حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

.........

بار اول که به مشهد رفتم جوان بودم وعاشق ....

بار دوم که به مشهد رفتم جوان بودم وعاشق.....

.

.

..........

این بار که به مشهد آمدم باز شور جوانی دارم وفکر کنم عاشق باشم.....

 

پی نوشت ها :

1- جوانی یک کیفیت است نه کمیّت؛ بسیاری در جوانی روزگار را از دست رفته می دانند(می بینند) وخود را بازنشسته کرده اند وبسیاری دیگر ــ وشاید اندکی !!ــ دردوران پیری هنوز عشق به زندگی دارند و آدمی از حضورشان سیرنمی شود ،از این رو پیری وجوانی به سن خاصی تعلق ندارد .

 

2- هر مکانی که بتواند انسانی را به یاد خدا بیندازد مقدس است حال مسجد باشد یا امامزاده یا حرم یا....بسیاری از کسانی که به زیارت آمده اند خواسته ای دارند، مستاصل از همه جا به اینجا پناه جسته اند اما سئوالی که ذهنم را مثل خوره می خورد این است که اگر بامدیریت درست منابع مختلف( انسانی ، مالی و...) مشکلات مادی ، پزشکی ، مسکن، وام ، ازدواج ، اشتغال و...مردم حل می شد دعای مردم در این اماکن حول کدام محورها بود وبرای چه چیزهای دست به دامان ائمه می شدند ؟

 

 از همه دوستانی که موفق به پاسخگویی نظرات ارزشمندشان نشدم عذر خواهی می کنم امید که نوشته های ارزشمندشان مثل گذشته چراغ راهم باشند وبیشتر ازگذشته از آنان بیاموزم .


[ شنبه 87/5/26 ] [ 8:51 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 

دو صفحه، نوشته ساده از کتاب "خلقیات ما ایرانیان" به قلم روانشاد محمد علی جمال زاده

 .....مهمونی می دیم اونهایی که دوست داریم و نداریم رو دعوت می کنیم. یواشکی به لباس های اونهایی که دوست نداریم می خندیم. بعد که رفتند با دوست های خودمونی مون می شینیم به حرفهاشون می خندیم! توی مهمونی واسه همدیگه جوک ترکی می گیم! جوک لُری می گیم! اصفهانی ها رو مسخره می کنیم. می گیم کاشونی ها ترسواند! رشتی ها بی غیرتند! کردها خرمتعصب هستند! آبادانی ها لاف می زنند! پایین شهریها رو آدم حساب نمی کنیم! مرز بین پایین شهر و بالای شهر رو هم خودمون تعیین می کنیم! اونها که از قلهک پایینتر رو قبول ندارند شیک ترند! شهرستانی ها هم بهتره برند جلو بوق بزنند! وقتی یکی از فامیل هامون شهرستان زندگی می کنه و ما یهویی از دهنمون می پره ،فوری توضیح می دیم که طرف بخاطر شغلش که مدیر فلان کارخونه است اونجا زندگی می کنه! بشقاب و لیوان های فرانسوی می خریم! لوسترهای ساخت چین می خریم! شکلات آیدین هدیه نمی بریم چون ایرانیه کلاسش پایینه! موقعی که اتوبوس میاد حمله می کنیم! اگه اوضاع بحرانی بشه با آرنجمون می زنیم به کناری ها راه رو باز می کنیم! آخه خسته هستیم باید زودتر بریم خونه! وقتی کسی نباشه هم همین که می شینیم با ماژیک پشت صندلی ها یادگاری می نویسیم که دفعه دیگه که سوار شدیم به دوستامون هنرمون رو نشون بدیم! شب چهارشنبه سوری ترقه پرت می کنیم پشت پای زن همسایه که وقتی پرید بخندیم! وقتی تیم فوتبال مورد علاقه مون توی مسابقه می بازه شیشه اتوبوس واحد رو می شکنیم! سیزده بدر گند می زنیم به طبیعت! یعنی همیشه اینکارو می کنیم نه فقط سیزده بدرها! فحش خواهر و مادر می دیم! به همدیگه! به دین و مذهب! و عربها و غیره! اما تا مشکلی پیش میاد میگیم یا فلان امام! و در لوس آنجلس هم بیشتر سفره حضرت عباس باز می کنیم تا توی تهران. ما همه مادرزادی سیاستمدار به دنیا اومدیم اما استراتژی تک تکمون با همدیگه و با تمام دنیا متفاوته برای همین در هیچ موردی باهم توافق نداریم و بازهم به هم فحش می دیم! سه تا که میشیم پنج نظر متفاوت داریم و هممون خیال میکنیم حق داریم. ما به اجدادمون خیلی احترام می ذاریم! مخصوصاً داریوش و اینها! وقتی سر قبرشون میریم حتماً یه یادگاری هم با هرچی که دستمون باشه روی در و دیواراش می کنیم! ما امام زاده می سازیم! بعد پول می ندازیم و از امام زاده می خوایم که مشکلاتمون رو حل کنه! ما روز عاشورا تاسوعا نذری می دیم! اما برای اینکه زعفرون گرونه روی پلو گلرنگ می ریزیم! ما احتمالاً غیر از رامسر و کلاردشت جای دیگه ای از ایران رو ندیدیم اما حتماً دوبی رفتیم و فروشگاه عرض الهدایا رو دیدیم! بی برو برگرد هم یه عکسی توی صحرا روی شنها گرفتیم که به همسایه ها نشون بدیم! ما رانندگیمون حرف نداره! رانندگی بدون فحش و فضیحت برامون معنی نداره! چراغ راهنمایی عابرپیاده، موتورسوار  های آدمخور  .... فقط یک کلمه از هر مورد کافیه !  ماها سینما نمی ریم و عوضش عشق می کنیم قبل از اینکه فیلم روی پرده سینما بره سی دی شو ببریم خونه! ما - مخصوصاً لوس آنجلسی هامون- وقتی کانال تلویزیونی درست می کنیم یا هیمنطوری آب دوغ خیاری میارندمون توی یه برنامه ای مجری بشیم یا گزارش بدیم یا خدای نکرده به عنوان کارشناس حرف بزنیم از هر سه تا کلمه ای که می گیم چهار تاش انگلیسیه اونهم با هزار تا عشوه و ناز و غمزه شتری و صد البته تلفظ  صد درصد غلط ! ماها عاشق رقص عربی هستیم! هرچی هم سنمون میره بالاتر علاقه مون به این رقص که تا ابد یادش نمی گیریم هی بیشتر و بیشتر میشه و اصرار می کنیم که باید توی همه مهمونی ها هنرمون رو نشون بدیم!البته دوستان خیلی اصرار می کنندا وگرنه ماها همه خجالتی هستیم و رقصمون نمیاد. ما توی خیابون زل می زنیم به سینه زن ها! کوچیک یا بزرگ مهم نیست! مهم اینه که وقتی خانومه نزدیک شد یه متلک آبدار نثارش کنیم........ما از اینکارا خیلی می کنیم! به آذری ها متلک می گیم. اونارو مسخره می کنیم و براشون جوک می سازیم. ولی بهترین و مفید ترین دوستامون آذری هستند. 

اما سه چیز برای ما خیلی مهمه: یک: ما هیچ وقت اجازه نخواهیم داد که روی هیچ نقشه ای خلیج فارس به خلیج عربی تبدیل بشه! دو: حواسمون هست که هر جا اسمی از فیلم کارتونی سیصد برده شد اعتراض کنیم. نامه بنویسیم. طومار اینترنتی امضاء کنیم. که چرا قیافه ما ایرانی ها رو این قدر وحشتناک کشیدند! آخه ما ایرانی ها اونقدر هم وحشتناک نیستیم! سه: دولت کشورمون باید مثل دولت سوئد و نروژ باشه دموکرات ،عشقی ،مهربان با یک شرط: ما همون آدمهایی که در بالا گفتیم بمونیم!  

دراین زمینه کتاب جامعه شناسی خودمانی نوشته حسن نراقی هم مطالب مفیدی دارد البته درد را نشان داده درمانش می ماند به عهده هریک از ما .

اصل مطلب را در این وبلاگ بخوانید.

 


[ جمعه 87/5/18 ] [ 1:57 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 

آیا تقوا داریم ؟

تقوا یکی از نشانه های انسانهای مومن شمرده شده است در زندگی روزمره نیز بارها از این واژه استفاده می کنیم اما تقوا یعنی چه ومصادیق انسانهای با تقوا چه کسانی هستند ؟

       فرهنگ معین تقوا را پرهیزگاری واطاعت از خدا دانسته ودهخدا آن راترسیدن از حق تعالی شانه، درعواقب امور می داند .

ــ شاید بتوان انسان باتقوا را کسی دانست که درخفا ونهان از خدا می ترسد واو را ناظر بر اعمال ورفتارش می داند.

ــ باتقوا کسی است که «خودکنترل» است ، می تواند خشم، احساسات سرکش، واکنش های ناخواسته وبه طور کلی خودش را کنترل کند واختیارش را به دست خویش داشته باشد . 

ــ جایگاه خود را بیشتر وبهتر از دیگران می شناسد ومی داند از عهده کدام کارها برمی آید ،کدام کارها از عهده اش خارج است واگر کار یا مسئولیتی را از او درخواست کردند باتوجه به همین شناخت قبول مسئولیت می کند وبی خود وبی جهت قبول هرنوع درخواستی را برای خودش« تکلیف» نمی داند .

ــ درموقعیت های حساس می تواند خودش را دربرابر جنس مخالف حفظ کند و از افتادن به ورطه فساد مصون بماند.

باوجود هشیار بودن نفس سرکش، وقتی در بوته امتحان قرار گیریم وبه کاری که در آن تجربه وتخصصی نداریم فراخوانده شویم وآن کار مزایای مادی واجتماعی داشته باشد بعید است دست ودلمان نلرزد وبتوانیم خودمان را کنترل کنیم وجواب «نه» بگوییم ،آیا باز هم تقوا داریم ؟ برای رسیدن به این صفت اخلاقی وایمانی که همه ادیان بر آن تاکید وتایید داشته اند چه راهی را باید پیمود ؟


[ شنبه 87/5/12 ] [ 5:0 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

دستگاه محافظ برق ساختمان

فصل تابستان ،قطع مکرر برق ،خرابی وسایل برقی و...

مامردم عادی نمی توانیم جلوی قطعی برق را بگیریم ولی این امکان وجود دارد که برای یشگیری از خرابی وسایل برقی منزل یا دفتر کارمان را(از جمله همین کامپیوتری که الان از آن استفاده می کنیم) بگیریم . راه معمولی، استفاده از محافظ های رایج دربازار است اما دراین روش باید برای هر وسیله برقی یک محافظ جداگانه تهیه کرد ؛روش دوم نصب محافظ برای کل ساختمان است این دستگاه کنار کنتور برق نصب می شود وویژگی های ممتازی دارد مثلا اگر میزان ولتاژ برق ورودی به دستگاه کمتراز 220 ولت بود آن را به 220 می رساند ( امکان افزایش ولتاژ از 165ولت به 220 ولت را دارد ). همچنین چنانچه ولتاژ ورودی برق بیش از 220 ولت باشد آن را به 220 ولت کاهش می دهد ( قابلیت کاهش از 250 ولت به 220ولت).

اگر برق ضعیف شود می توان با فشار دادن دکمه ای وسایل پرمصرف را از مدار خارج کرد وفقط از روشنایی استفاده کرد .

قابلیت مهم این دستگاه آن است که پس ازهر بار قطعی برق و وصل مجدد آن، اتصال برق به وسایل منزل یا دفتر کار شما با 3دقیقه تاخیرانجام می شود وچون در لحظه ی اتصال برق، ولتاژ زیادی وارد شبکه می شود بابودن این دستگاه از بروز خسارت به یخچال ، فریزر ، تلویزیون، کامپیوتر وهر وسیله برقی درحال فعالیت جلوگیری  خواهد شد .

همه این ها درست ولی می شود صرفه جویی کرد تا کمی از قطعی های مکرر کم کرد به شرط آن که برقی باشد که صرفه جویی کرد .

 

پی نوشت :

1- برای تبلیغ این وسیله هیچ قراردادی نبسته ام ولی معتقدم باید برای جبران خسارت های ناخواسته فکری کرد .

2- نوعی که  من دیده ام مارک فاراتل است که دفتر مرکزی وکارخانه آن درتهران قراردارد  .


[ سه شنبه 87/5/8 ] [ 7:26 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

یک کوه اسکناس دربرابر یک سکه طلا

اگر امروز شما به فردی یک میلیون تومان قرض بدهید ویکسال بعد همین مقدار را پس بگیرید آیا این یک میلیون تومان همان قدرت خرید یکسال قبل را دارد یانه واگر ندارد این کاهش قدرت خرید را چه کسی پاسخگو خواهد بود ؟

اگر در صدر اسلام از حرام بودن ربا سخنی به میان آمده منظور پول اعتباری بوده یا سکه های طلا ونقره ؟ یا هر نوع بهره ای؟ودرصورت اخیر کاهش قدرت خرید را چه باید کرد ؟ آیا با اخلاقیات می توان این موضوع را جبران کرد ؟

اگر امروز مثل دوره های قدیم معاملات با سکه های طلا ونقره انجام می گرفت می توانستیم از قرض دهندگان ، بانکها و.. درخواست کنیم برابر همان پولی را که می پردازند بازپس گیرند واز زیاده خواهی پرهیز کنند اما می دانیم که چنینن موضوعی نه امکان دارد ونه اجرایی است ؛ چه باید کرد ؟

دو توضیح ضروری :

1-   این نوشته توجیه کننده ربا ونزول خواری نیست که از آن به شدت پرهیز کرده ومتنفرم نوشته رابه ترویج ربا ونزول خواری مربوط نفرمایید لطفا".

2-      تلاش ما دراقتصاد جهانی تا چه اندازه می تواند به نظام بانکداری بدون ربا منتهی شود ؟


[ شنبه 87/5/5 ] [ 2:25 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

بعضی از خوانندگان حسام سرا می گویند بیشتر نوشته هایم «انتقادی » است ودرست هم می گویند ، اما انتقاد از که ؟ از خودمان از خودم از رفتارم از فرهنگ نادرستی که در بعضی جاها مانع پیشرفتمان شده است، از فقدان روحیه کارجمعی وتحمل دیگران وخیلی چیزهای دیگر . بر این باورم که این نقاط ضعف را  کسی جز خودمان نمی تواند درمان کند، معتقدم این مشکلات ریشه بیرونی ندارد واز ماست که برماست. دوستی درنظرات نوشته بود که بیشتر انتقاد می کنید وکمتر راهکار ارائه می دهید درست می گوید البته با این توضیح که در دل هر انتقاد ، پیشنهادی نهفته است؛ می گویند اعتراضات را باید به دیده مثبت نگریست زیرا در این صورت انتقاد نوعی پیشنهاد است ونیز آن که ارائه راهکار شاید به مطالعه بیشتر ودرمانگری نیاز داشته باشد واز آنجا که داعیه درمانگری ندارم به دنبال نشان دادن راه درمان هم نیستم . شناخت درد مرحله ای است وتجویز دارو مرحله ای دیگر اما تصور می کنم شناخت درد مهم تر از تجویزدارو باشد زیرا باید نخست بدانیم به چه بلایی دچار شده ایم آنگاه به درمان بپردازیم ،تانظر دوستان خردمند چه باشد ؟


[ دوشنبه 87/4/31 ] [ 12:36 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

جدال سنت ومدرنیته(تلاش برای جبران ناکامی ها)


[ پنج شنبه 87/4/27 ] [ 9:51 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 19
بازدید دیروز: 35
کل بازدیدها: 1478264