حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

بیل گیتس ،صاحب شرکت مایکروسافت، نویسنده ی سیستم عامل های داس و ویندوز وکسی که 20 سال پیش درسن 31سالگی لقب پولدارترین مرد دنیا رابه خود اختصاص داد ، تابه حال این مقام را ازدست نداده است .

بیل گیتس درهرثانیه 200هزارتومان درآمد دارد یعنی 16میلیارد تومان درروز و5840 میلیارد تومان درسال ! اگر یک تراول 500 هزار تومانی ازدستش بیفتد احتیاجی به برداشتنش ندارد چون طی دوثانیه ونیم برداشتنش ، این پول عایدش شده است !!.

اگر زیدان یعنی گرانترین فوتبالیست جهان هیچ آب وغذایی نخورد وهمه 8000 میلیارد درآمد سالیانه اش راپس اندازکند 681سال طول خواهد کشید تابه ثروتمندی بیل گیتش برسد . اگربیل گیتس رابه صورت یک کشور تصورکنیم سی وهفتمین کشور ثروتمند جهان محسوب می شود و یا به تنهایی درآمدی برابر سیزدهمین کمپانی عظیم آمریکایی خواهد داشت وحتی بیشتر از آی بی- ام ، بزرگترین شرکت کامپیوتری دنیا درسال درآمد دارد.

بیل گیتس می تواند به هرنفر ازساکنان کره زمین 12هزارتومان بدهد وبازهم 4000 میلیارد تومان درجیبش باقی بماند . اگر همه ثروت بیل گیتس رابه اسکناس هزارتومانی تبدیل کنیم می شود جاده ای ازماه تا زمین بکشیم که 12بار رفته وبرگشته ولی ساختش 1200سال طول خواهدکشید و570هواپیمای بوئینگ 747باید برای جابجایی این پولها پروازکنند !

بیل گیتس امسال 52ساله می شود ، اگر فرض کنیم که هنوز 35سال دیگر زنده خواهدبود می تواند روزی 5424 میلیون تومان خرج کند، قبل از آن که به بهشت برود.

 راستی افرادی مثل او ، ادیسون ، لوئی پاستور و...به جهنم می روند یا به بهشت؟ آیا اقدام سایت های یاهو و...  در رایگان کردن فضای ایمیل جزو امورخیریه وصدقه محسوب می شود یا نه؟

تااینجا فقط درباره پولهای بیل گیتس گفتیم . بخشش اوچقداست ؟ آیا اوهم مانندبیشتر پولدارها خسیس است ؟

یکسال پس ازازدواج با ملیندا فرنچ که ازکارمندان شرکتش بود درسال 1995 (12سال پیش) باحدود نیمی ازسرمایه خود یعنی مبلغی معادل 18000 میلیارد تومان ، موسسه خیریه «‌بیل وملینداگیتس »‌راجهت کمک به فقرا تأسیس نمود که بزرگترین کمک به فقرادرطول تاریخ بوده است.همچنین درسال 1996 برای تحقیق و واکسیناسیون مبتلایان به بیماری های سل، مالاریا وایدز مبلغ 5400 میلیارد تومان کمک نقدی به جامعه پزشکی دنیا نمودکه درطول تاریخ ، بی سابقه ترین کمک به تحقیقات علم پزشکی است .

شاید در دوره حاضر،  انسان کاملی که همه چیزش الگو باشد یافت نشود ، بیل گیتس هم همین طور است چه می شد اگر ثروتمندان،بخشش را از وی می آموختند ؛ شاید هم درفکر ثروت بیشتر  وسپس بخشش باشند؛ اگر عمرشان کفاف دهد ونیز بیل گیتس ازانباشت ثروت منصرف گردد شاید روزی  به این آرزو دست یابند ............

 

 


[ سه شنبه 86/1/21 ] [ 6:50 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

ازآستانه در ورودی که وارد می شوی سیاه چادری رامی بینی که دستت رامی گیرد وتو را به اعماق زمان می برد ؛ به گذشته های دور ، آنجاکه اثری از زندگی ماشینی وتجملات امروزی نیست ، توهستی وطبیعت ، طبیعت است و زندگی و صداقت و...  جلوتر می روی  پا را که به داخل ساختمان می گذاری همه چیز بوی گذشته می دهد ، تنورگلی وآسیاب دستی ( دست آس =آردچی ) ، ابزار وادوات کشاورزی وخرمنکوبی ، خیش ، یوغ ، زنبر ، خرمنکوب =چوم، قالب خشتمالی ، گاله، یانه =هاون سنگی ، چرخ نخ ریسی ، قپان ، ... وسرانجام کُرسی که زمستانهای سرد بی وسیله را گرما می بخشید و نیاکان ماتاچندسال پیش،  دور ازچشم وهم چشمی ها وتجملات امروزی ، زمستانها در زیر همین مکعب چوبی صفایی می کردند وخوش بودند .

درگوشه ای رادیویی رامی بینی که گذر زمان،  غبار فراموشی به او داده ونماد جدال همیشگی سُنت ومُدرنیته است وشاید که نه،  حتما" در زمان خودش ـــ مثل اینترنت چندسال پیش ـــ کسانی آن رادلخوش نداشتند ودستیابی به آنراگناهی نابخشودنی می شمردند .

برای من که درآخرین سالهای حیات برج ها ، آثار  وساختمانهای باصفای قدیمی نیاکانم ، علاوه برچشم سر از دریچه دوربین به آنها نگریسته ام ، دیدن نمادی ازآنها درجایی مثل اینجا اشک وشوق را باهم دارد؛ شوق یادآوری گذشته هایی که هویت مارا می سازند واشک بی توجهی گروهی که به خاطر چندصنّار بیشتر تیشه بر ریشه ما زدند ونگران ازغفلت وساده انگاری کسانی که می توانستند جلوی این تخریب رابگیرند ونگرفتند ...

آنچه بود گذشت ، حال ما مانده ایم ومشتی خاطره ازگذشته ای که ریشه های ما را درخود پرورش داده است .

اقدام جوانان باغیرت شهرمان رادربرپایی اولین موزه مردم شناسی غرب استان اصفهان (شهرستان لنجان)که به همت شهرداری چمگردان انجام شد می ستاییم وشهروندان فهیم وهمه فرهنگدوستان محترم را به بازدید از این موزه که درابتدای ورودی شهر چمگردان ــ روبروی شهرداری ــ واقع شده دعوت می کنیم .  

دیدگاهتان رامشتاقانه چشم در راهم


[ یکشنبه 86/1/19 ] [ 6:57 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

درپُست قبلی که درباره اخلاقیات ما بود نظرات، بعد ازتعارفات معمول آن بود که « بابا این دردی است که همه به آن مبتلاییم ، درمانش رابگو ...»

راستش من در این عرصه نه درمانگرم ونه مُصلح اجتماعی ، ...امّا این البته تکلیف مرا ساقط نمی کند که چیزی نگویم ( فرمول همه چیز دانی ، اینجا هم عمل می کند !!!) بنابر  این براساس درک اندک خود، نظرم رامی گویم تا شاید به وظیفه ام عمل کرده باشم.

 به ادبیاتمان نگاهی بیفکنیم ، وقتی می خواهیم انتقادی رامطرح کنیم ، نقصی رانشان دهیم ، با نوعی کجروی مخالفت کنیم ، خرافات زدایی کنیم و... به جای صریح وبی پرده سخن گفتن ابتدا حدیثی رامی خوانیم ( اگر شد ترجمه اش را هم ) بعد شعری رازمزمه می کنیم ، سپس ضرب المثلی راچاشنی می کنیم وآنگاه باگوشه وکنایه، انتقادمان را ــ البته درلباس کنایه ــ مطرح می کنیم !! ادبیات ما مشحون ازمتونی است که از زبان حیوانات گفته شده چراکه حکّام انتقادناپذیر ما کمترین اعتراضی رابرنمی تافتند و ادیبان ما مجبور بودند چنین روش غیر مستقیمی رابرگزینند .آیا حالا اوضاع تفاوتی کرده است ؟

فکرش رابکنید که در دور واطرافمان عموما" چه کسی را آدم خوب می دانیم ؟ چه کسی رازرنگ می شناسیم ؟ آیا نه این است که هرکس بتواند از هر راهی گلیم خویش واطرافیانش راسالها زودتر ازموعد مقرر ازآب بکشد به لقب « زرنگ » مفتخر می کنیم وبیچاره آدمی را که دراین ماجرا متعادل عمل کرده بی دست و پا و جُلُمبُر؟چه کسی این ادبیات رابه کار می برد؟

کمی به عقب تربرگردیم ، دردوران مدرسه عموما" کدام دانش آموزان به عنوان نمونه اخلاقی شناخته می شدند ومی شوند؟ ــ از استثناها بگذریم ــ آدمی بی دست وپا ، فاقد شهامت اعتراض ، ترسو و... که دایم دستانش را به جای ساختن وپرداختن ، به نشانه احترامی کاذب روی سینه اش قرار می دهد را به عنوان دانش آموز با انضباط ودرواقع الگوی اخلاقی به دیگران معرفی می کنیم وبعد ....این تسلسل ادامه می یابد!!! . حالا اگر دانش آموزی به نظام مدرسه ــ درست ونادرستش بماند ــ معترض شد و دربرابر بی نظمی واحتمالا" بی عدالتی برآشفت تکلیفش معلوم است ، اولین وکمترین تصمیم ، کاهش نمره انضباط است ...

چه باید کـــــــــــــــــــرد؟

به جرأت می توان گفت راه برون رفت ازاین بن بست اخلاقی ـ اجتماعی ، توجه ویژه ومخصوص به آموزش وپرورش ودستگاه تعلیم وتربیت والبته پس از آن رسانه های گروهی به ویژه تلویزیون ودستگاه های فرهنگ ساز است .

درباره آموزش وپرورش فکر نکنید چون معلمم چنین نظری دارم البته منظورم از این موضوع فقط توجه به معلّم نیست که البته باید به این عنصر ذی روح آموزش وپرورش بیش از این ها توجه شود ...وقتی کتاب های درسی ما روحیه صراحت راترویج نمی کنند ، روابط حاکم برکارکنان مدارس ومدیرانشان شفاف وصریح نیست و... نباید توقّع داشته باشیم که مثلا" من به عنوان معلم ، دانش آموز بی باک وجسور را ــ هرچند ممکن است در درس موفق نباشد ــ به عنوان نمونه اخلاقی معرفی کنم چون من هم درهمین فضا رشد کرده ام.

نسل کنونی ما بازمانده همین تعلیم وتربیت است ؛ پدران ، مادران ، معلمان ، مدیران ومسئولان فرهنگی وغیر فرهنگی جامعه، همگی دست پرورده همین اخلاقیاتند ؛ تنها روزنه امیدی که سراع دارم نوباوگانی هسنتد که چشم به فردا دوخته اند ؛ آنان را « باید » دریابیم وتنها «بستر مهم » رشد وبالندگی دراین زمینه آموزش وپرورش است . نگاه به آموزش وپرورش کشور ما مصدوم وباکمی صراحت فاجعه آمیز است ؛ فکری باید کرد ، دست کم بیایید با هم روراست باشیم ودر باره اخلاقیات شعار ندهیم ، همچنین مسئولان درباره آموزش وپرورش ....

برقرار باشید

نقد منصفانه شما رابی صبرانه خواهم خواند ، امید که دریغ نکنید.


[ پنج شنبه 86/1/16 ] [ 6:13 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

ما ملّت بافرهنگی هستیم ، ایرانی  بودن و مسلمانی برایمان کافی است،با این حال ،گذشته پرافتخاری داریم ، تاریخمان سراسر مبارزه باظلم وتجاوز است ، سهم زیادی درشکل گیری وگسترش فرهنگ و تمدن اسلامی داشته ایم ، دانشمندان متعددی داریم که درحیات علمی بشر جایگاهی دارند ؛ ملّت مانجیب نیز هست .......

اینها همه درست ولی بعضی از خصوصیات اخلاقی ما خیلی هم قابل دفاع نیستند ، دست کم من نتوانسته ام با آنها کناربیایم ، شمارانمی دانم..............

این «همه چیز دانی ما» ،واقعا"معرکه است ،تابه حال کدامیک ازمادرباره بیماری دوست وهمکارمان نسخه ای تجویز نکرده ایم ؟به جای کارشناس الکترونیک درباره خرابی تلویزیون نظر نداده ایم ؟آب وهواکه داستانش نگفتنی است ، همه متخصص تغییرات جوّی هستیم ، تربیت فرزند، آموزش وپرورش ، محیط زیست و...نیز درحیطه تخصصی همه ماقرار می گیرد ! مارا چه شده است ؟

تاکنون کدام خبرنگار درباره موضوعی سئوالی پرسیده ومصاحبه شونده گفته « اطلاعی ندارم ....درتخصص من نیست .....ازاهلش بپرسید  و..»

اگرهم گفته اند پخش نشده چون عقیده براین بوده که همه باید نظر بدهند، گفتن« نمی دانم» ،معنی ندارد !!

درنگاه کلی، ما همه، سیاستمدار، دیپلمات ،حقوقدان ، پزشک ،نسخه پیچ داروخانه ، معلم ومتخصص تعلیم وتربیت ، هواشناس ، بنّا ومعمار ، شهرساز ، کارشناس ورزش وداوری ، فقیه ، ادیب و...ایم ، نظر می دهیم ، آب حوض می کشیم واگر دستمان برسد ممکن است ...

یکی دیگر ازخصوصیات قابل دفاع ما«نجابت »است .نجیب به معنی کسی که جیب ندارد نیست؛ درفرهنگ لغت نجیب رابا این واژه هامعنی کرده اند:

اصیل ، پارسا،شریف ، عفیف،نژاده و...

 به مصادیق نجیب دقّت کرده اید ؟درصف نانوایی ایستاده ایم ، نانوا چندنان را به گوشه ای برای نورچشمی ها پرتاب می کند ویکی برای مشتریان درصف ایستاده ، کسانی هم بدون نوبت نانشان رامی گیرند ومی روند وما.... چون نجیبیم دم فروبسته ایم ، اگر هم کسی معترض شد سایر درصف ایستادگان پادرمیانی می کنند تااین کشاکش به سود نانوا خاتمه یابد !!!

رئیس ما  درکارش ناشی و ناوارد است ، شیرازه کارها ازهم گسیخته شده وهمه می دانیم اشکال ازکجاست ، عده ای تملّق می گوییم وحاضریم به خاطر جایگاهمان به هر حالتی درآییم وگروهی دیگر دم برنمی آوریم تا ببینیم بعد چه می شود ، این نجابت است ؟

بخشی از دولت در رساندن خدمات به شهروندان کوتاهی می کند و آشکار است که سوء مدیریت عامل آن است وما سکوت می کنیم ...

همسایه ما ، ساده ترین مقررات شهروندی را رعایت نمی کند واعضای خانواده را جان به لب آمده ولی چیزی نمی گوییم چون ...

جالب این است که همان همسایه مورد نظر که حقوق ما را نقض کرده ما را نجیب می خواند ونیز مسئولی که نتوانسته کارش راخوب انجام دهد ملّت را نجیب خطاب می کند، اگر من برهمسایه ام معترض شوم وما برمسئولانی که پاسخگو هستند ، نجابتمان لکّه دارنمی شود ؟

 البته در این که ملّت ایران مردم نجیبی هستند شکّی نیست ما مردمی شریف ، نژاده ؛ اصیل ، پارسا وعفیفی هستیم ودراین موضوع تردیدی نیست ؛ امّا نجابت رادرست معنا نکرده اندو مفهومش را درست نفهمیده ایم ، چرا ؟ نمی دانم ؛‌البته نه که نمی دانم ولی ...

اکنون باید گفت :

واژه ها راباید شُست ، جور دیگر باید فهمید ....

نظرتان زینت افزای وبلاگ باد


[ شنبه 86/1/11 ] [ 11:51 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 

می گویند ایران کشور گل وبلبل است .کدام بلبل را می شناسید که دروصف گل نسراید ونخواند ؟شعر وشاعری بافرهنگ این مرز وبوم آمیخته است .آیا موسبیقی ایرانی درسال های اخیر رشد کرده است ؟

موسیقی ایرانی پیش از انقلاب، در دوبخش سنتی وغیر سنتی دسته بندی می شود ؛ موسیقی سنتی برگرفته ازاشعار شاعران وترانه سرایان کلاسیک فارسی بود که در دستگاه های ایرانی اجرا می شد.

گروهی دیگر از خوانندگان قبل از انقلاب که درواقع پیشروان موسیقی پاپ بعد ازانقلاب محسوب می شوند سعی درتولید نغمه های موسیقی برای پاسخ به نیازهای جامعه آن زمان داشتند ، با این توضیح که قضاوت درباره موسیقی قبل ازانقلاب ، نیاز به پژوهش اهل فن دارد واین نوشته چنین قصدی ندارد اما درباره موسیقی امروز ایران چند سئوال مطرح است :

الف ــ صرف نظر از جنسیت خوانندگان ، آیا شعر ، آهنگ وریتم موسیقی ایرانی پس ازانقلاب رشد کرده است ؟

ب ــ نپرداختن جدّی ومستمر به موسیقی سنتی ایرانی وبی توجهی به این هنر چه توجیهی دارد؟ آیا این موضوع سبب روی گرداندن مردم ازموسیقی می شود یا آنان نیازشان را ازراه یا راه های دیگر تامین می کنند؟

ج ــ قبلا" می گفتند هرکس از خانواده اش قهر می کند روزنامه راه می اندازد ؛ آیا این موضوع امروز درباره موسیقی مصداق دارد یا نه؟ بادستگاه های صوتی امروزی هرکس لال نباشد می تواند بخواند وصدایش را بم وزیر یا تند وکند کنند تاشنونده راخوش بیاید . آیا همه این خوانندگان عزیز ولطیف تر ازگل که هر روزمثل قارچ سربر می آورند باادبیات ایران زمین ، دستگاه های موسیقی و.. آشنایی دارند؟

د ــ کارما به جایی رسیده که برای جبران خسارات موسیقی لس آنجلسی ورقابت با شبکه های ماهواره ای،  درکشورمان ترانه  هایی تولید می کنیم و ازطریق ماهواره برای ملّتمان ـ درداخل و خارج ـ پخش می کنیم که درهنگام پخش ، به سختی می شود باورکرد که آیا در این سرزمین وبامعیارهای حاکم تولید شده اند یا درجایی به جز اینجا ؟ چــــرا چنین شده است ؟؟؟ اگر خوب است چرا دوگانه عمل می کنیم ؟؟؟؟

ه ــ نداشتن سیاست اجرایی مدوّن درباره موسیقی باعث شده تاهر از گاهی نوعی ازموسیقی غیر ایرانی ورد زبان ها گردد وپس ازچندی به بایگانی سپرده شود ، ازموسیقی افغانی گرفته تا اخیرا" ترانه های عربی . راستی روی آوردن جوانان وشاید بزرگسالان به ترانه های غیر فارسی چه توجیهی دارد ؟سامی یوسف لحن متفاوتی با زبان فارسی دارد ، نانسی عجرم هم همینطور است ؛ کدام بهتر می خوانند ؟ترویج موسیقی غیر فارسی (غیر ایرانی ) از طرف هرکسی که باشد کدام هدف رادنبال می کند؟

و ــ باکمی اغماض می توان بسیاری از اشعار ترانه های پیش از انقلاب وقیل تر رادوباره خوانی کرد ؛ (گفتم با اغماض ) آیا اشعار ترانه های امروزی قابل ارائه درسال های بعد هستند؟( می دانم که هر ترانه برای همان دوره زمانی تولید می شود ولی اثر فرهنگی باید خاصیت ماندگاری داشته باشد .)

ز ــ ایران امروز برای نشان دادن جلوه های فرهنگی خود نیازمند هنر است وموسیقی از بخش های مهم هنری است ؛ در این عرصه برای نشان دادن هویت ایرانی وادب وفرهنگ ایران زمین چه کرده ایم ؟

ح ــ اگر پخش موسیقی ازرسانه های جمعی «مجاز »است و«غنا» محسوب شدن موسیقی یه افراد مربوط می شود چراسازهای موسیقی را درتلویزیون وفیلم های دیگر نشان نمی دهند ؟ آیا این موضوع عطش مخاطبان را فرو می نشاند؟ چگونه می شود شعر ، آواز وصدای موسیقی مجاز باشد اما شکل وتصویر  ساز موسیقی غیر مجاز؟!

ط ــ رشد باتولید بیشتر رابطه دارد . تولید موسیقی هرچه قدر زیادباشد تازمانی که نیاز جامعه ایجاب کند ادامه می یابد . ازتولید روزافزون ترانه و موسیقی نگران نیستم اما چه کسانی سعی کرده اند ذوق شعری وموسیقایی نوجوانان این مرزوبوم راارتقادهند تابه دنبال موسیقی وترانه فاخر باشند؟دانش آموز فارغ التحصیل دبیرستانی ما باچند شاعر وشعرهایشان آشنایی دارد؟چند دستگاه موسیقی رامی شناسد؟ و...

اگر کسانی مقصّر باشند کمترین تقصیر متوجه مردم است ، فقط یک نکته می ماند وآن این که شاید دیگران هرگز به فکر این موضوع نباشند ،من وتو برای دریافت بهتر موسیقی و درک شعر چه کرده ایم ؟ .........


[ چهارشنبه 86/1/8 ] [ 6:16 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

بهاریّه

بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک

شاخه های شُسته ، باران خورده ، پاک

آسمان آبی و ابر سپید

برگ های سبز بید

عطر نرگس ، رقص باد

نغمه ی شوق پرستوهای شاد

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار !

خوش به حال چشمه ها ودشت ها

خوش به حال لاله ها وسبزه ها

خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز

ای دل من ، گر چه در این روزگار

 جامه رنگین نمی پوشی به کام

باده رنگین نمی نوشی ز جام

نقل وسبزه درمیان سفره نیست

جامت از آن می که می باید تهی است!

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی بانسیم

ای دریغ ازمن اگر مستم نسازد آفتاب

گر نکوبی شیشه غم را به سنگ

هفت رنگش می شود هفتاد رنگ

«فریدون مشیری »

سال نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو

مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک

صمیمانه ترین شادباشهایم را به مناسبت آغاز سال نو ورویش دوباره سبزه ها پذیرا باش!

امید که سالیان سال ، شما را تبریک گوی این روزهای خوش باشیم .

ایّام به کام ، سالی به از سال های پیش رابرایتان آرزو می کنیم .

ایــــــــــــــــــــــــدون بــــــــــــــــــــــــــــــــاد.


[ سه شنبه 85/12/29 ] [ 7:0 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 

این متن کمی طولانی است ، ضمن عذر خواهی لطفا" تا آخر بخوانید، ضرر نمی کنید ، راست می گم   

 

آفرین ، جالبه !!! بالاخره دفاع از هویت ایرانی که به وسیله فیلمسازان غربی با فیلم 300 مورد حمله قرار گرفت احساسات عده ای راقلقلک داد وفریاد برآوردند که ...

مگر تاریخ باستانی این مرزوبوم در دیدگاه برخی از فریاد برآورندگان جایگاهی دارد که چنین واکنش نشان داده اند ؟

چرا هروقت کسی حرفی می زند ما واکنش نشان می دهیم ؟ نمی توانیم «کنشمندانه » عمل کنیم نه «واکنشی»؟ برای نشان دادن اقتدار ایرانیان دوره هخامنشی ودفاع از مردم ! آن عصر کدام برنامه تلویزیونی وسینمایی را تولید کرده ایم ؟؟

این نوشتار بر آن است تاآشکار کندکه چرا چنین اتفاقی افتاده است ومی افتد .

ایران ، گذشته طولانی وارزشمندی دارد واز این رو ایرانیان حق دارند براین گذشته پر افتخار مباهات کنند، با این توضیح که هیچ دوره تاریخی رانمی توان یافت که ازهمه زوایا قابل دفاع باشد ونتوان نقطه یا نقاط تاریکی را درآن نیافت.

ما حامل تاریخ باشکوهی هستیم که میراث آن ،تمدن وفرهنگ ایران زمین است ؛ اما در این زمینه اشاره به چند نکته لازم است :

صرف نظر ازاین که ما خودرا ایرانی مسلمان ویا مسلمان ایرانی بدانیم نمی توان ایرانی بودن مردم این سرزمین راکتمان کرد ولی باید پذیرفت که اسلام ایرانی با اسلام عرب ، اسلام مالزی ، اسلام آفریقایی و... تفاوت هایی دارد ؛ به ویژه ورود اسلام به سرزمین هایی که تاریخی کهن ونظام حکومتی مستقل داشتند موجب شد تا دراین تعامل فرهنگی ، هردو تأثیر پذیر وتأثیر گذار باشند ودر این زمینه نقش ایرانیان درایجاد وگسترش تمدن اسلامی برکسی پوشیده نیست .

ب ) پس از ورود اسلام به سرزمین ما، ایرانیان کوشیدند سنت های خود رادرقالب آداب واحکام اسلامی ریخته وحفظ کنند مثلا" سمنو که درمراسم ایرانیان قبل ازاسلام به عنوان غذای ایرانی مورد توجه وتقدس بود پس ازاسلام به عنوان نذری مورد استفاده قرار گرفت .دود کردن اسپند ، عیادت مردگان و...نیز همه قبل از اسلام مورد توجه بوده اند که باآمدن اسلام گسترش یافتند .

ج ) بسیاری ازنغمه های موسیقی ایرانی درمراسم مسلمانان رسوخ کرد ورنگ دینی گرفت وبه همین دلیل حفظ شد ؛ از این رو امروز لحن اذان ایرانیان با اذان اعراب ومردم اندونزی و...یکسان نیست .

د) حفظ اسامی وکلمات ایرانی که دارای مفهوم روشنی از تاریخ وادب این سرزمین بودند پس ازاسلام هم ادامه یافت وایرانیان اسامی فرزندانشان را هم به نام های شخصیت های دینی اسلام نظیر: محمّد ، علی ، فاطمه ، حسن، حسین و... ونام های ایرانی همچون : رستم ، تهمینه ، اسفندیار ، کوروش، خشایار ، داریوش ، رودابه و...برگزیدند.

نامگذاری نقش های منفی بازیگران صدا وسیما وسینما با نام های ایرانـــــــی ونه عربــی ، بی توجهی به ایرانیّت این مردم است ؛ درحالی که می دانیم اسم ، صفت ذاتی انسانها نیست وهمه کسانی که اسامی اسلامی دارند الزاما" شخصیت های مثبتی نیستند .دراین باره ، تاریخ ، گواه صادقی است ، کافی است به کارنامه خلفای بنی امیه وبنی عباس وحتی اسامی برخی از شخصیت های قرآنی مثل ابولهب ، ابرهه و...نگاهی بیفکنیم .

امروز وقتی اسامی ایرانی مثل خشایار (که مابرای دفاع از نام او وایرانیان هم عصرش یعنی گذشته ای که نمی توانیم آن رانادیده بگیریم ، فریاد برآورده ایم ) رامی شنویم ، کدام شخصیت سینمایی وتلویزیونی سالهای اخیر در ذهنمان تداعی می شود ؟ازیاد نبریم ونبرده ایم که در سریال نرگس ، شاگرد پادو ، کوتاه قد ، بی خانمان وبی دست وپای شوکت را «رستم » نام نهاده بودند ؛ میان این رستم ورستم شاهنامه فرسنگها فاصله است . انصاف بدهید که هست !! حالا نمی شد اسم این آدم مثلا یزید ، خالد، جاسم ، یا ....باشد .شخصیت های خلافکار فیلم ها که حکایت نگفتنی دارند ............

 ه) درنگاه گروهی از منتقدان !! گرایش ایرانیان دوره هخامنشی وبعد ازآن به دین زردشتی مایه سرافکندگی است !!!! درحالی که درآن زمان ادیان مسیحیت واسلام هنوز ظهور نکرده بودند ونیز هیچ سند ودلیلی بر آسمانی نبودن دین زردشت در دست نیست ؛ بعلاوه ، زردشتیان مردمی یکتاپرستند ومفاهیمی مثل اهورا مزدا ، اهریمن وآتش ، نشانه دوگانه پرستی ویا آتش پرستی آنان نیست . ( رجوع کنید به : فصلنامه هفت آسمان ، سال چهارم ، شماره چهاردهم تابستان 1381 صفحات 11 تا34)

 و ) کشورهای تازه استقلال یافته مثل ایالات متحده آمریکا ، استرالیا و... تلاش ها کرده اند تابرای این چندصدسال ، تاریخی سراسر «افتخار » بسازند به نحوی که کودکانشان از زندگی درآن کشورها برخود ببالند . ما چه کرده ایم ؟

وقتی تاریخ ،یعنی گذشته یک ملّت ، سراسر سیاه وخیانت بار به نوجوانان آن مرزوبوم عرضه می شود ، چه احساسی در مردان وزنان آینده آن مرزوبوم تقویت می گردد؟؟؟به کتاب های تاریخ دانش آموزان نظری بیفکنید ؛ سراسر محاکمه واعتراض. به همه چیز ، به پادشاه با همه نقایص وامتیازاتش،اگر داشته است ــ آخه اونم یه آدمه مثل بقیه آدما ، مگه نه !ــ مردم وبه ویژه زنان در این عرصه جایگاهی ندارند ، معلوم نیست این «مردم » که همه از نردبانشان بالامی روند تابرای خود موفقیّت کسب کنند درکجای تاریخ گم شده اند ؟

«آریوبرزن » رامی شناسید؟نمی شناسید؟ گناه شما نیست چون کسی خود راملزم نکرده تا اورا به شما ومن بشناساند ! درکتاب تاریخ اول راهنمایی گفته شده که:

« آریوبرزن باسپاهیان اندکش راه رابرسپاه اسکندر مقدونی بست ولی عاقبت کشته شد » . همین !!!!

مصریان شخصیتی دارند مثل آریو برزن ما به نام «احمس » که درجنگ با سپاهیان دشمن (هکسوس ها) کشته شد ؛ درکتاب تاریخ سال اول راهنمایی مصر آمده است : « احمس ، اولّین کسی بود که در راه دفاع ازکشورش شهـــــــــــــید می شد ». این دو عبارت ودیدگاه رابا هم مقایسه کنید تا ادبیاتمان مشترک شود .

همان مصریان روند پرستش را ازبت پرستی به یکتاپرستی درکتابهایشان ترسیم کرده اند به نحوی که  نوجوان امروزی آن کشور علاوه بردرک اهمیّت یکتاپرستی ازبیان گذشــــــته خود ســــــــــــرافکنــــــــــده نیـــــست .

ولی ما چه کرده ایم ؟

ـــــ برای تدریس تاریخ درمدارس ، چند ساعت زمان درنظر گرفته ایم ؟برای تقویت زبان عــــربـــی چند ساعت ؟(محاسبه کنید والبته به این نکته نیز توجّه که منظور ، زدودن آثار اسلامی وعربی نیست چراکه ایرانی مسلمان باید مبانی اسلام رابداند وزبان عربی رانیز ، امّا تعادل در این زمینه نکته ای است که به فراموشی سپرده شده است .)

ـــــ وقتی نمی توانیم تعادل را رعایت کنیم مبارزه منفی شروع می شود ، رسانه ها ازگذشته ایران ــ جنبه های مثبتش ــ سخن نمی گویند ومردم هویت جو ( بالاخره برای مامهّم است بدانیم پدرانمان وپدران پدرانمان والبته زنانشان ، چه کسانی بوده اندو چه می کرده اند ؟اگر چه به گفته سهراب سپهری : .. نسبم شاید برسد به گیاهی درهند ، به سفالینه ای ازخاک سیَلک، به زنی فاحشه درشهر بخارا برسد !!...) که به دنبال هویت ایرانی خود هستند ، ناچار قاب دیوار ، جلد تقویم ، شکل گلدان و....را به سیمای ایران باستان می سازند واستفاده می کنند بدون آن که گروهی از آنان با تاریخ آن عصر آشنایی داشته باشند . اگر تفریط نکرده بودیم چه خوب بود ........

پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خاطر زدودن آثار رژیم گذشته ، سعی شد اسامی قبلی تغییر کند ـ این نکته از ویژگی های انقلاب سیاسی است ـ   از این رو بسیاری ازنام های تاریخی اماکن تاریخی ایران  وجزیره های خلیج فارس مثل چاه های نفتی به اسامی عربی تغییر داده شد ، این نوع نگاه وکم توجهی به ریشه های ملّی ایرانی نتیجه ای جز این نداشت که بعد از دو دهه موضوع تغییر نام خلیج فارس ازسوی اعراب حاشیه نشین این خلیج مطرح شود وما برای اثبات ملیّت واقتدارمان درخلیج فارس به شیوه های دیپلماتیک وفشارهای پیدا وپنهان بین المللی متوسّل شویم وهنوز هم نتیجه کاملی نگرفته ایم .

آن چه من برآن تأکید دارم توجه به ویژگی هویت ایرانی است ، هرگز نباید غافل بود که بی توجهی به این ابعاد درآینده خسارت به بار خواهد آورد وشاید جبران آن هرگز امکان پذیر نباشد .

آری برادر ـ وشاید خواهر !ـ دنیای امروز عرصه رقابت است ، درهمه زمینه ها ، اقتصادش ، سیاستش وسراجام فرهنگش ، کدام مهم تر است ، نمی دانم  . وقت آن رسیده که برای اعلام وجود دراین عرصه جهانی به داشته هایمان توجه کنیم ، داشته های ما همه مربوط به گذشته اند ، گذشته رانمی توان نفی کرد ولی می توان منصفانه نقد کرد ،امیداست همه منصف باشیم .

البته همه ما وظیفه داریم توهین انجام شده را به نحوی شایسته ، پاسخ دهیم  ؛ حالا هرکس به قدر توانش والبته متولیان فرهنگی جامعه علاوه بر وظیفه ،مسئولیت هم دارند .


[ چهارشنبه 85/12/23 ] [ 6:0 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 131
بازدید دیروز: 67
کل بازدیدها: 1478583