حسام ســرا
| ||
اگر چشم بینا و عقل نسبتا" سالمی داشته باشیم خواهیم دید ودانست که در30سال اخیر کارهای زیادی در ایران ما انجام شده است هر جا می رویم شبکه برق رسانی را می بینیم که با کوفتن چند تیر برق روستاها را به شبکه سراسری متصل کرده است ، روستایییان شادمان از این رویداد روشنی بخش ومسئولان سرخوش از کامیابی های روز افزونشان بولتن ها ساختند ودر رسانه ها نواختند که : این است نتیجه تلاش صادقانه مسئولان ... اگر سیم های برق را امتداد دهیم وبه درون روستا ( که حالا ممکن است به جبر یا اختیار شهر شده باشد ) برویم حتما با پدیده های نوظهور دیگری مثل دبیرستان وهنرستان ودانشگاه ( از هر نوعش ) برخورد خواهیم کرد : دانشگاه آزاد اسلامی ، دانشگاه پیام نور ، دانشگاه علمی ـــ کاربردی ، دانشگاه غیر انتفاعی ، شعبه ای از دانشگاه دولتی ، دانشگاههای وابسته به وزارتخانه ها و.... از این دسته اند وقتی به این موارد می اندیشم سئوالات بیشماری در ذهنم قطار می شوند که نوشتن همه آنها نه امکان دارد ونه ... برخی از آن سئوالات اینگونه اند : 1- ورود برق به هر روستا مقدمه ای برای ایجاد تحولات اجتماعی واقتصادی دیگر است وقتی برق بیاید مردم روستا با وسایل برقی آشنا می شوند ومصرف بالا می رود دیگر نمی توان روستای تا دیروز خودکفا و تولید کننده را در همان وضعیت نگاه داشت تب مصرف مثل سرطان همه جا را می گیرد ممکن است بگویید با ورود برق تلویزیون راه می افتد ومردم آگاه می شوند ! ولی آیا با نظام آموزشی کنونی که سالهاست محتوای رنگ ورو رفته آن نظام ما را احاطه کرده است می توان آگاهی را ترویج کرد ؟ آیا با شبکه های صد درصد دولتی که سیاست های یکنواخت( نمی گویم غلط یا درست ) را ترویج می کند می توان آگاهی بخشید ؟ فقط درمقام مقایسه اخبار واطلاعات است که می توان رشد فرهنگی را انتظار کشید. کشورهای دیگر که هم قد واندازه ما هستند با کدام روش به مردمشان آگاهی داده اند ؟ 2- درابتدای انقلاب تب جهادگری درجامعه رشد یافت این روحیه موجب شد تا در هر روستای چند خانواری ،دبستان ، مدرسه راهنمایی تحصیلی وگاهی دبیرستان ، حمام عمومی و.. ساخته شود .. کدام تحلیلگر اجتماعی بود که پیش بینی کند در آینده با گسترش روحیه شهر نشینی بیشتر مردم در منازلشان صاحب حمام خانگی می شوند ، تمایل به شهر نشین شدن آنان را به مهاجرت تشویق می کند و درنتیجه روستاهایی از سکنه خالی خواهند شد ... سالهایی گذشت واکنون روستاهایی را با همان چشمان بینا وعقل نسبتا" سالم دیده ایم که حمام عمومیشان که با هزینه های فوق العاده ساخته شده اند متروکه شده و بی استفاده مانده اند ، مدارس به بیغوله های شبیه شده اند که درحال تخریبند و روستا چونان ابیانه محل سکونت سالخوردگانی است که در انتظار پایان عمر روزگار می گذرانند . آیا راه همین بود که رفتیم ؟ آیا کارشناسان توصیه ای نداشتند ؟آیا کارشناسان فریادشان را زدند ولی شرایط آن زمان موجب شد تا گوشهای شنوا هم به ثقل سامعه گرفتار شوند ؟ وآیا ...؟ 3- رشد قارچ گونه دانشگاه که مربوط به سالهای اخیر است از همه دردناکتر است زیرا دانشگاه فقط ساختمان نیست ساختن و بستنش هم مثل حمام عمومی نیست که هیچ عارضه ای ایجاد نکند ؛شهرستان لنجان 1096کیلومتر مربع وسعت دارد وجمعیت 227000نفری اش در دوبخش ، هشت شهر وچند روستای کم جمعیت سکونت دارند فاصله دورترین روستا از مرکز شهرستان حد اکثر یک ساعت است ( با وسیله شخصی این مدت به 30 دقیقه کاهش می یابد ) در این شهرستان دانشگاه پیام نور زرین شهر ، دانشگاه پیام نور باغبادران، پیام نور روستای نوگوران ( که دبیرستانش را به دلیل کاهش دانش آموزان منحل کردند ) پیام نور شهرزاینده رود ، علمی کاربردی زرین شهر ، دانشگاه غیر انتفاعی امین فولادشهر ، دانشگاه آزاد واحد سده لنجان درحال فعالیتند ومجوز احداث وایجاد دانشگاه صنعت ومعدن وابسته به وزارت صنایع ومعادن در محدوده خدماتی شهر چمگردان نیز توسط مسئولین مربوطه صادر شده وقرار است در کنکور امسال دانشجو جذب کند با این محاسبه تعداد دانشگاههای این شهرستان تا این زمان هشت واحد خواهد بود که اگر بر کل جمعیت شهرستان تقسیم کنیم به ازای هر28375نفر یک واحد داشگاهی خواهیم داشت واگر همین تعداد دانشگاه را به جمعیت دانش آموزی دوره متوسطه ( نظری وفنی وپیش دانشگاهی ) (11846نفر)تقسیم کنیم به ازای هر 1480دانش آموز دوره متوسطه یک دانشگاه خواهد بود!!. آیا دانشگاه فقط ساختمان وتابلوی چندین متری وچند دستگاه رایانه است ؟ آیا برای این همه رشته های جورواجور، استاد ،مربی ،مدرس ومتخصص تربیت کرده ایم ؟ آیا رشد قارچ گونه دانشگاهها در افزایش رشد فرهنگی جامعه ما ( با شرایطی که نظام آموزشی ما دارد ) تاثیری دارد ومی تواند داشته باشد ؟ رابطه افزایش دانشگاهها ورشد تعداد فارغ التحصیلان با اشتغال چگونه است آیا برای فارغ التحصیلان لیسانسیه وبالاتر که حالا طبیعتا جایگاه اجتماعی بالاتری را طالبند شغلی درخورشان وجایگاهشان ایجاد کرده ایم ؟ بیخود وعده ندهیم که باید کار آفرین باشند وخودشان کارتولید کنند این حرف های کلیشه ای برای جوان بی سرمایه وبی خانمان ما کار ودر آمد نمی شود باید فکر دیگری کرد! آخر فارغ التحصیل رشته های ادبیات فارسی ، تاریخ ، علوم تربیتی ، زیست شناسی ، معارف ، عربی و... چگونه کار آفرین باشند ؟ چگونه؟!!راستی با این افزایش بی سابقه فارغ التحصیلان دختر در دانشگاهها وبی رغبتی پسران برای ادامه تحصیل ، ازدواج و بنیان خانواده ها چه می شود ؟ آیا می شود ومی توان با بیان مطالب سنتی وسرگرم کننده سابق ،زنان را به ازدواج با افراد کم سواد تر یا بهتر بگویم کم مدرک تر !،ترغیب کرد (از استثناها بگذریدکه هیچ استثنایی قانونی را لغو نکرده است ) . آیا رشد فارغ التحصیلان درسطوح کارشناسی ارشد ودکترا مضربی از جمعیت است ؟ مضربی از فارغ التحصیلان است ؟ باید همه کارشناس ارشد ودکترا باشند تا جامعه از نظر فرهنگی پیشرفت کند یا ...؟ مثل خیلی چیزهای دیگر داریم جزیره ای عمل می کنیم فکر می کنیم ما تافته جدابافته ای هستیم که با نظام جهانی ارتباطی نداریم ونباید داشته باشیم باید خودمان تجربه کنیم ، خودمان خراب کنیم ، خودمان بهای خرابی را بپردازیم ودست آخر بفهمیم که « اشتباه» کرده ایم همین. پی نوشت : 1ــــ انگار دانشگاه ، استاد ، دانشجو ، تحصیل ، دانش ، و...بی اعتبار شده اند ، نشده اند ؟ 2ــــ فکرش رابکنید دانشجوی فارغ التحصیل شده ای را که برای ادامه تحصیل ، کار ویا ... به موسسه ای داخلی ویا زبانم لال ، خارجی مراجعه کرده ومدارکش را ارائه داده است ومسئولان بررسی مدارک با ذره بین به دنبال دانشگاه زاینده رود ، دانشگاه نوگوران ویا دانشگاه آزاد اسلامی دارغوز آباد می گردند ...چه شود !! [ چهارشنبه 87/3/1 ] [ 12:56 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |