حسام ســرا
| ||
......عشق جمعه ای ....... ....جمعه می رسد ، روزنامه ای راکه درطول هفته نتوانسته ای بخوانی برمی داری . تلویزیون را روشن می کنی وصدایش رامی بندی .نواری را دردستگاه پخش صوت می گذاری .درحالی که سعی می کنی روزنامه راورق بزنی وبه موسیقی گوش دهی ، بادستگاه کنترل ازراه دور ازاین شبکه به آن شبکه می پری .روزنامه هیچ چیز جدیدی ندارد، برنامه های تلویزیون تکراری هستند ونوار را هم ده ها بار شنیده ای . زنت، بچه هارا تروخشک می کند ، بدون این که بداند چرا سال های جوانیش راچنین فدامی کند؟ برای خودت بهانه می آوری :«زندگی همین است دیگر .»نه ! زندگی این نیست .زندگی آکنده ازشور وهیجان است .فکرکن ببین شور واشتیاقت راکجاگم کرده ای . قبل ازاین که خیلی دیر شده باشد ، زن وبچه هایت رابرداروسعی کن دوباره پیدایش کنی . عشق هرگز کسی را از تعقیب رویاهایش باز نداشته است . [ شنبه 85/12/5 ] [ 6:23 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |