حسام ســرا
| ||
کنارم نشتسه است وصحبت می کند به چشمانش خیره شده ام وبه حرف هایش گوش می کنم هرچه او بیشتر حرف می زند بیشتر بین ما فاصله می افتد این فاصله از نوع جنس فکر کردن است از نوع تفاوتهاست نمی خواهم قضاوت ارزشی کنم نمی خواهم بگویم او بد است ومن خوبم اصلا چنین قصدی ندارم فقط می توانم بگویم بین ما فرسنگها فاصله است ... سالهاست او را می شناسم نسبت فامیلی هم به این شناخت کمک می کند اما هرچه تلاش می کنم نمی توانم ارتباطم را با نوع دیدگاهش برقرارکنم . می دانم که هرکس برای خودش طرز فکری دارد وشیوه ای برای زیستن ؛ این را سالهاست دریافته ام ...دربین حرفهایی که می زد بارها به این نکته اندیشیدم که نکند دربرخورد با دیگران وبیان افکار واندیشه هایم من هم به همین اندازه وشاید هم بیشتر طرف مقابل را آزرده ام اگر اینگونه باشد باید درافکار ورفتارم تجدید نظرکنم ؟ کسی که کنارم نشسته است فکرش با زمانه ما جوردرنمی آید اصلا انگار آدم این زمانه نیست ومن به این می اندیشم که نکند در زمانه گذشته مانده باشم ... سخت است با کسی حرف بزنی وطرف مقابل به این فکر کند که این آدم عجب پرت است این آدم انگار تازه از غار اصحاب کهف بیرون آمده است. باورکنید سخت است ....
[ چهارشنبه 93/5/29 ] [ 8:26 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
ش (دوشنبه 8/7/1387 - 9:58 ص ) یک مشت معلم پرمدعای بی عرضه غرق در تفکرات تئوری مملکت را به .... کشیدید. این نظر یکی از خوانندگان بود که بی هیچ ربطی به محتوای یکی از پست های حسام سرا نگاشته بود ، نمی دانم شاید از نویسنده وبلاگ دلخوری یا ناراحتی داشته یاچیزی نوشته یا کاری کرده ام که او را خوش نیامده است ویا... امّا چون این مطلب درباره معلمان است برخود لازم دیدم نظرش را حذف یاخصوصی نکنم و چند نکته دراین باره بنویسم تا از سنگینی وظیفه معلمی دفاع کرده باشم؛ شاید توفیق یافتم : 1- شرایط اجتماعی جامعه ما به دلایل مختلف نابرابریهایی را ایجاد کرده است واین شکاف بر ادعای نوکیسه ها افزوده واز اعتبار کسانی کاسته است، وضعیت معلمان در این معادله بهتر شده یا بدتر؟اگر شرایط بهتر نشده ادعا برای چیست ؟ شاید معلمان به زعم این دوست نادیده «پرمدعا» شده باشند اما باید دید این ادعا درباره چه چیزهایی است و مورد ادعا کدام است باطرح مطالب کلی ومبهم نمی شود چیزی را اثبات کرد . 2- معلمان به دلیل ماهیت کاری ،تفکرات تئوریک دارند وبه نوعی تئوری پردازی می کنند جامعه از معلمان انتظار عملگرایی ندارد ،انتظار رویکرد عملگرایی از معلمان غیرمنصفانه است؛ معلم فیزیک،شیمی،تاریخ، ادبیات فارسی وحتی دینی درچارچوب کتاب درسی گرفتار آمده وبه دلایل گوناگون محکوم به تدریس همان کتاب درساعاتی محدود شده اند! کجای این بخش به عملگرایی می رسد ؟ منظور از تفکرات تئوری چیست ؟اگر نارسایی در رفتار وعملکرد افراد جامعه دیده می شود باید به کارکرد نهادهای مختلف جامعه بادقت بیشتری نگریست ویکطرفه به قاضی نرفت.آیا درنابسامانی رفتاری جامعه فقط معلمان مقصرند؟البته اگر منظور از بیان این جمله مطلوب نبودن مجموعه نظام آموزشی است باید ضمن اعتراف به نقایص موجود مشکل را درناهماهنگی سیستم آموزشی (کتاب، فضای فیزیکی، قوانین ومقررات ، وضعیت مدیریت ها ، بودجه واعتبارات ،نوع نگاه مسئولان وشهروندان به آموزش وپرورش والبته وضعیت معلم ) جست وجو کرد . 3- دولتمردان وتصمیم گیران جامعه نسبت به آموزش وپرورش وعنصر ذی روح آن یعنی «معلمان» چه تصوری دارند ؟چقدر برای رفع مشکلات مادی واجتماعی آنان تلاش کرده ومی کنند ؟ گوش اخبار ورسانه ها از پرداخت حقوق از دست رفته ، حق التدریس وبدهکاریهای دولت به آنان که از آن به واژه ی نامانوس« مطالبات» تعبیر می شود پُراست، جدال برسر منزلت اجتماعی آنان بماند برای وقتی دیگر. شما از این عنصر موثر ولی فراموش شده در آموزش وپرورش چه انتظاری دارید ؟انتظار معجزه ؟ عملگرایی؟ یا.... 4- خانواده ها نیمی از ساعات هر روز، عزیزترین سرمایه های زندگی خود را به مدارس می سپارند ادعا این نیست که خروجی مدارس از نظر فرهیختگان جامعه مطلوب است اما با مقررات کنونی ، سهم خانواده ودولت برای بخش آموزش ، نگاه به معلم و.. این خروجی چندان هم بی تناسب نیست ! اگر شما وضعیت دانش آموزان جامعه ما را با برخی کشورها مقایسه کرده وبه این نتیجه رسیده اید راهتان را کمی به سمت واقعیت های جامعه کج کنید وبانگاهی واقع بینانه تر درون را بنگرید تاداوری منصفانه تری ارائه دهید . 5- برخلاف نطر شما معتقدنیستم کشور ما روزگار بدی دارد اتفاقا تا افرادی از قبیل شما تیشه برداشته وریشه ها را هدف گرفته اند وبه جای طرح مشکل وارائه راه حل ،لبه تند انتقادشان را متوجه مجریان پایین دستی نموده وتصمیم سازان وتصمیم گیران را مبُرّا از خطا می دانند نباید اوضاعی بهتر از این انتظار داشت! خانه را اهل آن می سازند وخلایق هرچه لایق .اگر پزشک ومهندس و داروساز و.. را می شود وارد کرد معلم را باید از فرزندان همین مرز وبوم پرورش داد وتا آن زمان که نگاه وتوجه همه جانبه جامعه نسبت به این قشر عوض نشود همین است که می بینید . 6- این سرزمین اگربه پیشرفتی رسیده یا به بیراهه می رود همه ما در پیشرفت وپسرفتش سهیمیم با این تفاوت که سهممان متفاوت است! هرگاه سهم خودمان را در این پسرفت یا پیشرفت محاسبه کردیم ومسئولیتش را پذیرفتیم حق داریم دیگران را به میز محاکمه بکشانیم ودادگاه تفتیش عقایدمان را دربلندترین نقطه برج میلاد تشکیل دهیم امید وارم تحقق آن روز دیر نشود که همه متضرر می شویم. 7- درپایان به یاد این جمله جان. اف. کندی می افتم که : «پیشرفت ما به مثابه یک ملت هیچگاه سریع تر از پیشرفت ما در امر آموزش نخواهد بود» . حرف حق را باید از هر خویش وبیگانه ای نیوشید ،آویزه گوش نمود وبرای اجرای بخش های قابل اجرایش برنامه ریزی کرد . پی نوشت : 1- درپاسخ به این نظر ، یکی از خوانندگان چنین نوشت : امید (سهشنبه 9/7/1387 - 7:58 ع ) من معلم نیستم ولی فکر می کنم حق به جانب جناب ((ش)) است که درافشانی کرده اند چرا که اگر معلمان عرضه داشتند چنین موجودی را تحویل جامعه نمی دادند که اینگونه بی ادبانه و گستاخانه سخن براند و هتک حرمت کند.ایشان حتما یادشان باشد اگر می توانند چند کلامی را بنویسند و منظور خود را به همگان بااین جملات شیوا برسانند در همین حد نوشتن هم مدیون معلمان هستند ولی چه سود که .......... 2- معلمان قشری از اقشار این جامعه اند ودراین قشر افرادمتفاوتی با دیدگاه ، عملکرد وافکار گوناگون دیده می شود با دیدن یک نارسایی نمی توان به حیثیت مجموعه ای چوب حراج زد ؟ می شود ؟ 3- کاش شهامت نوشتن نظر بانام ومشخصات را می آموختیم ودرتاریکی تیر شلیک نمی کردیم . به دلیل حذف ناخواسته این مطلب وارسال دوباره آن، نظرات از طرف مدیر حسام سرا دوباره آورده شده است باپوزش بسیار
[ پنج شنبه 87/7/11 ] [ 7:0 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |