حسام ســرا
| ||
فرصتی پیش آمد تادربرنامه ای که برای معرفی سازهای موسیقی تشکیل شده بود حضور یابم ، مدرسان هر رشته درباره ویژگی های هر ساز سخنانی می گفتند ،قراربود هنرجویان با این معرفی ، ساز تخصصی خود را برگزینند ؛ وقتی برای شنیدن نوای هرساز قطعاتی نواخته شد می شد لذت موسیقایی یا به وجد آمدن تک تک آدم ها را درچهره هاشان دید. نوای تصنیفی که استادانی مانند دلکش ومرضیه وشاید الهه خوانده بودند وعلیرضاافتخاری آن را بازخوانی کرده بودمرا به رویاهای کودکی برد به گمانم این شعر وآهنگ را شنیده باشید :
یادم آمد، شوق روزگار کودکی مستی بهار کودکی رنگ گل جمال دیگر درچمن داشت آسمان جلای دیگر پیش من داشت شور وحال کودکی برنگردد دریغا قیل وقال کودکی برنگردد دریغا به چشم من همه رنگی فریبا بود دل دور از حسد من شکیبا بود نه مراسوز سینه بود نه دلم جای کینه بود شور وحال کودکی برنگردد دریغا روز وشب دعای من بوده باخدای من کزکرم کند حاجتم روا آنچه مانده ازعمر من به جا گیرد وپس دهد به من دمی مستی کودکانه مرا شور وحال وکودکی برنگردد دریغا قیل وقال کودکی برنگردد دریغا موسیقی را امروز نمی توان از زندگی آدمها جدا کرد ، نوای موسیقی در رادیو، تلویزیون، سینما، جشن وشادی ونیز غم واندوه ، همه جا شنیده می شود. هزاران کودک وجوان وبزرگسال این مرز وبوم به یاددادن ویادگرفتن این هنر مشغولند ؛ «صدای» موسیقی ظاهرا" بی عیب تر از «سیمای» آن است چراکه نمی توان سازی را دید اما می شود صدایش راشنید !! به نظرشما محدودیت برای نشان دادن سازهای موسیقی ویا اصولا" «محدودیت»، اشتیاق مردم را به دیدن ودانستن راز این محدودیت وپشت پرده ماجرا تشویق نمی کند ؟ پی نوشت : 1- زندگی عرب ها مشحون از نوا ونای ساز وطرب است چگونه است که از رسوم عرب ــ ونه اسلام ــ بیشتر چیزها راگرفته ایم اما این یکی را نه ! 2- کودکان را دیده اید ؟وقتی دراوج گریه ای که ناشی از بی قراری وبهانه گیری است صدای موسیقی را می شنوند باتمام وجود به این نوا گوش می دهند وآرام می شوند . سرشت ماآدمیان موسیقی را می پسندد غنا وغیر غنابودنش به گفته عالمان دینی مرزی شخصی دارد چراکه گاهی ترانه ای شاد، کسی را به یاد خاظره ای می اندازد وبرداشتش از این ترانه با اصل شعر وآهنگ متضاد می شود . [ شنبه 88/1/29 ] [ 12:47 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |