حسام ســرا
| ||
گزارش مربوط به خانواده وبازماندگان ستارخان را در اینجـــــــــــــــــــا بخوانید
[ جمعه 89/5/15 ] [ 7:12 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
[ جمعه 89/5/15 ] [ 1:43 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
دیوارهای شهر پر شده از پوسترهای تبلیغاتی . مثل تبلیغات اوایل انقلاب ماشین های منفجر شده از انبوه پوستر وبلندگوهای تبلیغاتی اعلام می کنندکه 31 تیر و اول مرداد جشنی باحضور تعدادی از چهره های سینمایی ومجریان تلویزیونی برپاست ،بشتابید که فردا دیر است . از شاخص ترین این چهره ها احمد پورمخبر ، خاله شادونه ، آقانیکی و... را می توان نام برد مجریانی نه چندان مشهور وبازیگرانی نه چندان سوپر استار. امروز که از خیابان محل برگزاری مراسم رد می شدم چند مامور راهنمایی ورانندگی وتعددی از نیروهای انتظامی خیابان رابسته بودند تا از ازدحام بیش از حد خودروها جلوگیری کنند اما ازدحام خارج از حد تصور بود انگار واقعه ای درحد فینال جام جهانی یا .. اتفاق افتاده است . همین چند وقت پیش به خاطر ضبط برنامه مسابقه محله که دربرنامه فیتیله بااجرای مسعود روشن پژوه پخش می شود چنان افتضاحی از ازدحام بزرگ وکوچک اتفاق افتاد که ناچارشدند ضبط برنامه را بدون هیچ خبری به روز بعد موکول کنند ... سئوال مهمی که دراینجا می توان پرسید این است که جرا مردم در اینگونه موارد ازدحام می کنند ؟بااین پیش فرض که تقریبا" هیچ یک از ما شلوغی و ازدحام را خوش نداریم واز آلودگی صوتی کلافه ایم اما چه شده که درمواقعی اینگونه دست وپایمان را گم می کنیم واین وضع را تا مرز از بین رفتن آبروی شهر ودیارمان ادامه می دهیم ؟ پاسخ به این سئوال از دیدگاههای مختلف قابل طرح است وهرکس از زاویه ای بدان می نگرد . من امّا براین باورم که برگزاری جشن ها ومراسم شاد آنقدر باتاخیر انجام می شود وتعدادش آنقدر کم است که انگار مردم به شرکت در این مراسم حساسیت بیمارگونه پیداکرده اند .سالی بیاید وبرود ومثلا" نیمه شعبانی باشد تاگروههایی آن هم به دلیل اجر وثوابی که دارد جشنی برپا کنند وهنرپیشه ای را از آن سوی کشور به شهرستانی فراخوانند تا همان کارهای رنگ و رو رفته ای را که در فیلم ها اجرا می کند حضوری برای حضّار اجرانمایند تا مردم از خنده ریسه روند وبرنامه ریزان ثواب ها را برای آخرتشان ذخیره نمایند .داستان تمام می شود سالی باید بگذرد تاباز کسانی دیگر اگر بتوانند وبگذارند وبخواهند ومشکلات مالی وتجهیزاتی ومکان و.. اش را فراهم نمایند جشن دیگری وسالی دیگر. چه شده که مداحان روز میلاد امامان بزرگوارشیعه نیز دست از مرثیه خوانی برنمی دارند وگریزی به صحرای محشر می زنند؟ مااین استنباط را از کجای کتاب های تاریخی ومنابع چهارگانه تشیع استخراج کرده ایم ؟حاصل این عمل که اکنون به یک رویه معمول تبدیل شده وگمان می کنم تغییر آن دست کم درشهرهای کوچک، نبردی با ساختارهای سنتی باشد ایجاد جامعه ای به دور از شادی ونشاط است. شادی درتعریف نویسنده این سطور ایجاد امکانی برای بازیابی انرژی از دست رفته وبازآفرینی فضایی است که فرد بتواند فارغ از استرس های شغلی ومحیطی لختی بیاساید ودرفضایی مطلوب از مشکلات روزافزون زندگی رهایی یابد جایی که بتواند با اعضای خانواده اش درآنجا حضور یابد. اما یافتن چنین مکانهایی درحال حاضر امکان پذیر نیست واگر باشد آنقدر کم است که حاصلش می شود ازدحام ، راه بندان ، ترافیک قفل شده ونگرانی شهروندانی که به مسئولین برگزاری منتقل می شود وآنان را از برگزاری مجدد چنین مراسمی منصرف می کند چاره اش برگزاری جشن های متعدد است به اندازه ای که برای مردم عادی شود وبرای هر هنرپیشه دست چندمی سر و دست نشکنند وراه بندان ایجاد ننمایند وقتی اینگونه نمی شود ممکن است این نتیجه گرفته شود که انگار جامعه ی ما رابا مراسم حُزن واندوه ومرثیه – آن هم به هرمناسبتی درطول سال- الفتی دیرینه است که قصد تغییر فضا را ندارد . مردم که از مراسم شادی استقبال می کنند پس چه کسانی با برگزاری این مراسم مخالفند آیا آنان که مخالفند درخلوت خودشان نیز از شادبودن اهل وعیالشان ناراحتند ویا مرگ را فقط برای همسایه می خواهند ؟
[ شنبه 89/5/2 ] [ 1:14 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
کنار دیوار نشسته وبه نقطه ای خیره شده است، پیرمرد با موهای سپید ،کمتر حرف می زند انگار از عالَم وآدم خسته است ؛ همین چند وقت پیش همسرش در یک حادثه جان باخت و او تنها شد.تنها، مانند روزی که به دنیا آمده بود. ما آدم ها با انبوهی از دوستان وآشنایان همچنان تنهاییم. واقع بین که باشیم می بینیم که تنها به دنیا می آییم ، تنها زندگی می کنیم وتنها می میریم پیرمردشایدبه تنهایی خودش می اندیشید وبه تنهایی بعد از این ،که تصورمی کرد سخت است ؛ اینها همه، تصورات من از آن پیرمرد است اما «تنهایی» تصوّر نیست «واقعیت» است.... [ دوشنبه 89/4/28 ] [ 1:28 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
وقتی گرمای تابستان طاقت فرسا می شود ، عابران گرمازده پاهایشان را باآب آشتی می دهند . [ شنبه 89/4/26 ] [ 1:5 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
بدون شرح [ پنج شنبه 89/4/24 ] [ 12:53 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
باسرعت به فلکه نزدیک می شوم اتومبیلی باسرعت بیشتر بدون توجه به قوانین راهنمایی ورانندگی ازمقابل درحال عبور است درآخرین لحظات نگاهی به همدیگر می اندازیم .. یکی از دوستان است لبخندی می زند ودستی تکان می دهد و میگذریم ... دو روز بعد در جایی همدیگر را ملاقات می کنیم ناخودآگاه هر دو می خندیم خنده ای که رضایت به دنبالش نیست من در دلم او را به قانون شکنی متهم می کنم ولابد او نیز . سر صحبت باز می شود می گوید چند وقت پیش درحال عبور از فلکه ای با یک وانت بار تصادف کردم ومطمئن بودم او مقصر است .صبرکردیم تا پلیس آمد ودر اولین اظهار نظر مرا مقصر دانست پرسیدم چرا ؟ گفت : وانت بار زودتر به فلکه وارد شده بود پرسیدم اما سمت راست من ماشینی نبود گفت : درست است اما این قانون قبلی است قانون جدید می گوید وسیله نقلیه ای که زودتر وارد میدان می شود حق تقدم دارد پرسیدم این قانون از چه زمانی اجرامی شود گفت : مدتی است اجرامی شود وکسانی که جدیدا" گواهی نامه رانندگی می گیرند این قانون را تمرین کرده اند ....سرانجام به پرداخت خسارت محکوم شدم واز این حکم نارضی ام شکایت کردم والبته به جایی نرسید ... مدتهاست از این مکالمه من ودوستم می گذرد ومن هر روز بارها از میدان ها وفلکه های شهر می گذرم ودرلحظه عبور یادم می افتد که قانون «تغییر »کرده است می خواهم مطابق قانون جدید عمل کنم اما انگار این قانون را فقط پلیس وماموران راهنمایی ورانندگی آن هم پس از وقوع حادثه می دانند ورانندگان از اجرای آن بی خبرند . به یاد برنامه های وقت تلف کن تلویزیون می افتم که هرشب مجریان بَزَک کرده ای را دربرابر پلیس راهوَر ( بخوانید راهنمایی ورانندگی ) می نشانند وخودروهای مچاله شده ای را به بینندگان نشان می دهند تامگر دل رانندگان به رحم آید واحتیاط کنند وتصادفی اتفاق نیفتد! غافل از آن که برای جلوگیری از بروز حادثه رانندگی باید خودروهای ایمن ساخت،به رانندگان آموزش داد ، آنان راباقوانین آشناکرد، جاده های ایمن درست کرد ،مسیر عبور ژیان وکامیون را جداکرد و... تا حادثه ای به وجود نیاید .همچنین باید برای ایجاد مانع (سرعت گیر ) مطابق استانداردهای جهانی عمل کرد ؛لابد می پرسید کجای قوانین ما با استاندارهای جهانی هماهنگ است که این یکی باشد ومن می گویم دست کم در قوانین رانندگی وعلائم آن ناچاریم براساس معیارهای جهانی عمل کنیم .حال سئوال این است که باکدام استاندارد جهانی به تعداد روزهای هفته وماه وسال درخیابانهای شهرهای مختلف موانع پلاستیکی ،سیمانی ،آسفالتی و.. ایجادمی کنیم که هم سلامت خودروها وسرنشینانش را به خطر بیفتد وهم برای خودروهای دیگر وعابران پیاده دردسر تولید شود؟ مسئول نظارت بر این بی توجهی ها کیست ؟چه کسی باید رانندگانی را که قبل از اجرای این قانون گواهینامه دریافت کرده اند باقوانین جدید آشناکند ؟آیا صدا وسیما که با بودجه عمومی مردم اداره می شود این فرصت راندارد که برای حفاظت از جان مردم برنامه هایی را به این منظور تولید وپخش کند ؟ بخش آموزش نیروی انتظامی چه می کند ؟خروجی دیدارمدیران صدا وسیما با مسئولان ،نویسندگان،کارگردانان وبازیگران صداوسیما چیست ؟اصلا" یکی بگوید در این سرزمین «جان مردم» برای مدیران چه ارزشی دارد ؟ فاجعه نوشت : از یکی از افسران راهنمایی و رانندگی درباره قانون عبور وسایل نقلیه از میادین پرسیدم ، مکثی طولانی کرد وگفت : می گن قانونش عوض شده ولی من اطلاع زیادی ندارم !ظاهرا" اون که اول وارد میدان میشه حق تقدم داره! پی نوشت : از آنجا که ریشه یابی مسائل اجتماعی در کشور ما فوری سیاسی می شود ،می دانم که خوانندگان سریعا" نتیجه گیری های سیاسی می کنند اما درخواستم این است که تفسیرهای سیاسی وجناحی را از این موضوع به فرصتی دیگر موکول کنید . به نظرم این موضوع ریشه در مشکلات فرهنگی واجتماعی دارد برای حل این مشکل چه باید کرد ؟ [ سه شنبه 89/4/15 ] [ 9:28 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |