حسام ســرا
| ||
مدیر،ناظم ، معاون.... این عناوین را که می شنویم ناخودآگاه یادمدرسه می افتیم زمانی درکناررئیس سمتی به نام ناظم وجود داشت ناظم کمک کار رئیس بود وباید به مدرسه نظم می داد اصلا" او را انتخاب کرده بودند برای نظم دادن به صف صبحگاه ،رسیدگی به غایب ها، بررسی نمرات دانش آموزان و... باگذشت زمان کار رئیس مدرسه به مدیریت تغییرنام داد وناظم ماضی نامش معاون شد ؛اکنون او می بایست کمک کارمدیر ومعلمان دیگر باشد ،در آماده سازی آنچه که برای یادگیری دانش آموزان لازم است کمک کند ودرکنار مدیر و معلمان هوای دانش آموزان را هم داشته باشد نرمی زحد نبرد ودرشتی بیش از اندازه هم نداشته باشد کاری سخت که از عهده هرکسی برنمی آمد . این داستان به روزگاری برمی گردد که مدارس ما از کمترین امکانات تکنولوژیکی بهره مند بودند ؛دربهترین حالت ها چند نقشه جغرافیایی زهوار دررفته ، یک کره جغرافیای رنگ و رو رفته،چندقلم گچ سفید وگاهی رنگی ، وصدالبته چند ترکه نرم ونازک برای ادب دانش آموزان به همراه اخم مدیر تنها وسایل کمک آموزشی مدارس بودند وسایلی که تاامروز هم برفضای کلاس ومدرسه سنگینی می کنند ...
باگذشت زمان پای تغییرا ت تکنولوژیکی غرب به کشورما نیز بازشد ما همواره درزمینه استفاده از وسایل تکنولوژیکی غرب کمترین تردید راهم نداشته ایم آنچه آنان ساخته اند با تاخیری کوتاه به مانیز رسیده است از دوربین عکاسی بگیرید تا سلاحهای جنگی وپزشکی و.. و.. و.. وقتی پای پیشرفتهای تکنولوژیکی غرب به مدارس بازشد معلمان برای ارائه آموزش کارآمد به وسایلی مجهزشدند که نیاز به آموزش برای استفاده ، آماده سازی ،پشتیبانی،نرم افزار ، برنامه اجرایی و پشتیبان داشت وبدین ترتیب ناظم گذشته ومعاون بعدی به دلیل حجم فعالیت ها از انجام این وظایف ناتوان شدند وهمه کار به معلمان واگذارگردید با گسترش اینترنت واژه تکنولوژی که از مدتها قبل درآموزش مطرح بود جان تازه ای گرفت ومعلمان دوره های مختلفِ تکنولوژی را گذراندند تا درکلاسها از آن بهره گیرند اما نبود فضای لازم درمدارس این موضوع را به تاخیر می انداخت تاجایی که امروز هم روش های سنتی همچنان مهم ترین روش های آموزشی درمدارس ما به حساب می آیند . درسال تحصیلی گذشته (90ـــ89)بافرمان آموزش وپرورش مقررشد درمدارس پرجمعیت، پست جدیدی به نام «معاون فنآوری» ایجادگردد وبدین ترتیب معاونت فناوری درآموزش وپرورش متولد شد به گمان اغلب مدیران، معاون فناوری کسی بود که به کامپیوتر مسلط بود ومی توانست درامورمختلفی مثل تایپ نامه ها ،ساخت وبلاگ،دریافت بخشنامه ها از اینترنت ومواردی از این دست کمک کار مدیر باشد از این رو بیشتر معاونان فناوری سال گذشته مدارس یا فارغ التحصیلان کامپیوتر بودند ویا افرادی آشنا با سخت افزار ونرم افزارهای کامپیوتری . این که معاون فناوری کیست وچه تخصص هایی باید داشته باشد بهانه ای شد تا مواردی یادآوری گردد باشد که شاید کوره راهی رابرای مدیران بگشاید : 1- برای داشتن مدرسه ای فعال وکارآمد باید زمینه های یادگیری دانش آموزان رافراهم کرد ،یادگیری از راههای گوناگون ایجاد می شود ویکی از این راهها نرم افزارهای کامپیوتری است همه چیز را درکامپیوتر خلاصه نکنیم. 2- داشتن سایت کامپیوتری با تعداد زیادی کامپیوتربرای مدرسه ویادگیری لازم است اما بعضی اوقات بودنِ این وسایل مارابه گمراهی می اندازد که «درمدرسه من یادگیری به بهترین شکل انجام می گیرد»درحالی که شواهد ونتایج این امر راتایید نمی کنند. 3- دردنیای امروزی داشتن وبلاگ وسایت برای مدرسه امری ضروری است اما اگر قرارباشد این وبلاگ یاسایت دیربه دیر به روز شود ومطالبش دربالاترین درجه کیفیت ،به درج سخنرانی این وآن وتبریک روزهای خاص ومثلا" تبریک به دانش آموزان برگزیده درمسابقات ورزشی وفلان معلم که درمسابقات رتبه ای کسب کرده است چه نفعی دریادگیری دانش آموزان ایجاد کرده است؟ داشتن سایت خوب است اما مهم تر از آن چگونگی اداره ومدیریت سایت است . 4- به نظرمی رسد معاون فناوری درواقعیت امروزی آموزش وپرورش کشورما کسی می تواند باشد که بامفاهیم مختلف یادگیری آشنایی کافی دارد ، روش های مختلف آن رامی شناسد ، می تواندبرای معلمان رشته های مختلف ودرس های متفاوت راههای جذاب یادگیری ویا دست کم زمینه های جذاب شدن تدریس رافراهم کند ودرحالی که با کامپیوتر ونرم افزارهایش آشنایی لازم رادارد فقط از فکر ودهانش نرم افزار وسخت افزار آموزشی بیرون نمی آید او می داند چگونه با دبیران ادبیات ، تربیت بدنی ، تاریخ ،پرورشی و.. ارتباط برقرارکند تا او را به عنوان «معاون» درکارها بپذیرند و وجودش را درمدرسه اضافی تلقی نکنند .بعلاوه خودش هم می تواند کلاس را اداره کند ودرارائه تدریس ویا روش های آن حرفی برای گفتن دارد اگر چنین فردی رایافتید باهر ترفندی رضایتش را به دست آورید تا کمک کارتان دراداره درست مدرسه باشد وگرنه با چندین وچند کارشناس کامپیوتر درزمینه آموزش دانش آموزان ذره ای تغییر ایجاد نخواهدشدکما این که تاکنون هم نشده است ...
[ شنبه 90/5/29 ] [ 6:41 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
برنامه های تلویزیونی ماه رمضان بهانه ای شده است برای یادکردن از فقیران ، آنان که گاهی به نان شب ودارویی برای التیام دردهایشان نیازمندند وهزاروعده مسئولان درباره آنان یکی وفانکند! برنامه سازان افطار وسحر ماه رمضان بارسانه ای کردن درد دردمندانی که شانس حضور دربرابر دوربین را یافته اندباخوشحالی زایدالوصفی از حل شدن مشکل آنان واز این که مثلا" فلان فرد با پرداخت وام ، هزینه سفرحج و.. آنان موافقت کرده درپوست خود نمی گنجند واز آن به عنوان برکات ماه رمضان یاد می کنند . می توان پذیرفت که فضای عمومی ماه رمضان موجب می شود قلب ها کمی رقیق ترشوند واحساس زنگارگرفته آدمیان کمی صیقل بخورد آیا هزاران انسان دردمند جامعه ما این فرصت را دارند تا به بیان دردهایشان بپردازند وباپخش شدن از رسانه، دل انسانی به حالشان بسوزد ودرمانشان شود ؟ از رمضان امسال تا رمضان سال دیگر یک سال فرصت هست تا مسئولان وبرنامه ریزان فرهنگی، اقتصادی،اجتماعی ودرمانی این سرزمین که داعیه خدمت به محرومان رادارند برای رفع مشکلات افرادی که با گرفتاریهای خاص دست به گریبانند برنامه ریزی کنند چگونه می توان پذیرفت که پدر ومادری کلیه هایشان را به دوفرزندشان اهداکنند واز دریافت امکانات دولتی محروم بمانند خوشحالی کوتاه مدت برنامه سازی را با اشک های پنهان آنان مخلوط نکنیم راستش به نظرم این افراد درتنهایی خود آنقدر گریسته اند که دیگر چشمه اشکشان خشکیده است به لبخندهای زیرکانه شان دلخوش نباشیم.. یادمان نرود که نخندیدن ونگریستن اگر عادی شد جامعه به بیماری مبتلا شده است از عادی شدن خیلی چیزها باید حذرکرد ...
[ پنج شنبه 90/5/27 ] [ 1:8 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
رادیو نفتی ، هر چند برای ما که در فضای اینترنت تنفس می کنیم ، واژه عجیبی است اما در گذشته های نه چندان دور که برق و باتری همه گیر نبود ، برخی خانواده های اعیان از نفت برای روشن کردن رادیوهایشان استفاده می کردند! [ دوشنبه 90/5/24 ] [ 1:23 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
پائولو کوئلیو: ماانسانها به شیوه هندیان بر سطح زمین راه مىرویم. با یک سبد در جلو و یک سبد در پشت. در سبد جلو، صفات نیک خود را مىگذاریم. در سبد پشتی، عیبهاى خود را نگه مىداریم. به همین دلیل در طول زندگى چشمانمان فقط صفات نیک خودمان را مىبیند و عیوب همسفرى که جلوى ما حرکت مىکند. بدین گونه است که درباره ،خود بهتر از او داورى مىکنیم، غافل از آن که نفر پشت سرى ما هم به همین شیوه درباره ما مىاندیشد. اسماعیل فصیح:جامعه ما قهرمان زنده قبول نمی کند. باید مُرد تا قهرمان شد...! ژوان هریس:خیلی سخت است هنگامی که مردم فقط وقتی دوستت دارند که شخص دیگری باشی ...! مارسل پروست:هوس خودمان را بی گناهی و هوس دیگری را شقاوت می دانیم. این تضاد میان آنچه به خودمان و آنچه به دلدار مربوط می شود فقط درباره هوس نیست، درباره دروغ هم هست. دروغ ضروری ترین و رایج ترین وسیله محافظت است. اما همین دروغ آن چیزی است که توقع داریم هرگز به زندگی دلدار راه نیابد، چیزی که تجسس می کنیم، بو می کشیم، و همه جا مایه نفرت ماست.
[ یکشنبه 90/5/16 ] [ 2:58 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |