سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

یک بام ودوهوا درسینمای ایرانحضرت علی علیه السلام می فرمایند: " نگاه کن چه چیزی گفته می شود ، نگاه نکن چه کسی می گوید." ؛ این ، نه یک دستور دینی صرف یا موعظه اخلاقی که یکی از فرمول های پیشرفت هر جامعه ای است.
هر گاه مردمان جامعه ای خود را از قید حب و بغض افراد رهانیده و به حق و باطل سخنان و اعمال آنها توجه کرده اند ، مسیر ترقی شان گشوده شده است ولی جوامعی که ملاک ها و میزان هایشان ، نه "حق و حقیقت" که "افراد و گروه ها" بوده اند ، با سر به زمین خورده اند. کشورهای جهان سوم که پر هستند از قهرمانانی که مردم آنها را می پرستند ، مصداق عینی این ماجرایند.

به هزار تأسف باید گفت که جامعه ما به شدت از عمل به آموزه ارزشمند حضرت علی علیه السلام فاصله گرفته است و عمدتاً نگاه می شود که "چه کسی" می گوید و اکثراً کاری ندارند که "چه چیزی" گفته می شود!

یک مثال از ماجراهای همین ایام اخیر می زنم: فیلم "گشت ارشاد" ساخته سعید سهیلی ، با اعتراض برخی گروه های خاص و با این عنوان که ارزش ها را به سخره گرفته است ، از ادامه اکران بازماند. این در حالی است که این فیلم با استقبال بسیار گسترده مردم مواجه بود و توانست در همان چند روز نخست اکران نوروزی ، نیم میلیارد تومان بفروشد.

سال گذشته نیز در چنین ایامی ، فیلم اخراجی ها ، بر پرده سینماها بود. در آن فیلم هم مانند "گشت ارشاد" برخی خط قرمزهای ساختگی ( و نه واقعی ) به طنز گرفته شده بود.
با این حال ، نه تنها مدعیان ارزشگرایی ، علیه آن فیلم به خیابان نریختند و از تریبون های عمومی علیه اش نطق نکردند و از اکران به زیرش نیاوردند ، بلکه زمین و زمان را برای تبلیغش بسیج کردند و به مدارس و ادارات بلیت های ارزان و مجانی دادند تا خدای ناکرده دیدن آن فیلم را از دست ندهند!
 به راستی مگر جز این بود که اگر می خواستند ، می توانستند مته به خشخاش بگذارند که اخراجی ها به "بچه های جبهه و جنگ" اهانت کرده است و آنها را ریاکار و معتاد و جیب زن و سارق و لوده معرفی کرده است؟!
جالب این جاست که در فیلم گشت ارشاد ، افرادی که با لباس نیروهای ارزشی به اعمال خلاف می پردازند ، جعل عنوان کرده اند ولی در اخراجی ها ، جعل عنوانی در کار نیست و عناوین مجرمانه و موهن فوق الذکر ، به کسانی اطلاق شده که به عنوان بسیجی در جبهه ها حضور داشته و واقعاً اسیر و جانباز هم شده اند.

حال به سوال قبلی برمی گردیم: علت این منع و آن تشویق چه بود؟ چرا با اخراجی ها آن مهربانی ها را کردند و با گشت ارشاد این جفاها را؟
پاسخ را می توان در عمل معکوس به دستور حضرت علی علیه السلام یافت: اینان ، کاری ندارند چه حرفی گفته می شود ، بلکه به گوینده کار دارند! اگر خودی باشد (خودی هم با تعریف مضیق خودشان!) ، هر چه گفت نوش است و شهد و عسل ! ولی اگر کسی خارج از دایره تنگ شان سخنی بگوید ، ولو آن که عین حق باشد ، باید منکوب و محکوم شود مخصوصاً اگر آن حرف حق ، حرف حسابی متضمن نقد و انتقاد هم به اینان باشد!
اخراجی ها را مسعود ده نمکی ساخته بود ، بنابر این چه جای وهن ارزش ها در آن؟ ولی گشت ارشاد را سعید سهیلی ساخته است که عضو گروهی که ده نمکی عضوش بود ، نیست و سوابق طلایی(!) او را ندارد.
بنابراین ، فارغ از این که اخراجی ها چه می گوید و گشت ارشاد از چه می نالند ، باید از اولی حمایت کرد و بر دومی تاخت زیرا در قاموس اینان که خود را شیعه دو آتشه علی علیه السلام می دانند ، باید به "گوینده" نگریست که کیست نه به "سخن" چه چیست!
قبل از عید هم عده ای به "جدایی نادر از سیمین" تاختند و مدعی شدند که در این فیلم چون چند ایرانی دروغ گفته اند،پس علیه ایران سیاه نمایی شده است اما همین افراد ، آیا نمی توانند با همین بهانه ، جلوی فعالیت شبکه "آی فیلم" را هم بگیرند که فیلم ها و سریال های ایرانی را برای کشورهای عربی پخش می کند؟ فیلم ها و سریال هایی که به مقتضای قصه هایشان ، پر هستند از انسان هایی که دروغ می گویند ، دزدی می کنند ، آدم می کشند ، کلاهبردای می کنند و ...!اما هیچ اعتراضی به "آی فیلم" نیست ( ما هم معتقدیم که جای اعتراضی هم نیست) .
علت این که آقایان دلسوز حیثیت ایرانی(!) علیه جدایی نادر از سیمین ، رگ گردن متورم می کنند ، این است که آن را فردی غیرخودی که حتی در مواردی کراوات هم زده است(!) ساخته که نامش اصغر فرهادی است ولی "آی فیلم" را بچه های خودی در صدا و سیما بر روی آنتن می فرستند!
این "مساله" ، تنها در عرصه سینما بروز و ظهور ندارد و همه شؤون سیاسی و اجتماعی کشور و جامعه را در بر گرفته است ؛ اگر روزنامه کیهان انتقاد کند ، به عنوان " منتقد منصف" از دست رئیس جمهور جایزه می گیرد ولی اگر فلان روزنامه یا سایت که با آقایان پالوده نمی خورد همان نقد را مطرح کند ، متهم می شود به سیاه نمایی و تشویش اذهان عمومی و آب به آسیاب دشمن ریختن و نهایتاً هم سر و کارش با توقیف و هزار مشکل دیگر است!

اگر زوجه مکرمه جناب الهام ، به همه کسانی که بار انقلاب را از قبل از 1357 تا دوران جنگ و امروز بر دوش کشیده اند ، هر چه خواست نثار کند ، آقایان با این ادعا که "آزادی بیان" داریم در مملکت ، بالای چشمش را فوت هم نمی کنند ولی اگر فلان وبلاگ نویس نصف همین حرف ها را بنویسد ، باید با ترس و لرز وبلاگش را رفرش کند که فیلتر شده است یا نه؟!
چرا چنین است؟ چون عادت کرده اند "به گوینده نگاه کنند ، نه به حرف" و این است یکی از رموز عدم پیشرفت شایسته جامعه ما. تعارفی هم در کار نیست ، تا عادت های زشتی چون همین مورد را ترک و اصلاح نکنیم، سرنوشتی جز نگریستن حسرت بار به پیشرفت های ملل دیگر نخواهیم داشت.

پی نوشت:
1-*انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال

2- برگرفته از سایت عصر ایران


[ چهارشنبه 91/1/9 ] [ 1:55 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

دایره واژگان مورد استفاده در ادبیات فارسی، در سال90 هم کمی از سالیان پیش فراخ تر شد. چرا که به تناسب وقایع اتفاقیه در این سال، کلماتی چند به این دایره اضافه شدند. جهت بیکار نبودن در ایام نوروز(!) فراگرفتن معنی این لغات تازه وارد به زبان شیرین پارسی خالی از فایده نیست.


آب بازی: یک نوع عملیات پیچیده است که طی آن عده ای اغفال می شوند تا در یک پارک جمع شوند و روی هم دیگر آب بپاشند و امنیت ملی را خیس کنند.

احزاب: نام یکی از جنگ های صدر اسلام است. اما چون ما آدم های صلح طلبی هستیم این کلمه را کلا تعطیل کردیم تا دیگر جنگ نشود.

اختلاس: یک نوع تشریک مساعی است. یعنی یک کاری است که همه برای انجام آن اختلافات را کنار می گذارند و دست در دست هم از عهده اش بر می آیند. (البته از عهده کشف و مبارزه و ریشه کنی آن!)

اسکار: یک جایی است که تصویرهایش در تلویزیون ما جا نمی شود و برای دیدنش باید از تلویزیون مردم استفاده کنیم. همچنین نام یک مجسمه بی ریخت است که بعضی ها معتقدند هرکس در طول یک سال بیشتر بتواند سیاه نمایی کند، می تواندآن مجسمه را بگیرد.

اینترنت ملی: یک جایی است که در آن هیچ یک از اهالی کشور خارج را راه نمی دهیم تا دور هم خوش باشیم. هرکدام از آقایان هم می خواهند کانکت شوند باید یا الله بگویند که یک وقت یک نا محرم آنلاین نباشد.

بودجه: همان پیک شادی است. یعنی یک جور مشق است که دولت شب عید به نمایندگان مجلس می دهد تا در ایام تعطیلات آن را بخوانند و تکالیفش را بنویسند و بعد از تعطیلات عید به دولت بدهند.

پهپاد: چیزی شبیه توپ فوتبال است. یعنی اگر بیفتد در حیاط خانه همسایه، آن را به آدم پس نمی دهند و از پشت در می گویند "بچه برو در خونه خودتون بازی کن." فرقش هم با توپ این است که صاحبش فکر می کند همه جا جلوی در خانه خودش است.

تحریم: هنوز معلوم نیست که دقیقا یعنی چه! مثلا وقتی آنها ما را تحریم می کنند از ما نفت نمی خرند و وقتی ما آنها را تحریم می کنیم به آنها نفت نمی فروشیم که هر دوتایش یکی است و معلوم نیست که چه کسی تحریم کرده و چه کسی تحریم شده است؟

تنگه هرمز: جایی شبیه خانه سینما. یعنی جایی که هر وقت اراده کنیم می توانیم آن را ببندیم.

جریان انحرافی: چیزی است شبیه شعر معروف "من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود."

جبهه: جایی است که علی القاعده باید در آن جنگ کنند. اما بعضی ها تلاش می کنند تا در آن با هم دوست بشوند و یکی بشوند و دست آخر سیزده تا می شوند.

جن گیر: این کلمه دو حالت دارد. یعنی یا یک نوع آدم است که به جن ها گیر می دهد یا یک نوع آدمی است که جن ها به او گیر می دهند. اما در هر دو صورت ربطی به دولت ندارد!

خاوری: یک نوع اشاره غیر مودبانه به یک فرد محترم و زحمتکش که ماشین خاور دارد و با آن کار می کند. البته در سال 90 این فرد در مسیر تهران به تورنتو مشغول به کار بوده است.

سکه: چیزی برعکس سوراخ است. یعنی سوراخ یک گردی تو خالی است و سکه یک گردی تو پر است!
برخی از اقراد نادان که فکر می کنند خوردنی است، آن را می خرند. اما ما چون به حرف آقای وزیر گوش می کنیم و ایشان گفته اند سکه خوردنی نیست آن را نمی خریم.

سوال: گویا در قرن هفتم هجری قمری افرادی بوده اند که یک چیزهایی را که می دانسته اند دوباره می پرسیدند. یک عنصر معلوم الحالی به نام سعدی هم به این آدم ها گفته "چو دانی و پرسی سوالت خطاست" بنابراین این کلمه مربوط به الان نیست و اشتباها به فرهنگ لغات سال 90 وارد شده است ، به همین خاطر است که بعضی ها آن را با شوخی جواب می دهند تا دور هم صفا کنند.

سه هزارمیلیارد: یعنی یک عدد سه، که دوازده تا صفر جلویش است و بعضی ها فکر می کنند که زیاد است. اما اشتباه می کنند.

علی دایی: نوعی اعتراض نرم است که برای براندازی مربیان استفاده می شود. پیش از اخلاقی شدن فوتبال به جای این روش های نرم، از اجسام سختی مانند شیر سماور، توپ، تانک و فشفشه استفاده می شد.

کفاشیان: کسی که هم کاندیدا بشود، هم انصراف ندهد، هم انتخاب شود، هم استعفا ندهد، هم بازنشسته باشد. در بعضی از نسخ به کسی خطاب شده که به جز شورت فوتبالی با سایر شورت ها عکس دارد ولی دارندگان عکس با شورت فوتبالی او را انتخاب کرده اند و کسانی که با هیچ شورتی عکس ندارند می خواهند او را برکنار کنند.

گلدن گلوب: جایی که در آن همه سرویس های جاسوسی دنیا به جز کا.گ.ب جمع می شوند تا فیلم سازان ما را گول بزنند اما در تمام عمرشان فقط توانسته اند یک فیلم ساز ما را گول بزنند و خیلی ریز می بینیمشان.

نیویورک: احتمالا جایی نزدیک به یافت آباد است. چون دیده شده که برخی از خانواده ها برای خرید لوازم سیسمونی، دسته جمعی به آنجا می روند.


[ یکشنبه 91/1/6 ] [ 6:0 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

بی بی قصه های مجیدهم رفت ... مادر بزرگ "قصه‌های مجید" در 89 سالگی بر اثر بیماری و کهولت سن نیمه شب 4فروردین1391 در اصفهان درگذشت.
پروین دخت یزدانیان در نجف آباد به دنیا آمد و دارای مدرک تحصیلی ششم ابتدایی بود. وی دارای 12 فرزند، 25 نوه و 5 نتیجه است که از میان این تعداد فرزند ،کیومرث و منوچهر پوراحمد کارگردان و نویسنده سینما و تلویزیون مشهورهستند.

حضور یزدانیان مقابل دوربین از سال 1370 با مجموعه "قصه‌های مجید" آغاز شد و ایفای نقشش در سینما از سال 1371 با "صبح روز بعد" و "شرم" که هر سه به کارگردانی پسرش بود ادامه یافت.


بی بی قصه های مجیدهم رفت ... 
وی در فعالیت کوتاه مدت خود در سینما، حضور در فیلم‌های "نان و شعر"(1372)، "خواهران غریب"(1374) و "شب یلدا"(1379) را به کارگردانی فرزندش کیومرث پوراحمد و ایفای نقش در فیلم مهریه بی‌بی(1373) ساخته اصغر هاشمی تجربه کرد.


[ شنبه 91/1/5 ] [ 7:55 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

تصاویر هوایی جدیدی که توسط عکاسی به نام «هنری فیر» به ثبت رسیده عمق زخمهای صنعتی که به واسطه فعالیتهای انسان بر چهره زمین نقش بسته‌اند را به زیبایی نمایان می‌کند.
آلودگی‌ها در سطحی عظیم رنگ‌های متنوعی را بر روی سطح زمین ایجاد کرده اند که نمایانگر زخمهای ناشی از نشت مواد شیمیایی و نفتی، اکتشافات باز معدنی، فرسایش و پوسیدگی مواد معدنی و جنگل زدایی در زمین است.
فیر می‌گوید زیبایی بصری این تصاویر که به آثار انتزاعی شباهت دارند توجه افراد را به خود جلب می‌کند و سپس آنها را به واسطه دلایل زشتی که منجر به ایجاد این زیبایی‌ها شده است بهت زده می‌سازد. فیر امیدوار است پرداختن به این موضوع بتواند در مردم انگیزه کافی را برای تغییر چنین وضعیت وحشتناکی ایجاد کند:



رودخانه ای که به واسطه ورود پسماندهای آلومینیومی به رنگ سفید در آمده و با عبورش از میان منطقه ای از لوئیزیانا به ماری سفید شباهت دارد که خود را به دریاچه سرخ «داررو» رسانده است


بقایای به جا مانده از فرایند استخراج قیر نفتی از میان سنگها در آلبرتای کانادا


زخم خون آلود زمین، سولفور زرد رنگ به جا مانده از استخراج نفت از میان سنگها و عبور رودخانه ای آلوده و سرخ رنگ از میان زمین سولفوری در آلبرتای کانادا


زیبا به نظر می‌آید اما این تصویر برکه ای است که با یکی از شایع ترین سموم علف کش که در نزدیکی این برکه در تگزاس تولید می‌شود، مسموم شده است


این منظره ای برفی و زیبا نیست بلکه آبراه‌هایی در فلوریدا است که به کودهای فسفاتی آلوده شده است


آسیبهای وارد شده ناشی از نیروگاه بخار در شمال کارولینا


این تصویر زیبا و رنگارنگ زخمهای زمین است که در اثر پسماندهای هیدروکسید آلومینیوم آهن دار به جا مانده از تولید آلومینیوم ایجاد شده است، این رنگها حاوی مقادیر قابل توجهی از فلزات سنگین هستند


آثار مسموم پالایش نفت در پالایشگاهی در آلبرتای کانادا، آلودگی‌های نفتی از مرکز به اطراف گسترده تر شده اند


بخشی از منطقه «گایزمر» در لوئیزیانا که به واسطه سنگ گچ، اسید سولفوریک و فلزهای سنگینی مانند اورانیوم و رادیوم آلوده شده است


رد قلم موی آبی رنگی که بر روی این بوم دیده می‌شود درواقع آبراهی است که از میان پسماندهای نیروگاه ذغال سنگی در لوئیزیانا عبور می‌کند


خطوط دردناک سرخی که بر روی پهنه آبی دریا دیده می‌شوند ناشی از نشت نفت از خطوط نفتی شرکت مشهور بریتیش پترولیوم در خلیج ماکاندو است


سبزی زیبای این تصویر باز هم ناشی از سموم علف کشی است که در تگزاس وارد آب یک برکه شده است



ب
افت سلول مانندی که در این تصویر دیده می‌شود ناشی از نشت مواد شیمیایی مورد استفاده در کارخانه آرایشی بهداشتی در نیو اورلئان است


[ شنبه 91/1/5 ] [ 6:0 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

روز 29 اسفند 1329 مجلس سنای ایران طرح ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد. ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که ابتدا با امضای همه اعضای کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورای ملی ایران در 17 اسفند 1329 به صحن علنی مجلس ارایه و 24 اسفند تصویب شد و سپس با تایید سنا در روز 29 اسفند به قانون مبدل شد.

محمدمصدق درجوانی29 اسفند هرسال یادآور ملی شدن نفت است روز مهمی که درروزهای پایانی سال درازدحام خرید و دلهره های شب عید گُم می شودوصدا وسیما هم درکوران تبلیغ غیرمستقیم برای سفرهای نوروزی وقتی برای این موضوع ندارد....  می خواستم درباره این روز مطلبی بنویسم چیزهایی هم نوشتم اما نوشته به دلم ننشست ،من هم مثل همه ایرانیان درالتهاب روزهای پایانی سال گرفتارآمدم واین شد که ...شد....

ملی شدن نفت درایران از هر نگاه ومنظری حادثه ای بسیار مهم وتاثیر گذار است این که درکتابهای درسی وغیر درسی تا چه اندازه بر ابعاد مثبت ومنفی این رویداد تاریخی تاکید شده ومی شود خود داستان دیگری است  مصدق مانند هر انسان دیگری شخصیتی چند بُعدی دارد وعملکردهایی مثبت ومنفی ؛اقداماتش مثل هرانسان دیگری درمواردی قابل دفاع ودربرخی موارد غیر قابل دفاعند ...

به تصویر زیر  ودست خط دکتر محمد مصدق درزیر آن توجه کنید :

 


مصدق واندیشه هایش

در زیر تصویر نوشته شده است :

به کسانی که وقتی پای مصالح عموم به میان آید از مصالح خصوصی ونظریات شخصی صرف نظر می کنند .

به کسانی که درسیاست مملکت اهل سازش نیستند وتا آنجا که موفق شوند مرد ومردانه می ایستند ویکدندگی به خرج می دهند .

وباز به کسانی که در راه استقلال وآزادی ایران عزیز از همه چیز خود می گذرند

این عکس  ناقابل اهدا می شود  احمد آباد 9 آبان 1341 دکترمحمدمصدق

 


[ پنج شنبه 91/1/3 ] [ 12:14 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

بدون شرح!!

بدون شرح!!


[ چهارشنبه 90/12/24 ] [ 11:33 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

روزهای خوش انتخابات

روزهای انتخابات که می رسد دردل این جامعه اتفاقاتی می افتد که با روزهای قبل از آن تفاوت هایی دارد ؛نه،فکر نکنید قصد دارم درباره شخص خاصی تبلیغ کنم که به او رای بدهید یا ندهید!اصلا چنین قصدی ندارم اما روزهای انتخابات که می رسد همه (به جز متعصبین وشاید بعضی از نامزدها که می خواهند به هرقیمتی برنده شوند)باهم مهربان تر می شوند، صدا وسیما بیشتر به میان مردم می آید،سرودهای ملی از رسانه ها مکرر پخش می شود،می توانیم «ای ایران ای مرز پرگهر»را با صدای زیبای استاد بنان بشنویم و«نام جاوید وطن» را باصدای سالار عقیلی .پوشش افراد دراین ایام اهمیتی ندارد وصدا وسیما درنشان دادن افرادبا آرایش وپوشش های مختلف حساسیت گذشته را به خرج نمی دهد ونامزدها هم از مواجهه با هرقشر وطبقه ای برای دریافت رای فروگذارنیستند چرا که درابن روزها، همه اینها را «مردم» به حساب می آورند. دراین روزهاحساسیت مردم نسبت به منطقه وکشورشان حتی به صورت کوتاه مدت افزایش می یابد ویادشان می آید که«حق دارند»درباره رشد آماربیکاری وآلودگی محیط زیست ونیز مشکلات اجتماعی وفرهنگی «کسانی را»مورد سئوال قرار دهند ومی فهمند وباورمی کنندکه:

« مسئول یعنی کسی که مورد سئوال قرارمی گیرد »

روزهای خوش انتخابات

با فرارسیدن روزهای انتخابات آزادی عمل افراد درنقد مسئولان اجرایی وقانون گذار امر مذمومی شمرده نمی شود ومی توان افرادرا نقد کرد وبرنامه هایشان را مورد پرسش قرارداد آنان نیز دراین روزها آری فقط دراین روزها خود را موظف می دانند به پرسش های«مردم»پاسخ درخوری بدهند، این که پاسخ آنان تاچه اندازه منطقی وقانع کننده است به اطلاعات «مردم» باز می گردد «مردم کم اطلاع» را با هر توجیه وترفندی می توان راضی کرد وفریب داد اما....

باگذشت بیش از سه دهه از برگزاری انتخابات درجمهوری اسلامی ایران به نظر می رسد رشد سیاسی ومهم تر از آن رشد اجتماعی مردم ما تا آنجا افزایش داشته که دیگر نمی توان مانند دهه اول انقلاب با معیارهایی مانند:متعهد،مبارز،مجاهد، و...از دیگران رای گرفت! امروز مردم سیرتفکر وخط وربط سیاسی افراد را مورد ارزیابی قرارمی دهند ومعتقدند هرفرد دربیان دیدگاهها ودادن رای به هرپدیده ای نمی تواند فارغ از طرزتفکری که دارد عمل کندامروزمردم از نامزدها برنامه طلب می کنند ومی پرسند شما برای انجام وعده هایی که می دهید چه توانایی هایی دارید،از اقتصاد چه می دانید؟درکتان از روابط بین المللی چیست؟در سمت های قبلی یا دوره های قبلی که برگزیده شده اید درزمینه انتصاب مدیران لایق به مدیریت درهرسطحی که اختیار عمل داشته اید چگونه عمل کرده اید؟تصمیماتتان تاچه اندازه حقوق مردم را رعایت کرده وپاسخگو بوده است ؟عدالت را که درعبارات وگفته هایتان از آن دم می زنید چگونه تعریف می کنید وبرای اجرای آن چه اقداماتی کرده اید؟ و....

روزهای خوش انتخابات

درجلسه ای یکی از حاضران به یکی از دواطلبان نمایندگی گفت:یادتان باشد اگر برگزیده شدید باید ارتباطتان را بامردم قطع نکنید واین گونه نباشد که چهارسال دیگر برای اخذ رای شما راببینیم!ونامزد مورد نظر قول داد!که اینگونه نباشد! وارتباطش را با مردم قطع نکند!!این پرسش درستی بود اما ما «مردم» شریف یادمان می رود که خودمان جمع می شویم وکسی رابا سلام وصلوات به نمایندگی یا ریاست جمهوری برمی گزینیم وبعد به جای آن که اورا مستقیم وغیر مستقیم مورد ارزیابی وپرسش ونقد قراردهیم به دنبالش روان می شویم واز او «شخصیت غیرمتعارفی می سازیم» که به هیچ عنوان قابل نقد نیست این موقعیت را «مامردم» برای او فراهم کرده ایم شاید باورش کمی دشوار بیاید اما تازمانی که«مامردم» تغییر نکنیم اگر صدها باردیگرنمایندگان دیگری برای مجلس شورای اسلامی یا ریاست جمهوری برگزینیم به همین سرنوشت دچارخواهیم شد باید امروز برای تغییر خودمان که یکی از این «مردم» هستیم فکر جانانه ای بکنیم که فردا خیلی دیر است ....

 


[ جمعه 90/11/28 ] [ 11:56 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 332
بازدید دیروز: 50
کل بازدیدها: 1471199