حسام ســرا
| ||
چندسال پیش که تازه اینترنت به فضای آموزشی پاگذاشته بود ،مثل هر نوآوری دیگر، مدیران مدارس را به داشتن فضای مجازی برای آموزش وتربیت دانش آموزان تشویق می کردندبه این ترتیب استفاده از وبلاگ های رایگان فارسی رواج یافت کاربه جایی رسید که درهر جلسه وکارگروهی روی داشتن وبلاگ تأکید فراوان می شد ورفته رفته دبستانها، مدارس راهنمایی ودبیرستانها وهنرستانها ومجموعه های وابسته به آموزش وپرورش صاحب فضایی به نام وبلاگ یا احیانا" سایت مستقل شدند اداره آموزش وپرورش هم از این قاعده مستثنی نبود . شدت تأکید رفته رفته رنگ باخت ، مدیرانی که بی هیچ آموزش وتوجیه فلسفی وذهنی به ساختن وبلاگ مبادرت کرده بودند پس از کم شدن فشارهای روانی کم کم با وبلاگ مدرسه خداحافظی کردند وفقط گاه گاهی به مناسبتی مطلبی را درصفحه اول وبلاگ به نمایش درمی آوردند که نشان دهند وبلاگ زنده است تا مدیر زنده است ! کافی است درموتور جست وجوی گوگل نام مدارس شهر یا شهرستانتان را نوشته وکلید جستجو را بفشارید حاصل این جستجو «گورستانی از وبلاگهاست» که کسی برای آنها مجلس ترحیمی هم برپانکرده است! به سایت های ادارات آموزش وپروش هم که نگاه کنیم وضع بهتری ندارند چراکه به روز رسانی آنها مرتب انجام نشده و اطلاعات مربوط به اسامی مدیران وکارشناسان، تلفن وایمیل های تماس و.. مربوط به مدتها قبل می باشند . متاسفانه هیچ متولی مشخصی برای اصلاح این روند وجود ندارد و از آن بدتر این که انگیزه ای نیز برای به روز رسانی این محتواهای دیجیتال موجود نیست . اگر قرارباشد فضای وبلاگ یا وبسایت یک مدرسه یا اداره به صفحه ای برای خوش آمدگویی وتبریک وتسلیت باشد بدان دلیل که بازدید کنندگان این موارد اندک خواهند بود امری هزینه بر وفاقد کارآیی لازم است . ترویج شتابزده وبی محاسبه یک فن آوری درجامعه این روند را به دنبال دارد به نظر می رسد تا زمانی که فلسفه استفاده از روش های جدید اطلاع رسانی برای مدیران تبیین نشود واز افراد کارآمد برای ترویج روش های جدید بهره برداری نگردد باز هم راه های آزمون وخطا باز خواهد بود. وبلاگ های فعال مدارس به شدت وحشتناکی قائم به فرد هستند یعنی فرد علاقه مندی وجود دارد که با هرنوع گرفتاری وبلاگ مدرسه را به روز می کند وآن هنگام که به هردلیل حضور وی درمدرسه منتفی شود همه چیز راکد ودراندک مدتی نابود خواهد شد شاید این بدان دلیل است که مدیران هنوز به لزوم یا عدم لزوم وبلاگ مدرسه یا هر موسسه دیگری باور درستی ندارند نکته بسیار مهم دراین زمینه آن است که با اختصاص معاون فن آوری به مدارس باز هم این موضوع عملیاتی نشده است این موضوع درجای خود نیاز به بررسی های واقع بینانه وهمه جانبه دارد .... اگر مدیر، معلم، دانش آموز یا مسئول آموزشی هستید به چند وبلاگ مدارس یا ادارات سری بزنید واگر فرزند دانش آموز دارید به وبلاگ مدرسه یا مدارس فرزندانتان نگاهی بکنید واگر تفاوت فاحشی یافتید اعلام فرمایید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مشخصات وبلاگ یا وبسایت های مرده: 6- وبلاگ هایی که مطالبشان با اهداف موسسه همخوانی نداشته باشدواز آرمانهای موسسه دور افتد. بخش عمده ای از وب سایتهای فارسی و به خصوص دولتی و عمومی در ایران از نظر فنی مرده محسوب می شوند چرا که به روز رسانی آنها به طور منظم صورت نمی گیرد . بارها شده که مراجعه کنندگان به وب سایتهای دستگاه های دولتی اطلاعاتی دریافت کرده اندکه اساسا" ماه ها و بلکه سال ها است قدیمی و بلا استفاده شده اند!! اگر به فضای مجازی برویم و تفکرمان همچنان آنالوگ( یک سویه) باشد، مراجعهکنندهها را با وب یخ، مرده و سرد مواجه میکنیم، دراین نوع وب ها فقط اطلاعات میمیرد. اصلا اکسیژن فضای وب، اطلاعات است از این رو مرتب کار کردن و بهروزرسانی محتوا در این فضا اهمیت دارد. به نظر میرسد چون فضای مجازی برای برخی از مدیران ما قابل لمس ودرک نیست نمیتوانند با آن رابطه مناسبی برقرار کنند و در سیاستگذاری هم به آن بیتوجه هستند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پی نوشتها: 1- دوستی از سر ارادت وشاید ...برایم نوشته است... در این یکی دوماه محافظه کارشده ای ودرباره آموزش وپرورش ومشکلاتش نمی نویسی!! البته مرانیز باتهدید نواخته است که...! این را بدان دلیل نوشتم که بگویم اگر چه نوشتن، مشغله اصلی ذهنی من است اما همیشه نمی توان مطلب انتقادی نوشت به این دوست خوبم توصیه می کنم اگر سوژه هایی برای نوشتن سراغ دارند معرفی کنند گاهی در یافتن موضوع جدید سرگردان می شوم از طرف دیگر ایشان اگر توان خود را آنگونه که نثر زیبایشان را درنوشتن انتقاد از من به کاربرده اند به کارگیرند مشکل به کلی برطرف خواهد شد اگر مشکلی درآموزش وپرورش وجود دارد نمی توان انتظار داشت که یک نفر با دیدگاه واطلاعات محدود خود بتواند به همه آنها بپردازد شاید مطالب ماههای اخیرم مانند گذشته نباشند اما این بیشتر به روحیات شخصی ونداشتن موضوع برمی گردد .به مطلب «پایان دنیا...» ویا «از خوش خیالی تاواقعیت» درهمین صفحه توجه کنید.. هرگاه حرفی برای گفتن داشته باشم خواهم نوشت شک نکنید ..... 2- مطلب عصر ارتباطات، بعضی ها را به خطا انداخته بود که شاید من با گسترش صنعت وفن آوری مخالف باشم بر این نظر هستم که گریزی از فن آوری نیست وخواه ناخواه دنیای ما به سمت دیجیتال شدن پیش خواهد رفت، آن نوشته تلنگری بود بر رفتار ما نسبت به فن آوری واین که از این وسایل که دستاورد بشری برای زندگی بهتر است بهره برداری مناسب تری صورت گیرد وگرنه امکان ایستادگی دربرابر تکنولوژی مانند آن است که بخواهیم با بیل اسباب بازی پلاستیکی، راه عبور رود نیل یا می سی سی پی راببندیم.....
[ یکشنبه 91/10/24 ] [ 10:17 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
همه می گویند عصری که ما در آن زندگی می کنیم عصر ارتباطات نام دارد سیاستمداران و مدیران و بزرگان بشریت هم این عصر را عصر ارتباطات می نامند اما عصر ارتباطات نام دروغینی بیش نیست . این عصر،عصر تنهایی و در خود فرو رفتن است ! این که در جیب همه از پیرمرد ِ 80 ساله ی محله ی ما تا بچه های 5 ساله مهد کودکی یک تلفنِ همراه است ، دلیلی بر با هم بودنِ آدم ها نیست . هیچ کس یک ظهر دلگیرِ جمعه که دلت دارد از سینه در می آید و خفه شدی از بی هم صحبتی زنگ نمی زند و نمی پرسد حالت خوب است ؟هیچ کس تو را به نوشیدنِ قهوه های بیمزه یا خوردن کیک های خوشمزه و حرف زدن دعوت نمی کند! هیچ کس نمی گوید بیا با هم برویم جاده چالوس و کباب و ماهی قزل آلا بخوریم . هیچ کس تو را به پیاده روی یک عصر پاییزی دعوت نمی کند. هیچ کس حتی تنهایی اش را با تو سهیم نمی شود. وقتی زنگ می زنند با خودت شرط می بندی که حتما کاری از تو توقع دارد و بدتر از آن شرط می بندی برای پرسیدن حالت زنگ زده است یا کاری دارد و همیشه می بازی. و تماشایی است تعجب دوستان و اقوام وقتی فقط بخاطر دیدنشان بهشان سر می زنی یا تماس می گیری! . سهم ما از ارتباطات ،گسترش دردسرها و گرفتاریهایمان است . عصر ارتباطات فقط یک فریب است . ما وسایلِ ارتباطی را گسترش داده ایم که مادرها هر زمان دلشان خواست به فرزندانِ بخت برگشته زنگ بزنند که کدوم گوری هستی ؟ و زن ها به شوهرهایشان زنگ بزنند " کجایی؟ چرا دیر کردی؟ " و شوهرها زنگ بزنند که " به مامانم زنگ بزن حالش را بپرس " و فرزندها به پدرهایشان بگویند سر راه برای من سی دی جدید بخر با چیپس فلفلی و ماستِ موسیر! ما هی هر روز تنها تر شدیم . هر روز منزوی تر شدیم. هر روز مجازی تر شدیم. ما در دنیای مجازی غرق شدیم ! ما یادمان رفت به پدربزرگ و مادر بزرگ هایمان سر بزنیم ، چون هر بار که می خواهیم از خانه بیرون برویم ، چراغ اسم یک عالمه از دوستان مجازی ما روشن است و دلمان نمی آید بدون گپ زدن با آنها برویم و وقتی گپ ما تمام می شود دیگر دیر شده و خسته شده ایم از بس با کیبورد حرف زده ایم! این گونه است که وب کم ها زیاد می شود و اسکایپ و اوووو ! همه گیر تر می شوند و اینگونه است که ما مجازا عاشق ِ " ع " می شویم و " ع " مجازا عاشق " الف "و " واو" می شود و آنها مجازا عاشقِ دیگرانی که خود مجازا عاشقِ دیگران اند! این گونه است که ما دلمان نمی خواهد از پشت ِ صفحه بلند شویم مبادا " ع " بیاید و برود و ما نبینیمش! این گونه است که هی آدم ها تنها تر می شوند. این گونه است که ما خواهرمان را دو هفته است ندیده ایم و حرف نزده ایم و فقط سه باری مجازا گپ زده ایم. اینگونه است که نیمه شب می فهمیم پدرمان یک سفر ِ ده روزه در پیش دارد و ما نمی دانستیم ، ولی می دانیم که دخترِ فلان دوست ندیده ، دیروز عروسکی خریده است که وقتی دلش را فشار دهی " آی لاو یو " می گوید! و پسر ِ فلان بلاگر تازگی ها نقاشی می کند و عکس نقاشی اش را هم دیده ایم ، اما سه هفته است که برادرمان را ندیده ایم ! این گونه است که دیگر همسایه از همسایه خبر ندارد . کبری خانم دارد از فلان سایتِ خانه داری دستورِ تهیه دسری که هفته پیش در "بفرمایید شام" خیلی مورد استقبال واقع شد را می خواند و اصغر آقا دارد برای سفر به کرمان بجای علی آقا همسایه کرمانی مان از «سفرتور دات کام» مشورت می گیرد! اینگونه است که مردها درمحل کارشان با زنانِ خانه دار بیکاری که از تنهایی می نالند چت می کنند و آنها را دلداری می دهند و می گویند زندگی همین است دیگر ! در حالی که زن هایشان در خانه از بی توجهی همسر می نالند و دلداری داده می شوند........
[ پنج شنبه 91/10/21 ] [ 1:41 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
[ سه شنبه 91/10/19 ] [ 11:48 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
"گدا" و "متکدی" اسم هایی هستند که برایشان به کار برده می شود و جالب است به همان اندازه که به عنوان ناهجاری های اجتماعی شناخته می شوند، به همان اندازه هم امنیت شغلی دارند و البته امنیت درآمدی! آنها در حالی "لکه"های ناجور معابر عمومی خوانده می شوند که از طرف مردم مورد حمایت قرار می گیرند و به همین دلیل است که پول هایی که تحت عنوان "کمک" می گیرند با آمار پول های ریخته شده به صندوق های رسمی جمع آوری صدقه تقریبا برابری می کند تا این سؤال به وجود آید که تکلیف ما با این پدیده چیست؟ اصلا تکدی گران را باید محتاج هایی ببینیم که با این شیوه رفع احتیاج می کنند یا متخلفانی که خطایشان درآمدی است که لازم نیست برایش زحمت زیادی بکشند. سؤال دیگر این است که مسوؤلین باید چه مسؤلیتی را در قبال آنها احساس کنند.
متکدی؛ محتاج یا مجرم مرسوم است که معتادان را به دلیل شرایط دشوار و غیرقابل تحملی که دارند بیمار می خوانند نه خلافکارکه البته این ادعا ، جای بحث فراوان دارد ؛ اما این مساله برای تکدی گران فرق می کند و حتی اگر احتیاج شان هم ثابت شود، نمی توان رفتارشان را توجیه کرد چرا که نهادهای مسؤول هم در قبال محتاجان مسؤلیت دارند و هم در قبال مجرمین. به همین دلیل یکی از تردیدهایی که دستگاه های مربوطه باید به آن پاسخ روشنی بدهند، این است که متکدی اگر مجرم است چرا آزاد است و اگر محتاج است چطور می تواند برای رفع احتیاجش ناهنجاری اجتماعی به وجود بیاورد؟ "گدایی در حالی جامعه را آزار می دهد و باعث به وجود آمدن صحنه های زشتی می شود که این کار نه تنها بدرفتاری یک فرد، بلکه کاری گروهی است که توسط سرگروه هایی خاص برنامه ریزی شده و مدیریت می شود." در قانون مجازات اسلامی از تکدی گری به عنوان مصداق بارز جرم نام برده شده است ؛ از همین رو برخورد با متکدیان یک امر ضروری و حیاتی است. البته این را باید در نظر داشت که اغلب متکدیان افراد سودجو و فرصت طلبی هستند که هیچگونه نیاز مالی ندارند اما با استفاده از احساسات مردم اقدام به این کار خلاف می کنند. فرد متکدی علاوه بر پایمال کردن شخصیت خود، باعث ایجاد رخوت و سستی در جامعه شده و اگر برخوردی جدی و مؤثر با این افراد نگردد زمینه رشد آنها روز به روز بیشتر فراهم خواهد شد. وجود افراد متکدی چهره نامطلوبی از جامعه را نشان می دهد از همین رو انتظار از نیروی انتظامی و سایر دستگاه های ذیربط این است که مقابله ای جدی با پدیده تکدی گری داشته باشند تا بساط این افراد از سطح شهرها برچیده شود. قانون و تکدی گری ماده 712 قانون مجازات اسلامی، درخصوص مجرمانه بودن تکدی گری جرم انگاری کرده است:" هرکس تکدی یا کلاشی را پیشه خود قرار داده باشد و از این راه امرار معاش نماید یا ولگردی نماید به حبس از یک تا سه ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالی مرتکب عمل فوق شود علاوه بر مجازات مذکور کلیه اموالی که از طریق تکدی و کلاشی به دست آورده است مصادره خواهد شد." سپس ماده 713 همین قانون درباره گماردن کودک برای تکدی گری پیش بینی مجازات کرده و هرکسی را که از کودک برای این کار بهره برداری کند "بزهکار" دانسته است: "هرکس طفل صغیر یا غیررشیدی را وسیله تکدی قرار دهد یا افرادی را به این امر بگمارد به سه ماه تا دو سال حبس و استرداد کلیه اموالی که از طریق مذکور به دست آورده است محکوم خواهد شد." در همین رابطه کنوانسیون ها و پیمان هایی در مجامع جهانی به تصویب رسید که دولت ایران نیز به این کنوانسیون ها ملحق شده و الحاق یک کشور به این پیمان ها به منزله اعتبار آنها در حکم قانون داخلی خواهدبود. به عبارت ساده تر مفاد این پیمان ها در حکم قانون داخلی ایران است. ازجمله این کنوانسیون ها، پیمان نامه حقوق کودک مصوب سال 1989 سازمان ملل متحد است. در ماده 32 این پیمان نامه هرگونه بهره کشی اقتصادی از کودکان در کشورهای عضو را ممنوع دانسته است: "1- کشورهای عضو ، حق کودک را برای برخورداری از حمایت در برابر بهره کشی اقتصادی و انجام هرگونه کاری که ممکن است زیانبار باشد یا در تحصیل کودک خللی وارد آورد، یا به سلامتی کودک یا رشد جسمانی، ذهنی، اخلاقی یا اجتماعی او آسیب رساند، به رسمیت می شناسند. 2- کشورهای عضو جهت تضمین اجرای ماده حاضر اقدامات قانونی، اجرایی، اجتماعی و آموزشی به عمل خواهند آورد. بدین منظور و با عنایت به مفاد سایر اسناد بین المللی مربوطه، کشورهای عضو به ویژه اقدامات ذیل را به عمل خواهند آورد: الف) تعیین حداقل سن یا حداقل سنین برای اشتغال به کار ب) تدوین مقررات مناسب در ارتباط با ساعات کار و شرایط اشتغال پ) تعیین مجازات های مناسب یا ضمانت های اجرایی دیگر به منظور تضمین اجرای موثر ماده حاضر." وظیفه دادستان و ضابطان دادگستری در ادبیات حقوق جزا یکسری از جرایم به عنوان جرایم مشهود برشمرده شده اند. یعنی اینکه این جرایم در علن و آشکار و انظارعمومی مردم وقوع می یابد و ضابطان دادگستری ازجمله نیروی انتظامی در این گونه جرایم نباید منتظر بمانند تا شاکی و زیان دیده از جرم از آنان درخواست رسیدگی و پیگرد بزهکار را کند، بلکه باید راسا موضوع را پیگیری کرده و در اسرع وقت مراتب را به دادسرای محل وقوع جرم اعلام کنند. یک تجربه موفق
[ جمعه 91/10/15 ] [ 8:49 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
می گویند «دروغ هرچه بزرگ ترباشد باورش آسان تراست»! اشتباه نکنید منظورم حرفهای سیاستمداران دنیا نیست ! به زندگی اجتماعی خود ودنیای اطرافمان هم که نگاه می کنیم این موضوع مصداق پیدامی کند. شهردار یک شهر در روز معارفه قول های عجیبی می دهدانگار که همه شهرداران قبلی آدم های نالایقی بوده اند ،هیچ کارمثبتی انجام نشده واز شهر وشهرسازی اطلاعی وجود نداشته است . مدیر دبستان شش کلاسه ای در اولین روز کاریش ،مدرسه جدید را مخروبه ای قلمداد می کند که هیچ کارشایسته ای درآن صورت نگرفته ومعتقد است که او « آمده است» تا از این مخروبه در «اندک زمانی» بهشت عنبر سرشتی پدید آورد.. اگر شهردار جدید باصدای بلند وتبلیغات فراوان بگوید که تاسال آینده برای هرمحله یک پارک خواهد ساخت، همه خیابانها رابازسازی وتعریض خواهدکرد، مشکل ترافیک وپارکینگ وسایل نقلیه را برای همیشه برطرف خواهدنمود،سیستم تمام مکانیزه جمع آوری زباله رابرای همه منازل تاسال آینده طراحی واجرا خواهد نمود و.....بسیاری باور می کنند واو را می ستایند . شهروندان، کارکنان وحاضران نیز ،رفتارهای متفاوتی با این وعده ها خواهند داشت: بعضی مدیر جدید را فرشته ی نجاتی می دانند که لطف الهی وی را درمسیر زندگیشان قرار داده است وبعضی دیگر هاج وواج می مانند که مدیران پیشین چه موجوداتی بوده اندکه..... تنها ،اندک افرادی باعقل دور اندیش ،ارزیابی وعده های داده شده و درک شرایط موجود درمی یابند که این حرفها مشتی شعاروتبلیغات است که فقط توقعات دیگران را بالا می برد اما تعداد این گروه اندک است واگر همان ابتدا مخالفت یا اعتراضی کنند درفوج جمعیت طرفدار خوش خیال محو می شود. وعده های عمل نشده در دراز مدت سرخوردگی به دنبال می آورد ونتیجه ی سرخوردگی ،بی تفاوتی وعدم انسجام اجتماعی است . چراما واقعیت ها را باخوش خیالی مخلوط می کنیم؟چرا آن اندازه که باید ، واقع بین نیستیم؟ چرا وعده های توخالی می دهیم ؟چرا به حرفهایی که می زنیم عمل نمی کنیم وبه تعبیر زیبای قرآن : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ * « الصف: 2 » ونکته مهم تر این که : چرا ما مردم باوجود بالارفتن سطح تحصیلات وداشتن مدارک تحصیلی عالی به آسانی درتبلیغات این افراد خود را می بازیم؟....چرا.. شما می دانید؟
[ شنبه 91/10/9 ] [ 10:18 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
شاید بتوان یکی از مهمترین مسوولیتها و وظایفی را که والدین در مقابل نوجوانان خود دارند وظیفه تربیتی آنها به شمار آورد؛ وظیفهای که اگر خوب و درست از عهده آن برآیند، نتیجهاش آیندهای درخشان و مطمئن برای فرزندان است. منبع: تبیان این موارد رانیز یکی از خوانندگان حسام سرا پیشنهاد کرده اند: خیلی عالی میشه اگه همه به این نکات مهم توجه کنند. باتشکر از ایشان [ جمعه 91/10/8 ] [ 1:13 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
دنیا به پایان نرسید" و از ماجرای "پایان جهان در 21 دسامبر طبق تقویم قوم مایا" تنها عده ای سودجویی کردند ، عده ای استرس و ناراحتی عصبی کشیدند و عده ای که نگاهی منطقی و دانش وسیع تری داشتند؛ برایشان تنوعی شد و خندیدند. [ جمعه 91/10/1 ] [ 10:20 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |