سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

بچه ننه

- مامان 

بعله ؟ 
-
من می خوام به دنیا بیام ... 
-
باشه
-
مامان 
-
بعله ؟

- من شیر می خوام 
-
باشه 
-
مامان 
-
بعله ؟ 
-
من جیش دارم 
-
خب 
-
مامان 
-
بعله؟ 
-
من سوپ می خوام 
-
چشم 
-
مامان 
-
بعله؟ 
-
من ازون لباس خلبانیا می خوام 
-
باشه 
-
مامان 
-
بعله؟ 
-
من بوس می خوام 
-
قربونت بشم 
-
مامان 
-
جونم؟ 
-
من شوکولات آناناسی می خوام 
-
باشه 
-
مامان 
-
بعله؟ 
-
من دوست می خوام 
-
خب 
-
مامان 
-
بعله؟ 
-
من یه خط موبایل می خوام با گوشی سونی 
-
چشم 
-
مامان 
-
بعله ؟ 
-
من یه مهمونی باحال می خوام 
-
باشه عزیزم 
-
مامان 
-
بعله؟ 
-
من زن می خوام 
-
باشه عزیز دلم 
-
مامان 
-
بعله؟ 
-
من دیگه زن نمی خوام 
-
اوا ... باشه 
-
مامان 
- ..
بعله 
-
من کوفته تبریزی می خوام 
-
چشم 
-
مامان 
-
بعله؟ 
-
من بغل می خوام 
-
بیا عزیزم 
-
مامان 
-
بعله؟ 
-
مامان 
-
بعله 
-
مامان 
- ...
جونم؟ 
-
مامان حالت خوبه 
-
آره 
-
مامان؟ 
-
چی می خوای عزیزم 
-
تو رو می خوام .. خیلی 
- ...

***
- بابا 
-
بعله ؟ 
-
من می خوام به دنیا بیام 
-
به من چه بچه .. به مامانت بگو 
-
بابا 
-
هان؟ 
-
من شیر می خوام 
-
لا اله الا الله 
-
بابا 
-
چته؟ 
-
من ازون ماشین کوکی های قرمز می خوام 
-
آروم بگیر بچه 
-
بابا 
-
اههههه 
-
من پول می خوام 
-
چی ؟؟؟؟ !!! 
-
بابا 
-
هوووووووووم؟ 
-
منو می بری پارک؟ 
-
من ماشینمو نمی برم تو پارک تو رو ببرم؟ 
-
بابا 
-
هان؟ 
-
من زن می خوام 
-
ای بچه پررو .. دهنت بو شیر می ده هنوز 
-
بابا 
- .... 
-
من جیش دارم 
-
پوففف 
-
بابا 
-
درد 
-
من زن نمی خوام 
-
به درک
-
بابا 
-
زهرمار 
-
من یه اتاق شخصی می خوام 
-
بشین بچه 
-
بابا 
-
مرض 
-
منو دوس داری 
-
ها؟ 
-
بابا 
- ... 
-
بابا 
-
خرررررر پفففف 
-
بابا 
-
خفه 
-
بابا 
-
دیگه چته؟ 
-
من مامانمو می خوام 
-
از اول همینو بگو ... جونت در بیاد 
-
ببخشید 
-
هررری




[ شنبه 90/5/22 ] [ 12:57 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

برداشتهای من ازاخراجی های 3

چند شب پیش  فرصتی پیش آمد تادرمنزل یکی از بستگان فیلم اخراجی های 3 ساخته مسعود ده نمکی را ببینم.آنچه اینجا می خوانید برداشت های من از این فیلم است :

با نگاهی به دوفیلم اخراجی های 1و2 وهمه قوت ها وضعف های دوفیلم اول می توان گفت اخراجی های 1و2 دارای انسجام وفیلمنامه قوی تر وقابل دفاع تر هستند .

حضور پر رنگ وتاثیرگذار محمدرضا شریفی نیا - منفی ومثبت بودن این تاثیر موردنظرنیست- این شائبه راایجاد کرده ومی کند که همه کاره ی پروژه اخراجی ها شریفی نیاست ومسعود ده نمکی تنها یک «اسم »است که همه عوامل درپشت این اسم پناه گرفته اند تابتوانند با کمترین اشکالی کارشان را به انجام برسانند .

اگر همه دیالوگ های بازیگران را کنارهم بگذاریم درخواهیم یافت که فیلم، برطنز کلامی تاکید دارد تاجایی که بینندگانی که اخراجی های 1و2 را دیده اند برای شروع بازی اکبر عبدی «بایرام» وطنزهای کلامی اش لحظه شماری می کنند .

از منظر اجتماعی ،نامزدهای درگیر در رقابت های انتخاباتی دراین فیلم وارد کارزاری می شوند که درجهت حفظ منافع خود بدون هیچ برنامه منسجمی به تبلیغات می پردازند اما مشخص نیست به کدامین دلیل برنامه منسجم ندارند؟حتا شخصیت سیدجوادهاشمی«سیدمرتضی» به عنوان نمادیک شخصیت انقلابی ،برنامه هایش را صرفا"با شعارهای عامه پسند مطرح می کند شعارهایی که اجرای آنها هم با همه بار ارزشی نمی تواند مشکلی از مشکلات جامعه راباز کند .

برآمدن ناگهانی یک فرد آن هم باشعارهای عامه پسند درجامعه ای که باوجود تاکید قانون اساسی اش هنوز «احزاب» فعالی درصحنه اجتماع - ونه صرفا"روی کاغذ-  ندارد امری کاملا"طبیعی است؛نبود احزاب شناسنامه دار که درچارچوب قانون اساسی موردتایید مردم فعالیت می کنند راه را برسودجویان کارزارهای انتخاباتی خواهدبست ونامزدها را وادار خواهد ساخت تا از برنامه های هیجانی واحساسی درتبلیغات خود پرهیز کنند چرا که در این صورت باگذشت یکی دوسال ،عدم تحقق برنامه های شعاری واحساسی موجب تنزل جایگاه حزب شده ودر دوربعدی نتیجه انتخابات را به رقیب واگذار خواهد نمود اما نبود «حزب »موجب شده است تاکسانی باطرح شعارهایی دراخراجی های 3 مردم را به دنبال خود بکشانند جالب این است که فیلم جدای از طنزهای کلامی برخلاف ادعاهای کارگردان ،و ارزشی دانستن آن رشدی به بیننده نمی دهد و فقط او را سرگرم می کند تا درفضایی که نه تخیلی ونه واقعی است وقتش را بگذارند وگاه کلمات وعبارتهایی رابشنود که اگر از زبان ،قلم وکارگردانی هرکس به جز مسعود ده نمکی بود معلوم نبود چه سرانجامی پیدا می کرد !! استفاده از کلیپ و ترانه و بهره گیری از شوخی سیاسی در این فیلم نشانگر این است که کارگردان دستش از بقیه فیلمسازان بازتر بوده است وگرنه کارگردانهای دیگر هم بدشان نمی آید از این موارد درفیلم هایشان بهره گیرند.

صحنه ای از اخراجی های 3

اگر بازیکنان مشهور وتکیه کلام هایی که گاه مستهجن بودنشان را به وضوح می توان درک کرد به کناری بگذاریم فیلم ،پیامی برای انتقال ندارد مشابه سازی نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری صرف نظر از صحت وسقم گفتار وکردارشان بازتابی از شرایط اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی جامعه است ونامزدها باشناخت این شرایط گام در راه مبارزه انتخاباتی گذاشته اند .

بخشی از اخراجی های 3 معجونی از لودگی است. تیزر تبلیغاتی، پارتی، کلیپ سوسن خانم، شوخی های بیژن مرتضوی و بایرام، صحبت از کیسه و سفید آب، انواع زیپ و تصویر دخترانی که زمانی حضورشان در فیلم ها آزار دهنده بود و بخشی از جامعه به آن واکنش نشان می داد نمونه هایی از این لودگی هاست. بخشی دیگر هم پیام های پراکنده و دیالوگ های بیانیه وار سیاسی است. فیلم ضعیف است چون داستان ندارد و مجموعه ای است از داستانک های رها مانده و شخصیت پردازی ناقص و سکانس هایی کاملا تصادفی که به یکباره بر سر مخاطب خراب می شوند.

گفته اند:« سینما یعنی تخیّل»اگر این تعریف رامبنا بگیریم اخراجی های 3 از این عنصر کم بهره برده است ودرفضایی بین رئال وایده آلیسم دست وپا می زند . ده نمکی به عنوان کارگردان واقع گرا اگر قصد بازآفرینی رویدادهای واقعی جامعه را داشته است در این زمینه ناقص عمل کرده است  این نقص را بیننده از همان ابتدا می تواند دریابد؛ فیلم او بازتابی از فضای انتخاباتی جامعه نیست بُرشی است ناقص ویک جانبه .

با این همه فیلم اخراجی های 3 مبتذل به معنای فیلم های زرد نیست اما معنای واقعی طنز هم برای آن زیادی است ونمی تواند حتا مانند اخراجی های 1و2 مخاطب خود را بخنداند شاید به همین دلیل از موزیک وترانه وپارتی به وفور بهره برده است . جاهایی هم که از طنز استفاده شده طنزش به هجو وهزل رسیده است ومخاطب فهیم را می آزارد. فیلم خوب فیلمی است که با پایان یافتنش درذهن مخاطب شروع شود وباچالش های ذهنی ،مخاطب را به رشد فکری رهنمون شود این که آیا اخراجی های 3 اصلا" سئوالی دارد که ذهن مخاطب را قلقلک دهد پرسشی است که اهل فن باید درباره اش بیشتر بنویسیند وبگویند.

مسعود ده نمکی مانند هر شهروند ایرانی باید حق داشته باشد تا حرفش را از طریق رسانه مورد نظرش بامخاطبان درمیان بگذارد- که می گذارد- اما این مانع نمی شود که بینندگان ومنتقدان درباره ضعف های پیام او سخنی به میان نیاورند .اخراجیها از نبود فیلمنامه ای قوی رنج می برد ، لازم است ده نمکی برای رشد آثارش تجربه کند و چارچوب و قواعد سینما را بیشتربیاموزد. به زور دنبال استخراج معنا و معناگرایی در فیلم نباشدچون شعارزدگی در اثرش موج می زند. ادعای الگو شدن و تاثیر در فرایند مهندسی فرهنگی هم لباسی است که قد و قواره اش هنوز با اخراجیها تطبیق نداشته و کمی بزرگ است.

به نظر می رسد باید با اکران اخراجی های 3 پروژه اخراجی ها را پایان یافته تلقی کنیم چراکه پایان فیلم نه تنها سئوالی را درذهن بیننده برنمی انگیزد،سطحی است وبه زودی فراموش می شود.اصولا" قرارنیست تا ابد اخراجی ها بسازیم شاید فاز بعدی اخراجی ها ،اخراج اخراجی ها از سینما باشد خدا را چه دیده اید .

 


[ جمعه 90/5/7 ] [ 6:0 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

شایسته سالاری زنانهدرنظام های مردم سالارکه اصل بر رضایت مردم از حکوت بنانهاده شده است درانتصاب مدیران،اصلی به نام «شایسته سالاری» دیده می شود ؛اصلی که صرف نظر از جنسیت، نژاد، زبان و... به انتخاب وانتصاب مدیران اقدام می شود. در این روش ،مدیران الزاما" باید پله های مدریت را به ترتیب پیموده باشند درغیر این صورت انتصاب آنان وجاهت قانونی هم اگر داشته باشد برمبنای شایسته سالاری نیست درنتیجه از مقبولیت برخوردارنخواهد بود . اگر درشایسته سالاری فقط یک جنسیت درنظرگرفته شود این خود تبعیض جنسیتی وبرخلاف شایسته سالاری است . اینها راگفتم تا به تعیین معاونان آموزش ابتدایی ادارات آموزش وپرورش استان اصفهان که الزاما" باید «زن» باشند برسم این که آیا درسایر استانها هم وضع به همین منوال است اطلاعی ندارم اما به عنوان «مشت نمونه خروار» لازم است دراین باره به چند نکته توجه کرد :


1-     اجبار مناطق آموزش وپرورش به انتصاب معاون آموزش ابتدایی «زن» درنوع خود ودرنگاهی احساسی قابل تقدیر است چرا که گروه زیادی از کارکنان این دوره را که زن هستند راضی می کند . رضایتی بر این مبنا که یکی  از هم نوعانشان برصندلی مدیریتی تکیه زده است که سالها بود مردان آن رابه زور یا بنابر شایستگی تصاحب کرده بودند.

2-     مجبور کردن به انتصاب معاون آموزش ابتدایی زن ، یعنی محروم کردن نیم دیگر جامعه آماری برای منصوب شدن به این پست حساس واثرگذار . وقتی فقط زنان بتوانند حق انتخاب شدن داشته باشند محروم شدن مردان هرتعریفی که داشته باشد بوی شایسته سالاری نمی دهد .

3-     شاید توجیه آموزش وپرورش صرف نظر از نگاه سطحی به این موضوع درنظر گرفتن این واقعیت باشد که تعداد زیادی از کارکنان دوره ابتدایی را زنان تشکیل می دهند بنابراین بهتر است یکی از خودشان عهده دار سمت معاونت باشد!این توجیه اگر چه ممکن است طرفدارانی داشته باشد اما بدان دلیل که مردان را از انتصاب کاملا" حذف می کند قابل دفاع نیست .از طرف دیگر به تجربه دریافته ام که زنان به هزاران دلیل ،کمتر حاضر به قبول مدیریت هم جنسان خود هستند .

4-     به نظر می رسد منطقی ترین تصمیم در این زمینه تعیین شرایط لازم برای انتصاب معاونان آموزش ابتدایی ویافتن فرد دارای این شرایط برای انتصاب باشد چه در این صورت ممکن است «زنان » یا « مردان» لایقی یافت شوند که صرف نظر از جنسیت بتوانند درحد توان وتجربه وتخصصص خود درسطحی محدود اثرگذارباشند .

توجه نوشت :

هیچ یک از معاونان منصوب شده به عنوان معاون آموزش ابتدایی را دراستان اصفهان نمی شناسم از این رو ، این نوشتار نه برای دفاع از مردان نالایق برای ماندن درسمت هایی است که شایستگی اش راندارند ونه برای سرپوش نهادن برشایستگی های زنان کاردان ومتعهد جامعه آموزش وپرورش است فقط تذکاری است برای این که بدانیم با این گونه اقدامات سطحی از حقوق « زن » نمی شود ونمی توان دفاع کرد اصلا" تنظیم واجبار این تصمیم نشان از نابرابری هایی دارد که با این اقدامات قابل حل نیستند .  

 


[ یکشنبه 90/5/2 ] [ 1:26 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

با پایان یافتن امتحانات پایان ترم برخی استادان هنوز در مراحل تصحیح اوراق امتحانی هستند که در این میان به نامه‌هایی از دانشجویان خود برخورد می کنند که تنها طلب نمره 10 را دارند تا درس مورد نظر را پاس کنند.

تعطیلات تابستانه دانشگاهها با اتمام روزهای پرتنش پایان ترم آغاز شد اما هنوز هستند استادانی که در کش و قوس تصحیح اوراق امتحانی دانشجویانشان قرار دارند و در این میان با حاشیه هایی هم روبه رو می شوند.

برخی دانشجویان که یک ترم را با اندک زحمتی به اتمام می رسانند تا با امتحانات پایان ترم دست و پنجه نرم کنند، بیشتر اوقات با این امید در جلسه امتحان حاضر می شوند تا با نوشتن عریضه ای و با کمک گرفتن از کلماتی شاید عاطفی و تاثر برانگیز و حتی خودمانی برای گرفتن تنها یک نمره 10 دل استاد را به دست آورند.




زرنگ بازی نداریم!

محمدرضا فهمیزی - استاد رشته ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی در گفتگو با مهر با این برداشت که نامه نوشتن دانشجو برای استاد در هنگام برگزاری امتحانات پایان ترم به مسائل فرهنگی مربوط می شود و هر استاد یا معلمی که تدریس می کند با این حاشیه ها روبه رو است بر این باور است که این دانشجویان عریضه نویس تنها با زرنگ بازی می خواهند از یک درس نمره قبولی بیاورند.
وی می گوید تنها در یک صورت به دانشجویانش بر اساس این نامه ها حاضر است کمک کند و آن هم در شرایطی است که بداند دانشجویش بدون زرنگ بازی و میان بر زدن واقعاً مشکلی داشته و به دلیل این مشکل بدون آمادگی قبلی در جلسه امتحان شرکت کرده است.
این استاد دانشگاه که معمولاً این نامه ها را میان اوراق امتحانی دانشجویان می بیند در ارتباط با عمده ترین دلایل نامه نوشتن دانشجویان به تاثربرانگیزترین قسمت آن اشاره کرد و گفت: بیشتر آنها پای مسائل عاطفی را به میان می کشند و درست مثل متکدیان دروغین خیابانها که نامه می نویسند و می گویند مادر یا پدرش در بیمارستان است و احتیاج به کمک دارد، این دانشجویان هم برای گرفتن نمره به شیوه های مختلف نامه می نویسند.


نمونه ای از یک عریضه دانشجویی در برگه امتحانی

دانشجویان با به کار بردن تمام احساساتشان در نوشتن این جملات سعی می کنند به نوعی دل استادشان را به دست آورده و نمره ای دریافت کنند تا به قول خودشان از درسی راحت شوند که در طول ترم هم حتی یک خط از آن درس را مرور نکرده اند و چند ترم متوالی هم نمی توانند آن را پاس کنند.
اعتقاد یک استاد دست و دلباز
استادان در شیوه برخورد با این گونه نامه ها به دو دسته تقسیم می شوند. دسته نخست آنهایی که حتی غلط املایی هم از این نامه دانشجویان می گیرند و توجهی به محتوای آن نمی کنند و دسته دوم استادانی که فقط در برخی شرایط خاص به این نامه ها ترتیب اثر می دهند.



علیرضا رهایی رئیس دانشگاه امیرکبیر دست و دلبازی خود را نشان داد و گفت: من اگر شرایط دانشجو را واقعا نامساعد ببینم به این نامه ها توجه می کنم و کمک می کنم تا حداقل درس را پاس کند.

البته مهدی صادقی شاهدانی رئیس و استاد دانشگاه علوم اقتصادی در این زمینه می گوید سیستم آموزشی این دانشگاه به گونه ای طراحی شده که هیچ دانشجویی مجبور به نوشتن نامه نباشد و البته اگر استادان هم در این شرایط بخواهند به دانشجویان کمک کنند، برابر مقررات با آنان رفتار می شود.

دانشجویان چه می گویند

سالهاست باب شده دانشجویان از این شیوه نمره گرفتن دست برنمی دارند و این ماجرا همچنان ادامه دارد. البته خودشان هم می دانند که استادان در 99 درصد مواقع نه تنها توجهی به این نامه ها ندارند بلکه شاید تنها با یک لبخند ساده یا تکان دادن سری از روی تاسف از کنار این نامه ها بی توجه بگذرند و تنها بر اساس پاسخهای سئوالات به دانشجویان نمره بدهند.

دانشجوی ترم 5 یک دانشکده غیرانتفاعی که مدعی است درس روش تحقیق را سه ترم است به خاطر استاد سخت گیرش نمی تواند پاس کند، اظهار گله مندی می کند که چرا استادان فکر می کنند دانشجو تنها باید بیاید دانشگاه و فقط درس بخواند. چرا استادان فکر می کنند زمان تحصیل نباید کار کرد و فقط درس خواند و حتی شرایط سخت ما را که مجبوریم کار کنیم درک نمی کنند.
وی افزود: در این مدت فقط یک بار مجبور شدم به استادم نامه بنویسم. اما حتماً بی اثر بوده که مجبورم در ترم آینده هم این درس را بگذرانم.

دانشجویی که نخستین سال تحصیلی دانشگاهی خود را در یکی از واحدهای دانشگاهی به اتمام رسانده می گوید هنوز به مرحله ای نرسیده که مجبور به نامه نوشتن در انتهای کاغذ سئوالات یا پاسخنامه باشد.
وی اضافه کرد: شاید در ترمهای بعدی که شاغل می شوم مجبور باشم این کار را انجام دهم!



تلاش یک دانشجو برای گرفتن نمره 10

 در حالیکه بیشتر دانشجویان دلیل عمده این عریضه نویسی ها را اشتغال همراه با تحصیل می دانند، اساتید دانشگاه چندان به این موضوع اعتقادی ندارند و این موضوع را تنها یک بهانه می دانند.

دانشجو به نمره کمکی استاد نیاز ندارد
احمد جزایری استاد دروس سیاستگزاری و ارتباطات که معمولاً با گروه خاصی از دانشجویان شاغل سروکار دارد به موارد متفاوتی در این زمینه اشاره کرد.
وی تاکید کرد به علت شیوه خاصی که در یادگیری دانشجویان به کار می بندد اکثر دانشجویانش نیاز به نوشتن این نامه ها ندارند اما اگر هم موقعیتی پیش آمده که با چنین عریضه هایی روبه رو شود، کمکی نمی کند.
این استاد دانشگاه گفت: این دانشجویان پایین اوراق امتحانی یا هر قسمت از اوراق سوالات و جوابها را که سفید پیدا می کنند، نوشتن را از سر می گیرند و همیشه هم سعی می کنند نهایت زیبا نوشتن را به کار ببندند اما برای من بی تاثیر است و نمره ای اضافه نمی کنم.

به گزارش مهر، نامه نگاری دانشجویان برای استادان این روزها در برخی موارد در دبیرستانها هم شیوع پیدا کرده است. به راستی دلیل شیوع این التماسهای بی پاسخ چه می تواند باشد؟ تنبلی تحصیلی که بیماری مسری در میان دانشجویان است، اشتغال همزمان با تحصیل، ظهور پدیده "شب امتحانی"، افزایش مشکلات و دغدغه های دانشجویان نسبت به گذشته، مدرک گرایی و اعتقاد به این موضوع که تنها مدرک مهم است و یا از همه اینها مهمتر کاهش انگیزه برای کسب نمرات بالا پیشرفت یا موفقیت تحصیلی؟

برگرفته از اینترنت

 

 


[ پنج شنبه 90/4/30 ] [ 12:49 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

شما احتمالا ساعت ها در هفته به گشت و گذار در وب می پردازید. اما آیا تا به حال نخستین وب سایتی که ساخته شده را دیده اید؟ «آقای تیم برنرز لی» خالق وب و کسی بود که نخستین صفحه وب را ساخت. ‏

این صفحه وب بر روی یک کامپیوتر NeXT و در شبکه کامپیوتری اروپایی تحقیقات اتمی CERN قرار داشت. آدرس نخستین صفحه وب این بود:

‏ ‏http://info.cern.ch/hypertext/WWW/TheProject.html ‏ ‏

در این صفحه به توضیحاتی در مورد وب و چگونگی ایجاد صفحات وب، پرداخته شده بود. نخستین صفحه وب در 6 اگوست 1991متولد شد. اما تصویری که در پایین می بینید در سال 1992ز این صفحه گرفته شده است. و پیش از آن تصویری از آن گرفته نشده بود. ‏

این صفحه پدر میلیارد ها صفحه وب است که حالا به یکی از مهمترین عوامل تغییر دهنده، در زندگی ما تبدیل شده. ‏


نخستین وب سایت


شما در چه سالی وب را ملاقات کردید؟ اولین وب سایتی که دیدید چه بود؟

 

اکنون در زمینه وب پیشرفت های برق آسایی ایجادشده است برای درک بهتر این موضوع مطلب زیر رابخوانید :

60 ثانیه در اینترنت چه اتفاقی می افتد ؟

موتور جست وجوی گوگل به 694445 جست وجو پاسخ می گوید.

یش از 6600 عکس در فلیکر آپلود می شود.

- 600 ویدیو در یوتیوب آپلود می شود، که جمعا شامل بیش از 25 ساعت محتوا است.

- 510040 نظر در فیس بوک ارسال می شود.

- 70 نام دامنه جدید ثبت می شود.

- بیش از 168 میلیون ایمیل ارسال می شود.

- 320 حساب کاربری جدید در توییتر ثبت شده و 98000 توییت ارسال می شود.

- برنامه های آیفون برای بیش از 13000 بار دانلود می شوند.

- فایرفاکس بیش از 1700 مرتبه دانلود می شود.

- وردپرس برای بیش از 50 مرتبه دانلود می شود.

- پلاگین های وردپرس بیش از 125 بار دانلود می شوند.

- 100 حساب جدید بر روی وب سایت لینکداین ساخته می شود.

- 40 پرسش جدید در YahooAnswers پرسیده می شود.

- بیش از 100 پرسش در وب سایت Answers.com پرسیده می شود.

- بیش از 1200 تبلیغ جدید در Craigslist ساخته می شود.

- بیش از 370000 دقیقه تماس صوتی توسط کاربران اسکایپ صورت می گیرد.

 


[ یکشنبه 90/4/26 ] [ 12:50 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

  

ساده ترین تعاریف از مکاتب سیاسی سوسیالیسم: دو گاو دارید، یکی را نگه می دارید، دیگری را به همسایه خود می دهید. 

کمونیسم: دو گاو دارید، دولت هر دو آنها را می گیرد تا شما و همسایه تان را در شیرشان شریک سازد. 
فاشیسم: دو گاو دارید، شیر را به دولت می دهید. دولت آنرا به شما می فروشد.
 کاپیتالسم: دو گاو دارید، هر دو آنها را می دوشید، شیر ها را بر زمین می ریزید تا قیمت ها همچنان بالا بماند.
نازیسم: دو گاو دارید، دولت به سوی شما تیراندازی می کند و هر دو گاو را می گیرد.
آنارشیسم: دو گاو دارید، گاو ها شما را می کشند و همدیگر را می دوشند.
سادیسم: دو گاو دارید، به هر دوی آن ها تیر اندازی می کنید و خودتان را در میان ظرف شیر ها می اندازید.
آپارتاید: دو گاو دارید، شیر گاو سیاه را به سفید می دهید ولی گاو سفید را نمی دوشید.
دولت مرفه: دو گاو دارید، آنها را می دوشید و بعد شیرشان را به خودشان می دهید تا بنوشند.
بوروکراسی: دو گاو دارید، برای تهیه شناسنامه آنها هفده فرم را در سه نسخه پر می کنید ولی وقت ندارید شیر آنها را بدوشید.
سازمان ملل: دو گاو دارید، فرانسه شما را از دوشیدن آنها وتو می کند. آمریکا و انگلیس گاو ها را از شیر دادن به شما وتو می کنند. نیوزلند رای ممتنع می دهد.
ایده آلیسم: دو گاو دارید، ازدواج می کنید. بعد از ازدواج همسر شما آنها را می دوشد.
رئالیسم:دو گاو دارید، ازدواج می کنید، اما هنوزهم خودتان آنها را می دوشید.
رمانتیسم: دو گاو دارید، عاشق هم می شوند.
متحجریسم: دو گاو دارید، زشت است شیر گاو ماده را بدوشید.
فمینیسم: دو گاو دارید، حق ندارید شیر گاو ماده را بدوشید.
پلورالیسم: دو گاو نر و ماده دارید، از هر کدام شیر بدوشید فرق نمی کند. 
لیبرالیسم:دو گاو دارید، آنها را نمی دوشید چون آزادیشان محدود می شود. 
دموکراسی: دو گاو دارید، از همسایه ها رای می گیرید که آنها را بدوشید یا نه؟. 
مدعیان روشنفکری: دو گاو داریم، هر دو را می فروشیم به جای آن ها یک گاو نو می خریم.

 

 


[ جمعه 90/4/17 ] [ 7:0 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

مردان سنت شکن

واقعیت این است که ما مردم رابراساس شغل وموقعیت اجتماعی شان رتبه بندی می کنیم ؛ رفته گر ، کارگر ،بنّا،کاسب،راننده،خدمتگزار ،مهندس ، پزشک،روحانی و...

اما وقتی یکی از افراددارای شغل پایین می میرد و روی اطلاعیه فوتش می نویسند « بزرگ خاندان » تازه می فهمیم که این فرد درایل وطایفه وعشیره وقبیله اش چه جایگاهی داشته است . جالب تر آن که گاهی با همین ملاک ها از مردم انتظار اثرگذاری داریم  چنان که همیشه انتظار داریم  مثلا" یک روحانی درباره مسائل اجتماعی محله وشهرش نظری اصلاحی بدهدکه اثرگذارترباشد واز این قبیل تصورات ذهنی .

مقدمه راطولانی نکنم درشهرما وقتی کسی می میرد فقدان تازه گذشته ماتمی است که برماتم بزرگتری به نام تدارک جا وامکانات برای میهمانانی که برای عرض تسلیت !! قدم رنجه می کنند سوار می شود فردای روز خاکسپاری مراسمی به نام سومین روز درمسجد وخانه متوفی برگزار وشب نیز مراسم درمنزل برپامی گردد؛ درهمه این مراسم، ظهر وشب خانواده ی تازه درگذشته موظف به تهیه غذا وپذیرایی از میهمانان هستند،گاهی سفره هایی تدارک دیده می شود که فاعل غایب از نظر ( تازه درگذشته) وخانواده اش درطول عمر از دیدن وداشتنش محروم بوده اند کاربه جای رسیده بود که همه از این وضع ناراضی وشاکی بودند ودرگفتگوها آرزو می کردند که کاش به نوعی برچیده می شد اما کسی را یارای بدعت نبود. همه از نام آوران وروحانیون انتظار چنین سنت شکنی را داشتند واتفاقی نمی افتاد تا یکماه پیش که جوانی براثربیماری وسکته قلبی دارفانی را وداع گفت پدر این جوان باوجود آن که از وضع مالی نسبتا" خوبی برخورداربود پس از خاکسپاری اعلام کرد که مراسم فقط درمسجد برگزارمی گردد وشب مراسمی برپانخواهد بود وبدین گونه مراسم با شکل وظاهری متفاوت برگزارگردید شاید تصورش غیرممکن بود که این موضوع به سرعت درجامعه همه گیر شود و مردم آن رابپذیرند اما واقعیت اجتماعی نشان داد که اشاره ی به موقع  فردی که جامعه وی را مسئول خلق شیوه های جدید مراسم هم نمی داند تاچه اندازه تاثیر خواهد داشت .به هرحال روش جدید به سرعت جای خود را دربین مردم باز کرد تا مشکلات اجتماعی واقتصادی اینگونه مراسم که با چشم وهم چشمی و احساسات عجین شده اندفشارکمتری برطبقات جامعه وارد نماید.

ما به افراد سنت شکنی نیاز داریم تا درزمان مناسب با اتخاذ روش های کارآمد جامعه را از گسستگی درامان نگه دارند. ساده لوحی است که این سنت شکنی را فقط از مردان دین وطبقات بالای جامعه چشم انتظار باشیم گاهی عمل به موقع فردی معمولی کاری خواهد کرد کارستان و بی شک اگر اجر وپاداشی برای برچیده شدن اینگونه مخارج اضافی متصور باشیم به باور من بیشترین سهمش به کسی تعلق دارد که این سنت جدید را پایه گذاری کرده است . 


[ یکشنبه 90/4/12 ] [ 12:59 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 33
کل بازدیدها: 1470056