حسام ســرا
| ||
- مامان بعله ؟ - من شیر می خوام [ شنبه 90/5/22 ] [ 12:57 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
چند شب پیش فرصتی پیش آمد تادرمنزل یکی از بستگان فیلم اخراجی های 3 ساخته مسعود ده نمکی را ببینم.آنچه اینجا می خوانید برداشت های من از این فیلم است : با نگاهی به دوفیلم اخراجی های 1و2 وهمه قوت ها وضعف های دوفیلم اول می توان گفت اخراجی های 1و2 دارای انسجام وفیلمنامه قوی تر وقابل دفاع تر هستند . حضور پر رنگ وتاثیرگذار محمدرضا شریفی نیا - منفی ومثبت بودن این تاثیر موردنظرنیست- این شائبه راایجاد کرده ومی کند که همه کاره ی پروژه اخراجی ها شریفی نیاست ومسعود ده نمکی تنها یک «اسم »است که همه عوامل درپشت این اسم پناه گرفته اند تابتوانند با کمترین اشکالی کارشان را به انجام برسانند . اگر همه دیالوگ های بازیگران را کنارهم بگذاریم درخواهیم یافت که فیلم، برطنز کلامی تاکید دارد تاجایی که بینندگانی که اخراجی های 1و2 را دیده اند برای شروع بازی اکبر عبدی «بایرام» وطنزهای کلامی اش لحظه شماری می کنند . از منظر اجتماعی ،نامزدهای درگیر در رقابت های انتخاباتی دراین فیلم وارد کارزاری می شوند که درجهت حفظ منافع خود بدون هیچ برنامه منسجمی به تبلیغات می پردازند اما مشخص نیست به کدامین دلیل برنامه منسجم ندارند؟حتا شخصیت سیدجوادهاشمی«سیدمرتضی» به عنوان نمادیک شخصیت انقلابی ،برنامه هایش را صرفا"با شعارهای عامه پسند مطرح می کند شعارهایی که اجرای آنها هم با همه بار ارزشی نمی تواند مشکلی از مشکلات جامعه راباز کند . برآمدن ناگهانی یک فرد آن هم باشعارهای عامه پسند درجامعه ای که باوجود تاکید قانون اساسی اش هنوز «احزاب» فعالی درصحنه اجتماع - ونه صرفا"روی کاغذ- ندارد امری کاملا"طبیعی است؛نبود احزاب شناسنامه دار که درچارچوب قانون اساسی موردتایید مردم فعالیت می کنند راه را برسودجویان کارزارهای انتخاباتی خواهدبست ونامزدها را وادار خواهد ساخت تا از برنامه های هیجانی واحساسی درتبلیغات خود پرهیز کنند چرا که در این صورت باگذشت یکی دوسال ،عدم تحقق برنامه های شعاری واحساسی موجب تنزل جایگاه حزب شده ودر دوربعدی نتیجه انتخابات را به رقیب واگذار خواهد نمود اما نبود «حزب »موجب شده است تاکسانی باطرح شعارهایی دراخراجی های 3 مردم را به دنبال خود بکشانند جالب این است که فیلم جدای از طنزهای کلامی برخلاف ادعاهای کارگردان ،و ارزشی دانستن آن رشدی به بیننده نمی دهد و فقط او را سرگرم می کند تا درفضایی که نه تخیلی ونه واقعی است وقتش را بگذارند وگاه کلمات وعبارتهایی رابشنود که اگر از زبان ،قلم وکارگردانی هرکس به جز مسعود ده نمکی بود معلوم نبود چه سرانجامی پیدا می کرد !! استفاده از کلیپ و ترانه و بهره گیری از شوخی سیاسی در این فیلم نشانگر این است که کارگردان دستش از بقیه فیلمسازان بازتر بوده است وگرنه کارگردانهای دیگر هم بدشان نمی آید از این موارد درفیلم هایشان بهره گیرند. اگر بازیکنان مشهور وتکیه کلام هایی که گاه مستهجن بودنشان را به وضوح می توان درک کرد به کناری بگذاریم فیلم ،پیامی برای انتقال ندارد مشابه سازی نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری صرف نظر از صحت وسقم گفتار وکردارشان بازتابی از شرایط اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی جامعه است ونامزدها باشناخت این شرایط گام در راه مبارزه انتخاباتی گذاشته اند . بخشی از اخراجی های 3 معجونی از لودگی است. تیزر تبلیغاتی، پارتی، کلیپ سوسن خانم، شوخی های بیژن مرتضوی و بایرام، صحبت از کیسه و سفید آب، انواع زیپ و تصویر دخترانی که زمانی حضورشان در فیلم ها آزار دهنده بود و بخشی از جامعه به آن واکنش نشان می داد نمونه هایی از این لودگی هاست. بخشی دیگر هم پیام های پراکنده و دیالوگ های بیانیه وار سیاسی است. فیلم ضعیف است چون داستان ندارد و مجموعه ای است از داستانک های رها مانده و شخصیت پردازی ناقص و سکانس هایی کاملا تصادفی که به یکباره بر سر مخاطب خراب می شوند. گفته اند:« سینما یعنی تخیّل»اگر این تعریف رامبنا بگیریم اخراجی های 3 از این عنصر کم بهره برده است ودرفضایی بین رئال وایده آلیسم دست وپا می زند . ده نمکی به عنوان کارگردان واقع گرا اگر قصد بازآفرینی رویدادهای واقعی جامعه را داشته است در این زمینه ناقص عمل کرده است این نقص را بیننده از همان ابتدا می تواند دریابد؛ فیلم او بازتابی از فضای انتخاباتی جامعه نیست بُرشی است ناقص ویک جانبه . با این همه فیلم اخراجی های 3 مبتذل به معنای فیلم های زرد نیست اما معنای واقعی طنز هم برای آن زیادی است ونمی تواند حتا مانند اخراجی های 1و2 مخاطب خود را بخنداند شاید به همین دلیل از موزیک وترانه وپارتی به وفور بهره برده است . جاهایی هم که از طنز استفاده شده طنزش به هجو وهزل رسیده است ومخاطب فهیم را می آزارد. فیلم خوب فیلمی است که با پایان یافتنش درذهن مخاطب شروع شود وباچالش های ذهنی ،مخاطب را به رشد فکری رهنمون شود این که آیا اخراجی های 3 اصلا" سئوالی دارد که ذهن مخاطب را قلقلک دهد پرسشی است که اهل فن باید درباره اش بیشتر بنویسیند وبگویند. مسعود ده نمکی مانند هر شهروند ایرانی باید حق داشته باشد تا حرفش را از طریق رسانه مورد نظرش بامخاطبان درمیان بگذارد- که می گذارد- اما این مانع نمی شود که بینندگان ومنتقدان درباره ضعف های پیام او سخنی به میان نیاورند .اخراجیها از نبود فیلمنامه ای قوی رنج می برد ، لازم است ده نمکی برای رشد آثارش تجربه کند و چارچوب و قواعد سینما را بیشتربیاموزد. به زور دنبال استخراج معنا و معناگرایی در فیلم نباشدچون شعارزدگی در اثرش موج می زند. ادعای الگو شدن و تاثیر در فرایند مهندسی فرهنگی هم لباسی است که قد و قواره اش هنوز با اخراجیها تطبیق نداشته و کمی بزرگ است. به نظر می رسد باید با اکران اخراجی های 3 پروژه اخراجی ها را پایان یافته تلقی کنیم چراکه پایان فیلم نه تنها سئوالی را درذهن بیننده برنمی انگیزد،سطحی است وبه زودی فراموش می شود.اصولا" قرارنیست تا ابد اخراجی ها بسازیم شاید فاز بعدی اخراجی ها ،اخراج اخراجی ها از سینما باشد خدا را چه دیده اید .
[ جمعه 90/5/7 ] [ 6:0 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
درنظام های مردم سالارکه اصل بر رضایت مردم از حکوت بنانهاده شده است درانتصاب مدیران،اصلی به نام «شایسته سالاری» دیده می شود ؛اصلی که صرف نظر از جنسیت، نژاد، زبان و... به انتخاب وانتصاب مدیران اقدام می شود. در این روش ،مدیران الزاما" باید پله های مدریت را به ترتیب پیموده باشند درغیر این صورت انتصاب آنان وجاهت قانونی هم اگر داشته باشد برمبنای شایسته سالاری نیست درنتیجه از مقبولیت برخوردارنخواهد بود . اگر درشایسته سالاری فقط یک جنسیت درنظرگرفته شود این خود تبعیض جنسیتی وبرخلاف شایسته سالاری است . اینها راگفتم تا به تعیین معاونان آموزش ابتدایی ادارات آموزش وپرورش استان اصفهان که الزاما" باید «زن» باشند برسم این که آیا درسایر استانها هم وضع به همین منوال است اطلاعی ندارم اما به عنوان «مشت نمونه خروار» لازم است دراین باره به چند نکته توجه کرد : 1- اجبار مناطق آموزش وپرورش به انتصاب معاون آموزش ابتدایی «زن» درنوع خود ودرنگاهی احساسی قابل تقدیر است چرا که گروه زیادی از کارکنان این دوره را که زن هستند راضی می کند . رضایتی بر این مبنا که یکی از هم نوعانشان برصندلی مدیریتی تکیه زده است که سالها بود مردان آن رابه زور یا بنابر شایستگی تصاحب کرده بودند. 2- مجبور کردن به انتصاب معاون آموزش ابتدایی زن ، یعنی محروم کردن نیم دیگر جامعه آماری برای منصوب شدن به این پست حساس واثرگذار . وقتی فقط زنان بتوانند حق انتخاب شدن داشته باشند محروم شدن مردان هرتعریفی که داشته باشد بوی شایسته سالاری نمی دهد . 3- شاید توجیه آموزش وپرورش صرف نظر از نگاه سطحی به این موضوع درنظر گرفتن این واقعیت باشد که تعداد زیادی از کارکنان دوره ابتدایی را زنان تشکیل می دهند بنابراین بهتر است یکی از خودشان عهده دار سمت معاونت باشد!این توجیه اگر چه ممکن است طرفدارانی داشته باشد اما بدان دلیل که مردان را از انتصاب کاملا" حذف می کند قابل دفاع نیست .از طرف دیگر به تجربه دریافته ام که زنان به هزاران دلیل ،کمتر حاضر به قبول مدیریت هم جنسان خود هستند . 4- به نظر می رسد منطقی ترین تصمیم در این زمینه تعیین شرایط لازم برای انتصاب معاونان آموزش ابتدایی ویافتن فرد دارای این شرایط برای انتصاب باشد چه در این صورت ممکن است «زنان » یا « مردان» لایقی یافت شوند که صرف نظر از جنسیت بتوانند درحد توان وتجربه وتخصصص خود درسطحی محدود اثرگذارباشند . توجه نوشت : هیچ یک از معاونان منصوب شده به عنوان معاون آموزش ابتدایی را دراستان اصفهان نمی شناسم از این رو ، این نوشتار نه برای دفاع از مردان نالایق برای ماندن درسمت هایی است که شایستگی اش راندارند ونه برای سرپوش نهادن برشایستگی های زنان کاردان ومتعهد جامعه آموزش وپرورش است فقط تذکاری است برای این که بدانیم با این گونه اقدامات سطحی از حقوق « زن » نمی شود ونمی توان دفاع کرد اصلا" تنظیم واجبار این تصمیم نشان از نابرابری هایی دارد که با این اقدامات قابل حل نیستند .
[ یکشنبه 90/5/2 ] [ 1:26 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
با پایان یافتن امتحانات پایان ترم برخی استادان هنوز در مراحل تصحیح اوراق امتحانی هستند که در این میان به نامههایی از دانشجویان خود برخورد می کنند که تنها طلب نمره 10 را دارند تا درس مورد نظر را پاس کنند.
برگرفته از اینترنت
[ پنج شنبه 90/4/30 ] [ 12:49 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
شما احتمالا ساعت ها در هفته به گشت و گذار در وب می پردازید. اما آیا تا به حال نخستین وب سایتی که ساخته شده را دیده اید؟ «آقای تیم برنرز لی» خالق وب و کسی بود که نخستین صفحه وب را ساخت.
اکنون در زمینه وب پیشرفت های برق آسایی ایجادشده است برای درک بهتر این موضوع مطلب زیر رابخوانید : 60 ثانیه در اینترنت چه اتفاقی می افتد ؟ موتور جست وجوی گوگل به 694445 جست وجو پاسخ می گوید. یش از 6600 عکس در فلیکر آپلود می شود. - 600 ویدیو در یوتیوب آپلود می شود، که جمعا شامل بیش از 25 ساعت محتوا است. - 510040 نظر در فیس بوک ارسال می شود. - 70 نام دامنه جدید ثبت می شود. - بیش از 168 میلیون ایمیل ارسال می شود. - 320 حساب کاربری جدید در توییتر ثبت شده و 98000 توییت ارسال می شود. - برنامه های آیفون برای بیش از 13000 بار دانلود می شوند. - فایرفاکس بیش از 1700 مرتبه دانلود می شود. - وردپرس برای بیش از 50 مرتبه دانلود می شود. - پلاگین های وردپرس بیش از 125 بار دانلود می شوند. - 100 حساب جدید بر روی وب سایت لینکداین ساخته می شود. - 40 پرسش جدید در YahooAnswers پرسیده می شود. - بیش از 100 پرسش در وب سایت Answers.com پرسیده می شود. - بیش از 1200 تبلیغ جدید در Craigslist ساخته می شود. - بیش از 370000 دقیقه تماس صوتی توسط کاربران اسکایپ صورت می گیرد.
[ یکشنبه 90/4/26 ] [ 12:50 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
سوسیالیسم: دو گاو دارید، یکی را نگه می دارید، دیگری را به همسایه خود می دهید. کمونیسم: دو گاو دارید، دولت هر دو آنها را می گیرد تا شما و همسایه تان را در شیرشان شریک سازد.
[ جمعه 90/4/17 ] [ 7:0 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
واقعیت این است که ما مردم رابراساس شغل وموقعیت اجتماعی شان رتبه بندی می کنیم ؛ رفته گر ، کارگر ،بنّا،کاسب،راننده،خدمتگزار ،مهندس ، پزشک،روحانی و... اما وقتی یکی از افراددارای شغل پایین می میرد و روی اطلاعیه فوتش می نویسند « بزرگ خاندان » تازه می فهمیم که این فرد درایل وطایفه وعشیره وقبیله اش چه جایگاهی داشته است . جالب تر آن که گاهی با همین ملاک ها از مردم انتظار اثرگذاری داریم چنان که همیشه انتظار داریم مثلا" یک روحانی درباره مسائل اجتماعی محله وشهرش نظری اصلاحی بدهدکه اثرگذارترباشد واز این قبیل تصورات ذهنی . مقدمه راطولانی نکنم درشهرما وقتی کسی می میرد فقدان تازه گذشته ماتمی است که برماتم بزرگتری به نام تدارک جا وامکانات برای میهمانانی که برای عرض تسلیت !! قدم رنجه می کنند سوار می شود فردای روز خاکسپاری مراسمی به نام سومین روز درمسجد وخانه متوفی برگزار وشب نیز مراسم درمنزل برپامی گردد؛ درهمه این مراسم، ظهر وشب خانواده ی تازه درگذشته موظف به تهیه غذا وپذیرایی از میهمانان هستند،گاهی سفره هایی تدارک دیده می شود که فاعل غایب از نظر ( تازه درگذشته) وخانواده اش درطول عمر از دیدن وداشتنش محروم بوده اند کاربه جای رسیده بود که همه از این وضع ناراضی وشاکی بودند ودرگفتگوها آرزو می کردند که کاش به نوعی برچیده می شد اما کسی را یارای بدعت نبود. همه از نام آوران وروحانیون انتظار چنین سنت شکنی را داشتند واتفاقی نمی افتاد تا یکماه پیش که جوانی براثربیماری وسکته قلبی دارفانی را وداع گفت پدر این جوان باوجود آن که از وضع مالی نسبتا" خوبی برخورداربود پس از خاکسپاری اعلام کرد که مراسم فقط درمسجد برگزارمی گردد وشب مراسمی برپانخواهد بود وبدین گونه مراسم با شکل وظاهری متفاوت برگزارگردید شاید تصورش غیرممکن بود که این موضوع به سرعت درجامعه همه گیر شود و مردم آن رابپذیرند اما واقعیت اجتماعی نشان داد که اشاره ی به موقع فردی که جامعه وی را مسئول خلق شیوه های جدید مراسم هم نمی داند تاچه اندازه تاثیر خواهد داشت .به هرحال روش جدید به سرعت جای خود را دربین مردم باز کرد تا مشکلات اجتماعی واقتصادی اینگونه مراسم که با چشم وهم چشمی و احساسات عجین شده اندفشارکمتری برطبقات جامعه وارد نماید. ما به افراد سنت شکنی نیاز داریم تا درزمان مناسب با اتخاذ روش های کارآمد جامعه را از گسستگی درامان نگه دارند. ساده لوحی است که این سنت شکنی را فقط از مردان دین وطبقات بالای جامعه چشم انتظار باشیم گاهی عمل به موقع فردی معمولی کاری خواهد کرد کارستان و بی شک اگر اجر وپاداشی برای برچیده شدن اینگونه مخارج اضافی متصور باشیم به باور من بیشترین سهمش به کسی تعلق دارد که این سنت جدید را پایه گذاری کرده است . [ یکشنبه 90/4/12 ] [ 12:59 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |