سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

روز مادرمبارکباد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روز زن  بر همه زنان غیرتمند ایرانی مبارکباد


[ یکشنبه 88/3/24 ] [ 1:19 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

سال نو مبارک

سپاس خدایی را که این جهان راآفرید

                      و

سپاس خدایی را که انسان را در این جهان آفرید

                      و

سپاس خدایی را که شادی را برای انسان در این جهان آفرید

سال نو مبارک وشادیهایتان افزون باد

به امید برآورده شدن آرزوهایتان .


[ یکشنبه 88/1/2 ] [ 7:22 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

پیامک ارسال ودریافت نمی شود!!!!

ارسال پیامک در مناسبت های ملی ومذهبی به روالی معمول بدل شده است اکنون چند روزی است که سامانه ارسال پیامک درسیمکارت های همراه اول از کار افتاده است .کسانی درتلاش برای ارسال وافرادی، گوش به زنگ دریافت آن هستند ولی انتظار بی نتیجه است .
اگر شما ، پدر یا مادر هستی یا در جایگاهی قرار داری که بنابر  عرف معمول ، منتظری تا کسانی برای شما اقدام به ارسال پیامک کنند و ساعت ها از تحویل سال گذشته و هنوز پیامی از او به دستت نرسیده ، ناراحت نشو ! چون ممکن است :
1- به دلیل شلوغی خطوط ، چندین بار برای این کار تلاش کرده و پیامک او به شما نرسیده باشد .
2-برای او گرفتاری یا عذری پیش امده که از فرستادن پیام غافل شده است .
3- پیام تبریک تو را اشتباها برای دیگری فرستاده است.
4-حتی اگر یقین کردی که برای شما پیامی نفرستاده و او در اولین تماس یا روبرو شدن باشما از ارسال پیام سخن گفت ، از او قبول کن و همین را به عنوان عذر خواهی از او بپذیر .

5- سامانه ارسال پیامک از کار افتاده است واصولا" ارسال پیامک ممکن نیست (مشکلی که هم اکنون پیش آمده است )
*
اگر به کسی پیامک دادی و جواب نیامد ناراحت مشو و احتمال بده که :
1- شماره شما را نداشته و شما را نمی شناسد .
2-شماره(خط تلفن ) را به کسی دیگر واگذار کرده است .
3-اگر در انتهای پیام، خود را معرفی کردی احتمال بده درست همان چند کلمه آخر به مقصد نرسیده و پیامک ناقصازسال شده است.
4- در موقعیتی است که نمی تواند جواب دهد؛ یا در حال رانندگی و جایی شلوغ است که صدای دریافت پیامک را نشنیده است.
5-شاید گوشی را در جایی جا گذاشته است .
6- حتی اگر تائیدیه ارسال موفق پیامک را در گوشی خود دیدی باز هم ممکن است پیامک شما به دستش نرسیده باشد .
7-یا هنگام باز کردن پیام ، اشتباها آن را حذف کرده و اطلاعات دریافتی را هم ندیده است.
8- اگر سنّی از او گذشته ، ممکن است با اینگونه وسایل سر و کار یا میانه ی خوشی نداشته باشد . 

 

به همه دوستانم که درتلاش برای ارسال پیامک به آنان هستم می گویم :

در نخستین روز از نخستین ماه سال نوبرای شما وخانواده ارجمندتان ،سلامتی ،سعادت، سبزبختی ، سُرور ، سربلندی ، سیادت وسفربه جایی که آرزو دارید آرزومندم وامید دارم سالی سرشار از موفقیت در انتظارتان باشد.

نکته :

اگر ارسال پیام از خط تلفن شما امکان پذیر نیست بخش پیامهای گوشی تلفنتان را باز کنید بعد به بخش تنظیمات آن بروید ودرقسمت پیام متن ،شماره مرکز خدمات را از 009891100500 به 009891100505تغییر دهید تامشکل برطرف شود .

 


[ جمعه 87/12/30 ] [ 9:33 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

انجمن نقدکتاب یاران اندیشه لنجان شناسنامه دار شدپس از یک ونیم سال فعالیت مداوم وپیگیری مستمر سرانجام انجمن نقدکتاب یاران اندیشه لنجان شناسنامه دارشد وباشماره 115 به ثبت رسید .به گفته مسئولان فرهنگی این نخستین انجمن فرهنگی شناسنامه دار در شهرستان لنجان واستان اصفهان است امید است این موفقیت گامی در جهت توسعه فرهنگ کتابخوانی وگسترش باور نقد ونقدپذیری درجامعه ما باشد . به همه کسانی که در کسب این توفیق سهیم بوده اند وبه همه آنانی که برای فرهنگ این مرز وبوم به اندازه توان تلاش می کنندتبریک می گویم .


[ یکشنبه 87/7/28 ] [ 1:7 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
 

روزپدر مبارکباد

روز پدر به همه پدرها، پدربزرگ ها، پدرشوهرها، پدرزن ها، پدرخوانده ها، پدردارها، درسوگ پدر نشسته ها،کسانی که با یاد پدر زندگی می کنند، کسانی که در انتظار پدرشدن هستند ، کسانی که آرزوی پدرشدن دارند ، کسانی که درآرزوی دیدار پدرشان لحظه ها را می شمارند ، همه آزادمردان وبه همه زنانی که مردانی را پرورش داده اند مبارکبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد


[ سه شنبه 87/4/25 ] [ 8:39 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

پرواز تا انتها

 ....کنار باغچه خانه ات روی زمین نشستم تا فاتحه ای بخوانم نگاهم به نهالهایی افتاد که با هزاران امید و آرزو بر خاک نهاده بودی تا مگر روزی درسایه اش بیاسایی وشاید ثمره اش را بببینی وبچینی؛ نهالها کوچک بودند اما امید بزرگی در دل هریک پنهان بود ....یاد روز قبل افتادم که جماعتی انبوه برای مشایعت وتدفینت آمده بودند ،نزدیکان آرام وقرار نمی گرفتند و کسانی که وابستگی فامیلی هم نداشتنداحساساتشان جریحه دارمی شد نمی توانستند باور کنند در این سه تابوت روان سه انسان از یک خانواده در آنی وشاید کمتر از آنی از این جهان پر هیاهو رخت بربسته واکنون به سوی آرامگاه ابدی روانه هستند . مرگ، حق است وکیست که این نکته را نداند؟ اما مرگ انواعی دارد: مرگ در پیری ، مرگ بر اثر بیماری ، مرگ انفرادی و.. اما مرگ خانوادگی فاجعه است ، فاجعه ای که امید دارم برای هیچ دوست ودشمنی اتفاق نیفتد....باغچه یادگار ی توست ومی دانم تنها یادگارت با این یادگاری حرفها ودرد دل ها دارد. برای پدر بزرگوارت که عمری صادقانه در خدمت مردم بود و سرمایه اش جز چند فرزند، چیز دیگری نبود ونیست، صبر وشکیبایی مسئلت دارم وامیدوارم روانتان در جوار حق بیارامد وبه آرامش ابدی برسد .

پی نوشت:

1- در سانحه دلخراش رانندگی، محسن عابدینی وهمسرش مرضیه حسین زاده به همراه کودک دلبندشان علی،جان به جان آفرین تسلیم کردند وتنها دختر شش ساله شان از مرگ رهایی یافت ؛مرتضی قربانی نیز براثر شدت جراحات وارده چند روز بعد به دیدار معبودشتافت ؛نمی دانم زندگی را چه ماجرایی است که هر دم اتفاقی عجیب مکدّرش می کند وخاطر آدمیزاد را تلخ چون زهر .آدمی با هزاران امید از خدا می خواهد به او فرزندی عطاکند وبالاخره درخواستش اجابت می شود ، پدر ومادر ،هستی شان را درکام فرزند می ریزند وبزرگش می کنند واز این که نهال زندگی شان قد برافراشته وشکوفاشده به وجد می آیند اما ناگاه تندبادی  می وزد وهمه چیز را باخود می برد ، هستی شان برباد می رود وآرزو ها انگار بر قایق طوفان زده تکه تکه شده ای سوارند وبی هیچ مقصدی به دنبال ساحلی نامعلوم درحرکت واین است سرنوشت بشر ، مبهم و نامعلوم . به قول «خیام »آفرینش انسان معمایی است :

جامی است که عقل«آفرین» می زندش

صد بوسه مهر بر جبین می زندش

این کوزه گر دهر چنین جام لطیف

می سازد وباز بر زمین می زندش

2- دربیشترکشورهای دنیا عبور ومرور وسایل نقلیه سبک وسنگین از مسیرهای جداگانه انجام می شود شاید اگر کمی از درآمد افسانه ای نفت را به ساخت راههای ایمن اختصاص دهند از بروز فجایعی اینچنین جلوگیری شود، شاید روزی که جان آدمها ارزش یافت چنین درخواستی منطقی تر شود .

     3-                                            ما که می ترسیم از هجرت دوست

کاش می دانستیم روزگاری که به هم نزدیکیم

چه بهایی دارد

کاش می دانستیم حس دلتنگی هر رورغروب

چه دلیلی دارد...

بی اختیار یاد این بیت پروین می افتم که:

اندرآنجا که قضاحمله کند /چاره تسلیم وادب تمکین است.... 

 


[ یکشنبه 87/3/19 ] [ 6:23 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 تولد وبلاگم مبارک

اشاره:

درست یکسال پیش در چنین روزی «حسام سرا » متولد شد( تولدش مبارک!) واکنون یک سال از آن واقعه می گذرد . پیش از این، با اطلاعیه ای خاموشی افراد را مبنی بر افول زنگی شان اعلام می کردند ولی اکنون این روشنایی وبلاگ است که یکساله می شود .یک مزاحم یکساله به دنیای مجازی افزوده شد :

 

اپیزود اول :

اولین بار که درکلاس آموزش کامپیوتر ( هنوز رایانه نشده بود ) شرکت کردم آموزش«داس»را یاد گرفتم وچقدر از این دستگاه پیچیده وبه درد نخور بدم آمد ، کلاس فشرده بود ،مطالب انبوه و ناچار، یادگیری اندک .

اپیزود دوم:

سالها گذشت وزمانی که دوستانم از اینترنت تعریف می کردند چیزی موهوم درذهنم نقش می بست که نه واقعی بودونه خیالی،مرز واقیت وخیال ! ....وبالاخره با اینترنت آشنا شدم حتی قبل از آشنایی با ویندوز !. هنوز رایانه ( حالا دیگر فرهنگستان یادش آمده بود دستگاهی به این نام باید وجود خارجی داشته باشد ونمی شود انکارش کرد ) نخریده بودم اما گاهی درمحیط کاری وبیرون آن به اصطلاح آن روزها « به اینترنت وصل می شدم » وبدون دنبال کردن هدفی دراین دنیای مجازی سیر می کردم.

اپیزود سوم:

درست دریکی از روزهای آذرماه 1385،هنگام پرسه زدن دردنیای نت ، اسم خودم را درگوگل تایپ کردم، کلید جستجو را فشردم ومنتظر ماندم تا چه پیش می آید ، دروبلاگی درباره کتابی که نوشته بودم نقدی آمده بود ومثل هر نقد دیگری از نگاهی متفاوت، موضوعی را به چالش فراخوانده بود ، برای نویسنده وبلاگ ــ که برایم ناشناس بود اما اسمش را شنیده بودم ـ ای میلی ارسال کردم ، ابتدا درباره کتاب وآنچه این دوست نادیده نگاشته بود وبعد درباره آشنایی با او . ساعتی بعد جوابی را دریافت کردم که همراه با نشانی وتلفنی برایم فرستاده بود . از طریق دوستی که با او هم آشنایی داشت  زمینه دیدار ما فراهم آمد ودر یکی از روزهای ابتدایی زمستان سال 85هر دو دوست را در منزل خودمان ملاقات کردم. از کتاب حرفی نبود فقط از اینترنت بود ودنیای مجازی .آنجا بود که تشویق شدم وبلاگ داشته باشم ، از منتقدی که او رادوست خطاب کردم درخواست کردم تا کمکم کند و وبلاگی را راه بیندازم واو نیز به آسانی پذیرفت . «مسعود» دنیایی از تجربه اینترنتی بود وبه حق پیشگام وبلاگ نویسی درمنطقه ما، البته با تواضعی که کمتر درکسی دیده ام .

اپیزود چهارم :

یکی دوبار در میهن بلاگ وپرشین ، وبلاگی را ایجاد کردم ولی هیچگاه مطلبی در آنها ننوشتم . مسعود « پارسی بلاگ » را به دلیل امکانات فوق العاده اش به من معرفی کرد وباهم نخستین بار درهمین فضا وبلاگ «حسام سرا » را ایجاد کردیم ومن به دنیای پر رمز وراز بلاگر ها گام نهادم ، درست درشامگاه  2/11/1385. بعدها مسعود ،نظرش رادرباره حسام سرا اینگونه نوشت ودرسالگرد یکسالگی اش اینگونه سرود.

اپیزود پنجم :

در این مدت که اکنون یک سال می شود تجربیات زیادی اندوخته ام ؛ دریکی از پست های قبلی گفته بودم که یکی از ویژگی های دنیای اینترنت آن است که روند آموزش را وارونه کرده است وبزرگترها بسیاری از چیزها را دراین دنیای غیر واقعی از کوچکترها یاد می گیرند ، اصلا"در این فضا سن وسال مطرح نیست. اینجا فضای مناسبی است برای یادگیری از هرنوعش ، مجاز وغیر مجاز ، اخلاقی وغیر اخلاقی ، تا چه کسی باشی و به دنبال کدام گمشده ای بگردی . آدم ها مجازی اند و اگر بخواهی همه ی آنها را واقعی بدانی وبا آنها رابطه ای فراتر از اندیشه ها برقرار کنی شاید ضرری ببینی که از نظر روانی باید سالها بگذرد تابتوانی جبرانش کنی وشاید دیگر دیر شده باشد . این را اینترنت وسرنوشت دوستانی که گرفتارمسائلی خود خواسته یا ناخودآگاه شدند به من آموخته است وچه تجربه تلخ و ارزشمندی  .

می گویند : وبلاگ نویس می نویسد بی آن که بخواهد نوشته هایش را بخوانند ولی سایت برای مخاطبانش می نویسد تا نیاز آنان رابرآورده کند . حال اگر دوستانی از سر لطف نوشته های وبلاگی رامی خوانند وبزرگواری می کنند ونظری می دهند بلاگر آن وبلاگ را مورد نوازش قرار می دهند وگرنه وبلاگ جایی برای بیان « دلنوشته » هاست وچه جایی از این بهتر که بدون مانع و رادعی می توانی حرفت رابزنی و کسانی ازهر جای این کره خاکی نوشته ات رابخوانند وگاهی نظری هم بدهند حتی اگر دشنامی باشد .

اپیزود ششم :

در یکسال گذشته  بیش ازیکصدنوشته را در«حسام سرا» جهانی کرده ام وبا بسیاری ازافراد باسلیقه های مختلف آشنا شده ام : افرادی که جز مذهب به چیز دیگری نمی اندیشند ، کسانی که به اندیشه های سکولار نزدیکند ، دوستانی که نوشته هایی درباره عشق ودوستی دارند ،افرادی که دلنوشته هایشان را از هر منظری می نویسند واشخاصی که به دنیای سیاست فکر می کنند و می خواهند دادِ خود وجامعه را با این مطالب بازپس گیرند و قصد روشنگری دارند . من امّا دوست تر می دارم نوشته های خودم را دراین وبلاگ جهانی کنم و بامطالعه مطالب دیگران، بیشتر بیاموزم وچه لذتی بالاتراز شوق یادگرفتن وکشف مجهولی فکری تاکنون سراغ دارید ؟

دراینجا لازم می دانم دوستانی را که دریکسال گذشته همواره از آنان آموخته ام واز این رو برایشان احترامی ویژه قائلم معرفی کنم اما این کار آسانی نیست چراکه باید همه افراد لینکستانم را نام ببرم ولی نمی شود از توانمندی قلم کسانی که هر روز به شوق خواندن مطالبشان کانکت می شوم وبا این سرعت افتضاح اینترنت منتظر می مانم تا صفحه ای گشوده شود یادی نکنم :

تاثیر نگارش کلمه های بی قرار و دیرزمانی است که هم صحبت باخاکم من آدمی را به حسادت تحریک می کند وچه حسادت شیرینی !

دردنیای آموزش : نوشته های یک ناظم ، مدرسه راهنمایی ام البنین ، ماه مهر  

دردنیای زنان ونگرانی هایشان:نمی توان از شیوایی قلم« خانم ناظم» ومنصوره که «دیر زمانی است هم صحبت با خاک» شده  و«ستاره» که جادوی قلمش افسون کننده است، زن بودن ممنوع ، تلاش معکوس ، هبوط درکویر ، حتما" بخوانید و نیلوفر آبی چیزی نگفت .

 دردنیای سیاست ونگاه نافذ اجتماعی، نوشته های« اتوپیا» کوتاه ودلنشینند و«جمهوریت» با نگاهی متفاوت می نویسد ، «آهستان» نیز در این وادی نوآوری دارد .

کلبه احزان ، زئوس ، رمز موفقیت ،بسیار سفر بایدتاپخته شود خامی ،ترجمه های آزاد ، درباغ ، ،یادتو ،نگارمن،سپهر، نغمه هنر، دیگر وبلاگ های دوست داشتنی من در این یکساله بودند که از همه آنها آموخته ام واز این رو شادمانیم را با سپاس از همه ی ایشان باآنان تقسیم می کنم ،دیدگاهم را درباره این دوستان قبلا" چنین نگاشته ام .

کسانی بودند که وبلاگی نداشتند ولی حضورشان همواره گرمی بخش من بود ونظراتشان مشوقم برای ادامه دادن ، دستان پر مهرشان را به گرمی می فشارم وبرایشان سعادت آرزو دارم همچنین برای دارندگان وبلاگ حتی اگر به حسام سرا نیایند ونظری هم ندهند

وبلاگ یکی از آرزوهای بشر برای بیان افکارش بود شاید به آرزوی خود رسیده باشد،شاید .......


[ دوشنبه 86/11/1 ] [ 12:0 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 210
بازدید دیروز: 781
کل بازدیدها: 1471859