حسام ســرا
| ||
(حلقه) دخترک خنده کنان گفت که چیست راز این حلقه زر راز این حلقه که انگشت مرا این چنین تنگ گرفته است به بر راز این حلقه که درچهره او این همه تابش ورخشندگی است مرد حیران شد وگفت : حلقه خوشبختی است ، حلقه زندگی است همه گفتند :مبارک باشد دخترک گفت:دریغا که مرا باز درمعنی آن شک باشد سالها رفت وشبی زنی افسرده نظر کرد برآن حلقه زر دید درنقش فروزنده او روزهایی که به امید وفای شوهر بر هدر رفته ،هدر زن پریشان شد ونالید که وای وای ، این حلقه که درچهره او باز هم تابش ورخشندگی است حلقه بردگی و بندگی است!! فروغ فرخزاد این شعر طرفدارانی دارد ومخالفانی نیز . نمی دانم چیزهایی که الان می خواهم بنویسم با شعر بالا تناسبی دارند یانه؟صحبت از ویژگی های زنان است ، درست دربعضی موارد نقطه مقابل مردان وگاهی نیز هردودریک ویژگی خاص مشترک . برای زنانی که زندگی آنان در رفت وروب وزند وزا خلاصه شده جذابیت های زندگی چیست؟ برای گروهی دیگر که «کار» همه زندگی آنها راپرکرده چه؟ زنانی که بدون داشتن حق انتخاب وبی هیچ علاقه ای پا به خانه شوهر گذاشته اند می توانند دل به چه چیزی خوش کنند ؟ روزگاری دلخوشی نیمی ازجامعه ما این بودکه مردی دوستی وعلاقه خودرا بااهدای اشیای گرانبها ـــ ترجیحا" طلا ــــ به همسرش نشان دهد وهرچه شدت علاقه بیشتر ، وزن وتعداداین هدایا افزون تر.اکنون چه؟ نمی دانم دیده اید یانه، گاهی وقتی زنی را می بینیم ابتدا صدا ، رنگ وتعدد زینت آلاتش نمایان می شود وبعد هویت انسانی او.می گویند شرق اینجوراست !! هندمظهر این رنگارنگی است وشنیده اید که حجم و وزن طلای زنان هندی از طلای خزانه دولت بریتانیا بیشتر است وبه همان نسبت فقر ،بیکاری و... !!! زمان می گذرد ، گاهی گذشت زمان ارزش هایی راهم جابجا می کند ؛ امروزه استقبال ازطلا برای مردان هم جایی برای خود بازکرده است ،وقتی پاره ای عقیق بتواند ضامن سعادت اخروی بشر گردد چرا « زر » نتواند . ( مشکل شرعی این مساله دراین مبحث قابل طرح نیست) ــــ زنان ،مردان وخانواده های تهیدست رادیده اید ؟ برخی به نان شب محتاجند وانبوهی ازوسایل زینتی بر دست وپایشان سنگینی می کند اما حاضرنیستند کمی از این بارگران راسبک کرده تا قدری ازمشکلات خود بکاهند؛ شاید برای دوران پیری وکوری خود گذاشته اند اما مگر پیری وکوری نه همین ایام فقر وتنگدستی است ؟ شاید هم بدتر ازبد رادر این جامعه دیده اندو به آن روز مبادا می اندیشند ، خدا عالم است . ــــ تصور امر غیر ممکن نیز ممکن است ؛ فکرش رابکنید اگر روزی نهاد ، موسسه یا... بتواند جواهرات خانواده های ایرانی راجمع آوری کند ( منظورم کاری بابرنامه ومنظم است ) آنوقت چه کارها که نمی شود کرد؟ اشتغال ، ازدواج ، تحصیل ، درمان و.. چه وضعی پیدا می کند اما آیا دردنیای واقعیت ، این مساله از امور مُحال است یا ممکن ؟ داوری باشماست. چند سئوال: ـــ استفاده از زینت آْلات برای زنان با افزایش سطح تحصیلات زنان چه رابطه ای دارد؟ ـــ نقش دین ، مذهب و باورهای اجتماعی دراین زمینه چیست؟ ـــ نگاه مردان ، تنوع طلبی آنان وتاثیرآنها دراستفاده زنان اززینت آلات تاکجاست؟ بی مناسبت نیست این موضوع رابا شعری از زنده یاد پروین اعتصامی که خود ،زنی از این مرز وبوم بود به پایان بریم که: نه بانو است که خودرابزرگ می شمرد به گوشواره وطوق وبه یاره ی مرجان چو آب ورنگ فضیلت به چهره نیست چه سود ز رنگ جامه زربفت وزیور رخشان برای گردن ودست زن نکو پروین سزاست گوهر دانش نه گوهر الوان [ چهارشنبه 86/2/26 ] [ 8:3 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |