مناظره «پژو» و «پراید» عنوان مطلب طنزیست که به قلم «سعید سلیمانپور» با رخصت از مرحوم پروین اعتصامی سروده شده است.
«پژو» یکروز طعنه زد به «پراید»/که تو مسکین چقدر یابویی!
با چنین شکل ضایعی بالله/بیجهت توی برزن و کویی
رنگ لیمویی مرا بنگر/ای که تیره، شبیه هندویی
من تمیزم ولی تو ماه به ماه/مطلقاً دست و رو نمیشویی
بچه میترسد، آنطرفتر رو/!که به هیئت، شبیه لولویی
من نه خودرو، گُلم، سَمنبویم/تو نه خودرو، گیاه خودرویی!
من به پاریس بودهام چندی/زیر پای «چهاردهم لویی(!)»
روی «باسکول» بیا،بپر،بینم(!)/رویهمرفته چند کیلویی؟!
در تو آهن به کار رفته ولی/نازکی عین برگ کاهویی!
صاحبت با تو گر به جایی خورد/سهم الارث ورثّهی اویی!
از «پژو» چون چنین شنید «پراید»/گفت: ای دوست! چرت میگویی
بنده گیرم به قول تو یابو،/تو گمان کردهای که آهویی؟!
«خویشتن، بیسبب بزرگ مکن/تو هم از ساکنان این کویی!»
انتقادی اگر ز من داری/مطرحش کن، ولی به نیکویی
زیر این آسمان مینایی/ای خوشا فکر و ذکر مینویی
برو خود را بسوز و راحت کن/بیعلاج است آتشینخویی
بخت باید تو را نه آپشن و تیپ/ای که در بند چشم و ابرویی
بخت ماشین اگر سپید بُوَد/خواه بژ باش، خواه لیمویی!
ارج و قربم کنون ز تو بیش است/زانجهت در پی هیاهویی
خوار بودم ولی عزیز شدم/کرد دوران ز بنده دلجویی
قیمت من کنون رسیده به بیست/این منم من، «پراید» جادویی!
توی بنگاه پیش هم بودیم/غرّه بودی به خوش بر و رویی
بنده رفتم فروش و یکماه است/توی دپرس، هنوز آن تویی!