حسام ســرا
| ||
چند شب پیش فرصتی پیش آمد تادرمنزل یکی از بستگان فیلم اخراجی های 3 ساخته مسعود ده نمکی را ببینم.آنچه اینجا می خوانید برداشت های من از این فیلم است : با نگاهی به دوفیلم اخراجی های 1و2 وهمه قوت ها وضعف های دوفیلم اول می توان گفت اخراجی های 1و2 دارای انسجام وفیلمنامه قوی تر وقابل دفاع تر هستند . حضور پر رنگ وتاثیرگذار محمدرضا شریفی نیا - منفی ومثبت بودن این تاثیر موردنظرنیست- این شائبه راایجاد کرده ومی کند که همه کاره ی پروژه اخراجی ها شریفی نیاست ومسعود ده نمکی تنها یک «اسم »است که همه عوامل درپشت این اسم پناه گرفته اند تابتوانند با کمترین اشکالی کارشان را به انجام برسانند . اگر همه دیالوگ های بازیگران را کنارهم بگذاریم درخواهیم یافت که فیلم، برطنز کلامی تاکید دارد تاجایی که بینندگانی که اخراجی های 1و2 را دیده اند برای شروع بازی اکبر عبدی «بایرام» وطنزهای کلامی اش لحظه شماری می کنند . از منظر اجتماعی ،نامزدهای درگیر در رقابت های انتخاباتی دراین فیلم وارد کارزاری می شوند که درجهت حفظ منافع خود بدون هیچ برنامه منسجمی به تبلیغات می پردازند اما مشخص نیست به کدامین دلیل برنامه منسجم ندارند؟حتا شخصیت سیدجوادهاشمی«سیدمرتضی» به عنوان نمادیک شخصیت انقلابی ،برنامه هایش را صرفا"با شعارهای عامه پسند مطرح می کند شعارهایی که اجرای آنها هم با همه بار ارزشی نمی تواند مشکلی از مشکلات جامعه راباز کند . برآمدن ناگهانی یک فرد آن هم باشعارهای عامه پسند درجامعه ای که باوجود تاکید قانون اساسی اش هنوز «احزاب» فعالی درصحنه اجتماع - ونه صرفا"روی کاغذ- ندارد امری کاملا"طبیعی است؛نبود احزاب شناسنامه دار که درچارچوب قانون اساسی موردتایید مردم فعالیت می کنند راه را برسودجویان کارزارهای انتخاباتی خواهدبست ونامزدها را وادار خواهد ساخت تا از برنامه های هیجانی واحساسی درتبلیغات خود پرهیز کنند چرا که در این صورت باگذشت یکی دوسال ،عدم تحقق برنامه های شعاری واحساسی موجب تنزل جایگاه حزب شده ودر دوربعدی نتیجه انتخابات را به رقیب واگذار خواهد نمود اما نبود «حزب »موجب شده است تاکسانی باطرح شعارهایی دراخراجی های 3 مردم را به دنبال خود بکشانند جالب این است که فیلم جدای از طنزهای کلامی برخلاف ادعاهای کارگردان ،و ارزشی دانستن آن رشدی به بیننده نمی دهد و فقط او را سرگرم می کند تا درفضایی که نه تخیلی ونه واقعی است وقتش را بگذارند وگاه کلمات وعبارتهایی رابشنود که اگر از زبان ،قلم وکارگردانی هرکس به جز مسعود ده نمکی بود معلوم نبود چه سرانجامی پیدا می کرد !! استفاده از کلیپ و ترانه و بهره گیری از شوخی سیاسی در این فیلم نشانگر این است که کارگردان دستش از بقیه فیلمسازان بازتر بوده است وگرنه کارگردانهای دیگر هم بدشان نمی آید از این موارد درفیلم هایشان بهره گیرند. اگر بازیکنان مشهور وتکیه کلام هایی که گاه مستهجن بودنشان را به وضوح می توان درک کرد به کناری بگذاریم فیلم ،پیامی برای انتقال ندارد مشابه سازی نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری صرف نظر از صحت وسقم گفتار وکردارشان بازتابی از شرایط اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی جامعه است ونامزدها باشناخت این شرایط گام در راه مبارزه انتخاباتی گذاشته اند . بخشی از اخراجی های 3 معجونی از لودگی است. تیزر تبلیغاتی، پارتی، کلیپ سوسن خانم، شوخی های بیژن مرتضوی و بایرام، صحبت از کیسه و سفید آب، انواع زیپ و تصویر دخترانی که زمانی حضورشان در فیلم ها آزار دهنده بود و بخشی از جامعه به آن واکنش نشان می داد نمونه هایی از این لودگی هاست. بخشی دیگر هم پیام های پراکنده و دیالوگ های بیانیه وار سیاسی است. فیلم ضعیف است چون داستان ندارد و مجموعه ای است از داستانک های رها مانده و شخصیت پردازی ناقص و سکانس هایی کاملا تصادفی که به یکباره بر سر مخاطب خراب می شوند. گفته اند:« سینما یعنی تخیّل»اگر این تعریف رامبنا بگیریم اخراجی های 3 از این عنصر کم بهره برده است ودرفضایی بین رئال وایده آلیسم دست وپا می زند . ده نمکی به عنوان کارگردان واقع گرا اگر قصد بازآفرینی رویدادهای واقعی جامعه را داشته است در این زمینه ناقص عمل کرده است این نقص را بیننده از همان ابتدا می تواند دریابد؛ فیلم او بازتابی از فضای انتخاباتی جامعه نیست بُرشی است ناقص ویک جانبه . با این همه فیلم اخراجی های 3 مبتذل به معنای فیلم های زرد نیست اما معنای واقعی طنز هم برای آن زیادی است ونمی تواند حتا مانند اخراجی های 1و2 مخاطب خود را بخنداند شاید به همین دلیل از موزیک وترانه وپارتی به وفور بهره برده است . جاهایی هم که از طنز استفاده شده طنزش به هجو وهزل رسیده است ومخاطب فهیم را می آزارد. فیلم خوب فیلمی است که با پایان یافتنش درذهن مخاطب شروع شود وباچالش های ذهنی ،مخاطب را به رشد فکری رهنمون شود این که آیا اخراجی های 3 اصلا" سئوالی دارد که ذهن مخاطب را قلقلک دهد پرسشی است که اهل فن باید درباره اش بیشتر بنویسیند وبگویند. مسعود ده نمکی مانند هر شهروند ایرانی باید حق داشته باشد تا حرفش را از طریق رسانه مورد نظرش بامخاطبان درمیان بگذارد- که می گذارد- اما این مانع نمی شود که بینندگان ومنتقدان درباره ضعف های پیام او سخنی به میان نیاورند .اخراجیها از نبود فیلمنامه ای قوی رنج می برد ، لازم است ده نمکی برای رشد آثارش تجربه کند و چارچوب و قواعد سینما را بیشتربیاموزد. به زور دنبال استخراج معنا و معناگرایی در فیلم نباشدچون شعارزدگی در اثرش موج می زند. ادعای الگو شدن و تاثیر در فرایند مهندسی فرهنگی هم لباسی است که قد و قواره اش هنوز با اخراجیها تطبیق نداشته و کمی بزرگ است. به نظر می رسد باید با اکران اخراجی های 3 پروژه اخراجی ها را پایان یافته تلقی کنیم چراکه پایان فیلم نه تنها سئوالی را درذهن بیننده برنمی انگیزد،سطحی است وبه زودی فراموش می شود.اصولا" قرارنیست تا ابد اخراجی ها بسازیم شاید فاز بعدی اخراجی ها ،اخراج اخراجی ها از سینما باشد خدا را چه دیده اید .
[ جمعه 90/5/7 ] [ 6:0 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |