حسام ســرا
| ||
علاقه به کتاب خوانی در من وهم نسلانم شاید با خواندن رمان های تاریخی آغاز شده باشد اگر چه بین رمان تاریخی وتاریخ فاصله بسیاری وجود دارد اما اغلب ،ایجاد علاقه به تاریخ ومطالعه آن با رمان های تاریخی آغاز می شود. درمیان نویسندگان معاصر کسانی معدود را می توان یافت که در رشد تعداد مطالعه کنندگان سهمی درخور داشته اند وبی هیچ اغراق یکی از بزرگترین آنان کسی نیست جز استاد زنده نام دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی . نثرباستانی پاریزی روان وبی تکلف است و استفاده استعاری از کلمات همراه با تصاویر واشعاری که خود می سرود ویا از شاعران وام می گرفت شیرینی نوشته هایش را دوچندان می کرد . باستانی پاریزی مرد عمل بود فهرست بلند کتابهایی که به چاپ رسانده وچاپ مجدد آثار وی نشانگر این روحیه عملگرایی است . روحیه باستانی پاریزی آرام وخونگرم بود این را با هربار صحبت با ایشان می شد دریافت، بی تکلف،مهربان وصممی وبدون ادعا از دیگر ویژگی های بارز باستانی پاریزی است . تاریخ ایران زمین در دوره ما متاثر از نام کسانی است که سلامتی وزندگی خود را وقف ترویج فرهگ این مرز وبوم کردند وبدون تعصب و کوشش برای ترویج روحیه خودبرترپنداری، کوشیدند ایران را آنگونه که بود به معاصرین وآیندگان معرفی کنند . تاریخ ایران به راستی وامدار باستانی پاریزی است اگر فقط فهرست کتابهای وی را درباره تاریخ ایران مرور کنیم درخواهیم یافت که بیش از هرچیز درباره ایران زمین نوشته است. او مردی دین باور بود پدرش از روحانیون کرمان بود وخودش به روستایی بودن واعتقاداتش اعتراف وافتخار می کرد اما از تعصب وخشک مغزی می گریخت . باستانی پاریزی شاعر به معنای رایج آن نبود اما شعرهایی که از او خوانده ام پرمغز ودارای دردی اجتماعی ویا طنزی تلخ بودند برای نمونه به این شعر دقت کنید: طفلی سیاه پوست به مادر به گریه گفت : جان من از دورنگی ایّام ،خَست وکاست قوم سپید چهره ، به من طعنه می زنند کاین «مُشت آبنوس » چراهمکلاسِ ماست؟ دربازی ومکالمه وبحث ودرس ومشق انگُشت این سفیدنمایان به من چراست؟ هرجاکه رونهم به اشارت به یکدگر تسخر کنند وبانگ برآرند کاین «سیاست » گر در ازَل تفاوتِ ذات وعَرَض نبود این قصه ی سیاه وسپید آخر از کجاست؟ این کودکان ِدگر، ز چه کافور گونه اند؟ تنها رُخِ من است که همرنگ ِ توتیاست! مادر گریست لختی وگفت ای عزیزِ دل: درکار حق مپیچ که کارش زما جداست جُرمِ سیاهی از پدر ومادر تونیست تقصیرِ بنده نیست ، سیهکاری ِ خداست . سالهای سال مجموعه هفتگانه باستانی پاریزی(سنگ هفت قلم،خاتون هفت قلعه، آسیای هفت سنگ،و...) جزو کتابهای پرطرفدار بودند چنان که هنوز هم بی طرفدار نیستند. باستانی پاریزی تاریخ را از انجماد بیرون کشید اوج هنرش در تلفیق ادبیات وتاریخ بود او به راستی در ترکیب مطالب زمخت ونچسب تاریخی با شعر وداستان وادبیات ایران زمین استاد بود . ایران را به خوبی می شناخت وبرای تاریخ محلی ایران احترام قائل بود . باستانی پاریزی معلم بود وتا آخر معلم زیست ومی دانم که برای همه معلمان احترام ویژه قائل بود این را از این نظر نوشتم که درآستانه روز بزرگداشت مقام معلم از او وهمه معلمانی که برای تربیت من وهم نسلانم کوششی کرده اند یادی کرده باشم وحق شاگردی را به جا بیاورم. این شعر رودکی را بارها خوانده ایم : کاروان شهید رفت از پیش وآن ما رفته گیر و میاندیش از شمار دو چشم یک تن کم وز شمار خرد هزاران بیش وباز که این شعر را می خوانم به این می اندیشم که جای خالی این استادان بی ادعا وپرکار فرهنگی را چه کسانی پرخواهند کرد؟
[ جمعه 93/2/5 ] [ 1:24 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |