چه خام اندیشی بزرگی است که من ِمعلم فکر کنم باصدور ابلاغی چند سطری به عنوان مدیر، همه ی تخصصهای مدیریت در یک لحظه برمن نازل خواهد شد واجازه خواهم داشت درهرزمینه ای نظربدهم! من که تادیروز درکلاسداری ومدیریت 30نفر دچار مشکل بوده ام اکنون برای 30نفر که نه برای 300نفر نسخه مدیریت می پیچم وبرای تشویق وتنبیه شان برنامه هایی دارم که به عقل هیچ بنی بشری نرسیده ونمی رسد !
چند سطر بالا رابه جای مقدمه بگیرید و مبنایی قراردهید تا به افراد دیگر برسیم. فرض کنید کسی را که تا دیروز درکارقبلی اش تخصص ومهارتی نداشت ویا تخصصش منحصر به همان شغل و سمت قبلی اش بودبه سمتی جدید والبته حساس تر وپرخطرتر آن هم در حوزه ای دیگر از تخصص های بشری گمارده اند و روز دوّم مسئولیتش درحال سخنرانی است سخنانش راکه تجزیه وتحلیل کنیم می بینیم که برای حل مشکلات وتنگناهای سازمان ، اداره، مدرسه و.. ای که مدیریتش راپذیرفته برنامه ای ارائه می کند سراسر ذهنی ، شعاری ودربسیاری موارد غیرقابل اجرا که مسیر برنامه را تا انتها پیش بینی نکرده است .
مدیریت، دانش ومهارتی است که اگر آن را ذاتی هم بدانیم نیاز به شناخت ومهارتی کسب کردنی دارد والبته تجربه های درشتش زودتر به دست می آید اما لحظه به لحظه کارمدیر کسب تجربه های ظزیف وکوچکی است که برخی ازآنها حاصل سالهاتجربه و موی سفید مدیران است . ممکن است بگویید خُب این افراد هم تجربه کسب می کنند ومدیر می شوند اما نظام اداری واجرایی کشور باید سالها به انتظار بنشیند تامدیری تربیت شود (خواه تربیت دانشگاهی وخواه تجربی ) ولی دربسیاری موارد مدیران با آنچه باید بشوند فاصله زیادی پیدامی کنند وحاصلش می شود نظام اداری ناکارآمدی که درجا می زند ، زیردستان بالادستی های خود را نمی پذیرند وحرفشان را از نظر علمی واجرایی باور نمی کنند ودرنتیجه انرژی زیادی دراین مسیر تلف می شود این امر را درمدیریتهای مختلف کشور تسرّی دهید تا نتایج جالب والبته نارحت کننده اش راببینید.
توضیح مهم : این متن لزوما" برای «دیگران» نوشته شده است اگر شما درهرسطحی «مدیر» هستید خودتان را استثنا کنید باور کنید «باشما » نبودم .