سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

رزمندگان غواصی که با دستان بسته دسته جمعی زنده به گور شدند پس از 27سال شناسایی واجسادآنان به کشوربازگردانده شد........

این خبر کافی است تا مدتی ذهن آدمی درگیر شود درگیر خیلی چیزها ..سکوت کند ..بغض کند ... عصبانی شود ...متنفرشود....حس غرور پیداکند  و....

یادآنان دل آدم را زخمی می کند حال خانواده وبستگان اینان قابل وصف نیست .




اولین تصویر از غواصان دست بسته شهید





اولین تصویر از غواصان دست بسته شهید

اولین تصویر از غواصان دست بسته شهید

اولین تصویر از غواصان دست بسته شهید

 


[ دوشنبه 94/3/18 ] [ 9:37 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

نقش شبکه های اجتماعی در انتخابات آتی ایران

شبکه های اجتماعی نقش مهمی در زندگی فرهنگی و سیاسی افراد بازی میکنند و امروزه این رسانه ها به منبعی معتبر برای تبلیغات دینی و سیاسی تبدیل شده اند.

موضوع شبکه های اجتماعی و سبک زندگی هر چند در سالهای اخیر مورد توجه برخی اندیشمندان قرار گرفته است اما هنوز به طور دقیق به رابطه میان شبکه های اجتماعی و ابعاد مختلف زندگی اعم از ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پرداخته نشده است.

بررسی فضای سیاسی سال 2008 امریکا حاکی از آن است که باراک اوباما رئیس جمهور فعلی امریکا با استفاده از شبکه های اجتماعی موجود در فضای مجازی توانست پیروز انتخابات شود و این عرصه نقش بسیار مهمی در پیروزی وی در انتخابات 2008 داشت.درانتخابات بریتانیا نیز شبکه های اجتماعی نقش تعیین کننده ای درپیروزی حزب حاکم داشتند

اما نکته قابل تامل این است که استفاده از فضای مجازی تنها محدود به انتخابات در ایالات متحده امریکا وبریتانیا نیست و در بسیاری از کشورهای دنیا صورت می پذیرد.
با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی  وخبرگان در ایران استفاده از فضای مجازی به طور چشمگیری توسط احزاب و گروه های مختلف افزایش یافته است و به نظر می رسد که استفاده از فضای مجازی معیار جدیدی برای انتخابات پیش رو در ایران باشد.

ایران کشوری است که بیش از 42 میلیون کاربر اینترنتی در آن فعال هستند که نزدیک به 50 درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهند .گروهی بر این باورند که فضای مجازی در ایران نقش تعیین کننده ای در انتخابات خواهد داشت.
به نظرشما فضای مجازی وشبکه های اجتماعی فعال درایران مانند وایبر، واتس آپ ، لاین ، تانگو ،اینستگرام ، تلگرام  و... چه نقشی درانتخابات آتی ایفاخواهندکرد؟


[ شنبه 94/3/9 ] [ 12:26 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

انسان وانسانیت را دریابیم

انسان وانسانیت را دریابیم

این روزها درباره داعش خبرهای زیادی شنیده ایم درباره علت برآمدن داعش بحث ها فراوان است ...... سخن من اما درباره رفتاری است که امروز زیرپرچم داعش درحال انجام است.....

قرآن مجید تاکید دارد که اگر کسی انسانی را به قتل برساند گویی بشریت را کشته است......  ونویسندگان واندیشمندان  نیز بر این نکته تاکید بسیار کرده اند . جایی از ویکتورهوگو خواندم که گفته بود هرگاه خون بی گناهی ریخته شود همه بشریت در خون آن فرد مسئولند(نقل به مضمون)

راستی چه بر سر بشر متفکر وپیشرفته قرن بیست ویکم آمده که دربرابر سربریدن ، سوزاندن وآنچه فقط درکتابها به نقل از مورخین دروصف قرون وسطی شنیده وخوانده بود واکنش نشان نمی دهد ؟ سازمان ملل رابرای کدام امر انسانی برپاکرده اند که این همه نماینده ، دم فروبسته اند وزبان درکام کشیده اند؟

 

انسان وانسانیت را دریابیم

 

چه اتفاق دیگری باید بیفتد تا حرکتی صورت پذیرد؟ هریک از این آدم ها که مانند گوسفند سربریده می شوند ومانند پارچه ای درآتش درافکنده می شوند سرپرست ونان آور خانواده ای هستد که داغشان مدتها فامیل وقوم و قبیله وعشیره ای را ماتم زده خواهد ساخت  .بشریت به خواب رفته است.دراین اوضاع نابسامان اخلاقی وعاطفی اگر فردا روزی درگوشه ای دیگر از جهان  اتفاقی مشابه روی داد چه خواهند گفت وچه خواهیم گفت .... مدتی است  این اندیشه ذهنم را مشغول کرده است وهرچه بیشتر می اندیشم کمتر درمی یابم .....

مقایسه انسان وحیوان صرف نظر از جنبه فلسفی آن قیاس مع الفارق است اما کاش درکنار این همه انجمن وگروه وکمیته حمایت از حیوانات، کسانی هم به فکر انسان وانسانیت بودند .....

 


[ چهارشنبه 93/11/29 ] [ 8:37 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

چقدر برای گرفتن نمره بیست به فرزندان ودانش آموزانمان اصرارکرده ایم؟

کاش به فرزندانمان بیاموزیم که شاگرد دوم بودن، چقدر می‌تواند از شاگرد اول بودن، ارزان‌تر باشد. کاش به آنها بگوییم که شاگرد اول بودن از شاگرد دوم بودن بهتر است، اما در تصمیم‌گیری و انتخاب و برنامه‌ریزی برای زندگی، فقط «بهتر» بودن مهم نیست. هزینه‌ی مناسب کردن هم مهم‌ است. اگر پنج ساعت درس خواندن در هفته به نمره‌ی 15 و ده ساعت درس خواندن به نمره‌ی 18 منتهی شود. شاید برای 19 گرفتن بیست ساعت وقت لازم باشد و برای 20 گرفتن چهل ساعت. وقتی که فرزند خود را وادار می‌کنیم که برای 20 تلاش کند و توضیح می‌دهیم که 19 برای تو خوب نیست، به او می‌آموزیم که نصف عمر مفید خود را «صرف بازی رقابت» کند.
 ... بزرگ می‌شود و به خاطر می‌سپارد که دوم بودن خوب نیست. «معاون شرکت یا اداره » بودن خوب نیست و او باید «مدیر شرکت یا رئیس اداره» باشد. از موقعیت خوب خود، ناراضی می‌شود. او خوب به خاطر دارد که شما تایید کرده‌اید که بیشتر وقت گذاشتن و اول شدن،‌ به همه‌ی سختی‌ها و محرومیتها می‌ارزد و او این بار،‌ همسر و فرزندانش را از حضور خودش در خانه محروم می‌کند. زود می‌رود و دیر بازمی‌گردد.
 در بین دوستانش، او بهترین خانه یا بهترین ماشین را ندارد و باز یاد شما می‌افتد که اول بودن، به هر قیمتی می‌ارزد. پس به سراغ رشوه و فساد می‌رود. چون در کارنامه‌ شغلی‌اش هم، رتبه‌ی نخست و نمره‌ی بیست را می‌خواهد.
گرفتن فرصت بازی و شادی و استراحت و رشد و یادگیری و محدود کردن افق دید فرزندان به صفحه‌ی کتاب، بالاترین قیمتی است که در آن سن، می‌توانستند پرداخت کنند و خوب به خاطر می‌سپارند که اول بودن، به هر قیمتی می‌ارزد.
 کاش وقتی فرزندمان نمره‌ی هفده را به خانه آورد، به جای اینکه بگوییم بقیه چند شدند و معدل کلاس چند بود، بپرسیم در آزمون قبلی، نمره‌ات چند شده بود؟ وقتی که یاد گرفت، معدل پایین کلاس می‌تواند توجیهی برای نمره‌ی پایین او باشد، در بزرگسالی نیز، رفتارهای نادرست بزرگ دیگران را بهانه‌ای برای رفتارهای نادرست کوچک خود خواهد کرد. او یاد می‌گیرد که وقتی دروغ گفت، در توجیهش بگوید: دیگران هم دروغ می‌گویند. بیشتر از من. او این نحوه استدلال را از ما آموخته است. اما وقتی می‌پرسیم،‌ نمره‌ی قبلی‌ات چند بود، می‌آموزد که هر کس با گذشته‌ی خودش مقایسه می شود. او مسیر رشد و پیشرفت را طی خواهد کرد،‌ بی آنکه جلوتر بودن دیگران، بی‌انگیزه‌اش کند و عقب ماندن اطرافیان،‌ در دلش شادی نهانی ایجاد کند.
 
کاش هرگز از هوش خوب او نگوییم. از تلاش زیادش بگوییم. اگر از هوشش گفتیم،‌ دیر یا زود، با هر شکست یا اشتباه، باور خود را به هوش بالایش و به حرف‌های ما از دست خواهد داد. زندگی جایی نیست که شکست یا اشتباه، اجتناب پذیر باشد. اما وقتی از تلاش زیادش گفتیم، اگر هم شکست یا اشتباه کرد، باورش را به خودش از دست نمی‌دهد. بلکه تصمیم می‌گیرد که بهتر و بیشتر تلاش کند. هر شکستی او را محکم‌تر و پرتلاش‌تر خواهد کرد. ضمن اینکه به تدریج خواهد آموخت، که چیزی باعث افتخار است که برای تلاشش،‌ زحمت کشیده باشد. نه چیزی که با آن، به دنیا آمده باشد.
 
کاش وقتی او به خانه آمد و گفت بالاترین نمره را به دست آورده و خیلی‌ها،‌ در امتحان حتی نمره‌ی قبولی نگرفتند، به جای لبخند و تشویق، بپرسیم: چه شد که قبول نشدند؟ تو هیچ کاری نمی‌توانستی بکنی که نمره‌ی بهتری بگیرند؟ تا او بیاموزد که لذت و افتخار، زمانی معنا دارد که دیگرانی هم باشند که کمابیش در آن شریک شوند. او باید یاد بگیرد که در آینده هم، زمانی از خودرو گرانقیمت خود لذت ببرد، که دیگران، یک خودرو متوسط در اختیار داشته باشند. او باید یاد بگیرد که هیچ کس از متوسط اطرافیانش چندان فراتر نمی‌رود و دانش‌آموزی که معدلش با میانگین کلاس، فاصله‌ی بسیار دارد، یا طرد خواهد شد، یا تنبل.
 
کاش به خاطر داشته باشیم، که مدرسه، در اولویت نخست، تمرین حضور در جامعه است و نه فرصتی برای کسب نمره و مدرک. مهم نیست که معلم به او نمره‌ی درستی داده یا نه. حتی مهم نیست که حقش بیشتر بوده یا کمتر. مهم آموختن این است که چگونه برای گرفتن چیزی که باور دارد حق اوست صحبت می‌کند. مهم این است که یاد بگیرد بین سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری، مرز باریکی وجود دارد که انسان بودن از همان نقطه، آغاز می‌شود... .


 


[ چهارشنبه 93/11/8 ] [ 7:48 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

روزی  یک تیم قایقرانی در ایران بود

تیم ایران و ژاپن برای برگزاری مسابقات سالیانه به توافق رسیدند. هر تیم شامل هشت نفر بود

هر دو تیم برای رسیدن به بهترین نتیجه به شدت تلاش کرده بودند. در روز مسابقه، هر دو تیم در شرایط مساوی مسابقه را شروع کردند و...

 تیم ژاپن با اختلاف یک مایل برنده شد.

حال و هوای تیم ایران خیلی سرد و بهت زده بود. مدیریت ارشد تصمیم گرفت برنده مسابقات سال آینده باشد. به همین دلیل یک تیم تحلیل گر را برای بررسی اوضاع و ارایه راهکار و راه حل مناسب به خدمت گرفت.

بعد از تحلیل های مختلف تیم تحلیل گر کشف کرد که ژاپنی ها هفت پاروزن و یک کاپتان داشته اند.

درحالیکه تیم ایران یک پاروزن و هفت کاپتان داشته است.

با رسیدن به این نتیجه حیاتی مدیریت، رویکرد حکیمانه دیگری را پیش گرفت:

آنها تیم مشاوری را برای ساختاردهی مجدد تیم ایران به خدمت گرفتند.

بعد از چند ماه تیم مشاوران به این نتیجه رسیدند که تیم ایران دارای کاپیتان های زیاد و پاروزن های کم بوده است!

بر اساس این تحلیل یک راه حل نیز ارایه شد. "ساختار تیم ایران باید تغییر کند"

درنتیجه باید چهار کاپیتان تدر تیم داشته باشیم که توسط دو مدیر هدایت شوند. ضمنا به یک مدیر ارشد و یک پاروزن هم نیاز است.همچنین پیشنهاد شد که محیط کار پاروزن تیم تغییر کرده و به یک محیط رقابتی تبدیل شود.

سال بعد ژاپنی ها با اختلاف دو مایل برنده شدند!

تیم ایرانی بلافاصله پاروزن تیم را بدلیل عدم کفایت و عملکرد نامناسب از کار برکنار کرد.

اما به مدیریت به خاطر انگیزه های زیادی که در فاز آماده سازی در تیم ایجاد کرد بود پاداش و امتیازات لازم پرداخت شد

شرکت مشاور یک تحلیل دیگر ارایه کرد که نشان می داد:

  • استراتژی اتخاذ شده مناسب بوده
  • انگیزه لازم داده شده
  • اما ابزار مورد استفاده باید بهبود یابد.

در حال حاضر تیم ایران در حال طراحی یک قایق جدید است....

 

 


[ دوشنبه 93/11/6 ] [ 12:18 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

یک انسان عقلانی باید...

1. در روز حداقل یک بار بگوید «من نمی‌دانم‌».

2. کمتر از کسی تقاضایی داشته باشد و عمدتا به همت، فکر، برنامه‌ریزی و زحمات خود اتکا کند.

3. در موضوعاتی که اطلاعات کلی دارد، اظهار‌نظر نکند.

4. دغدغه کانونی زندگی او، بهترین عملکرد در حرفه‌اش باشد.

5. به استقبال کسی برود که با او تفاوت یا حتی تضاد فکری دارد.

6. بدون اجازه قبلی از کسی، سخن او را به شخص دیگری بازگو نکند.

7. زباله را به خیابان و از اتومبیل به بیرون پرت نکند.

8. با رعایت حروف اضافه و با ‌‌‌نهایت دقت، «نقل قول» کند.

9. دائما در حال تغییر و بهتر شدن باشد، به طوری که اطرافیان تغییر را حس کنند.

10. از اینکه دیگران را به خود و افکار خود دعوت کند، چه مستقیم چه غیرمستقیم‌ پرهیز کند.

11. برای محیط جنگل که به مه، نم نم باران و رنگ‌های زنده طبیعت آمیخته شده، وقت بگذارد.

12. این ظرفیت را در خود ایجاد کند که واکنش به دیگران را حتی تا پنج سال به تأخیر اندازد.

13. حدود 10 درصد از وقت، انرژی و تخصص خود را ‌‌رایگان‌ صرف جامعه کند.

14. در حرفه‌ای که تخصص ندارد، مسئولیت نپذیرد.

15. خوشبختی را با راحتی و مصرف‌گرایی مساوی نداند.

16. هر دو سال یک بار، با ارزیابی کار‌ها و رفتارهای خود‌ به اشتباهات گذشته پی برده و خود را اصلاح کند.

17. با عبارت «من اشتباه کردم» به صلح دائمی برسد.

18. حریم شهروندان را رعایت کند: در نظم صفوف، خود‌پرداز بانک، پارک کردن، نزاکت عمومی، عابر پیاده، صحبت آرام.
 
19. آنقدر بر قوای فکری و روحی خود وقت گذاشته باشدتا نیاز به تایید و تمجید دیگران در خود را، در یک دوره پنج ساله به صفر برساند.

20. از رفتن به تئا‌تر به عنوان منبعی برای رشد و شکوفایی خود استفاده کند، چون تئا‌تر قدرت مند‌ترین نمایش توانایی‌های انسان‌هاست.

21. در هر نوع تصمیم‌گیری از خرید دمپایی تا مسائل جدی حرفه‌ای، راه‌های مختلف را مکتوب کند، مطالعه کند، مشورت کند و با دقت 90 درصدی به نتیجه برسد.

22. با عمل خود به دیگران نشان دهد، تفاوت میان هشت و هشت و یک دقیقه را می‌داند.

23. در روز حداقل از پنج نفر قدردانی کند: به خاطر نزاکت، اخلاق، دانش و خلاقیت آن‌ها.

24. قبل از قضاوت کردن در مورد فردی، حداقل ده ساعت با او تعامل فکری رودررو برقرار کند تا با جهان او آشنا شود.

25. «ناراحت شدن» از توانایی‌ها، ظرفیت‌ها و برتری‌های دیگران را در خود به تعطیلی بکشاند.
26. اجازه دهد افراد، سخن خود را تمام کنند.

27. به موسیقی به عنوان یک منبع تمرکز، آرامش و خوداکتشافی نگاه کند.

28. حداقل 20 درصد وقت خود را صرف توسعه فردی، فکری، اخلاقی و مدنی نماید.

29. در صحبت کردن، یک سوم سؤال کند و دو سوم قضاوت. بعد از پنج سال، پنج ششم سؤال و یک ششم قضاوت.
 
30. حداقل یک ساعت در روز‌ مطالعه کند.


[ دوشنبه 93/10/29 ] [ 8:26 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 

اگر وزیرآموزش وپرورش تغییرکند.....

      این روزها بازار طومارنویسی برای وزیر آموزش وپرورش داغ است از وزیر تازه  انتظار داریم ودارند که اوضاع نابسامان آموزش وپرورش را بسامان کند اورا با وزیر بهداشت ودرمان مقایسه می کنند حتی اخیرا نامه ای را درفضای مجازی دیدم که خطاب به وزیر بهداشت نوشته شده بود اما موضوعش آموزش وپرورش بود نه بهداشت ودرمان .

به باور برخی از ما آنچه در یک وزارتخانه اتفاق می افتد همگی هنر وزیر است  البته تاحد زیادی به وزیربستگی دارد .

از نگاه این افراد عوض شدن وزیر می تواند مشکلات متعدد نظام آموزشی ما را حل کند .

اولین بار وزیر کنونی آموزش وپرورش رادر تابستان 1377 دریک سمینار توجیهی درتهران دیدم وسخنرانی نه چندان جذابش را شنیدیم این را بدان لحاظ گفتم تا میزان ارادتم را به شخص جناب وزیر بیان کرده باشم .

واقعیت این است که آموزش وپرورش کنونی مابامشکلات بسیاری دست به گریبان است:

 ضعف وناکارآمدی نظام آموزشی،بی محتوا بودن کتابهای درسی، سیاست زدگی در انتصابها، ضعف بنیه مالی وزارتخانه، نامناسب بودن توزیع معلمان درگستره جغرافیایی کشور، توزیع نامناسب مدارس دولتی ،شبه دولتی وغیردولتی، کم ارتباط وحتی بی ارتباط بودن آموزش وپرورش باآموزش عالی، ضعف آموزش معلمان، سبقت کمیت برکیفیت، محتوای زیاد کتابهای درسی وعدم نیاز به بسیاری از آموزش های مطرح شده درکتابها ومدارس، نامتناسب بودن همبستگی بین دومقوله ی آموزش وپرورش، تنوع ناموزون مسابقات وبرنامه های پرورشی، بی انگیزه شدن معلمان، ضعف پایه حقوقی معلمان در رشته های مختلف بخصوص رشته هایی که به نوعی باکنکور رابطه ای ندارند، کنکورزدگی مدارس، گسیختگی بین مطالعه کتابهای درسی وغیردرسی، ضعف میزان مطالعه بین معلمان وبالمآل دردانش آموزان ، بی تفاوتی معلمان به سرنوشت نظام آموزشی نسبت به سالهای گذشته ، تغییرات مکرر وبی دلیل نظام آموزشی باتوجه به آماده نبودن ساختارها و... تنها بخشی از این مشکلات است که به ذهن این بنده کمترین رسیده است .

این مشکلات یک شبه وتوسط یک نفر ایجاد نشده اند اینها محصول تفکر، برنامه ریزی، اجرا ودرخواست بسیاری از کسانی است که اکنون خود منتقد نظام آموزشی اند . آموزش وپرورش خروجی قابل قبولی برای جامعه مصرفی ما دارد جامعه به شدت مدرک گرا شده است این که چرا این اتفاق افتاده به عوامل دیگری برمی گردد مثلا به عدم شایسته سالاری واستفاده نکردن از نخبگان درتصمیم گیری ها  اما به هرحال خانواده ها خروجی مدارس را درنمره هایی می بینند که درکارنامه درج شده اند برای بسیاری از خانواده ها فرایند آموزش مهم نیست آنچه برای اینان اهیمت دارد نتیجه است . وآموزش وپرورش درحال راضی کردن این قشر عظیم است به نحوی که با دادن نمرات بی خاصیت وگاه با برگزاری کلاسهای جبرانی وتقویتی به خواسته اولیا جامه عمل می پوشاند . درچنین شرایطی لزومی به تغییر رویکردهای آموزش وپرورش احساس نمی شود اگر هم خانواده یا خانواده هایی از شیوه آموزش درمدارس دولتی سرخورده شوند فرزندشان را به مدارس نمونه دولتی ، شاهد وغیرانتفاعی منتقل می کنند وگمان می برند مشکل رابرطرف کرده اند غافل از آن که در اینگونه مدارس هم به دلیل نظام آموزشی نادرست برون داد آموزشی براساس خواست والدین طراحی می گردد . دریک کلام : کسی با فرایندها کاری ندارد...

دراین اوضاع واحوال وزیر آموزش وپرورش - هرکه باشد- چه می تواند بکند؟ به دنبال حقوق مادی معلمان باشد تا همین آب باریکه به موقع به دستشان برسد؟ مشکل نظام آموزشی عجولانه تغییریافته را حل کند؟به فکر معلمان نداشته ای باشد که اجازه استخدام آنان را ندارد؟مدارس کپری را برچیند؟به کیفیت آموزش وپرورش توجه کند؟با غول کنکور درآویزد؟ ویا...

سخن بسیار است اما به نظر می رسد حل مشکلات آموزش وپرورش به اراده ای فراتراز وزیرآموزش وپرورش مربوط باشد  حل مشکلات نظام آموزشی درایران کنونی ما اراده ای درحد رفع مشکلات درمانی مردم می طلبد درموضوع سلامت اختصاص یارانه از طرف مجلس بود که دولت رامکلف کرد آن را اجراکند.دراین زمینه نقش وزیر بهداشت ، درمان وآموزش پزشکی مهم وغیرقابل انکاراست اما تعیین کننده نیست . آموزش وپرورش به تغییر نگاه مردم ومسئولان نیازمند است نمایندگان مردم درمجلس قانونگذاری باید فراتر از موضوعات دیگر به آموزش وپرورش بیندیشند و کلیت دولت باید بداند هرگونه سهل انگاری ومسامحه درآموزش وپرورش به معنای نابودی عنصرخلاقیت، ابتکار و عدم وجود شهروندانی قانونگرا واجتماعی خواهد بود .

کارآموزش وپرورش با رفتن این وآمدن آن حل نمی شود کما این که درتاریخ 36ساله بعد از انقلاب اسلامی ایران با تغییر 12وزیر آموزش وپرورش، بدون احتساب سرپرستان این وزارتخانه  (میانگین  عمر سه ساله برای هروزیر) مشکلات آموزش وپرورش حل نشده است .

دوستی می گفت برای من مهم این است که این وزیر برکنارشود مشکلات هرچه می خواهد بشود...... گفتم این هم رفتنی است ....اما این خط واین نشان، آموزش وپرورش با رفتن این وآمدن آن اصلاح نخواهد شد.... باید خیلی چیزها تغییر کند تا نیاز به تغییر آموزش وپرورش درمسئولان وکلیت دولت ایجاد گردد... اما اگر با رفتن وزیر جگرت خنک می شود حرفی نیست کورباد چشمی که خنکی جگر تورا نتواند ببیند......

 


[ یکشنبه 93/10/14 ] [ 11:23 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 50
کل بازدیدها: 1470880