سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

خرافات2

اشاره:

موضوع از آنجا شروع که بازرسان هنگام مراجعه از مدیر پرسیده بودندکه چرا غایب ها را ثبت نکرده اید باوجود سرما وبیماری های زمستانی مگر می شود که کسی بیمار نشود ومدیر گفته بود اگر غایب داشتیم می نوشتم لابد نداشته ایم که ننوشته ام !مدیر خودش اینها رابیان کرد می گفت از روزی که بازرسان رفته اند چند نفر از همکاران کارشان به بیمارستان کشیده وغایب هم کرده اند واز اینجا بحث های نظری توام باخرافات شروع شد یکی می گفت ما راچشم زده اند دیگری می گفت مگر می شود دفتر حضور وغیاب را به صورت یکجا وندیده چشم زد وجواب می شنید که آری می شود دیگری گفت من خودم بارها چشم خورده ام واگر شمااگر چشم نخورده ای  لابد قابل نبوده ای ! پاسخش را باقاطعیت چنین داد که نه عزیز من اگر تاکنون چشم نخورده ام از این روبوده که لایق موقعیت ها وپیشرفت هایم بوده ام اگر شمارا چشم زده اند شاید لیاقت آن موقعیت رانداشته ای مثلا انتظار نداشته اند ماشین قراضه ات را با خودروی مدل بالا عوض کنی و...(البته بحث چشم زدن وصحت وسُقمش بماند برای بعد اما همین موجب نوشتن من شد و....)                                                

پیش درآمد :

بشر در زمینه اعتقاد به خرافه سابقه یی به اندازه طول تاریخ دارد و این در ذات بشر هم هست که هر چند رو به آینده حرکت می کند اما گهگاهی به گذشته برگردد فرار از وضعیت موجود از جمله عواملی است که انسان ها را از زندگی در واقعیت دور می کند. 

 

وقتی افراد جامعه توانایی برآورده کردن نیازها و خواسته هایشان را از لحاظ فکری، اقتصادی و اجتماعی ندارند یا نمی توانندبه   خواسته هایی مثل ازدواج، طلاق و... دست پیدا کنند به خرافات و فالگیری رو می آورند .
خرافات البته متاثر از فرهنگ ما هم هست و باورهای سنتی ما خرافه را توجیه می کند. کما اینکه از گذشته دور شاهد اعتقاد ایرانیان به نیروی مرموزی به نام مانا بوده ایم. ایرانیان باستان اعتقاد داشتند مانا در برخی از درختان و جانوران و اشیا وجود دارد و می تواند باعث نجات افراد یا برآورده شدن حاجات شود.
رواج خرافه گرایی که متاسفانه بعضی عناصر فرهنگی هم آن را تائید می کنند برای جامعه مضر است و باعث می شود مردم به رویا و توهم رو بیاورند. در واقع خرافه و خرافه پرستی جامعه را از کار و کوشش و فعالیت و پیشرفت و توسعه یافتگی به شدت بازمی دارد. خرافات بیشتر در کشورهای فقیر دیده می شودالبته در امریکا هم نعل اسب را خوش یُمن می دانند و در انگلیس هم خرافات به شدت رواج دارد.
خرافات از نظر اقتصادی تن پروری و بیهوده گری را گسترش می دهد. از نظر اجتماعی هم موجب ضعف روحیه تلاش و کوشش در جامعه می شود و نوعی انفعال را در جامعه تزریق می کند.
شاید تصورات ذهنی و کلیشه یی به ما بقبولانند که تنها افراد بیسواد یا کم سواد سراغ فالگیری و سرکتاب باز کردن و دعانویسی و اموری اینچنینی می روند .درست است که تحصیلات کم و آموزش و پرورش ضعیف باعث گسترش خرافات در جامعه می شوند اما همه افرادی که به خرافات گرایش پیدا می کنند کم سواد نیستند. افراد تحصیلکرده ای هم که آگاهی لازم را در این زمینه ندارند، به خرافات روی می آورند .
در میان تمام عوامل فرهنگی نمی توانیم نقش دولتمردان و مسوولان را در رواج خرافه نادیده بگیریم؛ در جوامعی که مسوولان توانایی برآورده کردن نیاز های مردم را ندارند گرایش به خرافات بیشتر می شود.

 

ناامیدی از رسیدن به آنچه خواست و آرزوی دیرینه یا نه همین امروز ماست بعضی اوقات وادارمان می کند تا به خرافه رو بیاوریم و از نیروهایی نامعلوم کمک بگیریم. این پدیده مختص کشور ما یا برهه زمانی خاصی نیست. حتی طبقات مختلف اجتماعی هم در این مورد به یکدیگر شبیه می شوند.

اصل موضوع:

خرافه اعتقادیا باوری است که علم ومنطق آن راتایید نمی کند ونمی شود برای آن ریشه ومبنایی علمی یافت (جدای از مسائلی که به دلیل ناکافی بودن علم بشر امکان یافتن علل آن فعلا" وجود ندارد)

خرافات دامنه وسیعی دارد از خرافات معمولی ورایج که دربیشتر جوامع دیده می شود مثل باز وبسته کردن قیچی که موجب دعوا می شود ، ردیف شدن وسایل خانه که نشانه آمدن مهمان است و.. برخی دیگر از خرافات به دلیل عقب ماندگی فرهنگی وتکنولوژیکی است مثلا وقتی نتوانیم بیماری خاصی رادرمان کنیم به خرافات رومی آوریم چراکه اگراین اعتقاد(خرافه) بیماری را درمان نمی کند دست کم امیدی را _هرچند موهوم_ برایمان ایجاد می نماید حال اگر بیماری اتفاقا علاج یابد اعتقاد به این خرافه بیشتر وبیشتر می شود به گمان من زنان بیش از مردان خرافاتی اند زیرا آنان باکوهی از مشکلات دست وپنجه نرم می کنند ، زایمان وبیماری های قبل وبعدش را می آزمایند والبته دنیای بسته تری دارند اغلب باید درچهاردیواری خانه بمانند وبشویند وبروبند وبزایند و این یعنی باورداشتن چیزهایی که از پدر وبویژه مادر به ارث برده اند ،اگر آموزش وپرورش هم بالنده وخلاق نباشد که نیست ، اگر در صداوسیما ومنابر هم به خرافات دامن نمی زدند که می زنند اگر اینترنت وماهواره هم عاری از این توهمات بود که شوربختانه اینگونه نیست آنگاه می شد امیدوار بود ولی ..  

دانستن، باور نمی آورد چنانکه بسیاری از رانندگان می دانند کمربند ایمنی چه فوایدی دارد ولی از بستنش اکراه دارند یا پزشکان می دانند سیگار چه بیماریهایی ایجاد می کند اما خود لب به سیگار می سایند پس، نگرش به موضوعات بادانستن تفاوت دارد . چند درصد ما می دانیم که عدد 13 مثل سایر اعداد است وهمان 1+12 است اما هنوز از نحسی این عدد بیرون نیامده ایم ؟مشکلات جامعه ما آنقدر زیادند وامید برای حل این مشکلات آنچنان کم که راهی جز توسل به خرافه رابرای مردم باقی نگذاشته است .                               

باورمندان به خرافه درهر قشر ورشته وسطحی از جامعه دیده می شوند از بیسواد ودانشگاهی گرفته تاحوزوی وفرنگ رفته . دوستی درنظرات گفته بود رشته های دانشگاهی علوم پایه چون باعلت ومعلول سر وکار دارند کمتر خرافاتی اند ومن می گویم اگر برعکس نباشد لااقل اینگونه نیست درست مثل همان پزشک که علت ومعلول رادر موضوع سیگار وبیماری می داند اما سیگار هم می کشد نمونه های بی شماری از فارغ التحصیلان رشته های علوم پایه دیده ام که درساده ترین خرافات دست وپا می زنند والبته جدال با اینان نیز آب در هاون کوفتن است البته این بدان معنا نیست که فارغ التحصیلان علوم انسانی  و...خرافاتی نیستند ابدا" چنین نیست شاید انتظار ما از مهندس وپزشک وتکنسین هوشبری باید اصلاح شود شاید باید بپذیریم که اینها هم آدم هایی هستند با باورها ودیدگاههایی که ریشه درخانواده ،رسانه ها، مسجد و آموزش وپرورش دارد  ومقصر دانستن آنها نیز منطقی نیست .

دانش آموز تنبلی که اتفاقا یکی از امتحاناتش را باموفقیت می گذراند این توفیق را به کفش هایی که عوض کرده یا پیراهن جدیدی که پوشیده نسبت می دهد این مربوط به فرهنگ خاصی نیست درغرب نیز خرافات بیداد می کند فالگیری درغرب نیز رایج است نوعش متفاوت است به نظر نمی رسد بشود وبتوان خرافات را به طور کلی ریشه کن کرد شایدخرافات نوعی تخیل باشد که برای ذهن لازم وموجب رشد ذهنی شود ! دراین صورت باید بین خرفات مخرب وغیر مخرب مرزی گذاشت .اصلا باید دید که خرافه می تواند مخرب نباشد ؟باید باورهایم رابشویم ...بهار می آید ..........      


[ چهارشنبه 86/12/22 ] [ 7:19 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 171
بازدید دیروز: 50
کل بازدیدها: 1471038