حسام ســرا
| ||
اشاره: درست یکسال پیش در چنین روزی «حسام سرا » متولد شد( تولدش مبارک!) واکنون یک سال از آن واقعه می گذرد . پیش از این، با اطلاعیه ای خاموشی افراد را مبنی بر افول زنگی شان اعلام می کردند ولی اکنون این روشنایی وبلاگ است که یکساله می شود .یک مزاحم یکساله به دنیای مجازی افزوده شد :
اپیزود اول : اولین بار که درکلاس آموزش کامپیوتر ( هنوز رایانه نشده بود ) شرکت کردم آموزش«داس»را یاد گرفتم وچقدر از این دستگاه پیچیده وبه درد نخور بدم آمد ، کلاس فشرده بود ،مطالب انبوه و ناچار، یادگیری اندک . اپیزود دوم: سالها گذشت وزمانی که دوستانم از اینترنت تعریف می کردند چیزی موهوم درذهنم نقش می بست که نه واقعی بودونه خیالی،مرز واقیت وخیال ! ....وبالاخره با اینترنت آشنا شدم حتی قبل از آشنایی با ویندوز !. هنوز رایانه ( حالا دیگر فرهنگستان یادش آمده بود دستگاهی به این نام باید وجود خارجی داشته باشد ونمی شود انکارش کرد ) نخریده بودم اما گاهی درمحیط کاری وبیرون آن به اصطلاح آن روزها « به اینترنت وصل می شدم » وبدون دنبال کردن هدفی دراین دنیای مجازی سیر می کردم. اپیزود سوم: درست دریکی از روزهای آذرماه 1385،هنگام پرسه زدن دردنیای نت ، اسم خودم را درگوگل تایپ کردم، کلید جستجو را فشردم ومنتظر ماندم تا چه پیش می آید ، دروبلاگی درباره کتابی که نوشته بودم نقدی آمده بود ومثل هر نقد دیگری از نگاهی متفاوت، موضوعی را به چالش فراخوانده بود ، برای نویسنده وبلاگ ــ که برایم ناشناس بود اما اسمش را شنیده بودم ـ ای میلی ارسال کردم ، ابتدا درباره کتاب وآنچه این دوست نادیده نگاشته بود وبعد درباره آشنایی با او . ساعتی بعد جوابی را دریافت کردم که همراه با نشانی وتلفنی برایم فرستاده بود . از طریق دوستی که با او هم آشنایی داشت زمینه دیدار ما فراهم آمد ودر یکی از روزهای ابتدایی زمستان سال 85هر دو دوست را در منزل خودمان ملاقات کردم. از کتاب حرفی نبود فقط از اینترنت بود ودنیای مجازی .آنجا بود که تشویق شدم وبلاگ داشته باشم ، از منتقدی که او رادوست خطاب کردم درخواست کردم تا کمکم کند و وبلاگی را راه بیندازم واو نیز به آسانی پذیرفت . «مسعود» دنیایی از تجربه اینترنتی بود وبه حق پیشگام وبلاگ نویسی درمنطقه ما، البته با تواضعی که کمتر درکسی دیده ام . اپیزود چهارم : یکی دوبار در میهن بلاگ وپرشین ، وبلاگی را ایجاد کردم ولی هیچگاه مطلبی در آنها ننوشتم . مسعود « پارسی بلاگ » را به دلیل امکانات فوق العاده اش به من معرفی کرد وباهم نخستین بار درهمین فضا وبلاگ «حسام سرا » را ایجاد کردیم ومن به دنیای پر رمز وراز بلاگر ها گام نهادم ، درست درشامگاه 2/11/1385. بعدها مسعود ،نظرش رادرباره حسام سرا اینگونه نوشت ودرسالگرد یکسالگی اش اینگونه سرود. اپیزود پنجم : در این مدت که اکنون یک سال می شود تجربیات زیادی اندوخته ام ؛ دریکی از پست های قبلی گفته بودم که یکی از ویژگی های دنیای اینترنت آن است که روند آموزش را وارونه کرده است وبزرگترها بسیاری از چیزها را دراین دنیای غیر واقعی از کوچکترها یاد می گیرند ، اصلا"در این فضا سن وسال مطرح نیست. اینجا فضای مناسبی است برای یادگیری از هرنوعش ، مجاز وغیر مجاز ، اخلاقی وغیر اخلاقی ، تا چه کسی باشی و به دنبال کدام گمشده ای بگردی . آدم ها مجازی اند و اگر بخواهی همه ی آنها را واقعی بدانی وبا آنها رابطه ای فراتر از اندیشه ها برقرار کنی شاید ضرری ببینی که از نظر روانی باید سالها بگذرد تابتوانی جبرانش کنی وشاید دیگر دیر شده باشد . این را اینترنت وسرنوشت دوستانی که گرفتارمسائلی خود خواسته یا ناخودآگاه شدند به من آموخته است وچه تجربه تلخ و ارزشمندی . می گویند : وبلاگ نویس می نویسد بی آن که بخواهد نوشته هایش را بخوانند ولی سایت برای مخاطبانش می نویسد تا نیاز آنان رابرآورده کند . حال اگر دوستانی از سر لطف نوشته های وبلاگی رامی خوانند وبزرگواری می کنند ونظری می دهند بلاگر آن وبلاگ را مورد نوازش قرار می دهند وگرنه وبلاگ جایی برای بیان « دلنوشته » هاست وچه جایی از این بهتر که بدون مانع و رادعی می توانی حرفت رابزنی و کسانی ازهر جای این کره خاکی نوشته ات رابخوانند وگاهی نظری هم بدهند حتی اگر دشنامی باشد . اپیزود ششم : در یکسال گذشته بیش ازیکصدنوشته را در«حسام سرا» جهانی کرده ام وبا بسیاری ازافراد باسلیقه های مختلف آشنا شده ام : افرادی که جز مذهب به چیز دیگری نمی اندیشند ، کسانی که به اندیشه های سکولار نزدیکند ، دوستانی که نوشته هایی درباره عشق ودوستی دارند ،افرادی که دلنوشته هایشان را از هر منظری می نویسند واشخاصی که به دنیای سیاست فکر می کنند و می خواهند دادِ خود وجامعه را با این مطالب بازپس گیرند و قصد روشنگری دارند . من امّا دوست تر می دارم نوشته های خودم را دراین وبلاگ جهانی کنم و بامطالعه مطالب دیگران، بیشتر بیاموزم وچه لذتی بالاتراز شوق یادگرفتن وکشف مجهولی فکری تاکنون سراغ دارید ؟ دراینجا لازم می دانم دوستانی را که دریکسال گذشته همواره از آنان آموخته ام واز این رو برایشان احترامی ویژه قائلم معرفی کنم اما این کار آسانی نیست چراکه باید همه افراد لینکستانم را نام ببرم ولی نمی شود از توانمندی قلم کسانی که هر روز به شوق خواندن مطالبشان کانکت می شوم وبا این سرعت افتضاح اینترنت منتظر می مانم تا صفحه ای گشوده شود یادی نکنم : تاثیر نگارش کلمه های بی قرار و دیرزمانی است که هم صحبت باخاکم من آدمی را به حسادت تحریک می کند وچه حسادت شیرینی ! دردنیای آموزش : نوشته های یک ناظم ، مدرسه راهنمایی ام البنین ، ماه مهر دردنیای زنان ونگرانی هایشان:نمی توان از شیوایی قلم« خانم ناظم» ومنصوره که «دیر زمانی است هم صحبت با خاک» شده و«ستاره» که جادوی قلمش افسون کننده است، زن بودن ممنوع ، تلاش معکوس ، هبوط درکویر ، حتما" بخوانید و نیلوفر آبی چیزی نگفت . دردنیای سیاست ونگاه نافذ اجتماعی، نوشته های« اتوپیا» کوتاه ودلنشینند و«جمهوریت» با نگاهی متفاوت می نویسد ، «آهستان» نیز در این وادی نوآوری دارد . کلبه احزان ، زئوس ، رمز موفقیت ،بسیار سفر بایدتاپخته شود خامی ،ترجمه های آزاد ، درباغ ، ،یادتو ،نگارمن،سپهر، نغمه هنر، دیگر وبلاگ های دوست داشتنی من در این یکساله بودند که از همه آنها آموخته ام واز این رو شادمانیم را با سپاس از همه ی ایشان باآنان تقسیم می کنم ،دیدگاهم را درباره این دوستان قبلا" چنین نگاشته ام . کسانی بودند که وبلاگی نداشتند ولی حضورشان همواره گرمی بخش من بود ونظراتشان مشوقم برای ادامه دادن ، دستان پر مهرشان را به گرمی می فشارم وبرایشان سعادت آرزو دارم همچنین برای دارندگان وبلاگ حتی اگر به حسام سرا نیایند ونظری هم ندهند وبلاگ یکی از آرزوهای بشر برای بیان افکارش بود شاید به آرزوی خود رسیده باشد،شاید ....... [ دوشنبه 86/11/1 ] [ 12:0 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |