حسام ســرا
| ||
بی هیچ قصدی برای پاسخگویی پای صحبت هایش نشسته ام فقط گاهی سری می جنبانم وبله ای می گویم تا باخیال راحت ادامه دهد .... از تجربیاتش می گوید از کج مداری چرخ ،از روزگار نامراد .... کار که به اینجا می رسد گریزی به بدبختی هایش می زند از کسی می گوید که قدرت ماورایی دارد از زنی که می گوید کتابی دارد بسیار مهم وکارگشا . کتاب را کسی ندیده است حتی خودش. اما سخت به بودنش اعتقاد دارد می گوید می تواند دهان هرکسی را ببندد می گوید وباور دارد که دعاهای کاری می نویسد که هیچ کس را یارای مبارزه با آن نیست . بدبختی های خودش وخوشبختی های نزدیکان او را به همین زن وکتاب ندیده اش وطلسمی که از آن کتاب ندیده بیرون می اید نسبت می دهد .می گوید اگر طلسم ندارد چرا فلان فرد از نزدیکانش باید فرزندانش همه تحصیلات عالی وزندگی روبه راهی داشته باشند ؟! می گوید ومن فقط می شنوم بی آن که حرفی بزنم ... حرفهایش تمام شده ومدتی است رفته است ... من در باورهای خودم غوطه ورم ... نمی دانم چند درصد مردم جامعه ما به این باورها معتقدند اما می دانم که اصلاح جامعه وحرکت به سوی پیشرفت وارزش های انسانی با این خرافات دامنگیر اگر از غیرممکن ها نباشد کار دشواری است که فقط با برنامه ریزی منسجم وپیگیر امکان پذیر خواهد بود ..... [ شنبه 93/3/17 ] [ 2:14 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. [ پنج شنبه 89/2/2 ] [ 12:19 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
انجمن نقد کتاب یاران اندیشه لنجان در راستای گسترش فرهنگ کتابخوانی ،کتاب “لنجان” نوشته آقای ساسان قادریرا در نخستین نشست سال جدید خود در یکم اردیبهشت 89 مورد نقد و بررسی قرار خواهد داد. در این نشست که روزچهارشنبه یکم اردیبهشت ماه در سالن اجتماعات شهرداری چمگردان از ساعت 4بعد از ظهر اغاز خواهد شد افزون بر نقد کتاب “لنجان”،استاد فاضل جناب آقای اسفندیار معتمدی در زمینه لنجان سخنرانی خواهند داشت.موسیقی اصیل هم بخش دیگری از برنامه ها خواهد بود. از آنجا که همه ی اهالی لنجان در باره این کتاب موضع ویژه خود را دارند از همه ی دوستداران کتاب و لنجان درخواست داردبه گونه ی فعال در نشست یاد شده حضور یابند.نشست نقد و بررسی کتاب ،عمومی است و ورود برای همگان آزاد است.اگر به فرهنگ اهمیت می دهید این خبر را به اگاهی همه ی دوستداران فرهنگ چشم انتظار دیدار همه ی شما هستم.
[ یکشنبه 89/1/29 ] [ 1:5 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
[ پنج شنبه 89/1/26 ] [ 12:38 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
مردی از ضعف شنوایی همسرش شاکی بود. یک روز ماجرا را برای یکی از دوستانش تعریف کرد و ازاو خواست راهی نشان دهد که بفهمد میزان ضعف شنوایی همسرش چقدر است ؟ دوستش گفت: وقتی همسرت مشغول کار است از فاصله دور سوالی از او بپرس و اگر جوابی نگرفتی فاصلهات را آنقدر با او کم کن که او جواب دهد. همان فاصله ،حد شنوایی همسرت است! مرد پس از رسیدن به خانه بی درنگ به آشپزخانه رفت ،همسرش رادید که مشغول آشپزی است. از در آشپزخانه با صدای بلند گفت: امروز ناهار چی داریم؟ جوابی نیامد.فاصلهاش را با همسرش کم کرد و دوباره پرسید: امروز ناهار چی داریم؟باز هم جوابی نیامد. به همین ترتیب هر چه فاصله را کم کرد باز هم جوابی نیامد تا اینکه کنار همسرش ایستاد و با صدای بلند گفت: امروز ناهار چی داریم؟آنگاه صدای همسرش را شنید که میگوید: ده بار است که از همان دم در تا اینجا فریاد میزنم امروز ناهار قیمه داریم. تو را به خدا فکری به حال گوش ضعیفت بکن ! [ یکشنبه 89/1/22 ] [ 11:0 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
راه می پیمایی تا به سفر بروی راه دور است واین غول های آهنی در دست آدم های بی باک تند می روند تا شاید زودتر برسند ومعلوم نیست این همه عجله برای چیست به دامنه کوهی می رسی که می گویند امامزاده ای است و از اتفاق این بار زیارتگاه زنی است بی بی خدیجه نام . بالای کوه را که نگاه می کنی سرت گیج می رود که چگونه این همه راه را بپیمایی؟ منصرف می شوی اما حس کنجکاوی دستت را می گیرد وتو را از پله ها به بالا هدایت می کند پای کوه چند کامیون آجر انبار شده است ودرکنارش تابلویی که روی آن نوشته است : برای اجر معنوی چند آجر به بالای کوه ببرید ودربازگشت کیسه کوچکی را که به این منظور درنظر گرفته اند به محل اول برگردانید . مردم برای کسب این اجر معنوی به تناسب توان جسمی ونیت معنوی دست به کار می شوند زنان فرتوت وناتوان در این رقابت معنوی پیشتازند .... به بالای کوه می رسیم وبا تعجب تپّه ای آجر تلمبارشده می بینیم که به دست توانای این زائران فرتوت وگاهی جوان وبه قصد کسب اجر ومزد معنوی با زحمت بسیار به بالای کوه هدایت شده است زیارتی می کنیم ، کمی می نشینیم وبعد برمی گردیم نمی دانم چرا چیزی در درون جانم وسوسه ام می کند در این باره بیشتر بدانم ... شب می شود درجایی اسکان می یابیم ویکی از دوستان تازه آشنا به دیدارمان می آید وبعد درباره همه چیز وهمه جا می بحثیم تا به امامزاده برسیم ، او که از اوضاع شهر ودیارش آگاهی نسبتا" کاملی دارد به شرح ماجرا می پردازد ومی گوید فلان فرد سرمایه دار، زمین های اطراف این زیارتگاه را تصاحب کرده وداستان آجر ها کار اوست .. معمایم درحال حل شدن است .. مکث می کنم می پرسم پس ... می گوید بله این آقا برای امامزاده خرج می کند اما داستان زمین های اطراف امامزاده جدی است. چند سئوال : 1- اگر اعتقادات دینی ومذهبی( ادیان آسمانی وغیر آسمانی ) را از تاریخ بشر حذف کنیم آیا بناهای باشکوهی مانند اهرام مصر ، مساجد ، معابد ، کلیساها ، و.... ساخته می شدند ؟ 2- تاکنون برای ساخت معابد از اعتقادات پیروان مذاهب سوء استفاده شده است یانه ؟درصورتی که جواب مثبت باشدآیا مردمی که مورد سوء استفاده قرار گرفته اند تاکنون خود به این نکته واقف شده اند ؟ 3- بسیاری از امامزادها در کنار چشمه ، مزرعه ، منطقه خوش آب وهوا ونظایر اینها استقرار یافته اند راز این معما درچیست ؟ به زودی نوشته ای را درباره امامزاده های ایران ارسال خواهم کرد. [ چهارشنبه 89/1/18 ] [ 12:20 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
مرد سال 1388 که بود؟ یکی از چهار کاندیدایی که تمام سال ، چه پیش از انتخابات و چه بعد از آن ، نام شان در هر محفل و مجلسی بر سر زبان ها بود و چه نزاع ها و در گیری هایی که میان هوادارانشان رخ نداد ؟ برادران لاریجانی( رئیس دستگاه قضا و رئیس مجلس شورای اسلامی) هم در سال 88 در صدر خبرها بودند و آنها هم می توانند برای کسی عنوان مرد سال ، با یکدیگر و با دیگران رقابتی سخت داشته باشند. پی نوشت: شنیده وخوانده ام که دربسیاری از کشورها افراد تنها یک شغل دارند وبا همین یک شغل می توانند خوب زندگی کنند ونیازهایشان رابرآورده سازند ؛ چگونه است که مردم ما از بام تاشام می دوند وهر روز عقب می مانند ؟ کدامیک از این مردان نمونه ی پار وپیرار می توانند این زخم ناسور را درمانی باشند که دیگر گوش فلک از ناله های مردم رنج دیده پُر است و آنچه البته به جایی نرسد فریاد است ..... [ شنبه 89/1/14 ] [ 12:36 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |