حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

منبرو چوبه دار

 

----------------------

منبر از پشت شیشه مسجد

چشمش افتاد به چوبه دار

عصبی گشت وغیضی وغضبی

بانگ برزد که : ای خیانتکار

توهم از دودمان مابودی

سخت وحشی شدی و وحشت بار

ما سر و کارمان به صلح وصلاح

تو به جرم وخیانتت سروکار

نرده کعبه حرمتش کم بود

که شدی دار شحنه ؟ شرم یدار

دار بعد از سلام وعرض ادب

وزگناه نکرده استغفار

گفت :مانیز خادم شرعیم

صورت ، اخیارگر یا اشرار

هر کجاپند وبند درمانند

نوبت دار می رسد ناچار

منبری را که گیر ودارش نیست

همه از دور وبر کنند فرار

**   **   **    **  

لیک منبر فرونمی آمد

باز بر مرکب ستیزه سوار

دار هم عاقبت زجادررفت

روبه در تاکه بشنود دیوار

گغت : اگر منبرتومنبر بود

کا ر مردم نمی رسید به دار

«شهریار »


[ شنبه 85/11/14 ] [ 6:14 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

اشاره :

        1367 سال پیش در عراق امروزی ومحلی که آن را کربلا می نامیدند حادثه ای به وقوع پیوست که امروزبرای گرامی داشت یاد قهرمانان آن پیکار ودر راس آنها امام حسین (ع) مجالسی برپامی کنند وشیعیان آ ن حضرت درعزای او اشک می ریزند .

از امام حسین علیه السلام وقیامش چه می دانم ؟

 

درباره علت قیام امام حسین (ع) گفته های زیادی گفته اندو شنیده ایم امّا با تورّق کتب تاریخی اهل سنت وشیعیان به تازه هایی می رسیم که به نظر می رسد مورد غفلت قرار گرفته باشد .

در این نوشتار برآنیم تا برخی از این علل را از زاویه اسناد تاریخی مکتوب –ونه منقول – بیان کنیم .نخست :

 

 

 

          گفته شده که هدف از قیام امام حسین (ع) به پا داشتن نماز بوده است . آنچه مسلّم است مردم کوفه وشام آن روزگار اهل نماز بوده اند چنانکه دکتر سید جعفر شهیدی درکتاب قیام حسین علیه اسلام می نویسد :

 

«...شگفت این که سپاهیان کوفه که گرد حسین رافراگرفتند واوراکشتند درپنج وقت به قبله اسلام نماز می خواندند ودرهر اذان بپیغمبری محمد (ص)، جد حسین را شهادت می دادند . شگفت تر این که از نخستین برخورد حسین (ع) باطلیعه ی سپاهیان کوفه ، دولشکر با حسین ابن علی نماز خواندند ، یعنی اورا مسلمان واهل قبله ولایق امامت می دانستند؛ بین این سپاهیان کسانی بودند که درجنگهای اسلامی شجاعت وازخود گذشتگی نشان دادند اماسرانجام ظرف چند ساعت طومار همه ی این سوابق به هم آمد ، همه چیز در پرده ی فراموشی پنهان شد ، مسلمان وامام دیروز باگذشت یک شب کافر به حساب آمد ، چرا؟( ص 18)

 

دوم:

 

    ممکن است بگویند اورا کشتند برای آن که با یزید بیعت نکرد . درست است که او تاواپسین نفس حاضر به بیعت با یزید نشد امّا سرپیچی از بیعت باخلیفه ی وقت جرم نیست واگر هم جرم باشد کیفر آن کشتن نیست ، تخلف از بیعت دراسلام سابقه داشت (ص 17).

در روز حدیبیه وقتی پیامبرشنید که قریش باعثمان مکر ورزیده اند ازایشان پرسید چه باید کرد آنان باوی با مرگ بیعت کردند . اگر کسی نمی خواست می توانست بیعت نکند ...وچون ابوبکر به خلافت رسید به روایتی علی (ع) وسران بنی هاشم تاشش ماه با اوبیعت نکردند . هنگامی که علی از مردم به خلافت بیعت گرفت باز می بینیم چندین تن از بیعت باوی سرباز زدند وعلی متعرض آنان نشد ...(همان ص 18)

 

 درباره علل قیام امام حسین (ع) درسال 61 هجری باید نخست عناصر تشکیل دهنده ی اجتماع مسلمانان – به ویژه مردم عراق ، شام وبخصوص کوفه را – بشناسیم ، سپس آن اجتماع رابا اجتماع مسلمانان درسال 60 هجری (سال مرگ معاویه ) وسالهای قبل از آن مقایسه کنیم وببینیم عنصرهایی که اجتماع نیم قرن پیش راتشکیل می داد پیشرفت کرده بود یا درحال توقف به سر می برد یا ضعیف گردیده بود .

 

مسلمانان پایان عصر معاویه درقیاس بامسلمانان آغاز عصر ابوبکر چه نسبتی داشتند ؟مومن تر ؟متزلزل تر ویا بی ایمان شده بودند. اگر متزلزل وبی ایمان شده بودند چه عاملی سبب تزلزل وبی ایمانی آنان شد ؟ آیا این عوامل را معاویه وعصر اوپدید آورد یا زمینه آن از پیشتر دراجتماع مسلمانان وجود داشت وامکان رشد نمی یافت وچون محیط پرورش مناسبی دید رشد کرد وبه قوّت رسید؟. این ها نکات ناروشنی است که باید تحلیل شود .

 

 به نظر می رسد برداشت های متفاوت معاویه  وبه ویژه یزید از «دین » و وضع قوانینی به نام دین , خاندان پیامبر رابرآشفته ساخت وآنان مصمم شدند تا از بدعت ها وبرداشت های ناموزون با اسلام واقعی جلوگیری کنند که پرچمدار این حرکت دربخش سیاسی امام حسین علیه السلام بود . قیام او به خاطر اصلاحات دینی در دین جدش رسول خدا بود وبه درستی می توان او را یک « مصلح دینی -  اجتماعی » دانست....................

     برای مطاله بیشتر به کتاب :

 

                                     « قیام حسین علیه السلام » نوشته دکتر سید جعفرشهیدی ، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ بیست وهشتم ، 1381 مراجعه فرمایید .

مطالعه ی این کتاب رابه معرفت شناسانی که رویدادهای تاریخ اسلام را با دیدگاه تحلیلی دنبال می کنندتوصیه می کنیم.


[ دوشنبه 85/11/9 ] [ 7:31 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 24 نشانه ارتباط موفق در خانواده خوشبخت 

 

با آرزوی سعادت وبهروزی برای همه خانواده های ایرانی که در پی تعالی و خوشبختی هستند مطلب ذیل را به خوانندگان محترم تقدیم می کنم

وَ مِن ءَاَیتِهِ أَن خَلَقَ لَکُم مِّن أَنفُسِکُم أَزوَجَاَ لّـِتـَسکُنُوا إِلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکُم مَّوَدَّةَ وَ رَحمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَأَیتٍِِِِ لِّقَومٍ َیتَفَکَّرُونَ
و از نشانه های او(خدا) این که از [ نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد.آری، در این (نعمت) برای مردمی که میاندیشند قطعاً نشانههایی است. ( سوره روم آیه 21 )
طبیعی ترین شکل خانواده، این است که هیچ عاملی جز مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفکند. کوشش مصلحان جامعه - مخصوصاً پیامبران خدا - این بوده است که نظام خانواده، یک نظام مستحکم و پایدار باشد و هیچ عاملی نتواند این کانون سعادت را متلاشی گرداند. به هر حال خانوادهی خوشبخت نشانههایی دارد که ما دراینجا به چند نمونه ی آن اشاره میکنیم. امید است که خانواده ی شما نیز برخوردار از این نشانه ها باشد.

1- در بین اعضای خانواده جمله " به من چه یا به تو چه " رد و بدل نمیشود، چرا که اعضا به گفتگو و مشورت منطقی اعتقاد دارند و احساس مسئولیت می کنند.
2-افراد به یکدیگر اعتماد دارند و از این اعتماد سوء استفاده نمیکنند و اعتماد را یکی از پایدارترین ویژگی ازدواج موفق و خانواده موفق میدانند.
3- تا جایی که امکان دارد با هم هستند و در میهمانیها یا کارهای مربوط به خانواده تنها نمی‎‎روند. همدلی، همکاری، همفکری، هماهنگی را بقای خانواده خوشبخت می دانند.
4-  با هم اتحاد دارند و در مسائل مختلف، با گفتگو و مشورت به تفاهم میرسند و سعی میکنند اگر سوءتفاهم به وجود آمد، آن را در درون خود بدون این که کسی بفهمد حل کنند.
5- به سلیقه ها و عقاید یکدیگر آگاه بوده و به آن احترام گذاشته و عمل میکنند.
6-  نسبت به هم شرم مسموم ندارند یعنی خواسته های طبیعی خودشان را بدون نگرانی یا خشونت ابراز میکنند.
7- به حریم یکدیگر احترام گذاشته و از حدود مشخص شده خود فراتر نمی روند.
8- نگران سلامت روحی و جسمی یکدیگر بوده و از هم مراقبت میکنند. اگر چنانچه مشکلی به وجود آید، سعی وافر در حل مشکل را دارند.
9- در بیشتر اوقات لحظات خوشی را که با یکدیگر بوده اند مرور می کنند؛ دنبال خاطرات تلخ نیستند، دوست دارند همیشه در خوشی، شادی و نشاط زندگی کنند.
10- برای فامیل ها و همسایههای خود اهمیت قائلاند و پذیرای فامیل یکدیگر هستند.
11- از امور مالی یکدیگر خبر دارند و چیزی را از یکدیگر پنهان نمیکنند. صرفه جویی و پس انداز کردن جزء برنامه های اقتصادی خانواده های خوشبخت است.
12- برای رشد یکدیگر تلاش کرده و زمینه پیشرفت خانواده را فراهم میکنند.
13- افراد به هم افقی نگاه میکنند نه عمودی. یعنی هیچ کس خود را برتر از دیگری و در مقام قدرت نمیبیند. دیکتاتوری، زور و قدرت طلبی حاکم نیست.
14- همه اعضا احساس برنده بودن، موفق بودن، امید داشتن میکنند و خودشان را در زندگی برنده میدانند.
15- در کنار هم احساس امنیت و آرامش میکنند نه ترس و اضطراب یا تنش و درگیری.
16- علاقه، عشق، محبت، صفا و یکدلی خود را هم در رفتار و هم در گفتار به یکدیگر ابراز میکنند.
17- از یکدیگر انتظار بیجا و توقع نامناسب ندارند.
18- - اگر مشکلی پیش بیاید به راه حل فکر میکنند و به دنبال مقصر و گناهکار نمیگردند. دست به علتیابی و ریشهیابی آن مشکل میزنند و راه حل منطقی ارائه میدهند.
19-  هریک از طرفین پیوسته به فکر خوشحال نمودن و راضی نگه داشتن یکدیگر هستند.
20-  زن و شوهر به خاطر همدیگر زندگی میکنند: اول خود بعد دیگران. زندگی آنها به خاطر بچهها یا ترس از طلاق و حرف مردم نیست.
21-  زن و مرد میتوانند هر روز به دنیای اختصاصی یکدیگر نزدیکتر شوند، کار به مسائل خصوصی و زندگی دیگران ندارند.
22- با درخواست های یکدیگر برخوردهای مثبت و منطقی دارند.
23-  زن و مرد در کنار یکدیگر هستند نه رو در رو و رقیب یکدیگر، بلکه رفیق هم هستند و واکنش منفی از خود نشان نمیدهند.
24-  خانوادههای خوشبخت تلاش دارند که بچههای خوب و خوشبختی نیز به جامعه تحویل دهند.

 


[ شنبه 85/11/7 ] [ 9:41 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

آدم ها چند دسته اند . گروهی پایین تر از سطح میانگین جامعه ومردم می فهمند ، گروهی – که اکثریت هستند – درحد میانگین جامعه هستند و  گروه سوم اندکی فراتر از جامعه درک می کنند .

معلوم است که گروه نخست اگر چه ممکن است برای دیگران دردسر بیافرینند امّا زندگی خودشان ظاهرا بی دردسر است . گروه دوم گاهی متمایل به دسته اول وگاهی نیز نزدیک به دسته سوم روزگار می گذرانند .

در این نوشتار روی سخن من باگروه سوم است ، گروهی که متمایز از دسته اول ودوم می اندیشد واز همین رو گاهی به صفاتی مثل :ساده لوحی ، غیر اجتماعی بودن، گوشه گیری ، بی اعتقادی به برخی سنت ها و... متهم می شوند .

می خواهم درباره کسی بنویسم که در تمام عمر درگروه سوم قرار داشت وبه جز همکاران ، برخی از دانش آموزان وکمی از بستگان ،کسی به درستی اورا نشناخت ، او براستی یک گام وبلکه بیشتر از میانگین جامعه جلوتر بود .

مطمئن نیستم که توانسته باشید حدس بزنید ؛  آری قصد دارم درباره زنده یاد دکتر قاسم زارعی بنویسم .

این سئوال همیشه مطرح است که دکتر زارعی از کدام نظر قوی تر بود ، سواد ومعلومات ، جنبه دینی ، ویا ...

برای من که ازسال 1364 که شاگردش بودم تا پنج سال آخر  حیاتشان که به عنوان دوست وهمکار افتخار آشنایی با ایشان را داشتم، ویژگی سلوک رفتاری وانسانیت  ودرک بالای اجتماعی  ایشان  رادرخور ستایش  بدانم  .

ممکن است بعضی همشهریانم برمن خرده گیرند که شخصیتی با اینچنین ویژگی ها چرا در مناصب اجتماعی وارد نشد وخود رادرگیر مشکلات اجتماعی مردم نساخت ؟

این موضوع از زوایای مختلف قابل تحلیل است :

یکم – قرار نیست هرکس در رشته ای به درجات بالای علمی رسید درزمینه های اجتماعی نیز مستقیما وارد شده ومدعی اصلاح جامعه باشد . دکتر زارعی فاغ التحصیل رشته معقول ومنقول که امروزه به آن ادبیات عرب می گویند بود واز فارغ التحصیل چنین رشته ای انتظار می رود در زمینه صرف ونحو عربی دانشمند باشد که بود بعلاوه تدریس فلسفه ومنطق و بینش اسلامی را نیز سالها برعهده داشت .

دویم – چنانکه خود گفته بود ومن هم از زبانش شنیده بودم در دوران طلبگی دراصفهان با کسانی مثل آیت ا... دکتر بهشتی ، آیت ا... جنتی ، آیت ا... یزدی و... هم مباحثه بوده وپس از انقلاب شرایط برای گرفتن مناصب دولتی برایش فراهم ،اما زندگی معلمی ومبارزه با جاه طلبی،  وی را از پذیرفتن مناصب باز می داشت .

سیم – درجامعه ما متاسفانه بلای همه چیز دانی گریبان بیشتر مارا گرفته وفکر می کنیم حلال همه مشکلاتیم

،شنیدن جمله کوتاه «نمی دانم » و«اطلاعی ندارم » از زبان افرادی مثل دکتر زارعی گاه غیر قابل هضم وگاه تامرز ارتداد پیش می رود اما باید پذیرفت که فقط انسانهای خودساخته به چنین توانایی دست پیدا می کنند ودکتر زارعی یکی از این نوادر بود .

خاطرات زیادی از وی دارم وبرآنم تا به تدریج به مشتاقان عرضه کنم ، مشتاقانی که فراتر از چمگردان و لنجانات  با خاطرات دوران شیرین دبیرستان حافظ ریز روزگار می گذرانند وپیوسته به یاد «معلم » ان خود هستند .

 خاطره اول :

روزی درکتابخانه عمومی چمگردان با جمعی از دوستان ودکتر مشغول صحبت بودیم که سخن از آیت ا.. مدیسه ای به میان آمد واین که درکجا مدفون شده اند. هرکس اظهار نظری کرد ودکتر که اوضاع را آشفته وقانع کردن جمع را از راه جدل غیر ممکن می دید از من خواست شماره تلفن حاج آقا اسماعیلی – روحانی با سابقه چمگردان _ را بگیرم، ارتباط برقرار شد وسوال کردند « حاج آقا ، قبر آشیخ ابوالحسن اصفهانی کجاست » بعداز لحظاتی مذاکره تمام شد وارتباط تلفنی به پایان رسید ودکتر این جمله را باآرامش مخصوصشان _ که فقط کسانی که صفات وی رامی شناسند می دانند – گفتند : من خودم در عراق سر قبر آشیخ ابوالحسن فاتحه خوانده ام »ومقبره ایشان در عراق است .(ظاهرا نجف )

 نشستن برکرسی دانایی وجاهل فرض کردن مردم وپاسخگویی باروش تحکم وجدل شیوه ای است که در جامعه ما رایج است ودکتر به این صفت متصف  نبود . خدایش بیامرزاد .

                                 لطفا نظرات خود را دراین باره بیان نمایید .


[ جمعه 85/11/6 ] [ 11:6 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 

نشان فرهنگی فرانسه به شهرام ناظری اهدا می شود

شهرام ناظری به مناسبت هشتصدمین سال تولد مولانا فردا شب در سالن دلاویل فرانسه به اجرای کنسرت می پردازد.

به گزارش خبرنگار مهر، در این برنامه شهرام ناظری به همراه فیض بشی پور(نوازنده تنبور) قطعاتی از موسیقی با اشعاری از مولانا را اجرا خواهد کرد.

این برنامه از سال پیش هماهنگ شده و از گروه ناظری دعوت به عمل آمده بود تا به مناسبت سال جهانی مولانا برنامه ای رادر سالن اصلی تئاتر دولاویل پاریس اجراکنند.

همچنین بر اساس گفته های سعدی ناظری ( برادرشهرام ناظری) قرار است پس از این اجرا بالاترین نشان فرهنگی فرانسه به شهرام ناظری اعطا شود.


[ دوشنبه 85/11/2 ] [ 8:23 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
<< مطالب جدیدتر           

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 49
بازدید دیروز: 218
کل بازدیدها: 1478853