حسام ســرا
| ||
در هنگام نشستن به حالت چهار زانو ، مفصل زانو تا آخرین دامنه حرکتیاش (140 درجه) خم شده و موجب وارد آمدن فشار به مفصل زانو و درد در این ناحیه میشود .
[ چهارشنبه 92/3/8 ] [ 8:18 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
همیشه فکر می کردم آناناس میوه درختی است شبیه نارگیل !!شاید شما هم ندانیدکه اینگونه نیست. [ پنج شنبه 92/2/19 ] [ 4:34 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
امسال دو دانش آموز ویژه دارم که از نظربدنی وجسمی دچار مشکلاتی هستند یکی روی ویلچر می نشیند وقدرت حرکت ندارد ودیگری ضعف پاهایش مجال ایستادن به وی نمی دهد اما از پا نایستاده وخود را با هر زحمتی استوارنگه می دارد هردو بچه های نازنینی هستند وپدران نازنین تری دارند که هرصبح با اشتیاق آنها را به دبیرستان می آورند وهر ظهر مشتاقانه منتظرند تا کلاسشان تمام شود وباهم به خانه برگردند این کاری است که دست کم درهشت سال گذشته هم انجام داده اند ... این دو باوجود همه مشکلاتی که دارند می کوشند خودرا درصف همکلاسی هایشان آماده نشان دهند ، کُند می نویسند اما درست می نویسند ... امروز که وارد کلاس شدم نگاهم به این دو فرشته زمینی افتاد یک لحظه به یا آوردم که شاید به تقویت روحیه نیاز داشته باشند به بچه ها گفتم : درطی سالهایی که تدریس می کنم بچه های بسیاری را با تفاوتهای گوناگون دیده ام ،باهوش،خوش تیپ، بی علاقه، کم تحرک، چاق ، لاغر، بی انگیزه ، پولدار، فقیر و... اما بعضی وقتها کسانی از آن دانش آموزان در ذهنم مانده اند که نه الزاما" باهوش ترین یا خوش تیپ ترین ویا ثروتمند ترین آنها باشند گاهی کسانی را درخاطر مرور می کنم که هیچ یک از صفات بالا را ندارند .... بعد ادامه دادم : امسال درکلاس ما دو دانش آموز ویژه هست کسانی که با وجود همه محدودیت ها استوار ایستاده اند وباناامیدی وناتوانی مبارزه کرده اند ، خودشان را با افراد سالم در یک صف قرارداده اند وکوشیده اند در این رقابت علمی از همنوعانشان عقب نمانند به همین دلیل باهمه وجود قابل احترامند ومن از صمیم قلب دوستشان دارم . اما کمترین کاری که الان ما می توانیم برای این دوستان خوبمان انجام دهیم این است که همگی بایستیم وتشویقشان کنیم... ایستادند .. دست زدیم با اشتیاق وبی هیچ حاشیه ای .. برق شوق درنگاه آن دو دانش آموز می درخشید وخنده از کنار لبانشان سرازیر بود ... همه نشستند وکلاس در آرامش فرو رفت . روز خوبی بود ....
[ دوشنبه 92/2/16 ] [ 12:53 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
پرداخت تسهیلات خرد به گروههای کمدرآمد همواره یکی از دغدغههای سیاستگذاران بوده است. اما این فرآیند با یک علامت سوال روبهرو است، اگر نظام بانکی مسیر تامین مالی چنین هدفی باشد بهواسطه آنکه سپردههای بانکی متعلق به مردم است، دولت ها چگونه باید آن را به اقشار کم درآمد پرداخت کنند؟ منبع: عصرایران [ سه شنبه 92/2/10 ] [ 12:38 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
مباحثه بحث چادر شد یکی گفت خوب است دیگری گفت اصلا"هم خوب نیست! یکی گفت زیباست دیگری گفت کلاس ما راپایین می آورد مامان ! مادربلافاصله گفت زهرمارکلاس خیلی هم خوب است آن قدر حرف زدند پدرعصبانی شد ولج کرد آن شب همه در پیاده رو خوابیدیم!
تفاهم پزشکان اصطلاحاتی دارند که ما نمی فهمیم ما دردهایی داریم که آنها نمی فهمند نفهمی بد دردی است خوش به حال دامپزشکان
برگزیده ازمجموعه شعر « ملخ های حاصلخیز» ازشاعر فرانو «اکبر اکسیر»
[ چهارشنبه 92/1/21 ] [ 1:23 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
سالها پیش که برای جستجوی موضوعی کتابها ومنابع قدیمی را می کاویدم روزنامه ای با نام صدای لنجان توجهم را به خود جلب کرد روزنامه ای که با مدیریت رضاصالحی مورکانی منتشر می شد واگر اشتباه نکرده باشم به دهه 30شمسی مربوط می شد . از آن روزنامه تا روزنامه بعدی بیش از 30 سال فاصله بود تا این که در نخستین سالهای دهه هفتاد شمسی هفته نامه پیام زاینده رود باصاحب امتیازی و مدیریت محسن کوهکن منتشر وچندسال دوام آورد بیشترین رویکرد این هفته نامه سیاسی بود وبه صورت کمرنگ تری در زمینه های فرهنگی ، ورزشی و اقتصادی نیز قلم فرسایی می نمود این هفته نامه با توجه به مشکلات اجرایی وعدم راهیابی مدیرمسئول آن به مجلس از انتشار باز ماند . دردهه 80 ودر سالهای میان 1386تا1390 ماهنامه ای باعنوان نویدلنجان با صاحب امتیازی ومدیرمسئولی محمودسلیمیان در زرین شهر منتشرشد چاپ رنگی واستفاده از کاغذمرغوب از امتیازات این ماهنامه بود. نوید لنجان دست کم در مقام حرف می کوشید پنچره ای به دنیای فرهنگ، سیاست واقتصاد شهرستان بگشاید اما هیچگاه بحث های چالشی رابرنمی تابید دلش می خواست بدون مُردن به بهشت برود! از نقد منصفانه عملکرد مسئولان می گریخت واز این رو کسانی که با این نشریه همکاری می کردند پس از مدت کوتاهی جای خود را به نیروهای تازه نفسی می دادند که به کلی با نفرات قبلی اختلاف سنی، تحصیلی، وفکری داشتند . چندماه پس از برگزاری انتخابات مجلس نهم این نشریه نیز مانند دونشریه پیشین به کُمای همیشگی فرو رفت واکنون تنها نشریه شهرستانی لنجان ، «نسیم لنجان» نام دارد که با صاحب امتیازی مجید شمس باغبادرانی به انتشار خود ادامه می دهد . لنجان ، بُرشی از جامعه ایران است در این شهرستان افراد متدین ، ثروتمند، خیر، تحصیلکرده ، بی سواد ، فقیر ،بومی ،مهاجر و.. درکنار هم به زندگی ادامه می دهند وقتی دیگر شهرستانها را از نظر می گذرانیم وضعیت مطبوعات ونشریه های داخلی آنها متفاوت از لنجان است این که چه عواملی این وضعیت را ایجاد کرده ومی کنند پرسشی است که به پژوهش بیشتری نیازمند است... این که چه عواملی در برآمدن هفته نامه پیام زاینده رود ونوید لنجان دخالت داشتند وکدام دلایل به تعطیلی همیشگی آنها انجامید نیز پرسش دیگری است که فرا روی خوانندگان این مطلب قرار دارد...
[ چهارشنبه 92/1/14 ] [ 11:38 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |