حسام ســرا
| ||
با دسته ای قبض ولباسی که مشخص می کند مسئولیتی دارد به سراغت می آید ، هنوز کامل ماشینت را پارک نکرده ای که مثل اجل معلق ، سر و کله اش پیدامی شود تابیایی پیاده شوی قبض را زیر برف پاک کن گذاشته یا به دستت داده ،تقاضای مبلغ آن را دارد ؛200یا300تومان پولی نیست که بخواهی برایش حساب باز کنی واز پرداختش مُکدّر شوی اما پرداخت پول ، هرچند اندک، آن هم برای کنار خیابان که نه سقفی دارد ونه نگهبانی ،روح آدم رامُچاله می کند این هم شده نوعی کمک به کمیته امداد!! انگار نوعی نگاه ترحم در چشم کسانی که این پول اندک ولی بی نتیجه را می پردازند دیده می شود .این هم شده شغل ، نه شغل نان وآب داری که آینده فردی( ونه خانواده ای) را تامین کند حالا که دولت از تامین شغل مورد نیاز جامعه ناتوان شده شاید گسترش اینگونه شغل های غیر ضروری بتواند دست کم بازنشستگانی را سرگرم کند ومن دلم را به این خوش کنم که نگهبانی ماشینم را مواظب است وباخیال راحت به کارم برسم...چه خیال خامی... بعد چه پیش می آید وچه کسی مسئولیت قبول می کند اصلا مهم نیست چرا که هیچ کس به این قسمت ماجرا فکر نکرده است .بیراهه که نمی گویم؟ [ چهارشنبه 88/10/23 ] [ 12:40 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |