سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

زنبوردار : کسی که همسر بلوند دارد

کاشمری : در آرزوی ازدواج

کاج : نمایندگی انتشارات گاج در دوبی

ژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشد

هشتگرد : 5 (عدد رابه زبان فارسی ببینید )

خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من است

وایمکس : درنگ چرا؟

خراب : نوعی نوشیدنی حاوی تکه های کوچک خر

شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد

گشتاور: یک سری همسایه نخاله که به هنگام برگزاری مهمانی‌های شبانه پلیس را خبر می کنند.

البرز: عربها به « پرز » گویند

چرا عاقل کند کاری‌:‌ یک ضرب المثل شیرازی.

هردمبیل: جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشود

غیرتی: هر نوع نوشیدنی به جز چای

قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود

پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد

مختلف : مرگ مغزی

مورچه خوار : خواهر مورچه. فحشی که موریانه ها به هم می دهند

جدول : کسی که نیاکانش علاف باشند را گویند

کره حیوانی : بیچاره ناشنواست

توله سگ : حاصل تقسیم مساحت سگ بر عرض آن

کته ماست : آن گربه مال ماست

کراچی : پس تکلیف ناشنوایان چه میشود ؟

سه‌پایه : 3 تا آدم باحال که همیشه پایه هر حرکتی‌ هستند

یک کلاغ چهل کلاغ : نبردی ناجوانمردانه بین کلاغ‌ها

وانت : اینترنت آزاد و بدون فیلتر

اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن

نیکوتین : نوجوانی خوش سیرت

نلسون ماندلا:نلسون اون وسط گیر کرده 



[ سه شنبه 90/11/11 ] [ 8:18 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

جایگاه موسیقی ایرانی دررسانه ملی؟

دارم درباره فرهنگ صحبت می کنم ، تمام قد بلند می شود ، سئوال دارد  اجازه می دهم حرف بزند، شروع می کند :

فرهنگ مقوله پیچیده ای است شامل آداب و رسوم ، مراسم ، تفریحات و... دولت درهرجامعه ای متولی حفظ واشاعه فرهنگ آن جامعه است،درست است ؟پاسخ می دهم آری درست است، ادامه می دهد ،یکی از بخش های فرهنگ، آواها وموسیقی است به نظرشما چرا دولت باگسترش شبکه های رادیویی وتلویزیونی شبکه ای برای پخش موسیقی های مجاز ایرانی راه اندازی نمی کند ؟بچه های مدرسه بیشتر آهنگ های شبکه های ماهواره ای را بلدند واگر فرصت پیداکنند آنها را زمزمه می کنند اگر صدا وسیما بتواند شبکه ای ایجاد کند که موسیقی اصیل ایرانی وآنچه مجاز شناخته می شود را پخش کند جلوی این موسیقی های ناهمگون گرفته نمی شود؟

می نشیند،به چشمانش خیره می شوم،نگاهم می کند،می گویم شبکه جوان وفرهنگ رادیو وشبکه سوم سیما برای همین کار ساخته شده اند،دوباره برمی خیزد این بار صدایش رساتر است می گوید ما از ماهواره استفاده نمی کنیم من رادیو وتلویزیون جمهوری اسلامی ایران را می شنوم ومی بینم اما آنچه پرسش من بود دراین رسانه دیده وشنیده نمی شود اگر شنیده ودیده می شد این همه جذابیت برای شنیدن موسیقی های ماهواره ای وجود نداشت...سکوت می کند...سکوت می کنم ...می نشیند... ایستاده ام ...نگاهش می کنم ...پاسخی ندارم ...مانده ام پاسخ منطقی را مانند مسئولان رسانه ملی بدهم یا آنچه او به دنبالش می گردد ... سکوت می کنم  واو از این سکوت ناخرسند است مانده ام چه باید می گفتم ؟ شما می دانید ؟


[ جمعه 90/11/7 ] [ 10:55 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

چرا «گُل» «شیفته» غرب می شود؟

نوزادی که به دنیا می آید تکه گوشتی است بدون دانستن کمترین ارزشهاوآداب ورسوم.این پدرومادرها،مدارس،رسانه ها،مساجد،مراسم و...هستند که به این نوزاد درحال رشد ارزش ها وآداب ورسوم را می آموزند واز او انتظار دارند دربزرگسالی مطابق ارزش های جامعه خود عمل کند درکودکی او را به تقلید از بزرگترها وامی دارند ودرنوجوانی به جای قانع کردن استدلالیِ او، راه کودکی را درپیش می گیرند،درمدارس یک رویه را از دبستان تا دانشگاه برمی گزینند وانتظار دارند او دربرابر این آموزش ها همان واکنشی رانشان دهد که دیگران انتظار دارند.داستان ساده ای است؛تکرار روش های یکنواختی که آدم ها را به ظاهرسازی عادت می دهد، عادتی که دربزرگسالی با جلوه گر شدن نمادهای فرهنگی دیگر تمدنها اگر به درستی تقویت نشده باشد رنگ می بازد .....

این روزها خبر تصویری از گلشیفته فراهانی دربیشتر سایت ها ورسانه های دیداری وشنیداری جلوه گری می کند صرف نظر از این که کسانی به تقبیح ویا تقدیر از این رفتار برخاسته اند باید به این موضوع پرداخت که چه اتفاقی می افتد که بازیگر سرشناسی که میلیونها ایرانی بازی خیره کننده اش را در« میم مثل مادر» و« سنتوری » به نظاره نشستند وقتی پای از این مرزهای فرهنگی بیرون گذاشت ودروازه های تمدن غربی را باچشم سر مشاهده کرد یکباره چهره دیگری از خود به نمایش گذاشت و ازبخشی از بنیان های فرهنگی  ایرانی ( صرف نظر از اسلامی بودنش که دراینجا قصد ورود بدان راندارم )رویگردان شد ؟

به نظر می رسد حساسیت بیش از  اندازه روی پوشش افراد واجبار در پوشیدن پوششی خاص بدون قانع کردن آنها نوعی حساسیت منتهی به تنفر را دربین نوجوانان وجوانان درپیش داشته باشد ،دراین اوضاع وقتی شبکه ای بتواند بخشی از مو یا بدن افراد را به نمایش بگذارد جذابیت تماشای این صحنه ها افراد را بدان سو متمایل خواهد کرد وهرچه این برهنگی بیشتر شود جاذبه منفی آن هم افزون تر خواهد گردید .

چرا «گُل» «شیفته» غرب می شود؟

از دیدگاه ملی وایرانی  باتوجه به این موضوع که ایرانیان درهیچ برهه ای از تاریخ خود برهنگی راتجربه نکرده اند موضوع چگونه قابل توجیه است ؟ می گویند اگر همه نقش برجسته های تخت جمشید را بررسی کنیم زن برهنه ای تصویر نشده است  ما را چه شده است که وقتی درجامعه ای حضور می یابیم نمی توانیم از فرهنگ ایرانی خود پاسداری کنیم ؟ چرا عرب ها ، هندی ها ، پاکستانی ها ، آفریقایی ها  و... درکشورهای دیگر همان لباسی را می پوشند که در موطن اصلی خود به تن می کنند ؟چراآنان می توانند پاسدار هویت فرهنگی خویش باشند؟اشکال کار کجاست ؟ملی گرایان ومذهبیون که هر یک بانگاهی ویژه این موضوع را دنبال می کنند برای این پرسش های آشکار چه پاسخی دارند........

 


[ سه شنبه 90/11/4 ] [ 9:33 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

تولد حسام سرا

 با این نوشته ششمین سال نوشتن درحسام سرا آغاز می شود. دراین مدت ، گاه ناامید از نوشتن وگاه باتمام توان نوشته ام اما هیچ گاه آن را کناری ننهاده ام ؛ نمی دانم نوشته هایم مشکلی را درمان کرده یا به کمک کسی آمده اند یا نه؟ اما می دانم نوشتن برایم عادت شده است، عادتی خوشایند که به آسانی قابل ترک نیست نمی دانم این هم از جنس همان عادتهاست که ترکش موجب مرض است یا از جنس دیگری است. دراین مدت دوستان زیادی را دراین دنیای مجازی شناخته ام کوتاه وموقت وهمیشگی وگاه ازآنان نکته هایی آموخته ام.همراهانم دردنیای مجازی گاه با من مخالفت کرده اند وگاه همراهی. راستش رابخواهید برای رشدکردن وبزرگ شدن مخالفت وموافقت هردو لازم است گاه حتا تنفر هم به آدمی رشد می دهد و می آموزد که همه آدم ها مثل هم نیستند بنا بر این :

از کسانی که از من مـتنفرند سپاس ، آنها مرا قوی تر می کنند.
از کسانی که مرا دوست دارند ممنونم ، آنان قلب مرا بزرگ تر می کنند.
ازکسانی که مرا ترک می کنند متشکرم ، آنان به من می آموزند که هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست.
از کسانی که با من مـــــی مانند سپاسگزارم، آنان به من معنای دوست واقعی را نشان می دهند.

و از شما نیز متشکرم بی آن که بدانم درکدام دسته جای دارید! همین که این نوشته را تا اینجا خوانده اید جای سپاس دارد. از شما نیز سپاس دارم.

چنانچه نظرات انتقادی وپیشنهادی خود را بی هیچ پرده پوشی ومانعی بیان کنید هدیه ای ارزنده به من اهداکرده اید .

 


[ شنبه 90/11/1 ] [ 6:14 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
<< مطالب جدیدتر           

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 333
بازدید دیروز: 50
کل بازدیدها: 1471200