حسام ســرا
| ||
اشاره : 1367 سال پیش در عراق امروزی ومحلی که آن را کربلا می نامیدند حادثه ای به وقوع پیوست که امروزبرای گرامی داشت یاد قهرمانان آن پیکار ودر راس آنها امام حسین (ع) مجالسی برپامی کنند وشیعیان آ ن حضرت درعزای او اشک می ریزند . از امام حسین علیه السلام وقیامش چه می دانم ؟
درباره علت قیام امام حسین (ع) گفته های زیادی گفته اندو شنیده ایم امّا با تورّق کتب تاریخی اهل سنت وشیعیان به تازه هایی می رسیم که به نظر می رسد مورد غفلت قرار گرفته باشد . در این نوشتار برآنیم تا برخی از این علل را از زاویه اسناد تاریخی مکتوب –ونه منقول – بیان کنیم .نخست :
گفته شده که هدف از قیام امام حسین (ع) به پا داشتن نماز بوده است . آنچه مسلّم است مردم کوفه وشام آن روزگار اهل نماز بوده اند چنانکه دکتر سید جعفر شهیدی درکتاب قیام حسین علیه اسلام می نویسد :
«...شگفت این که سپاهیان کوفه که گرد حسین رافراگرفتند واوراکشتند درپنج وقت به قبله اسلام نماز می خواندند ودرهر اذان بپیغمبری محمد (ص)، جد حسین را شهادت می دادند . شگفت تر این که از نخستین برخورد حسین (ع) باطلیعه ی سپاهیان کوفه ، دولشکر با حسین ابن علی نماز خواندند ، یعنی اورا مسلمان واهل قبله ولایق امامت می دانستند؛ بین این سپاهیان کسانی بودند که درجنگهای اسلامی شجاعت وازخود گذشتگی نشان دادند اماسرانجام ظرف چند ساعت طومار همه ی این سوابق به هم آمد ، همه چیز در پرده ی فراموشی پنهان شد ، مسلمان وامام دیروز باگذشت یک شب کافر به حساب آمد ، چرا؟( ص 18)
دوم:
ممکن است بگویند اورا کشتند برای آن که با یزید بیعت نکرد . درست است که او تاواپسین نفس حاضر به بیعت با یزید نشد امّا سرپیچی از بیعت باخلیفه ی وقت جرم نیست واگر هم جرم باشد کیفر آن کشتن نیست ، تخلف از بیعت دراسلام سابقه داشت (ص 17). در روز حدیبیه وقتی پیامبرشنید که قریش باعثمان مکر ورزیده اند ازایشان پرسید چه باید کرد آنان باوی با مرگ بیعت کردند . اگر کسی نمی خواست می توانست بیعت نکند ...وچون ابوبکر به خلافت رسید به روایتی علی (ع) وسران بنی هاشم تاشش ماه با اوبیعت نکردند . هنگامی که علی از مردم به خلافت بیعت گرفت باز می بینیم چندین تن از بیعت باوی سرباز زدند وعلی متعرض آنان نشد ...(همان ص 18)
درباره علل قیام امام حسین (ع) درسال 61 هجری باید نخست عناصر تشکیل دهنده ی اجتماع مسلمانان – به ویژه مردم عراق ، شام وبخصوص کوفه را – بشناسیم ، سپس آن اجتماع رابا اجتماع مسلمانان درسال 60 هجری (سال مرگ معاویه ) وسالهای قبل از آن مقایسه کنیم وببینیم عنصرهایی که اجتماع نیم قرن پیش راتشکیل می داد پیشرفت کرده بود یا درحال توقف به سر می برد یا ضعیف گردیده بود .
مسلمانان پایان عصر معاویه درقیاس بامسلمانان آغاز عصر ابوبکر چه نسبتی داشتند ؟مومن تر ؟متزلزل تر ویا بی ایمان شده بودند. اگر متزلزل وبی ایمان شده بودند چه عاملی سبب تزلزل وبی ایمانی آنان شد ؟ آیا این عوامل را معاویه وعصر اوپدید آورد یا زمینه آن از پیشتر دراجتماع مسلمانان وجود داشت وامکان رشد نمی یافت وچون محیط پرورش مناسبی دید رشد کرد وبه قوّت رسید؟. این ها نکات ناروشنی است که باید تحلیل شود .
به نظر می رسد برداشت های متفاوت معاویه وبه ویژه یزید از «دین » و وضع قوانینی به نام دین , خاندان پیامبر رابرآشفته ساخت وآنان مصمم شدند تا از بدعت ها وبرداشت های ناموزون با اسلام واقعی جلوگیری کنند که پرچمدار این حرکت دربخش سیاسی امام حسین علیه السلام بود . قیام او به خاطر اصلاحات دینی در دین جدش رسول خدا بود وبه درستی می توان او را یک « مصلح دینی - اجتماعی » دانست.................... برای مطاله بیشتر به کتاب :
« قیام حسین علیه السلام » نوشته دکتر سید جعفرشهیدی ، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ بیست وهشتم ، 1381 مراجعه فرمایید . مطالعه ی این کتاب رابه معرفت شناسانی که رویدادهای تاریخ اسلام را با دیدگاه تحلیلی دنبال می کنندتوصیه می کنیم. [ دوشنبه 85/11/9 ] [ 7:31 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |