حسام ســرا
| ||
اگر دردم یکی بودی چه بودی اگر غم اندکی بودی چه بودی تا 5 روز قبل همه اش به آلودگی هوا که صنایع درآمدزای منطقه ( ذوب آهن ، صنایع دفاع ، شرکت های اقماری ذوب آهن و...) ایجاد می کنند فکر می کردم ، وعده های مسئولان وپاک بودن هوا از هرنوع آلودگی را درذهنم مرور می کردم ومی اندیشیدم که بالاخره باید به نحوی این مشکل رابرطرف کرد نمی دانستم روزی باید حسرت همان هوای آلوده را داشته باشم واز آب آلوده فقط به خدا پناه ببرم ماکه جز او کسی رانداریم وبه امید او نشسته ایم تامگر روزی دستمان رابگیرد ، مسئولیت خواستن از بندگانش راهم که به آن جهان حواله می کنیم ........ الان 4 روز است آب آشامیدنی شهر هایی که از خروجی تصفیه خانه بابا شیخعلی ( موسوم به تصفیه خانه آب اصفهان!)استفاده می کنند قطع شده است ، می گویند بی احتیاطی راننده راهسازی سبب شکستگی لوله نفت خام که نفت را از خوزستان به پالایشگاه اصفهان می برد ونفوذ سه ساعته؟ وبی اندازه نفت به زاینده رود علت اصلی این رویداد است ،مردم شهرها درمانده اند ، درست است که باخرید آب معدنی بسته بندی شده نیاز آشامیدنی شان رابرطرف می کنند ( بی انصافی وگرانفروشی فروشندگان آب معدنی بماند برای فرصتی دیگر واصلا چه فایده درد خودمان را به که بگوییم ؟)ولی استفاده از آب فقط برای آشامیدن نیست ، پخت وپز ، شستن ظروف ولباس ، استحمام ، آبیاری باغچه ودررختان و...نیز با آب انجام می شود از دیروز پس از تلاش زیاد مسئولان دوباره آب رابه تصفیه خانه هدایت کرده اند ، دوباره شیر آب راکه بازمی کنی آب جریان می یابد اما این آب بانفت مخلوط است چربی نفت رامی توانی حتی هنگام شستن دستهایت احساس کنی اگر چیزی رابا آب بشویی بوی نفت تاعمق جانش فرو می رود بودن ونبودن این آب فرقی به حال مردم بی دفاع نکرده است ، نمی دانم بحران یعنی چه فقط می دانم ما درفرهنگمان انگار زمانی که کسی به روزگار سیاه بیفتد وضعیت رابحرانی می دانیم .. ............ چند سئوال : ــ درایام قطعی آب شهرها ، مدارس ومراکز آموزشی و...به کارشان ادامه دادند وکسی به این فکر نیفتاد که این شهروندانی که وزیر ووکیل ومسئول و غیر مسئول برایشان دل می سوزاند وخود را نوکر آنان می داند با بی آبی چه باید بکنند ؟تازه الان که آب وصل شده آیا باید از این آب بخورند ؟ نخورند؟ چه کارکنند ؟اصلا مگر برای آنان فرقی هم می کند ؟مدارس باز است وتعلیم تربیت باشتاب وسرعت نور درحال انجام . ــ درکشورما ستاد یامرکز یا نمی دانم....حوادث غیر مترقبه ای وجود دارد که می بایست به داد مردم برسد واز حقوق معمولی آنان دفاع کند (حقوق اساسی شان بماند) با بهای باورنکردنی نفت آیا نمی شود ونمی شد بسته های آب معدنی را دراختیار شهروندان قرار داد واندکی از نگرانی آنان کاست ؟ بوی نفت تاعمق جانم نفوذ کرده است....... ــ وقتی بحرانی شروع می شود عوارضش راباید پس از بحران جستجو کرد نفت تمام زاینده رود ونهرهای منشعب از آن را اشغال کرده است ، فصل نشاکاری شروع شده است وحیات خزانه شالیزار بیش از هرچیز به آب بستگی دارد ، درختان ، بیشه ها وگیاهانی که وجودشان مرهون آب است ونیز آبزیان بی دفاع زاینده رود بین مرگ وزندگی دست وپامی زنند ... با شروع کار تصفیه خانه، دوباره آب رابه لوله ها هدایت کرده اند، اگر مردم نخواهند از این آب استفاده کنند چاره دیگری برایشان نمی ماند واگر استفاده کنند باید منتظر عواقب بعدی آن باشند ظاهرا مسئولان عزیز ما سکوت رابر آگاه سازی مردم ترجیح داده اند نمی دانم چرا شاید آگاهی دادن مسئولیت داشته باشد شاید جان مردم به آن نیرزد که مسئولی از سمتش کنار رود ویا از مردم به خاطر کوتاهی اش عذر بخواهد شاید هم ... ــ تلویزیون را که روشن می کنم درهر جا ولحظه ای پخش آگهی های تلویزیونی متوقف نمی شود ، وسط فوتبال ، هنگام سریال وفیلم سینمایی و.. آگاه کردن مردم از محصولات حمید ...!، چیپس وپفک وتنقلات و.. بخش عمده این آگهی هاست می گویند صداوسیما از صاحبان این شرکت های تولیدی بابت پخش آگهی بازرگانی پول زیادی می گیرد ، صداوسیما متعلق به مردم است آیا این دستگاه عریض وطویل خود را ملزم به آگاه سازی مردم بی دفاع می داند ؟ دراین وضعیت کدام ارگان ،مرکز،انجمن، هیئت، وزارت ، اداره ، مطبوعه وبرنامه ساز سینما وتلویزیون کشور ما خودرامسئول آگاه کردن مردم بحران زده نموده یامی نماید ؟فکر می کنم مردم ما برای خلق حماسه زاده شده اندو از آنان انتظاری جز این نیست ولی کسی یا کسانی سلامتی وشادابی وسرزندگی شان را پاسخگو نبوده ونیست شما او رامی شناسید ؟ ــ اگر این اتفاق برای کلان شهر تهران می افتاد نوع برخورد وواکنش مسئولان با این بحران همین گونه بود ؟الان دارم مفهوم طبقه بندی جامعه را درک می کنم دارم می فهمم که شهروند درجه 1 و2 یعنی چه؟ الان بیش از هرزمان دیگری می توانم درک کنم که : آب جایگزین ندارد وصرفه جویی درآب یعنی چه ؟ وخیلی چیزهای دیگر.....
[ جمعه 87/1/30 ] [ 8:0 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |