حسام ســرا
| ||
وقتی رئیس می شویم کسانی با ما ارتباط کاری پیدا می کنند وبرای این که کارشان را انجام دهیم به ما احترام می گذارند ، سلام می کنند وگاهی چنان با عزت واحترام برخورد می نمایند که امر به ما مُشتبه می شود که نکند علی آباد هم شهری بوده است و تاحالانمی دانستیم! تفکیک نیاز ارباب رجوع به رفع مشکلش وشخصیت قابل احترام داشتن کارفرما ،مقوله ای است که گاهی از درک آن عاجزیم اگربه کارنامه بیشتر شرکت کنندگان در نامزدی اانتخابات ... و... و.... نگاه کنیم درمی یابیم که بیشتر این ثبت نام کنندگان ــ ونه همه ی آنها ــ همین امر مُشتبه شدگانند ؛نمی گویم افرادی که نام نویسی می کنند باید از گمنامی به شهرت برسند اما بین کارآمد بودن ، محبوبیت داشتن ، سلسله مراتب اداری را پیمودن وآنگاه به جایگاهی رسیدن ودریافتن این نکته که «اکنون می توانم در جایگاهی بالاتر، توان علمی ومدیریتی ام را به کار گیرم» با روال کنونی فرسنگ ها فاصله دیده می شود . نمی دانم رئیس قبلی اداره ای که ارباب رجوع وکارمندانش با سلام وصلوات او را همراهی می کرده واسکورتش می نمودند را بعد از تنزل از مقام منیع ریاست دیده اید یانه ؟ بعضی از راهی می روند که با او چشم درچشم نشوند وبرخی سلامی می کنند که هزاران راز ناگفته در درونش آبستن است این همان راز سلام های اجباری ما به مدیران در دوران مدیریتشان است ... حالا وقتی این آدم از آن طرف میز به این طرف نقل مکان کرد همه چیز وارونه می شود ، جالب آن که این نکته را اربابان رجوع به خوبی می دانند وهمان رئیس هم در ارتباط با دیگر رئیسان مافوقی که با آنها سر وکار دارد می داند ولی درباره خودش به بیراهه می رود...چرا؟ شاید امر به او مشتبه شده است شاید هم این روحیه پاچه خواری ما ایرانیان است که امر را به دیگری مشتبه می کند ............. [ پنج شنبه 87/4/20 ] [ 2:22 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |