سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

وبلاگهایی که مرده اند

چندسال پیش که تازه اینترنت به فضای آموزشی پاگذاشته بود ،مثل هر نوآوری دیگر، مدیران مدارس را به داشتن فضای مجازی برای آموزش وتربیت دانش آموزان تشویق می کردندبه این ترتیب استفاده از وبلاگ های رایگان فارسی رواج یافت کاربه جایی رسید که درهر جلسه وکارگروهی روی داشتن وبلاگ تأکید فراوان می شد ورفته رفته دبستانها، مدارس راهنمایی ودبیرستانها وهنرستانها ومجموعه های وابسته به آموزش وپرورش صاحب فضایی به نام وبلاگ یا احیانا" سایت مستقل شدند اداره آموزش وپرورش هم از این قاعده مستثنی نبود .

شدت تأکید رفته رفته رنگ باخت ، مدیرانی که بی هیچ آموزش وتوجیه فلسفی وذهنی به ساختن وبلاگ مبادرت کرده بودند پس از کم شدن فشارهای روانی کم کم با وبلاگ مدرسه خداحافظی کردند وفقط گاه گاهی به مناسبتی مطلبی را درصفحه اول وبلاگ به نمایش درمی آوردند که نشان دهند وبلاگ زنده است تا مدیر زنده است !

کافی است درموتور جست وجوی گوگل نام مدارس شهر یا شهرستانتان را نوشته وکلید جستجو را بفشارید حاصل این جستجو «گورستانی از وبلاگهاست» که کسی برای آنها مجلس ترحیمی هم برپانکرده است!

به سایت های ادارات آموزش وپروش هم که نگاه کنیم وضع بهتری ندارند چراکه به روز رسانی آنها مرتب انجام نشده و اطلاعات مربوط به اسامی مدیران وکارشناسان، تلفن وایمیل های تماس و.. مربوط به مدتها قبل می باشند .

متاسفانه هیچ متولی مشخصی برای اصلاح این روند وجود ندارد و از آن بدتر این که انگیزه ای نیز برای به روز رسانی این محتواهای دیجیتال موجود نیست .

اگر قرارباشد فضای وبلاگ یا وبسایت یک مدرسه یا اداره به صفحه ای برای خوش آمدگویی وتبریک وتسلیت باشد بدان دلیل که بازدید کنندگان این موارد اندک  خواهند بود امری هزینه بر وفاقد کارآیی لازم است . ترویج شتابزده وبی محاسبه یک فن آوری درجامعه این روند را به دنبال دارد به نظر می رسد تا زمانی که فلسفه استفاده از  روش های جدید اطلاع رسانی  برای مدیران تبیین نشود واز افراد کارآمد برای ترویج روش های جدید بهره برداری نگردد باز هم راه های آزمون وخطا باز خواهد بود.

وبلاگ های فعال مدارس به شدت وحشتناکی قائم به فرد هستند یعنی فرد علاقه مندی وجود دارد که با هرنوع گرفتاری وبلاگ مدرسه را به روز می کند وآن هنگام که به هردلیل حضور وی درمدرسه منتفی شود همه چیز راکد ودراندک مدتی نابود خواهد شد شاید این بدان دلیل است که مدیران هنوز به لزوم یا عدم لزوم وبلاگ مدرسه یا هر موسسه دیگری باور درستی ندارند نکته بسیار مهم دراین زمینه آن است که با اختصاص معاون فن آوری به مدارس باز هم این موضوع عملیاتی نشده است این موضوع درجای خود نیاز به بررسی های واقع بینانه وهمه جانبه دارد ....

اگر مدیر، معلم، دانش آموز یا مسئول آموزشی هستید به چند وبلاگ مدارس یا ادارات سری بزنید واگر فرزند دانش آموز دارید به وبلاگ مدرسه یا مدارس فرزندانتان نگاهی بکنید واگر تفاوت فاحشی یافتید اعلام فرمایید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات وبلاگ یا وبسایت های مرده:
حتی اگر خوشمان نیاید وب مرده وبی است که مدتها است به روز نشده است . برخی دیگر از مصادیق وب مرده را می توان این چنین فهرست کرد :

1- وب سایتهایی که دارای پیوند به وب سایتها یا وبلاگهای مرده و غیر فعال هستند .
2-وب سایتهایی که آدرس دامنه اصلی آنها تغییر کرده و در موتورهای جستجو شناخته نمی شوند .
3-وب سایتهایی که شاید کاربران اندکی داشته باشند، اما به روز رسانی ندارند و تنها در شبکه اینترنت وجود دارند تا محصولات یک شرکت یا فعالیت های یک موسسه را معرفی نمایند.
4-وب سایت افرادی که صاحبان آنها واقعا مرده اند و دیگر به روز رسانی نمی شوند .
5- وب سایت هایی که به دلیل فراموش کردن یا سرقت شدن نام کاربری یا کلمه عبور آن ، امکان دستیابی توسط مدیر آنها وجود ندارد ..

6- وبلاگ هایی که مطالبشان با اهداف موسسه همخوانی نداشته باشدواز آرمانهای موسسه دور افتد.
7-از نگاهی دیگر : وب مرده نسلی از وب است که هنوز خاصیت بیل بوردی یا تابلو اعلانات یک طرفه خود را حفظ کرده و بر آن اصرار می ورزد.

بخش عمده ای از وب سایتهای فارسی و به خصوص دولتی و عمومی در ایران از نظر فنی مرده محسوب می شوند چرا که به روز رسانی آنها به طور منظم صورت نمی گیرد . بارها شده که مراجعه کنندگان به وب سایتهای دستگاه های دولتی اطلاعاتی دریافت کرده اندکه اساسا" ماه ها و بلکه سال ها است قدیمی و بلا استفاده شده اند!!

اگر به فضای مجازی برویم و تفکرمان همچنان آنالوگ( یک سویه) باشد، مراجعه‌کننده‌ها را با وب یخ، مرده و سرد مواجه می‌کنیم، دراین نوع وب ها فقط اطلاعات می‌میرد. اصلا اکسیژن فضای وب، اطلاعات است از این رو مرتب کار کردن و به‌روزرسانی محتوا در این فضا اهمیت دارد. به ‌نظر می‌رسد چون فضای مجازی برای برخی از مدیران ما قابل لمس ودرک نیست نمی‌توانند با آن رابطه مناسبی برقرار کنند و در سیاستگذاری هم به آن بی‌توجه هستند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشتها:

1-     دوستی از سر ارادت وشاید ...برایم نوشته است... در این یکی دوماه محافظه کارشده ای ودرباره آموزش وپرورش ومشکلاتش نمی نویسی!! البته مرانیز باتهدید نواخته است که...! این را بدان دلیل نوشتم که بگویم اگر چه نوشتن، مشغله اصلی ذهنی من است اما همیشه نمی توان مطلب انتقادی نوشت به این دوست خوبم توصیه می کنم اگر سوژه هایی برای نوشتن سراغ دارند معرفی کنند گاهی در یافتن موضوع جدید سرگردان می شوم از طرف دیگر ایشان اگر توان خود را آنگونه که نثر زیبایشان را درنوشتن انتقاد از من به کاربرده اند به کارگیرند مشکل به کلی برطرف خواهد شد اگر مشکلی درآموزش وپرورش وجود دارد نمی توان انتظار داشت که یک نفر با دیدگاه واطلاعات محدود خود بتواند به همه آنها بپردازد شاید مطالب ماههای اخیرم مانند گذشته نباشند اما این بیشتر به روحیات شخصی ونداشتن موضوع برمی گردد .به مطلب  «پایان دنیا...» ویا «از خوش خیالی تاواقعیت» درهمین صفحه توجه کنید.. هرگاه حرفی برای گفتن داشته باشم خواهم نوشت شک نکنید .....

2-     مطلب عصر ارتباطات، بعضی ها را به خطا انداخته بود که شاید من با گسترش صنعت وفن آوری مخالف باشم بر این نظر هستم که گریزی از فن آوری نیست وخواه ناخواه دنیای ما به سمت دیجیتال شدن پیش خواهد رفت،  آن نوشته تلنگری بود بر رفتار ما نسبت به فن آوری واین که از این وسایل که دستاورد بشری برای زندگی بهتر است بهره برداری مناسب تری صورت گیرد وگرنه امکان ایستادگی دربرابر تکنولوژی مانند آن است که بخواهیم با بیل اسباب بازی پلاستیکی، راه عبور رود نیل یا می سی سی پی راببندیم..... 

 

 


[ یکشنبه 91/10/24 ] [ 10:17 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

عصرارتباطات!!

همه می گویند عصری که ما در آن زندگی می کنیم عصر ارتباطات نام دارد سیاستمداران و مدیران و بزرگان بشریت هم این عصر را  عصر ارتباطات می نامند اما عصر ارتباطات  نام دروغینی بیش نیست .

این عصر،عصر تنهایی و در خود فرو رفتن  است ! این که در جیب همه  از پیرمرد ِ 80 ساله ی محله ی ما تا بچه های 5 ساله  مهد کودکی یک تلفنِ همراه است ، دلیلی بر با هم بودنِ آدم ها نیست . هیچ کس یک ظهر دلگیرِ جمعه که دلت دارد از سینه در می آید و خفه شدی از بی هم صحبتی  زنگ نمی زند و نمی پرسد  حالت خوب است ؟هیچ کس تو را به نوشیدنِ قهوه های بیمزه یا خوردن کیک های خوشمزه و  حرف زدن دعوت نمی کند! هیچ کس نمی گوید بیا با هم برویم جاده چالوس و کباب و ماهی قزل آلا بخوریم . هیچ کس تو را به پیاده روی یک عصر پاییزی دعوت نمی کند. هیچ کس حتی تنهایی اش را با تو سهیم نمی شود. وقتی زنگ می زنند با خودت شرط می بندی که حتما کاری از تو توقع دارد و بدتر از آن شرط می بندی برای پرسیدن حالت زنگ زده است یا کاری دارد و همیشه می بازی.  و تماشایی است تعجب دوستان و اقوام وقتی فقط بخاطر دیدنشان بهشان سر می زنی یا تماس می گیری! .

سهم ما از ارتباطات ،گسترش دردسرها و گرفتاریهایمان است .

عصر ارتباطات  فقط یک فریب است . ما وسایلِ ارتباطی را گسترش داده ایم که مادرها هر زمان دلشان خواست به فرزندانِ بخت برگشته زنگ بزنند که  کدوم گوری هستی ؟  و زن ها به شوهرهایشان زنگ بزنند " کجایی؟ چرا دیر کردی؟ " و شوهرها زنگ بزنند که " به مامانم زنگ بزن حالش را بپرس " و فرزندها به پدرهایشان بگویند سر راه برای من سی دی جدید بخر با چیپس فلفلی و ماستِ موسیر!

ما هی هر روز تنها تر شدیم . هر روز منزوی تر شدیم. هر روز مجازی تر شدیم. ما در دنیای مجازی غرق شدیم ! ما یادمان رفت به پدربزرگ و مادر بزرگ هایمان سر بزنیم ، چون هر بار که می خواهیم از خانه بیرون برویم ، چراغ اسم یک عالمه از دوستان مجازی ما روشن است و دلمان نمی آید بدون گپ زدن  با آنها برویم و وقتی  گپ  ما تمام می شود دیگر دیر شده و خسته شده ایم از بس با کیبورد حرف زده ایم!

 این گونه است که وب کم ها زیاد می شود و اسکایپ و اوووو !  همه گیر تر می شوند و اینگونه است که ما مجازا عاشق ِ " ع " می شویم و " ع " مجازا عاشق " الف "و " واو" می شود و آنها مجازا عاشقِ دیگرانی که خود مجازا عاشقِ دیگران اند!

این گونه است که ما دلمان نمی خواهد از پشت ِ صفحه بلند شویم مبادا " ع " بیاید و برود و ما نبینیمش! این گونه است که هی آدم ها تنها تر می شوند. این گونه است که ما خواهرمان را دو هفته است ندیده ایم و حرف نزده ایم و فقط سه باری مجازا گپ زده ایم.

اینگونه است که نیمه شب می فهمیم پدرمان یک سفر ِ ده روزه  در پیش دارد و ما نمی دانستیم ، ولی می دانیم که دخترِ فلان دوست ندیده ، دیروز عروسکی خریده است که وقتی دلش را فشار دهی " آی لاو یو " می گوید! و پسر ِ فلان بلاگر تازگی ها نقاشی می کند و عکس نقاشی اش را هم دیده ایم ، اما سه هفته است که برادرمان را ندیده ایم !

این گونه است که دیگر همسایه از همسایه خبر ندارد . کبری خانم دارد از فلان سایتِ خانه داری دستورِ تهیه دسری که هفته پیش در "بفرمایید شام" خیلی مورد استقبال واقع شد را می خواند  و اصغر آقا دارد برای سفر به کرمان بجای علی آقا همسایه کرمانی مان  از «سفرتور دات کام» مشورت می گیرد!

اینگونه است که مردها درمحل کارشان با زنانِ خانه دار بیکاری که از تنهایی می نالند چت می کنند و آنها را دلداری می دهند و می گویند زندگی همین است دیگر ! در حالی که  زن هایشان در خانه از بی توجهی همسر می نالند و دلداری داده می شوند........

 


[ پنج شنبه 91/10/21 ] [ 1:41 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

دروغ ،رفتاری عادی شده


[ سه شنبه 91/10/19 ] [ 11:48 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

"گدا" و "متکدی" اسم هایی هستند که برایشان به کار برده می شود و جالب است به همان اندازه که به عنوان ناهجاری های اجتماعی شناخته می شوند، به همان اندازه هم امنیت شغلی دارند و البته امنیت درآمدی! آنها در حالی "لکه"های ناجور معابر عمومی خوانده می شوند که از طرف مردم مورد حمایت قرار می گیرند و به همین دلیل است که پول هایی که تحت عنوان "کمک" می گیرند با آمار پول های ریخته شده به صندوق های رسمی جمع آوری صدقه تقریبا برابری می کند تا این سؤال به وجود آید که تکلیف ما با این پدیده چیست؟ اصلا تکدی گران را باید محتاج هایی ببینیم که با این شیوه رفع احتیاج می کنند یا متخلفانی که خطایشان درآمدی است که لازم نیست برایش زحمت زیادی بکشند. سؤال دیگر این است که مسوؤلین باید چه مسؤلیتی را در قبال آنها احساس کنند.

تکدی گری

متکدی؛ محتاج یا مجرم

مرسوم است که معتادان را به دلیل شرایط دشوار و غیرقابل تحملی که دارند بیمار می خوانند نه خلافکارکه البته این ادعا ، جای بحث فراوان دارد ؛ اما این مساله برای تکدی گران فرق می کند و حتی اگر احتیاج شان هم ثابت شود، نمی توان رفتارشان را توجیه کرد چرا که نهادهای مسؤول هم در قبال محتاجان مسؤلیت دارند و هم در قبال مجرمین. به همین دلیل یکی از تردیدهایی که دستگاه های مربوطه باید به آن پاسخ روشنی بدهند، این است که متکدی اگر مجرم است چرا آزاد است و اگر محتاج است چطور می تواند برای رفع احتیاجش ناهنجاری اجتماعی به وجود بیاورد؟

"گدایی در حالی جامعه را آزار می دهد و باعث به وجود آمدن صحنه های زشتی می شود که این کار نه تنها بدرفتاری یک فرد، بلکه کاری گروهی است که توسط سرگروه هایی خاص برنامه ریزی شده و مدیریت می شود."

 در قانون مجازات اسلامی از تکدی گری به عنوان مصداق بارز جرم نام برده شده است ؛ از همین رو برخورد با متکدیان یک امر ضروری و حیاتی است. البته این را باید در نظر داشت که اغلب متکدیان افراد سودجو و فرصت طلبی هستند که هیچ‌گونه نیاز مالی ندارند اما با استفاده از احساسات مردم اقدام به این کار خلاف می کنند.

گدایی فرد متکدی علاوه بر پایمال کردن شخصیت خود، باعث ایجاد رخوت و سستی در جامعه شده و اگر برخوردی جدی و مؤثر با این افراد نگردد زمینه رشد آنها روز به روز بیشتر فراهم خواهد شد.

متأسفانه برخی از افراد معاند نیز وجود افراد متکدی را سوژه قرار داده و اظهارنظرهای اشتباه و غرض ورزانه ای را  در مورد کشور و نظام جمهوری اسلامی ارائه می کنند.

وجود افراد متکدی چهره نامطلوبی از جامعه را نشان می دهد از همین رو انتظار  از نیروی انتظامی و سایر دستگاه های ذیربط این است که مقابله ای جدی با پدیده تکدی گری داشته باشند تا بساط این افراد از سطح شهرها برچیده شود.

قانون و  تکدی گری

ماده 712 قانون مجازات اسلامی، درخصوص مجرمانه بودن تکدی گری جرم انگاری کرده است:" هرکس تکدی یا کلاشی را پیشه خود قرار داده باشد و از این راه امرار معاش نماید یا ولگردی نماید به حبس از یک تا سه ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالی مرتکب عمل فوق شود علاوه بر مجازات مذکور کلیه اموالی که از طریق تکدی و کلاشی به دست آورده است مصادره خواهد شد."

سپس ماده 713 همین قانون درباره گماردن کودک برای تکدی گری پیش بینی مجازات کرده و هرکسی را که از کودک برای این کار بهره برداری کند "بزهکار" دانسته است: "هرکس طفل صغیر یا غیررشیدی را وسیله تکدی قرار دهد یا افرادی را به این امر بگمارد به سه ماه تا دو سال حبس و استرداد کلیه اموالی که از طریق مذکور به دست آورده است محکوم خواهد شد."

در همین رابطه کنوانسیون ها و پیمان هایی در مجامع جهانی به تصویب رسید که دولت ایران نیز به این کنوانسیون ها ملحق شده و الحاق یک کشور به این پیمان ها به منزله اعتبار آنها در حکم قانون داخلی خواهدبود. به عبارت ساده تر مفاد این پیمان ها در حکم قانون داخلی ایران است. ازجمله این کنوانسیون ها، پیمان نامه حقوق کودک مصوب سال 1989 سازمان ملل متحد است. در ماده 32 این پیمان نامه هرگونه بهره کشی اقتصادی از کودکان در کشورهای عضو را ممنوع دانسته است:سوء استفاده از کودکان

 "1- کشورهای عضو ، حق کودک را برای برخورداری از حمایت در برابر بهره کشی اقتصادی و انجام هرگونه کاری که ممکن است زیانبار باشد یا در تحصیل کودک خللی وارد آورد، یا به سلامتی کودک یا رشد جسمانی، ذهنی، اخلاقی یا اجتماعی او آسیب رساند، به رسمیت می شناسند.

2- کشورهای عضو جهت تضمین اجرای ماده حاضر اقدامات قانونی، اجرایی، اجتماعی و آموزشی به عمل خواهند آورد. بدین منظور و با عنایت به مفاد سایر اسناد بین المللی مربوطه، کشورهای عضو به ویژه اقدامات ذیل را به عمل خواهند آورد:

الف) تعیین حداقل سن یا حداقل سنین برای اشتغال به کار

ب) تدوین مقررات مناسب در ارتباط با ساعات کار و شرایط اشتغال

پ) تعیین مجازات های مناسب یا ضمانت های اجرایی دیگر به منظور تضمین اجرای موثر ماده حاضر."

وظیفه دادستان و ضابطان دادگستری

در ادبیات حقوق جزا یکسری از جرایم به عنوان جرایم مشهود برشمرده شده اند. یعنی اینکه این جرایم در علن و آشکار و انظارعمومی مردم وقوع می یابد و ضابطان دادگستری ازجمله نیروی انتظامی در این گونه جرایم نباید منتظر بمانند تا شاکی و زیان دیده از جرم از آنان درخواست رسیدگی و پیگرد بزهکار را کند، بلکه باید راسا موضوع را پیگیری کرده و در اسرع وقت مراتب را به دادسرای محل وقوع جرم اعلام کنند.

یک تجربه موفق

همزمان با برگزاری اجلاس عدم تعهد در تهران ، اعلام شد که کلیه متکدیان از سطح شهر جمع آوری شدند. این تجربه موفق نشان داد که اگر اراده ای معطوف به محو نابسامانی ها وجود داشته باشد ، بسیاری از کارهای بر زمین نخواهند ماند.
استمرار آن اراده در خصوص جمع آوری و ساماندهی متکدیان ، تفکیک آنان به دو گروه کلاش و نیازمند و برخورد مناسب با هر کدام از این دو گروه ، بدیهی ترین انتظار مردم از مسوولان مربوطه است.

در این میان ، می توان از تجربیات موفقی که در برخی شهرها و مشخصاً تبریز در خصوص حل دائمی مشکل تکدی گری به دست آمده است بهره مند شد و در زمانی کوتاه ریشه از معضل زشت را خشکاند یا لااقل تضعیف کرد.

نقش مردم

"دلسوزی لحظه ای" با دیدن صحنه های رقت آوری که گداها درست می کنند ، مانند نمایش پاهای زخمی ، نشان دادن چهره معصوم کودکانی که در آغوش دارند ، دست هایی معلول و نظایر این ها ، مهم ترین نقش را در در ارائه کمک های مالی به متکدیان بازی می کنند.


برخی افراد هم با ناتوان جلوه دادن خود و جلب ترحم ، تکدی گری می کنند!

اگر عادت کنیم و با خود عهد ببندیم که به هیچ متکدی خیابانی کمک نکنیم و به جای آن ، کمک های خود را به خیریه ها و رابطان معتمدی که می دانیم کمک ها را به مستحقان می رسانند بدهیم یا خودمان شخصاً خانواده های نیازمندی را شناسایی و ماهانه به آنها کمک کنیم ، هم احساس انسان دوستی مان را ارضاء کرده و کمکی واقعی به همنوعانمان کرده ایم و هم ، باعث شده ایم حق فقرا به جیب کلاشان مستحق نما نرود.

متکدی نما


واقعیت این است که بسیاری از ما ، انسان دوستی را با گداپروری اشتباه گرفته ایم و به همین دلیل است که امروزه یکی از واردات کشورمان ، گدایانی هستند که به طور قاچاق از پاکستان وارد ایران می شوند تا سهم شان را از گردش مالی صنعت تکدی گری ببرند!

قبول کنیم که هر کدام از ما ، به اندازه پولی که به متکدیان حرفه ای می کنیم در زنده نگه داشتن صنعت زشت تکدی گری سهیم هستیم.



[ جمعه 91/10/15 ] [ 8:49 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

از وعده تا عمل

می گویند «دروغ هرچه بزرگ ترباشد باورش آسان تراست»!

اشتباه نکنید منظورم حرفهای سیاستمداران دنیا نیست ! به زندگی اجتماعی خود ودنیای اطرافمان هم که نگاه می کنیم این موضوع مصداق پیدامی کند.

شهردار یک شهر در روز معارفه قول های عجیبی می دهدانگار که همه شهرداران قبلی آدم های نالایقی بوده اند ،هیچ کارمثبتی انجام نشده واز شهر وشهرسازی اطلاعی وجود نداشته است .

مدیر دبستان شش کلاسه ای در اولین روز کاریش ،مدرسه جدید را مخروبه ای قلمداد می کند که هیچ کارشایسته ای درآن صورت نگرفته ومعتقد است که او « آمده است» تا از این مخروبه در «اندک زمانی» بهشت عنبر سرشتی پدید آورد..

اگر شهردار جدید باصدای بلند وتبلیغات فراوان بگوید که تاسال آینده برای هرمحله یک پارک خواهد ساخت، همه خیابانها رابازسازی وتعریض خواهدکرد، مشکل ترافیک وپارکینگ وسایل نقلیه را برای همیشه برطرف خواهدنمود،سیستم تمام مکانیزه  جمع آوری زباله رابرای همه منازل تاسال آینده طراحی واجرا خواهد نمود و.....بسیاری باور می کنند واو را می ستایند .

شهروندان، کارکنان وحاضران نیز ،رفتارهای متفاوتی با این وعده ها خواهند داشت:

بعضی مدیر جدید را فرشته ی نجاتی می دانند که لطف الهی وی را درمسیر زندگیشان قرار داده است وبعضی دیگر هاج وواج می مانند که مدیران پیشین چه موجوداتی بوده اندکه.....

تنها ،اندک افرادی باعقل دور اندیش ،ارزیابی وعده های داده شده و درک شرایط موجود درمی یابند که این حرفها مشتی شعاروتبلیغات است که فقط توقعات دیگران را بالا می برد اما تعداد این گروه اندک است واگر همان ابتدا مخالفت یا اعتراضی کنند درفوج جمعیت طرفدار خوش خیال محو می شود.

وعده های عمل نشده در دراز مدت سرخوردگی به دنبال می آورد ونتیجه ی سرخوردگی ،بی تفاوتی وعدم انسجام اجتماعی است .

چراما واقعیت ها را باخوش خیالی مخلوط می کنیم؟چرا آن اندازه که باید ، واقع بین نیستیم؟ چرا وعده های توخالی می دهیم ؟چرا به حرفهایی که می زنیم عمل نمی کنیم وبه تعبیر زیبای قرآن :

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ * « الصف: 2  »

ونکته مهم تر این که :

چرا ما مردم باوجود بالارفتن سطح تحصیلات وداشتن مدارک تحصیلی عالی به آسانی درتبلیغات این افراد خود را می بازیم؟....چرا.. شما می دانید؟

 


[ شنبه 91/10/9 ] [ 10:18 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

اگر پسر نوجوان دارید بخوانید شاید بتوان یکی از مهم‌ترین مسوولیت‌ها و وظایفی را که والدین در مقابل نوجوانان خود دارند وظیفه تربیتی آن‌ها به شمار آورد؛ وظیفه‌ای که اگر خوب و درست از عهده آن برآیند، نتیجه‌اش آینده‌ای درخشان و مطمئن برای فرزندان است.

 حالا اگر می‌خواهید به عنوان والدینی دلسوز و مسئول، آینده جسمی و روانی پسران خود را تأمین کنید، رعایت این نکات را فراموش نکنید:

1) پدر و مادر قبل از هر دوست ناباب یا جامعه ناسالمی می‌توانند رفتارهای پرخطر را به فرزندان شان بیاموزند. نتیجه تازه‌ترین تحقیقات روی بیش از 2000 نوجوان که به مصرف سیگار و مواد مخدر و... اعتیاد داشتند، نشان داده که 40 تا 60 درصد از این نوجوانان، برای اولین بار نحوه استعمال مواد دخانی را در خانه و توسط والدین خود آموخته‌اند؛ بنابراین اولین گام در دور نگه داشتن فرزندان از مواد مخدر، استعمال‌نکردن آن‌ها توسط والدین و به ویژه در منزل است.

2) شما نمی‌توانید از نوجوانتان توقع داشته باشید که مدام در محیط‌های آلوده و در مجاورت افراد معتاد قرار داشته باشد و هیچ تمایل یا حس کنجکاوی نسبت به مصرف مخدرها از خود نشان ندهد؛ بنابراین از رفت و آمد با دوستان یا اقوامی که اقدام به مصرف مخدرها جلوی اعضای خانواده می‌کنند، خودداری کنید.

3) با پرهیز از رذایل اخلاقی مانند دروغگویی، خشم و عصبانیت بی‌موقع یا ناسزاگفتن، الگوی رفتاری مناسبی برای نوجوانتان باشید.

4) بسیاری از پدران دوست دارند آینده‌ای را که برای خود متصور بوده‌اند و به آن نرسیده‌اند برای پسرانشان ترسیم کنند، اما خیلی از افسارگسیختگی‌ها و فاصله‌های بین والد و فرزند از همین جا شروع می‌شود. شما به عنوان یک پدر خوب، فقط وظیفه شناساندن راه‌های صحیح و غلط به فرزندتان و مشورت کردن با او در مورد علاقه‌مندی‌هایش را دارید و بهتر است انتخاب نهایی را به عهده فرزندتان بگذارید.

5) بسیاری از پسران از گوش دادن به نصیحت‌ها و توصیه‌های همیشگی گله‌مندند و فکر می‌کنند که نصیحت بیش از حد یعنی عدم اعتماد خانواده و کوچک شمردن آن‌ها. شما می‌توانید با خریدن انواع کتاب‌ها یا فیلم‌های آموزنده، فرزند خود را نسبت به مسائل و مشکلات موجود در جامعه به طور غیرمستقیم آگاه کنید.

6) پسران در سنین نوجوانی علاقه خاصی به استقلال، جدا شدن از خانواده و پیوستن به گروه هم‌سالان دارند و نگرانی بسیاری از والدین، از ناشناخته بودن دوستان فرزندشان نزد آن‌هاست.

شما برای اینکه هم فرزندتان را خوشحال کنید و هم با دوستان جدیدش بیشتر آشنا شوید، می‌توانید هر چند وقت یک بار، یک مهمانی دوستانه ترتیب دهید و دوستان فرزندتان را هم با خانواده‌هایشان به صرف یک عصرانه ساده دعوت کنید. شما می‌توانید برای تسلط بیشتر به روابط فرزندتان هم، ماهی یک بار، یک برنامه کوهنوردی با دوستان فرزندتان و خانواده آن‌ها بچینید.

7) از تحقیر، توهین یا مقایسه‌کردن پسرتان با دیگران به شدت پرهیز کنید؛ چون انجام این اعمال موجب پرخاشگر و زورگو شدن آن‌ها در آینده می‌شود و این گونه فرزندان تحقیر شده بعد از رسیدن به استقلال سعی می‌کنند با توسل به زور وجود و قدرتشان را به دیگران اثبات کنند.

8) پسران، پدران آینده‌اند و باید مسوولیت‌پذیر بار بیایند؛ بنابراین انجام برخی از کارهای خانه را حتی اگر خیلی کم و پیش پا افتاده باشند به عهده پسرتان بگذارید؛ کارهایی مانند خرید نان یا گذاشتن کیسه زباله بیرون از منزل.

9) پسران در سنین نوجوانی علاقه زیادی به دیده و پذیرفته شدن از طرف جامعه دارند؛ بنابراین برای این کار اقدام به عوض کردن ظاهر و نوع پوشش خود می‌کنند. در مواجهه با این گونه مسائل، شما نباید با پرخاشگری و توهین فرزندتان را از تغییر ظاهرش منع کنید، بلکه باید با زبانی خوش و دلیل و منطق مناسب، او را تشویق به پذیرفته شدن از راه‌های دیگری غیر از تغییر ظاهر غیر متعارف کنید. از او بخواهید که رشته هنری یا ورزش مورد علاقه‌اش را به صورت حرفه‌ای ادامه دهد و موفقیت‌ها و قهرمانی‌های پیاپی‌اش سبب غرور و افتخار خودش و شما باشد.

10) آزادی مفرط ، بیشتر مخرب است نه موثر. شما با آزاد گذاشتن فرزند پسرتان در هر زمینه‌ای و برآورده کردن همه نیازهای او، فردی متکبر و خودخواه از او می‌سازید و موجب می‌شوید که او فکر کند در همه مکان‌ها و زمان‌ها، هر کاری که دلش بخواهد می‌تواند انجام دهد، اما وقتی طی زندگی با مسائلی غیر از آنچه باب میل اوست روبرو شود، یأس و ناامیدی سراسر وجودش را فرا می‌گیرد و عاقبت این نوجوانان چیزی نمی‌شود جز احساس پوچی و...

11) پسرها عمدتا عهده‌دار چرخاندن چرخ مالی و اقتصادی زندگی در آینده هستند؛ بنابراین بهتر است پدران، آن‌ها را با مسائل و مشکلات مالی و حساب و کتاب و نحوه صحیح پول خرج کردن آشنا کنند و از نوجوانی پس انداز کردن و صرفه‌جویی را به آن‌ها یاد دهند.

12) این یک باور غلط است که دخترها بیشتر از پسرها به محبت نیاز دارند. پسرها هم به اندازه دخترها به محبت و حمایت عاطفی خانواده‌شان احتیاج دارند؛ پس وظیفه یک پدر یا مادر مهربان که به فکر سلامت روان فرزندش است، رعایت تعادل و عشق ورزی به همه فرزندان است.

13) معمولاً پسرها با پدرانشان راحت‌ترند و بهتر می‌توانند مشکلاتشان را با آن‌ها در میان بگذارند؛ بنابراین به عنوان یک پدر مسوول، روزی یک ساعت از وقتتان را به پسرتان اختصاص دهید و او را در راه حل مشکلاتش یاری کنید. فقط حواستان باشد که خشونت و پرخاش، جایی در راهنمایی‌هایتان نداشته باشد تا فرزندتان از مشورت کردن با شما پشیمان نشود و مشکلاتش را خارج از خانه و به روش‌های نادرست حل نکند.

14) پسربچه‌ها علاقه شدیدی به بازی‌های خشن کامپیوتری دارند. برای جلوگیری از ناراحتی‌های جسمی و روحی فرزندتان، از تنها و آزاد گذاشتن او برای ساعت‌ها بازی با کامپیوتر خودداری کنید.

15) بد نیست که حساب دخل و خرج فرزندتان را داشته باشید و دورادور بدانید که او پول‌هایش را چه طور خرج می‌کند. شاید باور نکنید اما خرید سیگار می‌تواند به سادگی خریدن یک بسته آدامس یا پفک باشد!

16) به پسرتان بیاموزید که زورگویی و قلدری راه معقول و پسندیده‌ای برای رسیدن به خواسته‌ها نیست؛ بنابراین بهتر است برای حل مشکلاتش راه‌های منطقی و آرام را پیش گیرد تا محبوبیتش پیش اطرافیان بیشتر شود.

17) پسرها به خاطر موقعیت خانوادگی خاصی که در آینده دارند و باید مسوول و مدیر یک زندگی شوند، نیاز زیادی به اعتماد به نفس بالا دارند. شما می‌توانید با سپردن کارهای مهم به پسرتان و گفتن این جمله که «من می‌دانم تو به بهترین شکل ممکن این کار را انجام می‌دهی» اعتماد به ‌نفس فرزندتان را بالا ببرید و حس مفید بودن را به او القا کنید.

18) با مسوولان و مشاوران مدرسه او در تماس باشید تا بتوانید از تغییرات احتمالی روانی یا تحصیلی فرزندتان خبردار باشید.

19) برای این که پسرتان احساس نکند به خاطر جنسش هیچ محدودیتی ندارد، قوانین خانواده را بنویسید و به دیوار اتاقش بچسبانید و حتماً ساعات ورود و خروج را طبق مقررات خانواده درج کنید و اگر دیدید که او از حدش تجاوز کرد، بنا به روحیاتش، تنبیه یا تشویقی برایش در نظر بگیرید تا بهتر شرایط خانواده را بپذیرد.

20) جوری رفتار نکنید که فرزندتان احساس کند برای هر کاری باید نظر شما را رعایت کند و حق انتخاب در هیچ زمینه‌ای را ندارد، این رفتار او را سرخورده می‌کند. انتخاب رنگ اتاق، لباس یا نوع تغذیه را به عهده خودش بگذارید.

21) هیچ گاه در برابر دختر یا فرزند کوچک‌ترتان به پسرتان نگویید که تو بزرگی یا پسری و این رفتارها از تو بعید است. عادلانه قضاوت کنید و به فرزندانتان بیاموزید که به یکدیگر احترام بگذارند و حقوق یکدیگر را هم رعایت کنند.

منبع: تبیان

این موارد رانیز یکی از خوانندگان حسام سرا پیشنهاد کرده اند:

خیلی عالی میشه اگه همه به این نکات مهم توجه کنند.
چند نکته هم اجازه بدین من به اینها اضافه کنم:
1)به پسرها حتما آشپزی و خانه داری و همسر داری را آموزش دهید.

2)هیچگاه فکر نکنند تمام رفتارهای پدر شان به عنوان یک الگو کاملا درست است ، آنها رفتارهای هر شخصی را می توانند با معیارهایی که آ موخته اند نقد کنند.(با رعایت کامل احترام متقابل در خانواده )
3)با شخصی دوست شوند که از دوستی با او افتخار کنند.
4)اشتباهات دوران زندگی و جوانی خود را برای آنها تعریف کنیم.
5)حریم هر شخص حفظ و صمیمیت را افزایش دهیم.
6)گاهی اوقات از آنها کمک فکری یا ... بخواهیم و بگوییم من به کمک تو احتیاج دارم .(البته در حد خودشان)

باتشکر از ایشان


[ جمعه 91/10/8 ] [ 1:13 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

دنیا به پایان نرسیددنیا به پایان نرسید" و از ماجرای "پایان جهان در 21 دسامبر  طبق تقویم قوم مایا" تنها عده ای سودجویی کردند ، عده ای استرس و ناراحتی عصبی کشیدند و عده ای که نگاهی منطقی و دانش وسیع تری داشتند؛ برایشان تنوعی شد و خندیدند.
به قول مولانا:
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که  را افزون خبر جانش فزون

بی گمان مصداق این شعر زیبای مولانا در ماجرای اخیر شایعات مربوط به پایان جهان که به طور گسترده ای در سرتاسر گیتی پخش شده بود، انسان هایی بودند که با مجهز بودن به سلاح دانش و خرد، بر شایعات و گمانه های بی اساس و غیر علمی خط بطلان کشیدند و تلاش کردند این مشعل آگاهی را به دیگران نیز برسانند و آنها را از جهل نجات دهند تا فریب نخورند یا از کشیدن "استرس های عصبی" بی مورد به دور باشند.

البته تا جایی که ماجرای پایان جهان کمی مایه هیجان باشد و لطافتی بر روزمرگی های زندگی انسان ها بیفزاید بحثی نبوده و نیست؛ اما نکته در اینجاست که کم نبوده و نیستند انسان هایی که علی رغم زندگی در قرن بیست و یکم که برای آنها امکان کسب دانش و آگاهی در سریع ترین زمان ممکن و به راحت ترین شکل ممکن وجود دارد، باز هم فریب کیسه دوزان و "سودجویان در کمین جاهلان" را می خورند و یا بی مورد دچار استرس و نگرانی می شوند و این گونه به خود و اطرافیان شان صدمه می زنند!

دنیا به پایان نرسید، اما قطعا، دانش و خرد بشری ادامه دارد و می گوید:"همان طور که جهان هستی به تکوین رسیده یک زمان نیز به پایان خواهد رسید" و این اصلی بدون تردید است، اما نکته اینجاست که هیچ کس حتی با مجهز بودن به آخرین ابزارهای موجود علمی تا کنون قادر نبوده برای آن "زمان دقیق" تعیین کند.

در داستان اخیر شایعات مرتبط با پایان دنیا سه گروه انسان وجود داشتند ، البته به استثنای یک گروه که احتمالا این شایعه حتی به گوش شان نیز نرسید:

گروه نخست افرادی بودند که موقعیت را مناسب دیدند و از این شایعه برای خود کیسه ای دوختند و پولی به جیب زدند. مانند مردی  که چادر امن برای پایان جهان را آگهی اینترنتی کرد تا به مبلغ گزاف چند ده برابر اصل قیمت آن بفروشد!

البته عده ای نیز بدون اینکه بخواهند توفیق اجباری یافتند تا این شایعه به نفع جیب آنها باشد . همانند آن هتل دار یا کافه دار در روستای " شیرینجه " ترکیه که بدون اینکه نقشی داشته باشند از صدقه سری میهمانان پر شمار، پول خوبی به جیب زدند. روستایی که شایعه شده بود در پایان دنیا ، امن و ایمن می ماند و کلی انسان خوش باور با سرعت و استرس خود را از سراسرجهان به آنجا رساندند! جالب این که بسیاری از این افراد ، بلیت های یک طرفه و نه رفت و برگشت به مقصد ترکیه خریداری کرده بودند!

دسته نخست که عموما باوری به پایان جهان نداشتند را می توان"سودجویان" یا "کامیابان" این داستان دانست.

اما دسته دوم شکست خوردگان این شایعه هستند. کم نبودند افراد و خانواده هایی که با صرف هزینه های گزاف خانه و کاشانه خود را رها کردند تا به زعم خود برای امن ماندن از مصیبت پایان جهان به نقطه ای امن بروند. عده زیادی از باورمندان به پایان جهان نیز با تزریق استرس، به روان و جان خود صدمه زدند که این دسته را هم باید جزء گروه بازندگان دانست.

گروه سوم اما با وجودی که نه پولی به جیب زدند و نه استرسی کشیدند (حتی شاید کمی فضای هیجانی پایان جهان زندگی آنها را تلطیف کرد) را می توان برنده اصلی داستان پایان جهان دانست . این افراد که مجهز به سلاح علم و خرد بودند فریب ظواهر را نخوردند و در مقابل "بارش بی امان تیر شایعات" سپر دانش را در مقابل خود گرفتند تا "سختی های استرس زای کمان شایعات را به هیجان های تلطیف کننده زندگی" تبدیل کنند.

شایعه پایان جهان تمام شد؛ اما چاه " جهل و خرافه"  و نردبان "دانش و خرد" همچنان همچون دو مسیرمتفاوت "تاریکی و روشنایی" پیش پای بشر قرار دارد و این انسان ها هستند که می توانند انتخاب  کنند: در نور و روشنایی علم و دانش بمانند یا در چاه تاریک جهل و خرافه زمان خود را سپری کنند و این داستان همچنان که از ابتدای تاریخ بوده و به نظر می رسد همچنان نیز ادامه خواهد داشت ... .عصرایران


[ جمعه 91/10/1 ] [ 10:20 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 302
بازدید دیروز: 33
کل بازدیدها: 1470335