سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

نقدی بر فرهنگستان زبان وادب فارسی

محمد بقایی ماکان(متولد 1323) مترجم و پژوهشگر حوزه ادبیات، فلسفه و اقبال‌شناسی با انتقاد از عملکرد فرهنگستان زبان و ادب فارسی در واژه‌گزینی، می‌گوید، این نهاد پیش از واژه‌گزینی، به خانه‌تکانی نیاز دارد تا روح و فرهنگ ایرانی بر آن غالب شود.

این نویسنده و پژوهشگر درباره‌ی ضرورت واژه‌گزینی به جای واژه‌های بیگانه‌ای که وارد زبان فارسی می‌شوند، گفت: تقریبا در تمامی کشورها، نهادی برای تصفیه‌ی زبان ملی وجود دارد.

او ادامه داد: در ایران نیز از نزدیک به یک قرن پیش، این تشکیلات به وجود آمده و در چند دوره‌ی متفاوتی که داشته، گاهی خوب عمل کرده است، گاهی متوسط و گاهی هم بد، که گویا توالی این صفت‌ها هم از لحاظ زمانی به همین ترتیب بوده است. با توجه به نقدهایی که در خصوص این جریان می‌شود،‌ می‌توان نتیجه گرفت که ضرورت وجود آن هم مورد تأیید اهل نظر است. هر پدیده‌ای که مورد نقد قرار می‌گیرد، وجودش ضرورت دارد.

بقایی ماکان همچنین عنوان کرد: ایراد بزرگ فرهنگستان مانند بسیاری از سازمان‌ها و نهادهایی که در کشور وجود دارند، در این است که به دنبال اندیشه‌های مطرح در جامعه حرکت می‌کند و نه پیشاپیش آن‌ها؛ یعنی طلیعه‌دار افکار مطرح در جامعه نیستند.
او افزود: فرهنگستان فعلی درواقع مشمول چنین تعریفی است؛ زیرا به این اصل مهم توجه ندارد که هر محصول عینی، واژه‌ی مورد نظر خود را به جامعه‌ی مصرف‌کننده تحمیل می‌کند و تا فرهنگستان پس از گذشت چندین سال، به خود بیاید و معادلی برای آن برگزیند که غالبا هم با ذوق عامه و زیبایی‌شناسی زبان فارسی نمی‌خواند، چنان‌که نمونه‌های آن را در محصولات صادراتی فرهنگستان فراوان می‌بینیم‌، کار از کار گذشته است و همانند آبی که ریخته شده، دیگر قابل جمع کردن نیست.

این پژوهشگر در ادامه اظهار کرد: مثال روشن این موضوع، واژه‌ی «موبایل» است که پس از ورود به ایران، به کوچکی دستگاه مادی آن، در زبان فارسی کلمه‌ای رایج شد، ولی فرهنگستان معادل یا برابرنهاد آن را، «تلفن همراه» درنظر گرفت. شگفت این‌که فرهنگستان متوقع است جامعه لفظ بسیار ساده و آسان «موبایل» را بگذارد و از ترکیب «تلفن همراه» استفاده کند که نه تنها از حد معمول، کش‌دارتر و بلند‌تر است، بلکه بخشی از آن هم اصلا فرنگی است و سؤال این‌جاست که اگر قرار بر مصرف کلمه‌ی غیرفارسی است، چرا نباید از همان «موبایل» استفاده شود؟
او اضافه کرد: من بارها امتحان کرده‌ام و متوجه شده‌ام که ترکیب «تلفن همراه» در هیچ‌یک از بحور عروضی جای نمی‌گیرد و فقط می‌توان در شعر روحوضی آن را به کار برد و با ضرب بیان کرد، و نمی‌توان آن را در یک بحر مناسب عروضی مثل رمل‌، هزج، یا متقارب جا داد.

بقایی ماکان سپس گفت: نکته‌ی دیگر این است که فرهنگستان با سرمایه‌ی جامعه‌ی ایرانی کار می‌کند؛ اما شگفت این‌که در واژه‌گزینی برای این ایرانیان، از واژه‌های تازی استفاده می‌کند.

او ادامه داد: بنابراین دستگاهی به نام فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پیش از آن‌که اقدام به واژه‌گزینی کند، به خانه‌تکانی نیاز دارد تا براساس روش‌هایی که روح و فرهنگ ایرانی بر آن غالب باشد، در هر بامداد سر از خواب بردارد.
بقایی ماکان همچنین عنوان کرد: نباید فراموش کرد که هدف غالب فرهنگستان‌های بزرگ جهان؛ از جمله فرهنگستان فرانسه، تنها تأکید بر واژه‌گزینی یا به اصطلاح، ملانقطی بودن نیست؛ زیرا توانایی و قدرت یک زبان، براساس به کار بردن واژه‌های خودی نیست، بلکه اهمیت زبان در آفرینندگی است. امروز در دیوان‌های بزرگ شعر فارسی، کلمات غیرفارسی فراوانی می‌بینیم، اما هیچ‌کس در جهان نمی‌گوید حافظ‌، سعدی‌، یا خاقانی ایرانی نیستند.

او اضافه کرد: موضوع دیگر این است که فرهنگستان گمان می‌کند باید همه کلمات را تغییر داد و گاه در اسم‌های خاص هم به دلیل نبود آشنایی با روش‌های جهانی، معادل‌یابی انجام می‌دهد؛ مثلا اسم خوراکی‌های خارجی؛ همچون «پیتزا» و «چیزکیک» را تغییر می‌دهد. این کار مثل این است که در ایتالیا، ترکیب «قورمه‌سبزی» را به واژه‌ای‌ ایتالیایی تغییر دهند. آن قورمه‌سبزی غذای دیگری می شود که حتا طعم قورمه‌سبزی ایرانی را هم نمی‌دهد.

بقایی ماکان درباره‌ی انتظاری که فرهنگستان از سایر نهادها و مردم برای پذیرش واژه‌های مصوبش دارد، گفت: در چنین دیدگاهی حداقل کمی خودنگری احساس می‌شود؛ زیرا اگر میزان رأی مردم است، مردم باید تکلیف این کلماتِ غالبا من‌درآوردی را روشن کنند.
او سپس تشریح کرد: مثال بارز نفی چنین دیدگاهی این است که 35 سال است در تقویم رسمی کشور، نام مفرح و مبارکی به نام «سیزده به‌در» را به هزار دلیل نامنصفانه و غیرکارشناسانه، تغییر داده‌ و به نام دیگری تبدیل کرده‌اند، اما به هیچ وجه گمان نمی‌رود حتا خود تأییدکنندگان این نظر، در شب سیزده به‌در به خانواده‌های‌شان بگویند «فردا می‌رویم روز طبیعت». یا به جای «کوپن»، واژه‌ی نخراشیده‌ی «کالابرگ» را ابداع کرده‌اند که به نظر نمی‌رسد خود ابداع‌کننده هم آن را به کار برده و به خواربارفروش محله‌ی خود گفته باشد «با کدام کالابرگ برنج یا روغن می‌دهد»؛ چرا که به کار بردن آن، فروشنده را به تبسم وامی‌دارد و باعث می‌شود که دست کم در دل به او بگوید «ما را گرفته‌ای؟».

بقایی ماکان در ادامه عنوان کرد: بیش‌تر کلمات جدید که در زبان فارسی معمول شده‌اند؛ مانند هواپیما‌، فرودگاه و امثال این‌ها، دقیقا ساخته‌ی فرهنگستان نیستند، بلکه پیش از آن‌که فرهنگستان‌های گذشته بر آن‌ها مهر تأیید بزنند، بر زبان مردم جاری شده بودند.
او ادامه داد: کلمه‌ی «دانشگاه» را اول بار مرحوم محمدعلی فروغی بی‌آن‌که در فرهنگستان آن زمان آمده باشد، به زبان آورد. در شعر بهار هم کلمه‌ی «دانشکده» بر وزن آتشکده ساخته شد. بنابراین در واژه‌سازی و پذیرش واژه، حتا در زمینه‌های فنی هم مردم نقشی مؤثرتر از فرهنگستان‌های گذشته و بخصوص فرهنگستان کنونی دارند.

بقایی ماکان اضافه کرد: اصطلاحاتی مانند سگ‌دست‌، کاسه نمد‌، میل فرمان و ... را مردم ساخته‌اند و از آن‌جا که ذوق جامعه، همیشه تعیین‌کننده‌ی جریان یک زبان است، بنابراین این کلمات به‌سادگی مورد پذیرش قرار گرفته‌اند و اکنون آن‌ها را به عنوان یک مدخل در فرهنگ‌های رسمی زبان فارسی مثل دهخدا، معین‌، سخن‌ و فرهنگ کلمات عامیانه‌ی جمالزاده می‌توان یافت.
او همچنین گفت: فرهنگستان در یک کلام، مصداق اتلاف سرمایه و وقت است. اگر قصد این نهاد، اعتلای زبان فارسی است، مهم‌ترین کاری که می‌تواند در فعالیت‌های خود بگنجاند، این است که تأکید را بر تولید بگذارد.

بقایی ماکان افزود: امروز فرستنده‌های خارجی بسیاری که به دلیل تفکر تجزیه‌طلبانه، با زبان فارسی و فرهنگ ایرانی عناد می‌ورزند، مانند گرگ‌هایی در اطراف میشِ زبان فارسی ایستاده‌اند و سعی می‌کنند با پراکندن سم، فرهنگ و زبان فارسی را دگرگون کنند. فرهنگستان به هیچ‌یک از این‌ها پاسخ‌گویی ندارد و در شبکه‌های تلویزیونی یا روزنامه‌های کشور، به آن‌ها پاسخی نمی‌دهد. 

عصر ایران


[ یکشنبه 92/5/20 ] [ 12:15 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

روستا یا شهر؟

 

روستا جایی است که مردم آن بر اساس میزان آب وملک ، در ساختار قدرت سهیمند ، روابط در روستا چهره به چهره است وساختار قدرت درآن بر اساس  مالکیت استوار است . درروستا همه چیز به وسیله صاحبان قدرت تحت کنترل است  وآنان به خود حق می دهند همه روابط وتصمیمات افراد را کنترل کنند روستا مشخصات دیگری هم دارد مردمی کم سواد، آمیخته با خرافات ، فاقد ساختار وسازمانهای تمدن ساز ، فاقد دستگاه های اداری و.... مردم روستا از همه ریز و درشت رفتارهای همدیگر باخبرند حتی می دانند اسم نوزاد تازه متولد شده آن سوی آبادی چیست؟ چه کسی به خواستگاری دخترفلان شخص مشهور یا گمنام آبادی آمده است وحتی گاو کدام یک از روستائیان زائیده است ...

اما شهر:

شهر جایی است  که مردم آن بر اساس قانون مشخصی گرد هم آمده اند ، ساختار قدرت بر اساس دستگاههای اداری مستقر درشهر که مسئولین آن انتخابی یا انتصابی اند تعریف شده است ، وجود مراکز متعدد آموزشی وفرهنگی مانع بسط خرافات  می شود ودارندگان  ثروت و احیانا" املاک ، فقط یکی از طبقات تاثیرگذار به حساب می آیند ونه همه قدرت .

شهر همزمان با رشد کالبدی خود به رشد همه جانبه شهروندانش هم توجه دارد اما در روستا می توان فرزندان کدخدا را برای تحصیل به شهر و کشورهای دیگر فرستاد واز باسوادشدن دیگر افراد جلوگیری کرد .

درشهر اوقات فراغت معنی می یابد  درحالی که روستا اوقات فراغتی نمی شناسد برای روستایی فراغت زمانی است که خسته وکوفته از کشت وکار ویا دامداری فارغ شده است وناگزیر است غذایی بخورد وبخوابد تا فردا رمقی  برای ادامه داشته باشد .روستایی مثل مرغ وخروس،با تاریک شدن هوا به خواب می رود ( لااقل قبلا" چنین بود)وفضای روستا تاریک است  اما شهر، شب، بیدار است مردم شهر پس از یک روز کار طاقت فرسای اداری، صنعتی یا تجاری وخدماتی شب هنگام گرد هم می آیند  تا غذایی بخورند وارتباطات اجتماعی خود را گسترش دهند . شهر، قانون مدار است ، شهر نگاهی رو به رشد دارد اگر به رفتارها و کُنش های  شهروندان یک شهر دقیق شویم درخواهیم یافت که این رفتارها وکُنش ها، سال به سال درحال تغییر وتکامل است در حالی که مردم یک روستا سالهاست سنت های خود را حفظ کرده اند (این مورد الزاما" همیشه منفی نیست وحفظ سنت ها گاهی می تواند مثبت وارزشمند هم تلقی شود) شهر حتی از نظر ظاهری نیز درحال تکامل است درحالی که روستا به حفظ ساختار روستایی خود سخت پایبند است .

مردم شهری نسبت به پدیده های اطراف ،تعصب کم تری دارند وتعصب،(جانبداری افراطی از موضوعات بدون شناخت کافی) هیچگاه مورد تأیید نبوده است درحالی که روستائیان تعصب را سرلوحه رفتار وعادات خود قرار می دهند .شهری ها به حقوق وتکالیف خود آگاهی کامل دارند واز مسئولان ، انجام وظایف قانونی شان را خواستارند درحالی که مردم روستا ممکن است از مامور ثبت احوال انتظار دادخواهی واز پزشک روستا انتظار کمک به درس ومشق دانش آموزی را داشته باشند !

 در روزگار ما به حکم قانون هرجایی با حداقل 3500 نفر جمعیت شهر شناخته می شود وشهرداری درآن مستقر خواهد شد با این حساب روستاهای ایران درحال حاضر اندکند. ظاهر روستاهایی که به شهر تبدیل شده اند به زودی تغییر می کند ،ساختمانهای گلی جای خود را به بناهای چند طبقه ومسلح به آهن وآجر وسیمان می دهند، خیابانها وکوچه ها آسفالت می شوند،زباله ها توسط ماموران شهرداری جمع آوری می گردد و زندگی مصرفی جای زندگی خودکفا وتولیدی گذشته را می گیرد... اما آنچه دیر تغییر می کند وباید برای ایجاد تغییرش زحمات زیاد وطاقت فرسایی توسط بخش های مختلف تحمل شود رفتارهای شهری است که حاصل کارجمعی نهادهای مربوطه است

با این توضیحات یک بار دیگر به شهر ودیار خود بنگریم تا بتوانیم دریابیم که در روستا زندگی می کنیم یا درشهر؟

شما شهری هستید یا روستایی؟

 

 


[ چهارشنبه 92/5/2 ] [ 11:15 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

تغییرات جدیددرنقشه سیاسی شهرستان لنجان

هیات دولت با توجه به بافت جغرافیایی استان اصفهان و توزیع بهینه و عادلانه خدمات با چند تغییر در جغرافیای این استان موافقت کرد.

به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دولت،وزیران عضو کمیسیون سیاسی و دفاعی در جلسه مورخ 4/5/1391 بنا به پیشنهاد وزارت کشور و به استناد ماده (13) قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری مصوب 1362 و با رعایت جزء «د» بند (1) تصویب نامه شماره 158802/ت38854ه مورخ 1/10/1386 تصویب نمودند:

نام دهستان اشیان، بخش مرکزی شهرستان لنجان در استان اصفهان به« اشیان شمالی» تغییر می یابد. 
 همچنین مرکز دهستان اشیان شمالی به روستای «مهرآباد» تغییر می یابد. 
 بر این اساس، دهستان «اشیان جنوبی» به مرکزیت روستای «اشیان» از ترکیب هشت روستا در تابعیت بخش مرکزی شهرستان لنجان  و دهستان کاریز به مرکزیت روستای «کاریز» از ترکیب 14 روستا در تابعیت بخش مرکزی شهرستان لنجان ایجاد می شود. 
 همچنین «بخش فولاد شهر»از ترکیب دهستان های اشیان شمالی و خرم رود به مرکزیت فولاد شهر در تابعیت شهرستان لنجان ایجاد می شود. 
 این مصوبه پس از تأیید رئیس جمهور، از سوی محمدرضا رحیمی؛ معاون اول رئیس جمهور برای اجرا ابلاغ شده است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دولت

جزئیات طرح:

الف ـ نام دهستان اشیان بخش مرکزی شهرستان لنجان در استان اصفهان به اشیان شمالی تغییر می‌یابد.
ب ـ مرکز دهستان اشیان شمالی به روستای مهرآباد تغییر می‌یابد.
پ ـ دهستان اشیان جنوبی به مرکزیت روستای اشیان، از ترکیب روستاها، مزارع و مکانهای زیر در تابعیت بخش مرکزی شهرستان لنجان ایجاد می‌گردد:
1ـ اشیان 2ـ قرق آقا 3ـ قلعه حسین آباد 4 ـ مجموعه دامداری 5 ـ زیرآب 6ـ قرق کوچک 7 ـ قرق بزرگ.
ت ـ دهستان کاریز به مرکزیت روستای کاریز، از ترکیب روستاها، مزارع و مکانهای زیر در تابعیت بخش مرکزی شهرستان لنجان ایجاد می‌گردد:
1ـ کاریز 2ـ صادق آباد کاریز 3ـ مهرآباد 4ـ سیبه 5 ـ خیرآباد 6 ـ حسین امین 7ـ سلطان‌آباد 8 ـ قلعه غلام 9ـ صدرآباد 10ـ فضل آباد 11ـ مرغک 12ـ شیرین آب 13ـ گندم ماهورای 14ـ باغ کهنه.
ث ـ بخش فولاد شـهر از ترکیـب دهستانهای زیر در تابعیت شهرستان لنجان ایجاد می‌گردد:
1ـ دهستان اشیان شمالی
2ـ دهستان خرم رود به مرکزیت شهر فولادشهر.
این تصویب‌نامه در تاریخ 1/4/1392به تأیید مقام محترم ریاست جمهوری رسیده است.

خبر را در این لینک ها بخوانید

http://www3.esfahan.irna.ir/fa/News/80717834

http://www.dolat.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=1&Id=228538

http://hvm.ir/detailnews.asp?id=37695

http://fooladshahr-shora.blogfa.com/post/86/

 


[ دوشنبه 92/4/10 ] [ 12:59 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

روحانی یازدهمین رئیس جمهورایران شد


[ شنبه 92/3/25 ] [ 11:45 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

چه کسی رئیس جمهور خواهد شد؟

 

 


[ سه شنبه 92/3/14 ] [ 1:5 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

روزنامه در لنجان

سالها پیش که برای  جستجوی موضوعی کتابها ومنابع قدیمی را می کاویدم روزنامه ای با نام صدای لنجان توجهم را به خود جلب کرد روزنامه ای که با مدیریت رضاصالحی مورکانی  منتشر می شد واگر اشتباه نکرده باشم به دهه 30شمسی مربوط می شد . از آن روزنامه تا روزنامه بعدی  بیش از 30 سال فاصله بود تا این که در نخستین سالهای دهه هفتاد شمسی هفته نامه پیام زاینده رود باصاحب امتیازی و مدیریت محسن کوهکن منتشر وچندسال دوام آورد بیشترین رویکرد این هفته نامه سیاسی بود وبه صورت کمرنگ تری در زمینه های فرهنگی ، ورزشی و اقتصادی نیز قلم فرسایی می نمود این هفته نامه با توجه به مشکلات اجرایی وعدم  راهیابی مدیرمسئول آن به مجلس از انتشار باز ماند .

دردهه 80 ودر سالهای میان 1386تا1390 ماهنامه ای باعنوان نویدلنجان با صاحب امتیازی ومدیرمسئولی محمودسلیمیان  در زرین شهر منتشرشد چاپ رنگی واستفاده از کاغذمرغوب از امتیازات این ماهنامه بود. نوید لنجان دست کم در مقام حرف می کوشید پنچره ای به دنیای فرهنگ، سیاست واقتصاد شهرستان بگشاید اما هیچگاه بحث های چالشی رابرنمی تابید دلش می خواست بدون مُردن به بهشت برود! از نقد منصفانه عملکرد مسئولان می گریخت واز این رو کسانی که با این نشریه همکاری می کردند پس از مدت کوتاهی جای خود را به نیروهای تازه نفسی می دادند که به کلی با نفرات قبلی اختلاف سنی، تحصیلی، وفکری داشتند .

روزنامه در لنجان

چندماه پس از برگزاری انتخابات مجلس نهم این نشریه نیز مانند دونشریه پیشین به کُمای همیشگی فرو رفت واکنون تنها نشریه شهرستانی لنجان ، «نسیم لنجان» نام دارد که با صاحب امتیازی مجید شمس باغبادرانی به انتشار خود ادامه می دهد .

لنجان ، بُرشی از جامعه ایران است در این شهرستان افراد متدین ، ثروتمند، خیر، تحصیلکرده ، بی سواد ، فقیر ،بومی ،مهاجر و.. درکنار هم به زندگی ادامه می دهند وقتی دیگر شهرستانها را از نظر می گذرانیم وضعیت مطبوعات ونشریه های داخلی آنها متفاوت از لنجان است این که چه عواملی این وضعیت را ایجاد کرده ومی کنند پرسشی است که به پژوهش بیشتری نیازمند است...

این که چه عواملی در برآمدن هفته نامه پیام زاینده رود ونوید لنجان دخالت داشتند وکدام دلایل به تعطیلی همیشگی آنها انجامید نیز پرسش دیگری است که فرا روی خوانندگان این مطلب قرار دارد...

 


[ چهارشنبه 92/1/14 ] [ 11:38 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

یک عکس وچند تفسیر

درروایتهای دینی ما مسلمانان از قول پیامبرگرامی اسلام صل الله علیه وآله آمده است که«درجستجوی دانش باشید حتی اگر درچین باشد» .چین در آن زمان نماد دوری مسافت  و شرک تلقی می شده است شاید از این روایت بتوان اینگونه برداشت کرد که رفتارهای مثبت ومورداستفاده در زندگی روزمره تان را حتی از دشمنانتان بیاموزید  حتی اگر ناچارشوید مسافت زیادی را با دشواری بسیارطی کنید .

با این توضیح به تصویر نگاه کنید:

1-     طبیعتا" بازتاب سخنان رئیس  کشوری که داعیه دار قدرت وبیشترین بودجه نظامی درجهان است می تواند مشکلات بسیاری را ایجادکند ویا گره های بسیاری رابگشاید اما متن سخنان چنین فردی راچه کسی می نویسد؟ خودش؟مشاورانش؟یا...

کسانی که درتصویر دیده می شوند" جان فاوراو" رییس گروه سخنرانی نویسان اوباما(فرد نشسته در سمت راست تصویر)و معاون او " کدی کینان" (فرد نشسته در سمت چپ تصویر(هستند که مسئولیت نوشتن متن سخنرانی های رئیس جمهور امریکا را برعهده دارند . سخنانی سنجیده (البته براساس حفظ منافع ملی امریکا وگاهی به ضرر کشورهای دیگر)با زمانی حساب شده،منطبق برحوصله شنوندگان حاضر وتلویزیونی وبیانی روان ومنطقی .

آیا این موضوع می توانددرکشورهای دیگر قابلیت اجرایی داشته باشد؟ آیا رئیس جمهور دیگر کشورها به دیگران تا آن حد اعتماد دارند که متن سخنرانی شان را تهیه ودراختیارش قراردهند؟ آیا درآن صورت سخنانی سنجیده تر، کم حاشیه تر ومنطبق برمنافع ملی را شاهد نخواهیم بود؟

2-     موضوع دیگر که از این تصویر برداشت می شود تفاوت جلسات کاری با جلسات دیگر است به پذیرایی روی میز دقت کنید وبه پذیرایی جلسات کاری برخی ازمسئولان ما! به نظر می رسد ما نتوانسته ایم بین جلسات کاری وجلساتی که به منظور پذیرایی یا میهمانی برگزارمی شوند تفکیک قائل شویم  مدیر دبستان شش کلاسه هم برای برگزاری جلسات کاری که از مدارس دیگر درمدرسه اش برگزارمی شود آنچنان به زحمت می افتد که کمتر فرصت می کند به موضوع جلسه بیندیشد وجالب تر آن که درپایان ؛ آنچه درذهن شرکت کنندگان می ماند نوع پذیرایی جلسه است نه محتوای مطالب وموضوعی که به خاطر آن گرد آمده بوده اند(شاید هم جلسه آن قدر بی کیفیت وخالی از محتوا بوده که فقط پذیرایی درخور توجهی داشته است!!)

3-     موضوع دیگر نوع پذیرایی است .کشوری که داعیه دار بزرگترین قدرت اقتصادی ونظامی است روی میز رئیس جمهورش چیزی جز یک نوع میوه دیده نمی شود! این موضوع را با جلسات اداری واجرایی که تاکنون درآن شرکت کرده اید مقایسه کنید !تفاوتی می بینید؟کاری می شودکرد؟

دشمنان ما نیز باهمه درنده خویی وخوی دشمنی ،گاهی رفتارهایی دارند که می تواند مورد استفاده ما واقع شود اگر به  روایت نقل شده از پرچمدارمکتب اسلام پایبندیم باید کمی در رفتارهایمان تجدید نظرکنیم ..

چراباوجودهشدارمقام معظم رهبری ومسئولان ارشد نظام درسال حمایت از تولیدملی، کار وسرمایه ایرانی،وتأکیددرباره ساده زیستی مدیران وپرهیزاز تشریفات ،این موارد کمتر مورد توجه مسئولان زیردست قرارمی گیرد؟

 


[ سه شنبه 91/11/24 ] [ 8:15 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 118
کل بازدیدها: 1448680