حسام ســرا
| ||||
اشاره: کنکور تاسال1390حذف می شود.آیا باحذف کنکور، در این قیف معروف که واردشدن به آن به سختی وخروج از آن به آسانی انجام می شده دگرگونی معناداری ایجادخواهد شد؟ چند نکته: ــ درکشور ما نهادهای فرهنگی بسیاری درحال فعالیتند ، شورای عالی انقلاب فرهنگی ، وزارت خانه های مختلف و... آیا این شورا و وزارتخانه های آموزش وپرورش ، بهداشت ، درمان وآموزش پزشکی وعلوم تحقیقات وفناوری باهمه ساز وکارهایی که دارند برای رسیدن به روش جذب دانشجوه به بن بست رسیده اند که تصمیم گیری در این زمینه به مجلس واگذار شده است؟ ــ نمایندگان مجلس طیف وسیعی ازاقشار مختلف جامعه را دربر می گیرند وبرخی از آنها حتی یک بار هم محیط واقعی دانشگاه را درک نکرده اند . درکجای دنیا تصمیم گیری درباره بودن یا نبودن یک آزمون مثل کنکور را به مجلس قانونگذاری واگذار کرده اند؟ ــ ما حافظه تاریخی ضعیفی داریم تجربه تاریخی این کشور ثابت کرده است که ضعف مقطعی گروه حاکم توسط گروهی که درحاشیه قراردارند به عنوان نقطه عطفی برای انجام تغییرات ( شاید هم اصلاحات ) در دوره بعد است .آیا همین مجلس درچند سال بعد بازگشت کنکور رابا شیوه کنونی یا هر روش دیگری در دستورکار خود نخواهد گذاشت؟ ــ دانشگاهها نیاز به اصلاح ساختار وروش دارند ؛ برای جذب دانشجو دردانشگاهها بدون وجود ملاک های علمی وقابل دفاع امکان جذب صحیح دانشجو وجود نخواهد داشت . آموزش وپروش هم برای این شیوه ساختار مناسبی ندارد چگونه می توان با سئوالات تشریحی دردوره دبیرستان که مصححین مختلف، نمرات متفاوتی به آن می دهند به ملاک ثابتی دست یافت وبر اساس آن معیار به جذب دانشجو اقدام کرد؟ ــ ظاهرا" داستان تغییرات درآموزش وپرورش پس از انقلاب ، پایانی ندارد .با اجرای طرح حذف کنکور بار دیگر نظام آموزش متوسطه دچار تغییرات بنیادی می شود ومعلم ، دانش آموز ، خانواده وجامعه رابه تنش روحی واضطراب از آینده دچار می کند اضطرابی دست کم به طول دوره متوسطه.! ــ در ناکار آمدی روش فعلی جذب دانشجو درایران تردیدی نیست اما زمانی می توان این شیوه نادرست را برداشت که بتوان روش بهتری جایگزین آن نمود .آیا برای این تغییر ساختار لازم راداریم؟ راستی دربین کشورهای جهان کدامیک به روش ماعمل کرده اند ؟ ما درکجای این جهان ایستاده ایم ؟ شما بگویید.
[ شنبه 86/3/26 ] [ 7:39 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
سازنده ترین کلمه گذشت است... آن را تمرین کن پر معنی ترین کلمه ما است...آن را بکار ببند. عمیق ترین کلمه عشق است... به آن ارج بنه. بی رحم ترین کلمه تنفر است...از بین ببرش. سرکش ترین کلمه هوس است...با آن بازی نکن. خود خواهانه ترین کلمه من است...از آن حذر کن. ناپایدارترین کلمه خشم است...آن را فرو ببر. بازدارترین کلمه ترس است...با آن مقابله کن. با نشاط ترین کلمه کاراست... به آن بپرداز. پوچ ترین کلمه طمع آست... آن را بکش. سازنده ترین کلمه صبراست... برای داشتنش دعا کن. روشن ترین کلمه امید است... به آن امیدوار باش. ضعیف ترین کلمه حسرت است... آن را نخور. تواناترین کلمه دانش است... آن را فراگیر. محکم ترین کلمه پشتکار است...آن را داشته باش. سمی ترین کلمه غرور است... بشکنش. سست ترین کلمه شانس است... به امید آن نباش. شایع ترین کلمه شهرت است... دنبالش نرو. لطیف ترین کلمه لبخند است...آن را حفظ کن. حسرت انگیز ترین کلمه حسادت است... از آن فاصله بگیر. ضروری ترین کلمه تفاهم است... آن را ایجاد کن. سالم ترین کلمه سلامتی است... به آن اهمیت بده. اصلی ترین کلمه اطمینان است... به آن اعتماد کن. بی احساس ترین کلمهبی تفاوتیاست... مراقب آن باش. دوستانه ترین کلمه رفاقت است... از آن سوءاستفاده نکن. زیباترین کلمه راستی است... با آن روراست باش. زشت ترین کلمه دورویی است... یک رنگ باش. ویرانگرترین کلمه تمسخر است... دوست داری با تو چنین کنند؟ موقرترین کلمه احترام است... برایش ارزش قایل شو. آرام ترین کلمه آرامش آست... به آن برس. عاقلانه ترین کلمه احتیاط است... حواست را جمع کن. دست و پاگیرترین کلمه محدودیت آست... اجازه نده مانع پیشرفتت بشود. سخت ترین کلمه غیرممکن است... وجود ندآرد. مخرب ترین کلمه شتابزدگی آست...مواظب پلهای پشت سرت باش. تاریک ترین کلمه نادانی است...آن را با نور علم روشن کن. کشنده ترین کلمه اضطراب است...آن را نادیده بگیر. صبورترین کلمه انتظار است... منتظرش باش. بی ارزش ترین کلمه انتقام است... بگذاروبگذر. ارزشمندترین کلمه بخشش است... سعی خود را بکن. قشنگ ترین کلمه خوشروئی است... راز زیبائی در آن نهفته است. تمیزترین کلمه پاکیزگی است... اصلآ سخت نیست. رساترین کلمه وفاداری است... سر عهدت بمان. تنهاترین کلمه گوشه گیری است...بدان که همیشه جمع بهتر از فرد بوده است. محرک ترین کلمه هدفمندی است... زندگی بدون هدف کف روی آب آست. ....و هدفمندترین کلمه موفقیت است... پس پیش به سوی آن. http://iranzaminekamellia.blogfa.com/ برگرفت از این وبلاگ . باسپاس ازمدیریت آن [ پنج شنبه 86/3/24 ] [ 8:32 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
فقط یک دقیقه یک دقیقه وقت بگذارید و کار کوچکی برای ارج نهادن به خود انجام دهید. یک دقیقه وقت بگذارید و بر آن شوید که امروز را از افسوس های گذشته و دلواپسی های آینده پاک کنید یک دقیقه وقت بگذارید و فکر کنید یک مورد نگران کننده تا چه اندازه ارزش غصه خوردن و تنش عصبی دارد. یک دقیقه وقت بگذارید و نگذارید که چیزهای کوچک شادمانی شما ر ا بر هم بزند. یک دقیقه وقت بگذارید و اثرات حرف های غیر منصفانه را از بین ببرید. یک دقیقه وقت بگذارید تا از افکار منفی خلاص شوید. یک دقیقه وقت بگذارید و تجربه ای لذت بخش را به خاطر بیاورید. یک دقیقه وقت بگذارید تا به تمدد اعصاب بپردازید. یک دقیقه وقت بگذارید و تصمیم بگیرید که از هیچ کس انتظار تشکر نداشته باشید یک دقیقه وقت بگذارید و بر آن شوید که اجازه ندهید کسی در شما احساس حقارت به وجود بیاورد و بلاخره آخرین دقیقه روز خود را به این اختصاص دهید که تصمیم بگیرید به هیچ وجه در مورد آنچه دیگران ممکن است درباره شما بگویند یا فکر کنند نگران نباشید. به نقل از وبلاگ : http://eoghaderi.persianblog.com با تشکر از مدیر وبلاگ [ دوشنبه 86/3/21 ] [ 7:41 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
نظر شما چیست؟ http://lakzaee86.parsiblog.comبه نقل از وبلاگباتشکر ازمدیر وبلاگ [ چهارشنبه 86/3/16 ] [ 10:29 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
خبرنگار :لطفا بفرمایید چگونه توانستید همسرتان را به ترک سیگار وادار کنید؟ - همون خانومه: من بعد از خوندن صحبتهای معاون سلامت تصمیم به وادار کردن شوهرم به ترک سیگار کردم و بسرعت برگه ای برداشتم و مطالب زیر رو در اون نوشتم و به در یخچال چسبوندم. از امروز تصمیم گرفتم تو رو به ترک سیگار وادار کنم و به همین خاطر قوانین زیر از همین الآن در خانه لازم الاجرا می باشد: [ جمعه 86/3/11 ] [ 6:0 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،
و چون زندگی بدین گونه است،
و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی
همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی
و امیدوام اگر جوان هستی
امیدوارم سگی را نوازش کنی
امیدوارم که دانهای هم بر خاک بیفشانی
بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی
و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی
اگر همهی اینها که گفتم فراهم شد
شعری از ویکتور هوگو برگرفته ازوبلاگ: http://www.pari_asa.persianblog.com /
[ شنبه 86/3/5 ] [ 2:9 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
فکر کنید دانش آموزی پس از 12سال تحصیل دردوره های مختلف ابتدایی ، راهنمایی ومتوسطه بادنیایی از آرزوها پا به دانشگاه می گذارد ودرآنجا با کسانی روبرو می شود که لقب «استاد» رابه عنوان پیشوند پذیرفته اند ، هرچند برخی فقط ساعاتی رادردانشگاه به تدریس مشغولند وهیچ عنوانی جز مدرس فلان درس برازنده ایشان نیست ، بگذریم ، فراوان دیده شده که مدرسی فارغ التحصیل رشته ای خاص است اما ضرورت برنامه نویسی دانشکده ایجاب کرده !! که برنامه رابه هرشکل ممکن پر کنند واتفاقی افتاده که همه می دانند ...ترم شروع می شود ، یکی دوجلسه بابیان کلیات وخط ونشان های معلمی می گذرد ورفته رفته محیط کسل کننده ای برجا می ماند که مدرس ودانشجو هردو برای اتمام زودهنگام آن لحظه شماری می کنند . این است دانشگاه. بگذریم ازانگشت شماراستادانی که بنابر وظیفه شغلی،ضرورت تخصصی و... کلاسهای جذابی دارند وحتی سخت گیری آنها نیز شیرینی های خاص خود را. حال چرافارغ التحصیل دانشگاه ما درهمه رشته های علوم انسانی وغیر انسانی کارآمد نیست ؟ ــ وقتی قرار باشد درهر شهر وشهرستانی دانشگاههای مختلف راه اندازی شود فکرش رابکنید تامین مدرس واستاد برای این تعدادکلاس در رشته های مختلف چگونه امکان پذیر است ؟ امروز دیگر کسی نگران نرفتن دانشگاه نیست ـ که البته اتفاق مبارکی است ـ دولتی روزانه ، نشد شبانه ، نشد پیام نور ، نشد آزاد واگر نبود علمی کاربردی وکسانی هم غیر انتفاعی وشاید برعکس این معادله (ازآخر به اول بخوانید ) دردوره تحصیلات تکمیلی به ظاهر وضعیت بهتر است اما دربطن ماجرا خبری نیست ،همان استادان دوره های کارشناسی جزوه های رنگ ورورفته دهه های گذشته را به روشی رنگ پریده تر به خورد دانشجویان می دهند وافسوس که گاهی دانشجویان امروز باید درآینده ای نه چندان دور وشاید همزمان با تحصیل ، به عنوان معلم ، مدرس یا.. باهمین روش آموخته شده مفاهیم رابه نسل نوانتقال دهند .تسلسل باطلی است، نیست؟ این مشکل درحوزه علوم انسانی پیچیده ترازسایر حوزه هاست ، اصلا" نگاه به علوم انسانی درکشور مامصدوم است فکر می کنیم پیشرفت کشور درگرو توسعه یک جانبه علوم پایه است ، البته برای توسعه علمی گزیرو گریزی نداریم که به قله های رفیع علوم پایه بیندیشیم ولــی این همه ماجرانیست ؛ نگاهی به غرب این موضوع راروشن ترمی کند .غرب برای رسیدن به دانش فضایی ، الکترونیکی ، پزشکی ، مهندسی ، عمران و...با جذب نخبگان کشورهای دیگر با اطمینان ، برنامه ریزی واجرای زمینه های بهداشتی ، مهندسی و... رابه این دسته واگذار کرده اما حوزه علوم انسانی وفرهنگ ساز راهرگز . شما کدام کشور اروپایی رامی شناسید که در حوزه های فرهنگ سازوعلوم انسانی آن استاد برجسته ای ازایران یا دیگر کشورهانفوذ قابل توجهی داشته باشد اما درزمینه های دیگر می شناسید ومی شناسیم. ــ فکر کرده اید چرادانشجویان دانشکده های فنی ـ مهندسی درایران، سیاسی ترین دانشجویان بوده وهستند؟شاید چون ضریب هوشی بالاتری دارند، نمی گویم ندارند اما این همه ماجرانیست ، آنان پس از ورود به دانشگاه وترسیم دورنمای پیشرفت کشور درمی یابند که گرفتاری اساسی این سرزمین نداشتن تکنولوژی نیست بلکه مشکلات فرهنگی ـ اجتماعی بی شماری است که ریشه درزیرساخت های علوم انسانی دارد . بی توجهی به علوم انسانی که ازدانشگاه شروع شده شوربختانه به آموزش وپرورش هم سرایت کرده است ، چندی پیش برای دیدار از مدرسه ای راهنمایی غیر انتفاعی که اسم ورسمی دارد باگروهی به دفتر مدیر مدرسه وارد شدیم ومدیر درباره برنامه های مدرسه اش گفت وگفت که ما در اینجا به درس های ریاضی ، علوم تجربی و زبان انگلیسی توجه ویژه داریم وآزمونهای ادواری منظم برگزار می کنیم و... وقتی به کارنامه دانش آموزان نگاهی انداختیم معلوم شد که نخبه ترین دانش آموزان در درس های اشاره شده ، در ادبیات فارسی ، تاریخ وتعلیمات دینی واجتماعی ونیز هنر نمره مطلوبی ندارند ، خب دبیرستان هم همین گونه است ، حالا دانش آموزی باهمین دیدگاه وقتی می خواهد در دبیرستان ویا دانشگاه رشته ای راانتخاب کند هرگز به علوم انسانی نمی اندیشد چون ازاین رشته ها برایش تابویی ( من می گویم لولو) ساخته ایم که ورود به آن رادون شان خود می داند واین روند همچنان ادامه دارد...... من به جرات می گویم راه برون رفت ازمشکلات فرهنگی ـ اجتماعی این مرز وبوم توجه ویژه وهمزمان به علوم پایه و علوم انسانی است .علوم انسانی روان مارا هدف قرار می دهد وبی آن که بخواهیم نقش حوزه های دیگر راکم رنگ نشان دهیم شما بگویید روان سالم مهم تراست یا ...؟ این است که وقتی همکارانم پیشنهاد می کنند که استاد یا مدرسی دانشگاهی رابرای سخنرانی دعوت کنیم من کمی با اکراه تن به این درخواست می دهم وجز به برگزیدگانی انگشت شمار که دردانشگاه هم اثر گذار بوده اند راضی به این امر نمی شوم چراکه براین باورم که استاد ومدرسی که نتوانسته درطول4 سال دانشکده یا دست کم یک ترم دانشگاه تاثیر مثبتی برنگرش ودانش دانشجو بگذارد نخواهد توانست دریک جلسه دوساعته تاثیر گذار باشد ؛این رابا چشم سر وتجربه کاری دریافته ام .بارها وبارها همین استادان ومدرسان درقالب نخبگان با مقامات درجه اول ورسمی کشور دیدارداشته اند ، آنان کلی نگرند ، دید کلی دارند استاد راهنمایی دانشجویان کارشناسی ارشد ودکترا را برعهده داشته اند ، استاد پروازی اند ، کتاب نوشته اند ، اسم ورسمی دارند و... اما تقریبا" هیچکدامشان دردیدار با مسوولان نگفتند که اشکال کار کجاست ؟ نگفتند اگر خواستید مشکل رابرطرف کنید ، دبیرستان وراهنمایی ودبستان راوبه ویژه دبستان را دریابید چراکه شخصیت انسانی وحتی علمی افراد قبل ازورود به دانشگاه شکل خود رایافته ودانشگاه دراین زمینه نقش چندانی ندارد .اگر شما شنیده اید بگویید . خب وقتی استادش که نخبه هم محسوب می شود اینجور فکر می کند تکلیف دانشجویش معلوم است ، این نخبگان ماهستند . ما ساز را وارونه گرفته ایم به جای توجه ویژه به دانش آموزان نونهال ابتدایی ، نوجوانان راهنمایی وبعد دبیرستان وآنگاه دانشگاه دقیقا" وارونه عمل می کنیم این روند برای آینده امید بخش نیست چون فارغ التحصیلان آینده ما نیز با همین وضعیت فکری عهده دار مسئولیت های فکری وفرهنگی می شوند ؛مگر آن که گردبادی فکری بتواند این برکه راکد راتکانی بدهد ودرهم ریزد ولی نمی شود ناامید بود ، آری تاشقایق هست زندگی باید کرد به شرط آن که کورسوی امید راعمدا" وبا دست خود خاموش نکنیم .
[ چهارشنبه 86/3/2 ] [ 8:31 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |