسنگی کرد یک پرس غذای دیگر از وسط سفره برداشت وروی بشقاب تمام شده قبلی گذاشت ، غذای دیگران تقریبا تمام شده بود اما مرد منظور ما هنوز درحال خوردن بود سرانجام ترتیب بشقاب دوم را داد وباقیمانده دوغ پارچ را سرکشید . الحمدی گفت ودستش را به نشانه شکر بالا برد سفره را که برچیدند از نفر کنار دستی اش که پیراهن مشکی پوشیده بود پرسید : مرحوم، جوان بود! پاسخ مرد مشکی پوش سکوت بود . دوباره با لحنی آرام گفت : حیف بود ! این مرد را در جاهای مختلف به همراه دیگر افراد سورچران دیده ام . سورچرانان با آرامش تمام غذایشان را می خورند ومی روند معمولا" آزاری ندارند وبه خوردن غذایی دل خوشند شاید پذیرفته اند که از این راه شکمی از عزا درآورند وحتی با اخم وغضب دیگران این میدان چرب ولذیذ را خالی نمی کنند . سورچرانی هم دنیای غریبی است که آدم های خودش را می طلبد .
[ سه شنبه 92/5/8 ] [ 12:3 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
روستا جایی است که مردم آن بر اساس میزان آب وملک ، در ساختار قدرت سهیمند ، روابط در روستا چهره به چهره است وساختار قدرت درآن بر اساس مالکیت استوار است . درروستا همه چیز به وسیله صاحبان قدرت تحت کنترل است وآنان به خود حق می دهند همه روابط وتصمیمات افراد را کنترل کنند روستا مشخصات دیگری هم دارد مردمی کم سواد، آمیخته با خرافات ، فاقد ساختار وسازمانهای تمدن ساز ، فاقد دستگاه های اداری و.... مردم روستا از همه ریز و درشت رفتارهای همدیگر باخبرند حتی می دانند اسم نوزاد تازه متولد شده آن سوی آبادی چیست؟ چه کسی به خواستگاری دخترفلان شخص مشهور یا گمنام آبادی آمده است وحتی گاو کدام یک از روستائیان زائیده است ... اما شهر: شهر جایی است که مردم آن بر اساس قانون مشخصی گرد هم آمده اند ، ساختار قدرت بر اساس دستگاههای اداری مستقر درشهر که مسئولین آن انتخابی یا انتصابی اند تعریف شده است ، وجود مراکز متعدد آموزشی وفرهنگی مانع بسط خرافات می شود ودارندگان ثروت و احیانا" املاک ، فقط یکی از طبقات تاثیرگذار به حساب می آیند ونه همه قدرت . شهر همزمان با رشد کالبدی خود به رشد همه جانبه شهروندانش هم توجه دارد اما در روستا می توان فرزندان کدخدا را برای تحصیل به شهر و کشورهای دیگر فرستاد واز باسوادشدن دیگر افراد جلوگیری کرد . درشهر اوقات فراغت معنی می یابد درحالی که روستا اوقات فراغتی نمی شناسد برای روستایی فراغت زمانی است که خسته وکوفته از کشت وکار ویا دامداری فارغ شده است وناگزیر است غذایی بخورد وبخوابد تا فردا رمقی برای ادامه داشته باشد .روستایی مثل مرغ وخروس،با تاریک شدن هوا به خواب می رود ( لااقل قبلا" چنین بود)وفضای روستا تاریک است اما شهر، شب، بیدار است مردم شهر پس از یک روز کار طاقت فرسای اداری، صنعتی یا تجاری وخدماتی شب هنگام گرد هم می آیند تا غذایی بخورند وارتباطات اجتماعی خود را گسترش دهند . شهر، قانون مدار است ، شهر نگاهی رو به رشد دارد اگر به رفتارها و کُنش های شهروندان یک شهر دقیق شویم درخواهیم یافت که این رفتارها وکُنش ها، سال به سال درحال تغییر وتکامل است در حالی که مردم یک روستا سالهاست سنت های خود را حفظ کرده اند (این مورد الزاما" همیشه منفی نیست وحفظ سنت ها گاهی می تواند مثبت وارزشمند هم تلقی شود) شهر حتی از نظر ظاهری نیز درحال تکامل است درحالی که روستا به حفظ ساختار روستایی خود سخت پایبند است . مردم شهری نسبت به پدیده های اطراف ،تعصب کم تری دارند وتعصب،(جانبداری افراطی از موضوعات بدون شناخت کافی) هیچگاه مورد تأیید نبوده است درحالی که روستائیان تعصب را سرلوحه رفتار وعادات خود قرار می دهند .شهری ها به حقوق وتکالیف خود آگاهی کامل دارند واز مسئولان ، انجام وظایف قانونی شان را خواستارند درحالی که مردم روستا ممکن است از مامور ثبت احوال انتظار دادخواهی واز پزشک روستا انتظار کمک به درس ومشق دانش آموزی را داشته باشند ! در روزگار ما به حکم قانون هرجایی با حداقل 3500 نفر جمعیت شهر شناخته می شود وشهرداری درآن مستقر خواهد شد با این حساب روستاهای ایران درحال حاضر اندکند. ظاهر روستاهایی که به شهر تبدیل شده اند به زودی تغییر می کند ،ساختمانهای گلی جای خود را به بناهای چند طبقه ومسلح به آهن وآجر وسیمان می دهند، خیابانها وکوچه ها آسفالت می شوند،زباله ها توسط ماموران شهرداری جمع آوری می گردد و زندگی مصرفی جای زندگی خودکفا وتولیدی گذشته را می گیرد... اما آنچه دیر تغییر می کند وباید برای ایجاد تغییرش زحمات زیاد وطاقت فرسایی توسط بخش های مختلف تحمل شود رفتارهای شهری است که حاصل کارجمعی نهادهای مربوطه است با این توضیحات یک بار دیگر به شهر ودیار خود بنگریم تا بتوانیم دریابیم که در روستا زندگی می کنیم یا درشهر؟ شما شهری هستید یا روستایی؟
[ چهارشنبه 92/5/2 ] [ 11:15 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |