سلام بر استاد حسامي.خيلي از متنتان شگفتزده شدم.شما ديگر چرا؟خدا چرا بايد قهر كند؟در اين زمينه قهر خدا ايا معني دار است؟
تعجب كردم كه يك واقعه كاملا طبيعي را به قهر خدا مرتبط كرده ايد.مطمين باشيد خدا از بي برنامگي ما به تنگ نمي ايد.مردم از بي برنامگي ها به تنگ مي ايند و كاري هم ندارند باز يك مقدار د.ز امپي سيلين تحمل را بالا مي برند و يا مي روند در امامزاده اي مي نشينند و اش رشته مي پزند يا دعا مي كنند تا باران بيايد.
ما با اسمان قهر نيستيم كه بخواهيم اشتي كنيم.انها كه قهرند بايد بروند فكر ديگري كنند.راستي نمي دانم چرا خدا با مسلمانان بيشتر قهر مي كند.وگرنه در اروژا كه مسلمان نيستند انگار سيلابي از اشنتي و مهر خدا بر سر مردم مي بارد.مطمين باشيد زاينده رود كه سهل است اگر دز و سفيد رود وهامون و تلخه رود و ارس و كارون هم بخشكند در اين سرزمين كسي از _خودشان_متاثر نخواهد شد
