حسام ســرا
| ||
سرانجام پس مدتها موفق شدم فیلم جذاب ، ساده ودلنشین اصغرفرهادی را ببینم فیلم ساده ای که چندلایه است وباید آن را با دیدی دقیق نگریست و از ریزترین نکات هوشمندانه کارگردان وبازیگران غافل نبود . فیلمی که باهمه نامرادی ها به عنوان نماینده سینمای ایران به اُسکارمعرفی شده است. خلاصه فیلم : نادر به دلیل تقاضای سیمین در آستانه جدایی از اوست. او برای نگهداری پدرش به پیشنهاد سیمین، راضیه را استخدام می کند. روزی که راضیه برای کاری از منزل نادر خارج می شود مشکلی برای پدر نادر پیش می آید و مشکلات بیشتری آغاز می شود... "جدایی نادر از سیمین" (نام جهانی اش= یک جدایی) موضوع پیچیده ای ندارد، هیچ چیز خاصی در میان نیست، تنها خودمان هستیم که از دریچه دوربین فیلمبردار به زندگی اطراف و روزمره مان نگاه می کنیم.. و یک جدایی گسترده بینمان گسترده شده است. اما مثل دیگر فیلمهای فرهادی، درست زمانی داستان شروع می شود که یک فرد بیگانه متعلق به طبقه ای فرودست با وارد شدنش به آن خانه ناهمگون،اوضاع پیچیده خانه را پیچیده تر می کند. در جدایی... هم همانند «چهار شنبه سوری»و «درباره الی»و البته به شکل گسترش یافته تر و تمام عیار، این شکاف و اختلاف های میان طبقات نمود پیدا می کند. جلو بودن از مخاطب و غافل گیر کردن او از جمله ویژگی های فیلمنامه های اصغر فرهادی است .اگر شناختمان از این کارگردان با هوش درست نباشد زمانی که سمیه دختر راضیه(زنی که برای مراقبت از پدر آلزایمر ی نادر استخدام شده) به مادرش خبر نبودن پدر نادر در اتاقش را می دهد در ذهنمان این تصور به وجود می آید قرار است تا آخر فیلم به دنبال پیر مرد بگردیم که فرهادی در یک سکانس با اجرایی استادانه پیر مرد را سرگردان وسط خیابان نشانمان می دهد و باز درست زمانی که دلهره رد شدنش از خیابان را داریم با تدوینی هوشمندانه چهره سرحال پیر مرد را درکنار نادر،ترمه و سمیه مشغول فوتبالدستی بازی کردن می بینیم ،بله انگار تازه بازی شروع شده بازی تازه ای که همه خواسته نا خواسته درگیرش شده اند. وقتی کارگردان با شروع فیلم اش به یک دادگاه پرت مان می کند و به وسیله دوربین اش ما را در مقام قاضی قرار می دهد با زیرکی متوجه مان می کند که با فیلمی طرف هستیم که باید برای توجه به تک تک جزئیات شش دانگ حواسمان را جمع کنیم .اما این یک همراهی اجباری نیست کمی از فیلم نمی گذرد که دیگر ما هم به یکی از شخصیت های فیلم تبدیل می شویم. سیمین از ترک کشور برای سعادت دخترش ترمه می گوید و نادر نگهداری از پدر آلزایمری و پیرش را برای ماندن بهانه می کند.(اما آیا این تنها دلیلی بوده که آنها را به دادگاه کشانده؟) نگاه فرهادی فراتر از مرزها و ادیان است.. فراموش کنید ماجرای رفتن سیمین به خارج را که به قول یک منتقد: بگوئید کجای دنیا دچار این اوضاع نیست تا به آنجا فرار کنم.. و البته سیمین هم دلیل چندان واضحی برای رفتن ارائه نمی کند و ظاهراً تنها فریفته مدرنیته شده.. و یا دروغ گفتن های راضیه به ظاهر خشکه مذهب را که برای کارهای شرعی اش به دفتر مراجع زنگ می زند.... و در مقابلش این ترمه همیشه پرسنده درباره چرایی راست نگفتن ست که در جو زمانه بالاخره دروغ می گوید.. و پدری که به جای یاد دادن خوبی ها تنها پس گرفتن بقیه پول از متصدی پمپ بنزین را به فرزندش یاد می دهد.. طرف محاکمه فرهادی، تیپ و شخص خاصی نیست، از نگاه او همه ی ما مقصریم. انتهای داستان: ترمه سرانجام با کدام یک می رود؟ پاسخ به این سوال کار درستی نیست.. اصلاً هدف فیلم هم پاسخ دادن به این سوال یا حتی ایجاد پرسش در ذهن برای فهمیدن پاسخ آن نیست اما... به نظرمی رسدترمه با سیمین برود.. او تا به حال به خاطر بازگشت مادر پیش پدر مانده (که در گفت و گویش با سیمین هم معلوم می شود) و هر بار به مادر اصرار می کند که وسایلش را نبرد و البته مطمئناً از وضعیت نابسامانش در مدرسه هم دل خوشی ندارد و سختی های همراهی با پدر فرتوت نادر هم مسئله جذابی برای ماندن او نخواهد بود. در عین حال باید ببینیم که او زمان هایی که می خواست نزد پدر بماند در معذوریت نبود و حالا که باید حرفی دیگر بزند از پدر و مادر می خواهند به بیرون اتاق بروند اصغر فرهادی از ایران رفت!! رجانیوز نوشت :فرهادی پس از این تجلیل شبکه ضدانقلاب بی بی سی، به همراه خانواده اش از ایران خارج شده و به فرانسه رفته است. گفته می شود او به همراه خانواده اش در فرانسه ماندنی شده است. فیلم جدایی نادر از سیمین برنده جایزه شبکه بی بی سی شد اما اصغر فرهادی، نویسنده و کارگردان فیلم، موفق نشد در مراسم اهدای جوایز که در لندن برگزار شد شرکت کند. سرمایه گذار فیلم شامگاه پنجشنبه، 18 نوامبر، در حالی که این جایزه را دریافت کرد خوشحالی اصغر فرهادی از دریافت این جایزه از بی بی سی انگلیس را در مراسم اعلام نمود. گفتنی است فرهادی در آخرین فیلم خود "جدایی نادر از سیمین" با ارائه یک چهره سیاه و غیرواقعی از جامعه ایرانی، توانست نظر کشورها و جشنوارههای غربی را به خود جلب کند و جوایز فراوانی را به دست آورد. این گفته ها اعتراض بسیاری از چهره های فرهنگی وسینمایی را درآورد از آن جمله حجت الاسلام والمسلمین دکتر رسول جعفریان در آخرین مطلب خود به موضوع مهاجرت اصغر فرهادی از ایران پرداخته و رسانه ها و چهره های علاقه مند به این موضوع را مورد انتقادی تند قرار داده است. رئیس کتابخانه مجلس شورای اسلامی درسایت خود نوشته است: " در خبرها آمده بود که اصغر فرهادی همراه خانواده اش ایران را ترک و در فرانسه اقامت کرده است... خبر رفتن اصغر فرهادی، کارگردان فیلم جدایی نادر از سیمین از ایران، با استقبال برخی از سایت ها روبرو شده است. یکی از این سایت ها خبر این رفتن را با چندین طعنه و حمله بدرقه کرده و به اعتبار این که بی بی سی از وی و فیلم او تقدیر کرده او را مورد حمله قرار داده است. در این خبر آمده است: گفتنی است فرهادی در آخرین فیلم خود "جدایی نادر از سیمین" با ارائه یک چهره سیاه و غیرواقعی از جامعه ایرانی، توانست نظر کشورها و جشنوارههای غربی را به خود جلب کند و جوایز فراوانی را به دست آورد. "
[ سه شنبه 90/10/6 ] [ 6:58 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
کره شمالی بسته ترین کشور دنیا است و یکی از دیکتاتوری ترین سیستم های سیاسی در آن حاکم است که از مطبوعات و رسانه های آزاد در آن خبری نیست و هر گونه ارتباط با خارجیان در آنجا گاه مجازاتی مانند مرگ دارد و از این رو هیچ گزارش رسمی و تایید شده ای درباره شخص کیم جونگ ایل وجود ندارد و تمامی گزارش ها و اطلاعات راجع به کیم جونگ ایل از سوی رسانه های خارجی و برخی مقامات سابق کره شمالی که به بیرون از این کشور فرار کرده اند و یا سازمان های اطلاعاتی غربی یا کره جنوبی منتشر شده است. رهبر 69 ساله کره شمالی عاشق مشروبات الکلی بود و حتی افراط در نوشیدن الکل و مصرف سیگارهای برگ کوبایی وی را در سال 2008 تا لبه مرگ برد و وی از یک سکته مغزی خطرناک جان سالم به در برد. ظاهرا خیلی از مردم کره شمالی سرشان به زندگی محدودشان گرم کرده اند و گفته می شود بیش از 99درصد از آنها نمی دانند خارج از کره شمالی آسمان چه رنگی است. نگاهی به قوانین عجیب و غریب درکره شمالی : [ دوشنبه 90/9/28 ] [ 8:51 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
باشروع امتحانات مدارس و دانشگاهها «شب امتحان خوانی دانش آموزان» یاهمان.. خوانی وارد مرحله جدید وحساسی می شود این تصاویر یادآور همان شب های خاطره انگیز است [ یکشنبه 90/9/27 ] [ 6:47 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
وقتی رضاخان دراولین وآخرین سفر خارجی اش به ترکیه رفت وحجاب زنان وپوشش مردان را به چشم سر دید چنین استنباط کرد که برای رسیدن به جامعه ای آباد وپیشرفته باید چادر از سر زنان برگرفت و کلاه نمدی را به کلاه پهلوی تغییر داد تا همه ی آنچه موجب پسرفت وعقب ماندگی است به پیشرفت وبالندگی تبدیل گردد.این«حسب الفرمایش» ملوکانه دراندک مدتی همه شهر ها وروستاها را درنوردید وماموران حکومتی فارغ از خوب وبد بودن این فرمایش، گاه دربرگرفتن چادر از سر زنی که تاکنون بی چادری راتجربه نکرده بود کاسه از آش داغ تر شدند .... این مقدمه ای بود برای ورود به بحث تغییرات حسب الفرمایشی درآموزش وپرورش این سرزمین . سالها پیش وقتی غلامعلی حداد عادل از تصمیم گیران آموزش وپرورش بود به ژاپن رفت ومشاهداتش را در تثبیت مدیریت درکشورچشم بادامی ها به رخ دیگران کشید گفته بود دریک دبستان باقدمت 100ساله فقط 4مدیر خدمت کرده بودند وتصاویر آنها به دیوار دبستان نصب شده بود می گفت درمدارس ژاپن بچه ها درامر نظافت محیط فعال بودند ... همین مورد موجب شده بود تا درآن سالها بچه های دبستانی وراهنمایی را برای نظافت مدارس به اجبار به خدمت بگیرند زیرا می خواستند دراصطلاح خودشان « فرهنگ سازی کنند» انگار فرهنگ امری ساختنی بود وبا یک بخشنامه ودستورالعمل می شد آن راساخت به مرور، مشکلات این طرح ناپخته هویداشد ومثل همه طرح های نیمه کاره دیگر درمیانه راه رها شد واکنون فقط درخاطرات وبخشنامه ها می توان سراغی از آنها گرفت . وقتی حمیدرضا حاجی بابایی وزیر آموزش وپرورش شد گروهی از فرهنگیان وغیر فرهنگیانی که نگاهی سطحی به آموزش وپرورش داشتند از این که یک فرهنگی ( کسی که سالها پیش درآموزش وپرورش کارمی کرده ومسئولیت هایی داشته است ) سکاندار این وزارتخانه شده اظهار خوشحالی کردند درنگاه این گروه ،وزیر آموزش وپرورش باید از بدنه این وزارتخانه باشد تابتواندمشکلات رابهتر از دیگران شناسایی کند ودررفع آنها بکوشد باگذشت زمان تصمیمات شتابزده وزیر جدید این تئوری را درابهام فروبرد واین نظریه را اثبات کرد که صِرف آموزش وپرورشی بودن نمی تواند پاسخگوی مشکلات مدیریتی این وزارتخانه باشد از تصمیمات دیگر که بگذریم می رسیم به «حسب الفرمایش تاسیس مجتمع های آموزشی» !. تاجایی که این بنده سراپاتقصیر می داند مجتمع آموزشی جایی است با ساختمان مورد نیاز برای تشکیل سه واحد آموزشی ابتدایی ،راهنمایی ومتوسطه که از امکانات مشترکی مانند سالن ورزشی ، سالن اجتماعات ، استخر و...برخوردارباشند اصولا" اگر چنین مجموعه ای وجود خارجی داشته باشد لازم است فردی به عنوان هماهنگ کننده یا مدیر این مجموعه منصوب شود چراکه بدون وجود این فرد ناهماهنگی وبی برنامگی امری رایج خواهد بود . تصمیم وزیر وقتی به استانها ابلاغ وبه شهرستانها رسید براساس همان حسب الفرمایش بودنش باید اجرایی می شد وشد البته با چندین اما واگر . مثلا" درجایی سه واحد آموزشی ناهمگون ومتفاوت را بافاصله جغرافیایی نسبتا" زیاد به عنوان مجتمع آموزشی قلمداد کردند ومدیری بر آن گماردند تا واسطه میان مدیران آن سه واحد آموزشی وآموزش وپرورش باشد اغلب این مدیران تنها با یک دوره تحصیلی آشنایی دارند وبدون داشتن اختیارات وامکاناتی فقط به مدیر مجتمع بودن راضی شده اند دفترکارمدیران مجتمع های آموزشی یکی از اتاق های یکی از این سه واحد آموزشی است وهرسه واحد باید تصمیمات خود را با این فرد هماهنگ کنند برخی از آنها تازمانی که خود دراین سمت هستند از فلسفه وجودی مجتمع های آموزشی دفاع می کنند واگر روزی خدای ناکرده ، زبانم لال،از سمتشان برکنارشوند ویا خود کناربرونداز منتقدین این طرح خواهند بود . مدیر مجتمع آموزشی فرد باتجربه ومتخصصی است که می داند تعلیم وتربیت چیست ومی خواهد تصمیماتش را درمحیطی اجرا کند که امکاناتی دارد به اندازه نام مجتمع آموزشی . به نظر می رسد وزیر آموزش وپرورش درسفر به کشورهای دیگر همانند رضاخان، علت پیشرفت نظام آموزشی آنان را درداشتن مجتمع های آموزشی دیده است اما فراموش کرده است امکانات وشرایط مجتمع ها را شناسایی کند ، قابلیت های مدیران مجتمع ها رابشناسد وشیوه های انتصاب وعزل آنان را بداند . از وزیر آموزش وپرورش باید پرسید اگرمنطقه ای درگیر رقابت های سیاسی وجناحی شد ودایره انتصابهایش از حلقه انگشتری نامزدیشان فراترنرفت چه کسانی به مدیریت مجتمع های آموزشی منصوب می شوند وچه وقت از کار برکنار می گردند؟ امکانات لازم برای تاسیس یک مجتمع آموزشی چیست؟ این امکانات را چه کسی شناسایی و چه کسانی تایید می کنند؟ نقش مدیران واحد های آموزشی سه گانه دراین مجتمع ها چیست؟مدیر مجتمع باید چه شرایط وتخصص هایی داشته باشد و... اگر درساخت مدارس جدید به لزوم مجتمع سازی توجه شود درآینده ناگزیر به انتصاب مدیران مجتمع خواهیم بود واین یعنی انتصاب مدیر برای امری که اتفاق افتاده است یعنی بسترسازی برای آنچه وجود دارد ونه تصمیم گیری برای امری که نه وجود خارجی دارد ونه می توان امکان تحقق کوتاه مدتی برایش درنظر گرفت ..ممکن است بگویند مجتمع های آموزشی کارایی زیادی خواهند داشت درآن صورت باز باید پرسید وجود مجتمع های آموزشی برای کودکانی که از شش سالگی وارد این ساختمان می شوند وقراراست تا دوازده سال دیگر درهمین فضای کم امکانات آن هم بامدیریتی که اگر درست هم باشد نواقصی خواهد داشت بمانند چه جذابیتی دارد وتاچه اندازه به افزایش کیفیت آموزشی منجر می گردد؟
با این حال مجتمع های آموزشی بدون بهسازی ونگهداشت معلمان وایجاد انگیزه کافی درآنان برای تدریس موثرتر، بدون ایجاد بسترمناسب برای ایجاد فضای نقّاد درمحیط های آموزشی وبدون خیلی چیزهای دیگر فقط « حسب الفرمایشی» است که با رفتن وزیر رنگ خواهد باخت ومثل طرح کاد ، نظام جدید ، مدارس نمونه مردمی و... نامی از آنها درحافظه تاریخی آموزش وپرورش برجای خواهد گذاشت .می گویید نه کمی صبر کنید .به اندازه ای که یک بچه چهارساله به دبستان برود یا معلم بازنشسته ای که با دندان عاریه اش 25گرم آهن رابجود ،هر کدام که راحت تر بود ....... ..... نوشت: یکی از نشانه های تقوا که مورد استفاده ما مسلمانان است وگاهی به عنوان اسلحه ای برای تقدیر وتخریب دیگران از آن بهره می جوییم این است که اگر به فردی پیشنهاد مدیریت جایی را دادند که تخصص وتجربه اش را ندارد از پذیرفتنش خود داری کند وبگذارد افراد باصلاحیت تری این امر را به سرانجام رسانندوپذیرفتن کاری را که درتوانش نیست به تکلیف ووظیفه تعبیر نکند . [ سه شنبه 90/9/22 ] [ 9:55 عصر ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
تاسوعا وعاشورا وشام غریبان امام حسین علیه السلام ویارانش امسال هم به پایان رسید؛ سنج ها وطبل ها کوفته شد وعَلَم ها به پاگردید ،سینه ها بامشت های گره کرده ونکرده باضربات پی درپی درآمیخت وپشت عزاداران سالارشهیدان با زنجیر کوفته شد . همه این ها باعشق به آن سالارقافله ی آزادی وعدالت آسان ،وتحملش ساده بود هزینه ها برای اطعام وپذیرایی از زائران وبرپایی کاروانهای نمادین بارضایت پرداخت شد ،گلوی نوحه خوانان از خواندن مراثی ونوحه های سوزناک جدید وقدیم جریحه دارشدوچند روزی زمان لازم است تا به روزهای عادی برگردد. پارچه های سیاه درجای جای مسجد وحسینیه وشهر آذین در ودیوار گردید وتعزیه خوانان متن های تعزیه را دوباره از برکردند تا دل تماشائیان را به رحم آورند تامگر درغم از دست دادن اُسوه عدالت وتقوا اشکی بریزند ودراین تعزیه وبزرگداشت ـ هرچند کم اماـ بهره ای برند وثوابی عایدشان شود...... همه اینها درجای خود درست وقابل دفاع .فوج فوج این مردم بنابر علاقه ودلبستگی خاصی به این مراسم می پردازند وبه نظرنمی رسد هیچ نیرویی بتواند دربرابر این فوج عظیم اندک مقاومتی کند اما... اکنون عاشورا به پایان رسیده است آفتاب فرداکه بزند کم کم مردم به سراغ زندگی روزانه شان می روند وباید دوباره درکار ساختن وسوختن خودباشند که زندگی راشوخی بردار نیست امااین مراسم که سالهاست برقرار می شود وما مردم دلسوخته اباعبدالله بااشتیاق درآن شرکت می کنیم اگر نتواند ذره ای از روح نهضت عاشورا را درما زنده کند به نظر قدر ومنزلتی نخواهد داشت ویا قدر ومنزلتش اندک وناچیز است. اگر عاشورا وشب بیداری هایش ، محرّم وسینه زدنهایش ،تاسوعا وزنجیرزدنهایش وطبل ها وسنج ها وشیپورها وعَلَم هایش نتوانند درافکار ورفتارماکه شیعه هستیم تغییری نه به اندازه عاشورا که به اندازه فهم ودرک خودمان از این نهضت انسانی ایجاد کند بهتر آن است که به مراسم ومناسکی به نام «عاشورای تقویمی» دلخوش باشیم واین وسایل مناسک را درجایی مصون نگه داریم تامثل آیینه وتُنگِ ماهی ِقرمز سفره هفت سین ویا آتش چهارشنبه سوری سالی یک بار به کارمان آید وباز سالی وآیینی ودیگر هیچ ... نازم حسین را که چو در خون خود تپید شیواترین حماسه عالم بیافرید
دیدی دقیق باید و فکری دقیق تر تا پی بَرَد به نهضت آن خسرو شهید
قامت چو زیر بار ِ زر و زور خم نکرد در پیش عزم و همت وی آسمان خمید
خوشبخت ملتی که از این نهضت بزرگ گردد ز روی معرفت و عقل مستفید
1- «شهادت مرگی نیست که دشمن ما بر مجاهد تحمیل کند. شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه ی آگاهی و همه ی منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب می کند!»2- حسین علیه السلام ،مردی بود که به ما درس "بایستن" در "نتوانستن" را آموخت. 3- حسین علیه السلام آموخت که مرگ سیاه ،سرنوشت شوم مردم زبونیست که به هر ننگی تن می دهند تا زنده بمانند، آنان که گستاخی آن را ندارند که شهادت راانتخاب کنند ، مرگ آنان را انتخاب خواهد کرد. 10- حسین پس از آن همه پیامبر و امام که آمدند تا چگونه باید زیست را به انسان بیاموزند، آمد تا چگونه باید مُرد را به انسان آموزش دهد. [ چهارشنبه 90/9/16 ] [ 1:55 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |