حسام ســرا
| ||
عشق در جوانی داستانی دارد ودرپیری داستانی دیگر از وبلاگ کویر [ شنبه 91/11/21 ] [ 12:2 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
سالهاست با نوجوانان وجوانان درارتباطم پیش از اینها هرگاه به تناسب درس وبحث، موضوعی پیش می آمد رفتارها و واکنش های دانش آموزان را به دقت زیر نظر داشتم امروز نیز مثل گذشته همان حساسیت ها را دارم اما درهر حال متناسب با سن وسال آنان پرسش هایشان را تا آنجا که اطلاعات اندکم ومقتضیات زمانی و... اجازه دهند بی پاسخ نگذاشته ام. پیشترها وقتی از جنسیت، رابطه دوستانه، مشکلات خانوادگی، ازدواج وهمسرگزینی،کنترل جمعیت، بارداری ومواردی از این دست صحبتی به میان می آمد نوعی شرم وخجالت کلاس رافرامی گرفت،کسانی از شدت خجالت سرخ می شدند، بعضی سرشان را روی میز می گذاشتند وفقط شنونده بودند وتنها تعدادبسیار کمی جسارت بیان دیدگاه یا دفاع از نظراتشان را داشتند. امروز که همان مباحث را باهمان گروه سنی درمیان می گذارم انگار بحثی عادی وطبیعی را با آنان مطرح می کنم؛ نظرمی دهند، مخالفت می کنند،پرسشگر شده اند وگاهی سکوت ؛ سکوتی که سرشار از ناگفته هاست.! رشد قارچ گونه رسانه ها،استفاده از تلفن همراه مجهز به دوربین وبلوتوث، تعدد شبکه های تلویزیون داخلی وماهواره ای بدون کنترل نظام مند والدین، استفاده روز افزون از اینترنت وفضای مجازی،تنهایی نوجوانان ومشغول بودن والدین به امور دیگر و... بخشی از دلایلی است که فضای ذهنی نوجوانان را متحول کرده است . مشکل این است که این رسانه ها اطلاعات مورد نیاز نوجوانان را بدون سطح بندی وبه صورت کاملا" بی قاعده وبه اصطلاح رایج آن «فلّه ای» دراختیار کاربران قرارمی دهد درست است که اطلاعات نوجوانان نسبت به گذشته بیشتر شده اما این اطلاعات لزوما" به معنای آگاهی ارزشمند به حساب نمی آیند چنان که شاید اطلاعاتی که قراراست در 25 سالگی دراختیار جوانی در این سن وسال قرارگیرد در14 سالگی موجبات ناهنجاری های رفتاری را فراهم نماید . گروه های نامرئی مدارس یکی دیگر از فضاهای پیدا وپنهان برای بیان دیده ها وشنیده ها از این رازهای مگو به حساب می آیند. دلخوش به این نباشیم که ماهواره را از میان خانه برچیده ایم وآن را درجمع خانوادگی خود نپذیرفته ایم باور کنیم وبپذیریم که آنان که برنامه های ماهواره ها را بی هیچ استرس وکنترلی دیده اند مو به مو برای هم سن وسالانشان تعریف می کنند آنگاه که مدرسه ساکت است و کسی درحیاط با کسی دعوانمی کند یا به دنبال کسی بافریاد نمی دود وعده ای دور بچه ای جمع شده اند شاید کلاس آموزشی رایگانی را دایر کرده اند تا اطلاعات طبقه بندی نشده را با شور نوجوانی دراختیار دوستانشان قرار دهندومسئولان راضی از این که «نظم را درمدرسه برقرارکرده اند ..»!چه خیال خامی! بی آن که بخواهم درباره نوجوانان داوری ارزشی انجام دهم بااطمینان می گویم نوجوانان امروز از نظر باز بودن چشم وگوش با نوجوانان دیروز ونسل گذشته تفاوت های بسیار کرده اند باید این تفاوت ها راشناخت ودربرابر آن با چشم باز وگوش شنوا عمل کرد . اگر این اطلاعات مورد نیاز به عنوان مباحث درسی درکتابهای مدارس گنجانده شوند وبراساس سن وجنسیت دانش آموزان توسط معلمان آشنا وآموزش دیده دراختیار نوجوانان قرارگیرند از نقش تخریبی «اطلاعات فلّه ای» کاسته خواهد شد ودرغیر این صورت گاه ناچارخواهیم شد فردی رابرای آموزش های مقطعی دعوت کنیم تا دریک جلسه کوتاه مطالب دسته بندی نشده ای ر دراختیار دانش آموزان قراردهد. گاهی که مطالب طرح شده توسط سخنرانانی را که برای بیان نکاتی درباره بلوغ به جمع دانش آموزان دعوت شده اند با دقت مورد توجه قرارمی دهیم درمی یابیم که سخنران با ولعی خاص به بیان ظرافت های رفتاری درموضوعات جنسی می پردازد آن گونه که هیچ روان پزشک و روان شناسی درهیچ یک از سرزمین های شرقی(ونه لزوما" اسلامی) به چنین امری مبادرت نخواهد کرد انگار مبلغین هم بی پرده شده اند!
[ جمعه 91/11/6 ] [ 11:46 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
همه می گویند عصری که ما در آن زندگی می کنیم عصر ارتباطات نام دارد سیاستمداران و مدیران و بزرگان بشریت هم این عصر را عصر ارتباطات می نامند اما عصر ارتباطات نام دروغینی بیش نیست . این عصر،عصر تنهایی و در خود فرو رفتن است ! این که در جیب همه از پیرمرد ِ 80 ساله ی محله ی ما تا بچه های 5 ساله مهد کودکی یک تلفنِ همراه است ، دلیلی بر با هم بودنِ آدم ها نیست . هیچ کس یک ظهر دلگیرِ جمعه که دلت دارد از سینه در می آید و خفه شدی از بی هم صحبتی زنگ نمی زند و نمی پرسد حالت خوب است ؟هیچ کس تو را به نوشیدنِ قهوه های بیمزه یا خوردن کیک های خوشمزه و حرف زدن دعوت نمی کند! هیچ کس نمی گوید بیا با هم برویم جاده چالوس و کباب و ماهی قزل آلا بخوریم . هیچ کس تو را به پیاده روی یک عصر پاییزی دعوت نمی کند. هیچ کس حتی تنهایی اش را با تو سهیم نمی شود. وقتی زنگ می زنند با خودت شرط می بندی که حتما کاری از تو توقع دارد و بدتر از آن شرط می بندی برای پرسیدن حالت زنگ زده است یا کاری دارد و همیشه می بازی. و تماشایی است تعجب دوستان و اقوام وقتی فقط بخاطر دیدنشان بهشان سر می زنی یا تماس می گیری! . سهم ما از ارتباطات ،گسترش دردسرها و گرفتاریهایمان است . عصر ارتباطات فقط یک فریب است . ما وسایلِ ارتباطی را گسترش داده ایم که مادرها هر زمان دلشان خواست به فرزندانِ بخت برگشته زنگ بزنند که کدوم گوری هستی ؟ و زن ها به شوهرهایشان زنگ بزنند " کجایی؟ چرا دیر کردی؟ " و شوهرها زنگ بزنند که " به مامانم زنگ بزن حالش را بپرس " و فرزندها به پدرهایشان بگویند سر راه برای من سی دی جدید بخر با چیپس فلفلی و ماستِ موسیر! ما هی هر روز تنها تر شدیم . هر روز منزوی تر شدیم. هر روز مجازی تر شدیم. ما در دنیای مجازی غرق شدیم ! ما یادمان رفت به پدربزرگ و مادر بزرگ هایمان سر بزنیم ، چون هر بار که می خواهیم از خانه بیرون برویم ، چراغ اسم یک عالمه از دوستان مجازی ما روشن است و دلمان نمی آید بدون گپ زدن با آنها برویم و وقتی گپ ما تمام می شود دیگر دیر شده و خسته شده ایم از بس با کیبورد حرف زده ایم! این گونه است که وب کم ها زیاد می شود و اسکایپ و اوووو ! همه گیر تر می شوند و اینگونه است که ما مجازا عاشق ِ " ع " می شویم و " ع " مجازا عاشق " الف "و " واو" می شود و آنها مجازا عاشقِ دیگرانی که خود مجازا عاشقِ دیگران اند! این گونه است که ما دلمان نمی خواهد از پشت ِ صفحه بلند شویم مبادا " ع " بیاید و برود و ما نبینیمش! این گونه است که هی آدم ها تنها تر می شوند. این گونه است که ما خواهرمان را دو هفته است ندیده ایم و حرف نزده ایم و فقط سه باری مجازا گپ زده ایم. اینگونه است که نیمه شب می فهمیم پدرمان یک سفر ِ ده روزه در پیش دارد و ما نمی دانستیم ، ولی می دانیم که دخترِ فلان دوست ندیده ، دیروز عروسکی خریده است که وقتی دلش را فشار دهی " آی لاو یو " می گوید! و پسر ِ فلان بلاگر تازگی ها نقاشی می کند و عکس نقاشی اش را هم دیده ایم ، اما سه هفته است که برادرمان را ندیده ایم ! این گونه است که دیگر همسایه از همسایه خبر ندارد . کبری خانم دارد از فلان سایتِ خانه داری دستورِ تهیه دسری که هفته پیش در "بفرمایید شام" خیلی مورد استقبال واقع شد را می خواند و اصغر آقا دارد برای سفر به کرمان بجای علی آقا همسایه کرمانی مان از «سفرتور دات کام» مشورت می گیرد! اینگونه است که مردها درمحل کارشان با زنانِ خانه دار بیکاری که از تنهایی می نالند چت می کنند و آنها را دلداری می دهند و می گویند زندگی همین است دیگر ! در حالی که زن هایشان در خانه از بی توجهی همسر می نالند و دلداری داده می شوند........
[ پنج شنبه 91/10/21 ] [ 1:41 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
شاید بتوان یکی از مهمترین مسوولیتها و وظایفی را که والدین در مقابل نوجوانان خود دارند وظیفه تربیتی آنها به شمار آورد؛ وظیفهای که اگر خوب و درست از عهده آن برآیند، نتیجهاش آیندهای درخشان و مطمئن برای فرزندان است. منبع: تبیان این موارد رانیز یکی از خوانندگان حسام سرا پیشنهاد کرده اند: خیلی عالی میشه اگه همه به این نکات مهم توجه کنند. باتشکر از ایشان [ جمعه 91/10/8 ] [ 1:13 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
بانوی من!
[ سه شنبه 91/9/28 ] [ 12:42 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
متن کامل نامه را دوباره بخوانید همسفر!
[ دوشنبه 91/9/6 ] [ 10:28 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
دسته اول : گفتنی ها
[ جمعه 91/8/26 ] [ 8:15 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |