من وکیلم، من که در این خانه خدمت میکنم
در بهارستانم اما کار دولت میکنم
از شما افتان و خیزان رای و امضا می خرم
با رفیقان بهر کسب رای، خلوت میکنم
تا به چنگ آرم من آن کرسی سبز دل رُبا
بازبان سرخ، عالم را ملامت میکنم
بس که دارم کار بحث انگیز در بیرون صحن
دیگر اینجا کی برای رای فرصت میکنم؟
مرد طوفانم ولی البتّه گاه از مصلحت
باد اگر آید ز سمتی، من حمایت میکنم
صحن مجلس فرش سبزی هست کانجا دم به دم
می نشینم با رفیقان، کار راحت میکنم
گه کشاورزان به یاد آرم گهی تجار قند
گاه پیگیری ز کار اهل صنعت میکنم
گه به نطقی آتشین رسوا کنم جمعی و گاه
بهر حفظ آبرو در دم، شکایت میکنم
آه از آن عکاس بی رحم، آه ازین دوربین که هست
دام آن صیاد و من او را نصیحت میکنم
هرکه را باشد شعاری در ترافیک پیام
از رسالت گر نشد، من رو به همت میکنم
من تخصص دارم اندر هرچه خواهی، لاجرم
در همه احوال این عالم دخالت میکنم
گر به سیما، انتقادی دارم از ساعت شنی
حاجی عزّت را خبر از مکر شوکت میکنم
وقت تعطیلات مجلس، چون به شهرم می روم
جای اقدام و عمل، یک ریز صحبت میکنم
گرچه می گویند کار ما نظارت کردنست
در عمل، گاهی به جای آن، صدارت میکنم
حرف بسیارست و من پیمانه ام لبریز شور
لیک، فعلاً با همین حلوا قناعت میکنم
کاش مجلس، با مدرس پر شود، آنگاه من
شعر شیرین با لبی خندان کتابت میکنم
سید محمد حسین فخری