حسام ســرا
| ||
همه ما بدون توجه به این که کجا زندگی میکنیم و برای زندگیمان چهکار میکنیم، خواهان رشد و شکوفایی همهجانبه به ویژه رشد فرهنگی و اقتصادی و برخورداری از یک زندگی فردی و اجتماعی باکیفیت برای خود و خانواده مان هستیم. بنابراین از دید اجتماعی، پذیرفتنی است که مدیریت شهر برای بهبود کیفیت زندگی مردم و افزایش قابلیت زندگی آنها در شهر، ناگزیر باید با هماندیشی و همکاری خود آنها چنان برنامهریزی کند که شهروندان آنچه را خواهان و سزاوارش هستند، به دست آورند. اما منظور از افزایش قابلیت زندگی و ایجاد یک شهر قابل زندگی چیست؟ بدیهی است پیش از هر چیز مردم خواستار مسکنی هستند که ساخت یا خرید آن در استطاعتشان باشد. دوم، شغل و کسب و کاری میخواهند که در نزدیکی محل سکونتشان باشد. سپس خیابانهای ایمن برای رفت و آمد میخواهند. همچنین سیستم حمل و نقل سریع و مطمئن برای جابجایی نیاز دارند. پس از آن، پارک و محوطههای بازی برای کودکان و خانواده میخواهند که در دسترس آنها باشد. در همه شرایط هم خواهان هوایی پاک برای تنفس و آبی پاک برای نوشیدن هستند. مطمئناً آنها شهری با هویت و با شخصیتی متمایز و غرورآفرین برای زندگی میخواهند که نظیر بسیاری از شهرهای دیگر بتوان به زندگی در آن بالید. اما در بسیاری از شهرها یا در بخشهایی از شهر ما همین چیزهای ساده نیز یا نیست یا به سختی به دست میآید. یکی از دلایل آن هم این است که شهر بدون ارزیابی و در نظر گرفتن کیفیت زندگی مردم و به صورت ناهماهنگ و پراکنده رشد کرده است. به طور مثال، احداث خیابان بدون توجه به آثار و پیامدهای منفی آن برای ساکنین (به ویژه سالمندان و کودکان) و کسبه و تغییر فرهنگ ترافیکی مردم انجام میپذیرد. یا مجتمعهای مسکونی بدون توجه همهجانبه به نیازهای جمعی و شرایط زندگی گروهی در یک مکان به صورت انبوه ساخته میشوند. گذشته از این مثالها، گاهی ادارهکنندگان شهرها بدون در نظر گرفتن هویت و سبک زندگی مردم، اقدام به اجرای پروژههای عمرانی بزرگ و کوچک در سطح شهر کرده و ناخواسته و ناآگاهانه شهر را دچار انحطاط میکنند. به عنوان نمونه، در جایی که مردم به پیادهروی و دوچرخهسواری، رفت و آمدهای آرام و ایمن و دورهمنشینیهای محلی در فضاهای همسایگی عادت دارند، مدیران با سر دادن شعار توسعه و احداث معابر ماشینرو، این رفتارهای پسندیده را با محور قرار دادن حرکت خودرو، دستخوش تغییرات و دگرگونیهای ژرفی میکنند که اغلب بازگرداندن آن به سادگی امکانپذیر نیست. برای مقابله با چنین آشفتگی و پراکندگیهای ناخواسته و ناآگاهانه در توسعه شهرها، امروزه بسیاری از جوامع به سمت «رشد هوشمندانه» و راهبردهای رشد هوشمندانه برای ایجاد جوامعی قابل زندگی روی آوردهاند. آنها با این شعار که « بهترین را جامعه میداند»، هر جامعهای با جوامع دیگر متفاوت است و بهترین تصمیم توسط خود جامعه گرفته میشود، از طریق مشارکت و همکاری با مردم به برنامهریزی برای رشد هوشمندانه اقدام میکنند. از سوی دیگر، معتقدند مسئولیت حکومت محلی، تنها کمک به مردم و آگاهسازی آنها برای توسعه و حفظ و نگهداری جامعهای است که متعلق به خود آنهاست، نه ریاست بر آنها. اگر نگاهی به گذشته بیندازیم، خواهیم دید که همواره شهر ما سرشار از قول و قرارها و عهد و پیمانهای مختلف برای اجرای پروژههای عمرانی بوده است. اوج خوشبختی ما را در این ترسیم کردهاند که در شهرمان، میدان، کتابخانه، فرهنگسرا، پارک، خیابان، شهرک مشاغل کارگاهی و از این دست طرحها اجرا میشود. ولی در این میان، هرگز از ما سؤال نشد که مکانهای شهر چه احساس یا هیجانهایی را باید در شما برانگیخته کند؟ شما در مکانهای عمومی چه فعالیتهای مسرتبخشی را میخواهید انجام دهید؟ در فضاهای شهری میخواهید چه مکتب و چه سبکی از زیبایی را ببینید؟ دوست دارید با همسایگان و همشریان خود کدامیک از فعالیتهای فرهنگی را به صورت دسته جمعی برگزار کنید؟ شهر خود را با چه صفات و ویژگیهایی میخواهید به دنیا معرفی کنید؟ و الی آخر. مایندگان شما مردم شریف چمگردان در شورای چهارم اسلامی شهر و مجموعه شهرداری قصد دارند به پرسشهای فوق پاسخ داده و با ارجحیت و اولویت دادن به موضوعات و مسائل فرهنگی شهر ضمن اجرای طرحها و پروژههای عمرانی، علاوه بر تأمین نیازهای عمومی مردم، گامهای اساسی در راستای رشد هوشمندانه و ایجاد شهری با هویت متمایز و افتخارآمیز بردارند.....
. Smart growth
[ چهارشنبه 93/3/21 ] [ 10:15 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |